eitaa logo
این عماریون
384 دنبال‌کننده
226هزار عکس
60.9هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از شنيدن خبر كوچكترمون «قنبر» در ‏ المبين در سال 1361 كرد و خود را می کرد، در نماز و در دعاها می گفت: «اللهم ارزقنا توفيق الشهادة»😭 🍃🌷🍃 قبل از 4 به ، گردانى از زنجان عازم جنوب شد.در وداع قبل از رفتن، از جيب خود در مى‏ آورد و به تنها ، و زد و از ما خواست كه و باشیم و در نكنیم.😭 🍃🌷🍃 در جنوب و در والفجر 4 وقتى حمله آغاز شد در منطقه‏ اى و ‏العبور براى و ‏سيم ‏چى ‏اش ‏اى كند و در آن قرار گرفت. تا هم بر نيروهاى تحت امر داشته باشند و هم بتونه با عقب بگيره. 🍃🌷🍃 نيروهاى گردان در بالاى تپه مستقر بودند كه دشمن با# توپ 106 محل آنها را قرار داد كه در اثر توپ 106 از جدا شد،😭😭 🍃🌷🍃 وقتى به سرش رسيدند، او و را كه همواره بود، غرق در يافتند.‏ چى او نيز با دل و روده بيرون ريخته، شده بود.😭😭 🍃🌷🍃
بعد از شنيدن خبر كوچكترمون «قنبر» در ‏ المبين در سال 1361 كرد و خود را می کرد، در نماز و در دعاها می گفت: «اللهم ارزقنا توفيق الشهادة»😭 🍃🌷🍃 قبل از 4 به ، گردانى از زنجان عازم جنوب شد.در وداع قبل از رفتن، از جيب خود در مى‏ آورد و به تنها ، و زد و از ما خواست كه و باشیم و در نكنیم.😭 🍃🌷🍃 در جنوب و در والفجر 4 وقتى حمله آغاز شد در منطقه‏ اى و ‏العبور براى و ‏سيم ‏چى ‏اش ‏اى كند و در آن قرار گرفت. تا هم بر نيروهاى تحت امر داشته باشند و هم بتونه با عقب بگيره. 🍃🌷🍃 نيروهاى گردان در بالاى تپه مستقر بودند كه دشمن با# توپ 106 محل آنها را قرار داد كه در اثر توپ 106 از جدا شد،😭😭 🍃🌷🍃 وقتى به سرش رسيدند، او و را كه همواره بود، غرق در يافتند.‏ چى او نيز با دل و روده بيرون ريخته، شده بود.😭😭 🍃🌷🍃
هیچ کس از او ندید. با همه بود و وقتی به خانه‌اش می‌رفتیم تا صبح با بچه‌های من می‌کرد و آرام و قرار نداشت.😭😭 🍃🌷🍃 هر موقع می‌خواستیم بیاییم تهران و به بستگان سر بزنیم بچه‌ها می‌پرسیدند: " یدالله هست که می‌رویم تهران؟ اگر نیست صبر کنیم او بیاید و بعد برویم تا او را هم ببینیم."😭 🍃🌷🍃 در خیلی بود. و را انجام می‌داد. بود. اهل به معروف و از منکر بود. به و داشت و و برایش بود. 🍃🌷🍃 از هم به کسی چیزی . از به ما که خواهر و برادرهایش بودیم، چیزی نمی‌گفت. خواهرم رفته بود خانه‌اش، پرسیده بود: "چه شده؟" گفته بود: "چیزی نشده کمی زخمی شدم😭 🍃🌷🍃 هیچ موقع را . جلوی چشمش به رسید می‌گفت: هر کاری در 🤍 که باشد و . 🍃🌷🍃 نه از طیرزمش در سسوریه چیزی می‌گفت و نه از جنایات داعش فقط وقتی دوستانش آنجا سشهید می‌شدند، می‌آمد و از سشخصیت آن سشهید برایمان . 🍃🌷🍃
هیچ کس از او ندید. با همه بود و وقتی به خانه‌اش می‌رفتیم تا صبح با بچه‌های من می‌کرد و آرام و قرار نداشت.😭😭 🍃🌷🍃 هر موقع می‌خواستیم بیاییم تهران و به بستگان سر بزنیم بچه‌ها می‌پرسیدند: " یدالله هست که می‌رویم تهران؟ اگر نیست صبر کنیم او بیاید و بعد برویم تا او را هم ببینیم."😭 🍃🌷🍃 در خیلی بود. و را انجام می‌داد. بود. اهل به معروف و از منکر بود. به و داشت و و برایش بود. 🍃🌷🍃 از هم به کسی چیزی . از به ما که خواهر و برادرهایش بودیم، چیزی نمی‌گفت. خواهرم رفته بود خانه‌اش، پرسیده بود: "چه شده؟" گفته بود: "چیزی نشده کمی زخمی شدم😭 🍃🌷🍃 هیچ موقع را . جلوی چشمش به رسید می‌گفت: هر کاری در 🤍 که باشد و . 🍃🌷🍃 نه از رزمش در سوریه چیزی می‌گفت و نه از جنایات داعش فقط وقتی دوستانش آنجا شهید می‌شدند، می‌آمد و از شخصیت آن شهید برایمان . 🍃🌷🍃