از اين پس به دفعات در سالهاى 1358#، 1359# و 1362# به #جبهه اعزام شد. در بازگشت از #جبهه هم ایشان آرام و قرار نداشت و به #جمع آورى و #تهيه #وسايل مورد نياز# رزمندگان مى پرداخت و براى #تهيه آنها گاه تا قم مى رفت.
🍃🌷🍃
ایشان با نيروهاى #جهاد سازندگى همكارى می کرد و به #كشاورزان در زمان #برداشت محصول كمك می کرد،به ديدار #خانواده#شهدا مى رفت و بر اين #كار #تاكيد فراوان داشت.
🍃🌷🍃
به روایت از خواهر #شهید :
۱۱ روز از عيد گذشته بود كه #سهراب به ديدنم آمد، وقتى ازش گله مند شدم گفت: خواهرم پدران و مادرانى كه فرزندانشان #شهيد شدند چشم اميدشان به ماست كه آنها را تنها نگذاشته و به ديدارشان برويم.»
🍃🌷🍃
كمتر #لباس #سپاه بر تن می کرد چرا كه معتقد بود مبادا اين لباس #وسيله #سوءاستفاده شود. در #وصيت نامه خود نيز نوشت: «وقتى امام فرمود:«كاش من هم يك #پاسدار بودم»، اى واى بر من و شما كه اين #لباس مقدس است و #مسؤوليت ما را بيشتر می کند.»
🍃🌷🍃
#همرزمش سيدجمال موسوى #بدن به #خون آغشته #سهراب رو به عقب برگرداند و بنا بر #وصيتش #پیکرش در #زير پاى #نيروهاى #همرزمش #خاکسپاری شد. 😭
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار شهید سهراب اسماعیلی هم درتاریخ ۱۳۶۲/۹/۱# با سمت #فرمانده گردان
#علی ابن ابیطالب🌷در #پنجوین عراق بر اثر #اصابت ترکش #گلوله توپ به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🌷 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
درقارختلو روستای زادگاه ایشان،شهر زنجان.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠سردار شهید سهراب اسماعیلی 💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
بعد از شنيدن خبر #شهادت #برادر كوچكترمون «قنبر» در #عمليات #فتح المبين در سال 1361#شكرگزارى كرد و #آرزوى #شهادت خود را می کرد، در نماز و در دعاها می گفت: «اللهم ارزقنا توفيق الشهادة»😭
🍃🌷🍃
قبل از #عمليات #والفجر 4 به #فرماندهى #سهراب، گردانى از زنجان عازم جنوب شد.در #آخرين وداع قبل از رفتن، #عطرى از جيب خود در مى آورد و به #لباس تنها #دخترش، #همسر و #من زد و از ما خواست كه #بردبار و #صبور باشیم و در #شهادتش #شيون نكنیم.😭
🍃🌷🍃
در #منطقه جنوب و در #عمليات والفجر 4 وقتى حمله آغاز شد #سهراب در منطقه اى #كوهستانى و #صعب العبور براى #خود و #بى سيم چى اش #چاله اى كند و در آن قرار گرفت. تا هم بر نيروهاى تحت امر #اشراف داشته باشند و هم بتونه با عقب #تماس بگيره.
🍃🌷🍃
نيروهاى گردان در بالاى تپه مستقر بودند كه دشمن با# توپ 106 محل #استقرار آنها را #هدف قرار داد كه #سهراب در اثر #اصابت #گلوله توپ 106 #سر از #بدنش جدا شد،😭😭
🍃🌷🍃
وقتى به #بالاى سرش رسيدند، #بدن او و #قرآنى را كه همواره #مونسش بود، غرق در #خون يافتند.#بیسيم چى او نيز با دل و روده بيرون ريخته، #شهيد شده بود.😭😭
🍃🌷🍃
#سهراب در طول زندگى مشترك سه ساله اش در #امور خانه و #بيرون از خانه #ياور همسر خود بود و به يگانه دختر خود «زهرا »علاقه ی زیادی داشت. همیشه همسرش را #سفارش به #حفظ رابطه با #همسايه ها می کرد.
🍃🌷🍃
می گفت: «در قيامت بعد از #نماز از #حق #همسايه دارى از انسان سؤال مى شود.» دوستانش می گويند: «او بيشتر #اهل عمل بود تا #نصيحت و سعى می کرد با #رفتارش ديگران را #راهنمايى كند.
🍃🌷🍃
#كم حرف بود و #متين ، هر #دوشنبه و #پنج شنبه روزه می گرفت و با #قرآن #مأنوس بود و در #ماه رمضان #كلاس قرآن برپا می کرد و در #سپاه به عنوان #قارى #برگزيده انتخاب شد.
🍃🌷🍃
به حفظ #بيت المال اهميت زيادى مى داد؛ صندوقى در محل كار گذاشته بود تا هر كس از #تلفن اداره استفاده می کند #پول آن را در #صندوق بيندازد؛ با اين حال باز در ترديد بود كه نكند نفس عمل اشتباه باشد.
🍃🌷🍃
#همرزمانش مى ديدند كه #شبها از چادر خارج شده و مشغول #نماز شب مى شود و براى آنكه شناخته نشود #پتويى بر #دوش خود مى انداخت.
🍃🌷🍃
بعد از شنيدن خبر #شهادت #برادر كوچكترمون «قنبر» در #عمليات #فتح المبين در سال 1361#شكرگزارى كرد و #آرزوى #شهادت خود را می کرد، در نماز و در دعاها می گفت: «اللهم ارزقنا توفيق الشهادة»😭
🍃🌷🍃
قبل از #عمليات #والفجر 4 به #فرماندهى #سهراب، گردانى از زنجان عازم جنوب شد.در #آخرين وداع قبل از رفتن، #عطرى از جيب خود در مى آورد و به #لباس تنها #دخترش، #همسر و #من زد و از ما خواست كه #بردبار و #صبور باشیم و در #شهادتش #شيون نكنیم.😭
🍃🌷🍃
در #منطقه جنوب و در #عمليات والفجر 4 وقتى حمله آغاز شد #سهراب در منطقه اى #كوهستانى و #صعب العبور براى #خود و #بى سيم چى اش #چاله اى كند و در آن قرار گرفت. تا هم بر نيروهاى تحت امر #اشراف داشته باشند و هم بتونه با عقب #تماس بگيره.
🍃🌷🍃
نيروهاى گردان در بالاى تپه مستقر بودند كه دشمن با# توپ 106 محل #استقرار آنها را #هدف قرار داد كه #سهراب در اثر #اصابت #گلوله توپ 106 #سر از #بدنش جدا شد،😭😭
🍃🌷🍃
وقتى به #بالاى سرش رسيدند، #بدن او و #قرآنى را كه همواره #مونسش بود، غرق در #خون يافتند.#بیسيم چى او نيز با دل و روده بيرون ريخته، #شهيد شده بود.😭😭
🍃🌷🍃
#سهراب در طول زندگى مشترك سه ساله اش در #امور خانه و #بيرون از خانه #ياور همسر خود بود و به يگانه دختر خود «زهرا »علاقه ی زیادی داشت. همیشه همسرش را #سفارش به #حفظ رابطه با #همسايه ها می کرد.
🍃🌷🍃
می گفت: «در قيامت بعد از #نماز از #حق #همسايه دارى از انسان سؤال مى شود.» دوستانش می گويند: «او بيشتر #اهل عمل بود تا #نصيحت و سعى می کرد با #رفتارش ديگران را #راهنمايى كند.
🍃🌷🍃
#كم حرف بود و #متين ، هر #دوشنبه و #پنج شنبه روزه می گرفت و با #قرآن #مأنوس بود و در #ماه رمضان #كلاس قرآن برپا می کرد و در #سپاه به عنوان #قارى #برگزيده انتخاب شد.
🍃🌷🍃
به حفظ #بيت المال اهميت زيادى مى داد؛ صندوقى در محل كار گذاشته بود تا هر كس از #تلفن اداره استفاده می کند #پول آن را در #صندوق بيندازد؛ با اين حال باز در ترديد بود كه نكند نفس عمل اشتباه باشد.
🍃🌷🍃
#همرزمانش مى ديدند كه #شبها از چادر خارج شده و مشغول #نماز شب مى شود و براى آنكه شناخته نشود #پتويى بر #دوش خود مى انداخت.
🍃🌷🍃
#همرزمش سيدجمال موسوى #بدن به #خون آغشته #سهراب رو به عقب برگرداند و بنا بر #وصيتش #پیکرش در #زير پاى #نيروهاى #همرزمش #خاکسپاری شد. 😭
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار شهید سهراب اسماعیلی هم درتاریخ ۱۳۶۲/۹/۱# با سمت #فرمانده گردان
#علی ابن ابیطالب🌷در #پنجوین عراق بر اثر #اصابت ترکش #گلوله توپ به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🌷 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
درقارختلو روستای زادگاه ایشان،شهر زنجان.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠سردار شهید سهراب اسماعیلی 💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
از اين پس به دفعات در سالهاى 1358#، 1359# و 1362# به #جبهه اعزام شد. در بازگشت از #جبهه هم ایشان آرام و قرار نداشت و به #جمع آورى و #تهيه #وسايل مورد نياز# رزمندگان مى پرداخت و براى #تهيه آنها گاه تا قم مى رفت.
🍃🌷🍃
ایشان با نيروهاى #جهاد سازندگى همكارى می کرد و به #كشاورزان در زمان #برداشت محصول كمك می کرد،به ديدار #خانواده#شهدا مى رفت و بر اين #كار #تاكيد فراوان داشت.
🍃🌷🍃
به روایت از خواهر #شهید :
۱۱ روز از عيد گذشته بود كه #سهراب به ديدنم آمد، وقتى ازش گله مند شدم گفت: خواهرم پدران و مادرانى كه فرزندانشان #شهيد شدند چشم اميدشان به ماست كه آنها را تنها نگذاشته و به ديدارشان برويم.»
🍃🌷🍃
كمتر #لباس #سپاه بر تن می کرد چرا كه معتقد بود مبادا اين لباس #وسيله #سوءاستفاده شود. در #وصيت نامه خود نيز نوشت: «وقتى امام فرمود:«كاش من هم يك #پاسدار بودم»، اى واى بر من و شما كه اين #لباس مقدس است و #مسؤوليت ما را بيشتر می کند.»
🍃🌷🍃