eitaa logo
این عماریون
384 دنبال‌کننده
226هزار عکس
60.9هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
یک مدت در آسایشگاه 3 بودم کنار من یک نفر بود به نام پیراینده. من فقط با ایشان سلام علیک داشتم. بعد از یک مدت اینها رو از اردوگاه ما جدا کردند یک سری از بچه ها که در کارها بیشتر فعال بودند جدا میکردند و میبردند به اردوگاه بعقوبه. 🍃⚘🍃 روز آخر زمان آزادی آنجا درگیری میشه. عراقیها تیر شلیک میکنند. تیر به پیراینده اصابت میکند و ایشان میشود و در عراق دفنش میکنند. 😭 🍃⚘🍃 سال 1380 بود یک روز آقای علیزاده از تهران با من تماس گرفت و گفت : میدونی پیراینده را آوردند. موقعی که اسرایی که# شهید شده بودند را می خواستند بیاورند. 🍃⚘🍃 [ پیراینده را از خاک در آوردند. دیدن سالم است. عراقیها گفتند: ما اگر بخواهیم این جنازه را به ایرانیها سالم تحویل بدهیم ، میگویند حتما تا الان نگه داشتید او را تازه کشتید. 😔] 🍃⚘🍃 در حالی که ایشان سال 69 دفن شده بود. بنابراین شهید را در آفتاب سوزان قرار میدهند اما پاک شهید باز هم خراب نشد. علتش را از علما پرسیدند ، گفتند : ایشان از مردان خوب خداهستند 😭🍃⚘🍃 سرانجام حسین پیراینده هم در تاریخ ۱۳۶۹/۵/۲۶ در اردوگاه های عراق ، و در اثر در گیری به رسید. 🍃⚘🍃 مزار شهید تهران ، بهشت حضرت زهرا سلام الله علیها⚘، قطعه ۵۰
بعد از شنيدن خبر كوچكترمون «قنبر» در ‏ المبين در سال 1361 كرد و خود را می کرد، در نماز و در دعاها می گفت: «اللهم ارزقنا توفيق الشهادة»😭 🍃🌷🍃 قبل از 4 به ، گردانى از زنجان عازم جنوب شد.در وداع قبل از رفتن، از جيب خود در مى‏ آورد و به تنها ، و زد و از ما خواست كه و باشیم و در نكنیم.😭 🍃🌷🍃 در جنوب و در والفجر 4 وقتى حمله آغاز شد در منطقه‏ اى و ‏العبور براى و ‏سيم ‏چى ‏اش ‏اى كند و در آن قرار گرفت. تا هم بر نيروهاى تحت امر داشته باشند و هم بتونه با عقب بگيره. 🍃🌷🍃 نيروهاى گردان در بالاى تپه مستقر بودند كه دشمن با# توپ 106 محل آنها را قرار داد كه در اثر توپ 106 از جدا شد،😭😭 🍃🌷🍃 وقتى به سرش رسيدند، او و را كه همواره بود، غرق در يافتند.‏ چى او نيز با دل و روده بيرون ريخته، شده بود.😭😭 🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔞📛 نگاه استعماری غرب به زن؛ این قسمت: اشک های گاگا 🔻 و خواننده مشهور آمريكايی که شرکت های و برای دست و پا می شکنند در مراسم فرش قرمز ELLE با یک کت و شلوار گشاد بر روی سن رفت و با چشمانی گریان گفت در غرب همه مرا به خاطر لباس‌ها و تن عریانم می خواهند نه خودم.... 🔻به عنوان یکی از بازماندگان آزار جنسی، به عنوان یک زن که با درد مزمن زندگی می کند، ...
بعد از شنيدن خبر كوچكترمون «قنبر» در ‏ المبين در سال 1361 كرد و خود را می کرد، در نماز و در دعاها می گفت: «اللهم ارزقنا توفيق الشهادة»😭 🍃🌷🍃 قبل از 4 به ، گردانى از زنجان عازم جنوب شد.در وداع قبل از رفتن، از جيب خود در مى‏ آورد و به تنها ، و زد و از ما خواست كه و باشیم و در نكنیم.😭 🍃🌷🍃 در جنوب و در والفجر 4 وقتى حمله آغاز شد در منطقه‏ اى و ‏العبور براى و ‏سيم ‏چى ‏اش ‏اى كند و در آن قرار گرفت. تا هم بر نيروهاى تحت امر داشته باشند و هم بتونه با عقب بگيره. 🍃🌷🍃 نيروهاى گردان در بالاى تپه مستقر بودند كه دشمن با# توپ 106 محل آنها را قرار داد كه در اثر توپ 106 از جدا شد،😭😭 🍃🌷🍃 وقتى به سرش رسيدند، او و را كه همواره بود، غرق در يافتند.‏ چى او نيز با دل و روده بيرون ريخته، شده بود.😭😭 🍃🌷🍃
به روایت از همرزم : باید کار محور را انجام می‌داد. هر شب باید مسیر چهار کیلومتری آب و باتلاق را برای شناسایی می‌رفت، وقتی برمی‌گشت، حتماً از با سیم‌های خاردار دشمن زخمی می‌شد. 🍃⚘🍃 شب بعد دوباره باید با این از داخل آب شور رد می‌شد😭. به همین دلیل درمان و پانسمان روی زخمش تأثیر نمی‌کرد، بلکه هر شب زخم دیشب، بازتر می‌شد.😭 🍃⚘🍃 مثل اینکه نمک رویشان می‌پاشیدی😭. قاسم خیلی رو دوست داشت همیشه می گفت که « عالی واقعاً عالی است». واقعاً کارش عالی بود.😭 🍃⚘🍃 دید در شب را باید با خودمان می‌بردیم و تا سینه‌مان را می‌پوشید، شنا كردن لازم نبود. دوربین را روی سرمان می‌گذاشتیم و داخل می‌رفتیم. خط دشمن با ما سه كیلومتر آبی فاصله داشت. در این شب ما باید شب یک مسیر را برای و اطلاعات انتخاب و وضعیت دشمن را بررسی می‌كردیم كه كدام نقطه از خط عراق، از نظر ، و و آمد نفرات ضعیف‌تر و برای است.
طالب طاهری🍃⚘🍃 درتاریخ ۲۴ مرداد سال ۱۳۶۱ سازمان تروریستی منافقین اقدام به ربایش وشکنجه ی سه تن از پاسداران کمیته انقلاب اسلامی میکند که یکی از آن افراد طالب طاهری رحمه الله علیه بود! 😭💔 🍃⚘🍃 سال بیشتر نداشت که زنده زنده گوش وبینی اش را بریدند ویک چشمش را از حدقه درآوردند؛ با اتو کل بدن طالب را داغ کردند وآب جوش روی تمام بدنش ریختند، وبا شیشه خرده پوستش را جدا کردند و در آخر هم گفته شده زنده به گورش کردند!!! 😔💔 🍃⚘🍃 خواهر شهید میگوید مادرم از وقتی فهمید که را با اتو را کردند وسوزاندند بیشتر از سال است که دست به اتو نزده! 😔💔 ما میتونیم پاسخگوی باشیم؟؟؟ 😔😔😔😔 🍃⚘🍃
به روایت از همرزم : باید کار محور را انجام می‌داد. هر شب باید مسیر چهار کیلومتری آب و باتلاق را برای شناسایی می‌رفت، وقتی برمی‌گشت، حتماً از با سیم‌های خاردار دشمن زخمی می‌شد. 🍃⚘🍃 شب بعد دوباره باید با این از داخل آب شور رد می‌شد😭. به همین دلیل درمان و پانسمان روی زخمش تأثیر نمی‌کرد، بلکه هر شب زخم دیشب، بازتر می‌شد.😭 🍃⚘🍃 مثل اینکه نمک رویشان می‌پاشیدی😭. قاسم خیلی رو دوست داشت  همیشه می گفت که « عالی واقعاً عالی است». واقعاً کارش عالی بود.😭 🍃⚘🍃 دید در شب را باید با خودمان می‌بردیم و تا سینه‌مان را می‌پوشید، شنا كردن لازم نبود. دوربین را روی سرمان می‌گذاشتیم و داخل می‌رفتیم. خط دشمن با ما سه كیلومتر آبی فاصله داشت. در این شب ما باید شب یک مسیر را برای و اطلاعات انتخاب و وضعیت دشمن را بررسی می‌كردیم كه كدام نقطه از خط عراق، از نظر ، و و آمد نفرات ضعیف‌تر و برای است.
را با خود می برند جلوتر، را در می آورند و با به و و صورتش می زنند و می دهند، یکی می گوید به و و فحش بده تا کنیم، مقاومت می کند و چیزی نمی‌گوید. در برابر تاکید آشوبگران مبنی بر اهانت به باعث می شود آنها بیشتر شود و هر بار که می کند تری می زنند، هوش می شود و می کنند و روند. 😭💔 🍃🌷🍃 رفقای سر می رسند و او را به بیمارستان می برند، می گفت: زیادی را به زده بودند، ، و را شکسته بودند، هیچ جای در بود. دکتر گفته بود سختی به وارد شده و فقط توانسته با چند ساعت زنده دارند.😭 🍃🌷🍃 سرانجام آرمان علی وردی هم در تاریخ  ۶ ماه  ۱۴۰۱# به دست گران به رسید. 💔 🍃🌷🍃 #شهید : تهران ، گلزار بهشت زهرا سلام الله علیها🌷  قطعه  ۵۰ 🍃🌷🍃
شهید دفاع مقدس، حاج ایوب بلندی 🍃🌷🍃 درتاریخ   ۱۳۳۹/۹/۱#  در شهر تبریز در خانواده ای مهربان و صمیمی متولد شد. پدرش اسم ایشان  را ایوب گذاشتند  تا و# استقامت باشد تحصیلاتش را تا  مدرک دیپلم تربیت معلم ادامه داد سپس به آموزش و پرورش درآمد. 🍃🌷🍃 ایشان# برادر هم هست. برادر «حسن بلندی» متولد سال 1345# بود که در شلمچه بر اثر تركش در 10  1366# به رسید. 🍃🌷🍃 بعد از انقلاب به برادرانش در پیوست تا اینکه آموزش و پرورش از ایشان خواست به محل خود برگرد. 🍃🌷🍃 در سال ۱۳۶۲# ازدواج کرد و بار دیگر در تهران در رشته دولتی ادامه تحصیل داد و توانست مدرک را دریافت کند. 🍃🌷🍃 بار ایشان  در روز سال ۱۳۵۹# به رفت و در و بارها شد  به طوریکه در جای از بود. 🍃🌷🍃
طالب طاهری🍃⚘🍃 درتاریخ ۲۴ مرداد سال ۱۳۶۱ سازمان تروریستی منافقین اقدام به ربایش وشکنجه ی سه تن از پاسداران کمیته انقلاب اسلامی میکند که یکی از آن افراد طالب طاهری رحمه الله علیه بود! 😭💔 🍃⚘🍃 سال بیشتر نداشت که زنده زنده گوش وبینی اش را بریدند ویک چشمش را از حدقه درآوردند؛ با اتو کل بدن طالب را داغ کردند وآب جوش روی تمام بدنش ریختند، وبا شیشه خرده پوستش را جدا کردند و در آخر هم گفته شده زنده به گورش کردند!!! 😔💔 🍃⚘🍃 خواهر شهید میگوید مادرم از وقتی فهمید که را با اتو را کردند وسوزاندند بیشتر از سال است که دست به اتو نزده! 😔💔 ما میتونیم پاسخگوی باشیم؟؟؟ 😔😔😔😔 🍃⚘🍃
شهید دفاع مقدس، حاج ایوب بلندی 🍃🌷🍃 درتاریخ   ۱۳۳۹/۹/۱#  در شهر تبریز در خانواده ای مهربان و صمیمی متولد شد. پدرش اسم ایشان  را ایوب گذاشتند  تا و# استقامت باشد تحصیلاتش را تا  مدرک دیپلم تربیت معلم ادامه داد سپس به آموزش و پرورش درآمد. 🍃🌷🍃 ایشان# برادر هم هست. برادر «حسن بلندی» متولد سال 1345# بود که در شلمچه بر اثر تركش در 10  1366# به رسید. 🍃🌷🍃 بعد از انقلاب به برادرانش در پیوست تا اینکه آموزش و پرورش از ایشان خواست به محل خود برگرد. 🍃🌷🍃 در سال ۱۳۶۲# ازدواج کرد و بار دیگر در تهران در رشته دولتی ادامه تحصیل داد و توانست مدرک را دریافت کند. 🍃🌷🍃 بار ایشان  در روز سال ۱۳۵۹# به رفت و در و بارها شد  به طوریکه در جای از بود. 🍃🌷🍃
عراق در بمباران شهرها، از بمب جدیدی استفاده می‌کرد که ناتو به صدام داده بود. حدوداً ۸۰۰ کیلویی با مکانیزم انفجاری متفاوت و قدرت تخریب بالا این بمب‌ها به منازل مردم می‌خورد و گاهأ عمل نمی‌کرد اما، یکی از ، وعظ، برای کردن یکی از همین‌ها رفته بود که شد. 😭😭 🍃🌷🍃 به روایت از مادر : و   بودند که به ما داده بود و تا زمانی که بود برای ما نگه داشت و پس از آن امانت‌های خود را در فاصله سال از ما گرفت. 😭😭 🍃🌷🍃 و در زیر ۷۵۰ پوندی تکه شد. 😭😭 🍃🌷🍃 می‌گفتم اگر را ندیدم،‌ را خواهم دید و او را به سینه می‌گیرم تا قلبم آرام شود. ولی افسوس که آن قد رسا و اندام زیبا، یک بقچه بیشتر نبود.»😭😭 🍃🌷🍃
به روایت از همرزم : باید کار محور را انجام می‌داد. هر شب باید مسیر چهار کیلومتری آب و باتلاق را برای شناسایی می‌رفت، وقتی برمی‌گشت، حتماً از با سیم‌های خاردار دشمن زخمی می‌شد. 🍃⚘🍃 شب بعد دوباره باید با این از داخل آب شور رد می‌شد😭. به همین دلیل درمان و پانسمان روی زخمش تأثیر نمی‌کرد، بلکه هر شب زخم دیشب، بازتر می‌شد.😭 🍃⚘🍃 مثل اینکه نمک رویشان می‌پاشیدی😭. قاسم خیلی رو دوست داشت همیشه می گفت که « عالی واقعاً عالی است». واقعاً کارش عالی بود.😭 🍃⚘🍃 دید در شب را باید با خودمان می‌بردیم و تا سینه‌مان را می‌پوشید، شنا كردن لازم نبود. دوربین را روی سرمان می‌گذاشتیم و داخل می‌رفتیم. خط دشمن با ما سه كیلومتر آبی فاصله داشت. در این شب ما باید شب یک مسیر را برای و اطلاعات انتخاب و وضعیت دشمن را بررسی می‌كردیم كه كدام نقطه از خط عراق، از نظر ، و و آمد نفرات ضعیف‌تر و برای است.