سردارشهید محمدعلی شاهمرادی
🌴🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌴
#شهید محمدعلی شاهمرادی در سال 1338 در ورنامخواست در #شهرستان لنجان در استان اصفهان به دنیا آمد.
شهید شاهمرادی از #طایفه کرانی و ساکن عشایر استان چهار محال بختیاری و اصفهان بود.
#تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستای محل تولد به پایان رساند و دیپلم خود را در زرینشهر گرفت.
#پایان تحصیلات متوسطه او همزمان با شروع انقلاب اسلامی بود.
#درعملیات فتحالمبین و بیتالمقدس بهعنوان فرمانده گردان در صحنه پیکار حضور یافت و پس از تشکیل تیپ قمر بنیهاشم(ع) مسئولیت طرح و عملیات این تیپ را بر عهده گرفت و با همین سمت در عملیاتهای والفجر 4، خیبر، بدر، والفجر 8 شرکت کرد.
وی سرانجام به #قائممقامی لشگر قمر بنیهاشم(ع) منصوب شد و با همین مسئولیت در #عملیات کربلای 5 در تاریخ #دومدیماه65 به درجه رفیع #شهادت نائل آمد.
#نخستینحضورشهیدشاهمرادیدرجنگچه زمانیوکجابود؟
زمانی که #خبر آمد در پاوه جنگ شده است محمدعلی با عدهای از جوانان و #همینطور دکتر چمران عازم پاوه شدند، آن زمان هنوز اسمی از جنگ به میان نبود.
آنها برای #نجات این شهر رفتند، یادم میآید که همان سال پیروزی انقلاب بود.
وقتی از #پاوه برگشت به سپاه زرینشهر رفت، مدتی آموزش دید و عضو سپاه شد، پس از آن جریان کردستان و سنندج پیش آمد که باز هم سریعا به کردستان رفت، آن زمان شهید متوسلانی فرماندهشان بودند.
#مدتی که در کردستان بودند با ضد انقلابها جنگیدند و وقتی اوضاع آنجا آرام شد برگشتند
وقتی #محمدعلی از کردستان برگشت اوضاع آرام شده بود به #زرینشهر آمد و در دو فیلم سینمایی بازی کرد. «غروب خونین» و «جان برکف»، در غروب خونین هنرپیشه نقش اصلی بود که به مسائل قبل انقلاب و #ساواک پرداخته بودند. جان برکف هم در مورد مسائل کردستان بود که شهید از آن آگاهی کامل داشت.
در #نمایشی هم با نام «تیر غیب» ایفای نقش کرد که در #سینمای زرینشهر اجرا میشد.
#شهیدشاهمرادی علاوه بر اینکه مبارزی قوی و شجاع بود هنرمندی حرفهای و متواضع نیز بود. او در این زمینه خیلی #استعداد داشت و بدون اینکه دورهای بگذراند به خوبی از عده اجرای نقشهایش برمیآمد.
#دیگر فرصتی برای ادامه فعالیتهای هنری نداشت، چون جنگ ایران و عراق پیش آمد.
#بعداز اعلان جنگ شهید و یارانش به جنوب رفتند و جلودارهایی بودند که همراه شهید چمران راه عراقیها را سد کرده بودند تا نیروهای سپاه و ارتش رسیدند و جنگ در آنجا ادامه پیدا کرد.
#شهیدشاهمرادی در همه عملیاتها فعالانه شرکت میکرد و به خاطر #شجاعتی که داشت او را فرمانده عملیاتی تیپ قمر بین هاشم و معاون فرمانده کردند.
#محمدعلی در تمام عملیاتها شرکت میکرد و در همه آنها هم زخمی میشد اما آدمی نبود که استراحت کند او اصلا جبهه را رها نکرد و در نهایت در عملیات کربلا 5 به شهادت رسید و آن موقع سمتش قائم مقام فرمانده لشگر قمر بنی هاشم بود.
من #معلم محمدعلی بودم او در #دبیرستانی که مدیر بودم از شاگردان ما بود. اما ماجرای شهادتش از این قرار است که بعد از عملیات کربلا 5 هر چه منتظرش شدیم نیامد، البته #سابقه داشت که گاهی بعد از عملیات نمیآمد اما این بار از هر کس میپرسیدیم و #سراغش را میگرفتیم جواب ما را نمیدادند انگار میخواستند چیزی را پنهان کنند.
تا اینکه #روزی خانمی بود که از مدرسهای از شهرکرد آمده بود، همسایه ما بودند. او گفت که یک عده از #شهیدان را در شهرکرد تشییع کردند و یکی از آنها فامیلیاش شاهمرادی بود و قرار است او را به #ورنامخواست بفرستند.
او #نمیدانست که شهید همان #برادرمن است اما من متوجه شدم که این شهید محمدعلی است و اینگونه متوجه شهادت ایشان شدم.
چیزی به خانواده نگفتم تا زمانی که #پیکرش را آوردند و گفتند که به مسجد جامع زرینشهر بیایید آن زمان بود که همه متوجه #شهادت محمدعلی شدند.
#علاوهبرشهیدشاهمرادیچندشهیددیگرهمدرخانواده دارید. #کمی از آنها بگویید.
ما #شششهید تقدیم انقلاب کردیم. قبل از شهادت محمد علی #برادرزادهام منوچهر،
#برادرهمسرم (که در عملیات بیت المقدس شهید شد)،
#پسرعمویم رضا که رتبه اول کنکور بود (در عملیات رمضان شهید شد)،
#پسرعموی دیگرم علیداد که دانش آموز هنرستان بود،
#پسرخواهرم هم در #اهواز و به دست عراقیها دستگیر و تیرباران شد چون در جیبش #عکسشهیدمحمدعلی شاهمرادی را دیده بودند با اینکه #جنگتمام شده بود او تیرباران کرده بودند.
#علاوهبرشهیدشاهمرادیچندشهیددیگرهمدرخانواده دارید. #کمی از آنها بگویید.
ما #شششهید تقدیم انقلاب کردیم. قبل از شهادت محمد علی #برادرزادهام منوچهر،
#برادرهمسرم (که در عملیات بیت المقدس شهید شد)،
#پسرعمویم رضا که رتبه اول کنکور بود (در عملیات رمضان شهید شد)،
#پسرعموی دیگرم علیداد که دانش آموز هنرستان بود،
#پسرخواهرم هم در #اهواز و به دست عراقیها دستگیر و تیرباران شد
به روایت از مادر #شهید:
تا آن روز به یاد ندارم که روزههایم را خورده باشم، اما سال 1367#، دههی اول ماه رمضان را که پشت سرگذاشته بودیم، دلم بدجوری هوای #حسین را کرد.
😭😭
🍃🌷🍃
یعنی یه جورایی توی دلم آشوب شده بود. پام رو توی یک کفش کردم و به پدرش گفتم: میخواهم به دیدن #حسین بروم و اگر مرا به #پاوه نبری، خودم میروم.
🍃🌷🍃
این شد که ایشان هم شال و کلاه کرد و با هم به #پاوه رفتیم تا #حسینم را ببینم.
به محل ملاقات که رسیدیم، #حسین بالای کوهها بود و تا صدایش کردند که بیاید، یک ساعتی طول کشید.
🍃🌷🍃
ظهر بود که #بچهام را #بغل کردم، #بوسیدم، #بوییدم و خیالم راحت شد که او در کنارم است.😭
🍃🌷🍃
#حسین میگفت:#فرماندهمان میگوید: تو که عینک میزنی و چشمهایت ضعیف است، معاف از #رزمی، پس برای چه اینجا آمدهای؟ اما من گفتم: اتفاقا من آمدهام که بروم #خط مقدم تا با #دشمنان #بجنگم. چرا مرا اینجا نگه داشتهاید؟😭
🍃🌷🍃
خلاصه آن روز خیلی خوش گذشت. من که کلی #حسینم را تماشا کردم و با هم حرف زدیم. گفتم: کی میای خانه؟ گفت: قرار است پس از #گذراندن #دوره آموزشی، #هفده روز #مرخصی بدهند که میام خانه.
🍃🌷🍃
#تنها #شهید دفاع مقدس درروز #عید سعید فطر،
در استان قزوین حسین وهابی
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۴۸/۶/۱۵# در شهر قزوین در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
پدرش محمد، بنا و معمار بود و مادرش خانه دار . تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان #پاسدار وظیفه در #جبهه #حضور داشت.
🍃🌷🍃
ایشان از آنجایی که #علاقه فراوانی به #جبهه و #حضور در کنار #رزمندگان را داشت به بهانهی #خدمت سربازی، #یک سال #زودتر، برای #گذراندن#دورهی آموزشی و به عنوان #پاسدار وظیفه، #عازم #پاوه کردستان شد.
🍃🌷🍃
#تنها #شهید دفاع مقدس درروز #عید سعید فطر،
در استان قزوین حسین وهابی
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۴۸/۶/۱۵# در شهر قزوین در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
پدرش محمد، بنا و معمار بود و مادرش خانه دار . تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان #پاسدار وظیفه در #جبهه #حضور داشت.
🍃🌷🍃
ایشان از آنجایی که #علاقه فراوانی به #جبهه و #حضور در کنار #رزمندگان را داشت به بهانهی #خدمت سربازی، #یک سال #زودتر، برای #گذراندن#دورهی آموزشی و به عنوان #پاسدار وظیفه، #عازم #پاوه کردستان شد.
🍃🌷🍃
به روایت از مادر #شهید:
تا آن روز به یاد ندارم که روزههایم را خورده باشم، اما سال 1367#، دههی اول ماه رمضان را که پشت سرگذاشته بودیم، دلم بدجوری هوای #حسین را کرد.
😭😭
🍃🌷🍃
یعنی یه جورایی توی دلم آشوب شده بود. پام رو توی یک کفش کردم و به پدرش گفتم: میخواهم به دیدن #حسین بروم و اگر مرا به #پاوه نبری، خودم میروم.
🍃🌷🍃
این شد که ایشان هم شال و کلاه کرد و با هم به #پاوه رفتیم تا #حسینم را ببینم.
به محل ملاقات که رسیدیم، #حسین بالای کوهها بود و تا صدایش کردند که بیاید، یک ساعتی طول کشید.
🍃🌷🍃
ظهر بود که #بچهام را #بغل کردم، #بوسیدم، #بوییدم و خیالم راحت شد که او در کنارم است.😭
🍃🌷🍃
#حسین میگفت:#فرماندهمان میگوید: تو که عینک میزنی و چشمهایت ضعیف است، معاف از #رزمی، پس برای چه اینجا آمدهای؟ اما من گفتم: اتفاقا من آمدهام که بروم #خط مقدم تا با #دشمنان #بجنگم. چرا مرا اینجا نگه داشتهاید؟😭
🍃🌷🍃
خلاصه آن روز خیلی خوش گذشت. من که کلی #حسینم را تماشا کردم و با هم حرف زدیم. گفتم: کی میای خانه؟ گفت: قرار است پس از #گذراندن #دوره آموزشی، #هفده روز #مرخصی بدهند که میام خانه.
🍃🌷🍃
ایشان در سال 1358# با #لبيك به #نداي #امام خمینی(ره) براي #نجات #پاوه از چنگال كومله و دموكرات به #پاوه رفت و تا #آخرين لحظات #درگيري و باز#پسگيري شهر #پاوه در كنار #شهيد سرافراز اسلام «شهيد چمران» #مبارزه کرد.
🍃🌷🍃
در سال 58# پس از صدور #فرمان تاريخي #امام خميني(ره) مبني بر #تشكيل #بسيج #مستضعفين از سوي #مسئولين وقت #سپاه
ایشان #مأمور #راهاندازي و #سازماندهي واحد #بسيج #مستضعفين در استان #همدان شد.
🍃🌷🍃
سال 1359# بنا به #تشخيص و #صلاحديد #فرماندهي وقت #سپاه منطقه همدان پس از #شكلگيري #بسيج، #مسئوليت #فرماندهي #سپاه #نهاوند به ایشان محول شد.
🍃🌷🍃
در اين مدت ایشان با #كمك و #همكاري #صادقانه #شهيد حجت الاسلام حيدري #امام جمعه #نهاوند و #شهيد طالبيان در #كوتاهترين زمان ممكن توانست #سپاه نهاوند را #راهاندازي کند.
🍃🌷🍃
باشروع #جنگ تحمیلی و با #حفظ سمت #مسئوليت #پشتيباني #نيرويي محور دزلي مريوان را قبول كرد و به طور #متناوب به منظور #انجام وظيفه الهي و #اداي تكليف آنچه را كه در توان داشت #ارائه کرد.
🍃🌷🍃
شهید پیران ویسه قبل از انقلاب توسط رژیم پهلوی به جرم #سیاسی #دستگیر وبه مدت 2#سال #زندانی شد وبا #شجاعت و#شهامت خاص خود عوامل رژیم منفور را به مخاطره انداخته واز ایشان #وحشت داشتند پس از آزادی از زندان وبخاطر عدم امنیت به کشور عراق رفت اما پس از مدتی توسط ماموران عراقی دستگیر وتحویل مقامات ساواک ایران گردید.
🍃🌷🍃
وتا#آخرین لحظا ت حکومت رژیم پهلوی در#زندان بود وپس از #پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی از #زندان #آزاد وبه خاطر #عشق وعلاقه ای که به #مردم داشت #مسئولیت های خطیر را پذیرفت و#جزء اولین کسانی بود که به #کمیته انقلاب اسلامی #پیوست وبه #فرماندهی #عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی #پاوه #منصوب گردید.
🍃🌷🍃
ایشان در #عملیات های #پاوه ، #کامیاران ، #مریوان و #نوسود شرکت داشت.
🍃🌷🍃
نحوه #شهادت #شهید نجیب پیران ویسه
🍃🌷🍃
یک شب، باران بهاری تندی در حال باریدن بود. #کاک نجیب همراه #دو نفر دیگر از نیسانه آمدند؛ محور را بازدید کردند و راجع به بعضی از مشکلات و مسائل صحبت می کردند که ناگهان...
" مواظب باشین! افتادیم تو کمین!"
رگبار #گلوله ها از #شدت ریزش باران سبقت می گرفت. فریادی به گوش می رسد:" یا خدا!" #کاک نجیب است که تیر خورده؛ ولی با #شجاعت، #درد را تحمل می کند،
فرمان را به چپ و راست می پیچد و گاز ماشین را می فشارد. چشمانش کمی سیاهی می رود. ماشین چون اسب سرکشی غیر قابل کنترل می شود و به طرف دره ، به طرف کوه و گودال های پر از آب منحرف می شود و در آخرین لحظه با کوه برخورد می کنند.
#نجیب در آن لحظات حساس و در کمین دشمن داشت با #خدای خود #راز و نیاز می کرد، لحظه-ای که #نجیب به سوی #خدای خویش بر می گشت. صبح روز بعد، آفتاب بهاری، درخشنده تر از همیشه می تابد.
در #پاوه یک خبر مهم پیچیده است. خبری اندوهناک که دل کوه را هم به درد آورده است." #کاک نجیب #شهید شد "
🍃🌷🍃
سرانجام #شهید نجیب پیران ویسه هم
درخرداد۱۳۶۳ در منطقه نروی و نیسانه پاوه
به آرزوی خود که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#شهید نجیب پیران ویسه
متولد: 1318 ش. ش 8 م
صادره : شهرستان پاوه مذهب : اسلام (اهل سنت)
🍃🌷🍃
تحصیلات : ششم نظام قدیم تاهل : متاهل دارای شش فرزند (3پسر و3دختر) تاریخ پیوستن ایشان به# سپاه سال 1358# با عضویت رسمی.
🍃🌷🍃
مدت حضور#شهید درجبهه 5#سال .
🍃🌷🍃
تاریخ #شهادت : 1363#
محل #شهادت : منطقه نروی ونیسانه پاوه
🍃🌷🍃
مسئولیت : #فرمانده عملیات# سپاه پاوه
🍃🌷🍃
#شهید نجیب پیرانویسه درسال 1318# در یک خانواده فقیر ومسلمان در شهر #پاوه به دنیا آمد وهمانند دیگر بچه ها در سن 7 سالگی به مدرسه رفت وبه تحصیل مشغول شد ودر کلاس ششم ابتدایی به علت #فوت پدرمدرسه را رها کرده و#سرپرستی خانواده را که ازنظر اقتصادی مشکل داشتند بر عهده گرفت .
🍃🌷🍃
ومخارج خانواده را از راه #کشاورزی تامین می کرد.
🍃🌷🍃
#شهید پیران ویسه فردی بسیار #آرام و#مومن و#با صفا بود که همواره در نهایت #اخلاص و#محبت با #فرزندان و#آشنایان #رفتار می کرد.
🍃🌷🍃
به روایت از مادر #شهید:
تا آن روز به یاد ندارم که روزههایم را خورده باشم، اما سال 1367#، دههی اول ماه رمضان را که پشت سرگذاشته بودیم، دلم بدجوری هوای #حسین را کرد.
😭😭
🍃🌷🍃
یعنی یه جورایی توی دلم آشوب شده بود. پام رو توی یک کفش کردم و به پدرش گفتم: میخواهم به دیدن #حسین بروم و اگر مرا به #پاوه نبری، خودم میروم.
🍃🌷🍃
این شد که ایشان هم شال و کلاه کرد و با هم به #پاوه رفتیم تا #حسینم را ببینم.
به محل ملاقات که رسیدیم، #حسین بالای کوهها بود و تا صدایش کردند که بیاید، یک ساعتی طول کشید.
🍃🌷🍃
ظهر بود که #بچهام را #بغل کردم، #بوسیدم، #بوییدم و خیالم راحت شد که او در کنارم است.😭
🍃🌷🍃
#حسین میگفت:#فرماندهمان میگوید: تو که عینک میزنی و چشمهایت ضعیف است، معاف از #رزمی، پس برای چه اینجا آمدهای؟ اما من گفتم: اتفاقا من آمدهام که بروم #خط مقدم تا با #دشمنان #بجنگم. چرا مرا اینجا نگه داشتهاید؟😭
🍃🌷🍃
خلاصه آن روز خیلی خوش گذشت. من که کلی #حسینم را تماشا کردم و با هم حرف زدیم. گفتم: کی میای خانه؟ گفت: قرار است پس از #گذراندن #دوره آموزشی، #هفده روز #مرخصی بدهند که میام خانه.
🍃🌷🍃
#تنها #شهید دفاع مقدس درروز #عید سعید فطر،
در استان قزوین حسین وهابی
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۴۸/۶/۱۵# در شهر قزوین در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
پدرش محمد، بنا و معمار بود و مادرش خانه دار . تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان #پاسدار وظیفه در #جبهه #حضور داشت.
🍃🌷🍃
ایشان از آنجایی که #علاقه فراوانی به #جبهه و #حضور در کنار #رزمندگان را داشت به بهانهی #خدمت سربازی، #یک سال #زودتر، برای #گذراندن#دورهی آموزشی و به عنوان #پاسدار وظیفه، #عازم #پاوه کردستان شد.
🍃🌷🍃
در اولین سالگرد پیروزی انقلاب قرار بود رژه ای در میدان شهرداری برگزار بشه ، همه نیروها در اطراف میدان ایستاده بودند .ایشان#فرمانده عملیات سپاه گیلان بود . نیروهایش رل در صف منظم به میدان آورد و در کمال آراستگی و با قدرت بر افراد #نظارت میکرد . اصرار داشت که #سپاه #اولین نیرویی باشه که از #مقابل تمثال#امام خمینی (ره) عبور کند بالاخره رژه بسیار با شکوهی برگزار شد تا حدی که مردم ، خیلی ایشان را تشویق کردند.
🍃⚘🍃
در مرداد ۱۳۵۸ پدرش را از دست داد وایشان با مادرش زندگی کرد ، در #مأموریت خود در #کردستان در #عملیات آزادسازی #پاوه در کنار #شهید چمران شرکت داشت . مدتی هم در تدارکات #سپاه ناحیه گیلان مشغول #خدمت بود.
🍃⚘🍃
در آغاز #جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ، #مسئول یک #گروه ۱۹ نفری اعزامی از رشت به منطقه# سرپل ذهاب در ۱۰ مهر ۱۳۵۹ شد . پس از #رشادت بسیار در این منطقه توسط #شورای جنگ منطقه غرب #مسئولیت #سرپل ذهاب به ایشان واگذار شد.
🍃⚘🍃
ایشان قبل از پیروزی انقلاب در #مبارزات گسترده علیه رژیم ستمشاهی فعالیت مستمر داشت و طی 20#مرحله توسط ساواک دستگیرشد.
🍃🌷🍃
در #آخرین مرحله به همراه 10#نفر از بستگان شامل #پدر ، #برادر ، #داماد ، #عمو و #پسرعموهایش بازداشت شدند.
🍃🌷🍃
ایشان به منطقه #عملیاتی #قصرشیرین ،#پاوه و #نوسود #اعزام و در اغلب #عملیات ها شامل #عملیات های #قدس ، #محرم ، #کربلا و #والفجر #حضور داشت و در #نوسود ، #کربلای 4 و 5 و #عملیات #محرم #زخمی شد.
🍃🌷🍃
#فرمانده #گردان های #امام محمد باقر🌷 ،
#امام حسین (ع)🌷و #حمزه و #تیپ 2 بود ، بعلت #حضور طولانی مدت درمناطق #عملیاتی با #دستور #فرمانده لشکر 25#کربلا خانواده اش را برای #اسکان به #اهواز منتقل نمود.
🍃🌷🍃
همسر ایشان با صبوری ، سختی های زندگی در مناطق #جنگی را تحمل کردند و موجب دلگرمی در ادامه مبارزات ایشان بودند.
🍃🌷🍃
برخی از #جلسات #هماهنگی و #طراحی #عملیات در منزل ایشان ودر قرارگاه #شهید #بهشتی اهواز صورت می گرفت و #خانواده اش #میزبان #فرماندهان #جنگ بودند.
🍃🌷🍃
ایشان قبل از پیروزی انقلاب در #مبارزات گسترده علیه رژیم ستمشاهی فعالیت مستمر داشت و طی 20#مرحله توسط ساواک دستگیرشد.
🍃🌷🍃
در #آخرین مرحله به همراه 10#نفر از بستگان شامل #پدر ، #برادر ، #داماد ، #عمو و #پسرعموهایش بازداشت شدند.
🍃🌷🍃
ایشان به منطقه #عملیاتی #قصرشیرین ،#پاوه و #نوسود #اعزام و در اغلب #عملیات ها شامل #عملیات های #قدس ، #محرم ، #کربلا و #والفجر #حضور داشت و در #نوسود ، #کربلای 4 و 5 و #عملیات #محرم #زخمی شد.
🍃🌷🍃
#فرمانده #گردان های #امام محمد باقر🌷 ،
#امام حسین (ع)🌷و #حمزه و #تیپ 2 بود ، بعلت #حضور طولانی مدت درمناطق #عملیاتی با #دستور #فرمانده لشکر 25#کربلا خانواده اش را برای #اسکان به #اهواز منتقل نمود.
🍃🌷🍃
همسر ایشان با صبوری ، سختی های زندگی در مناطق #جنگی را تحمل کردند و موجب دلگرمی در ادامه مبارزات ایشان بودند.
🍃🌷🍃
برخی از #جلسات #هماهنگی و #طراحی #عملیات در منزل ایشان ودر قرارگاه #شهید #بهشتی اهواز صورت می گرفت و #خانواده اش #میزبان #فرماندهان #جنگ بودند.
🍃🌷🍃
ایشان قبل از پیروزی انقلاب در #مبارزات گسترده علیه رژیم ستمشاهی فعالیت مستمر داشت و طی 20#مرحله توسط ساواک دستگیرشد.
🍃🌷🍃
در #آخرین مرحله به همراه 10#نفر از بستگان شامل #پدر ، #برادر ، #داماد ، #عمو و #پسرعموهایش بازداشت شدند.
🍃🌷🍃
ایشان به منطقه #عملیاتی #قصرشیرین ،#پاوه و #نوسود #اعزام و در اغلب #عملیات ها شامل #عملیات های #قدس ، #محرم ، #کربلا و #والفجر #حضور داشت و در #نوسود ، #کربلای 4 و 5 و #عملیات #محرم #زخمی شد.
🍃🌷🍃
#فرمانده #گردان های #امام محمد باقر🌷 ،
#امام حسین (ع)🌷و #حمزه و #تیپ 2 بود ، بعلت #حضور طولانی مدت درمناطق #عملیاتی با #دستور #فرمانده لشکر 25#کربلا خانواده اش را برای #اسکان به #اهواز منتقل نمود.
🍃🌷🍃
همسر ایشان با صبوری ، سختی های زندگی در مناطق #جنگی را تحمل کردند و موجب دلگرمی در ادامه مبارزات ایشان بودند.
🍃🌷🍃
برخی از #جلسات #هماهنگی و #طراحی #عملیات در منزل ایشان ودر قرارگاه #شهید #بهشتی اهواز صورت می گرفت و #خانواده اش #میزبان #فرماندهان #جنگ بودند.
🍃🌷🍃
#تنها #شهید دفاع مقدس درروز #عید سعید فطر،
در استان قزوین حسین وهابی
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۴۸/۶/۱۵# در شهر قزوین در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
پدرش محمد، بنا و معمار بود و مادرش خانه دار . تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان #پاسدار وظیفه در #جبهه #حضور داشت.
🍃🌷🍃
ایشان از آنجایی که #علاقه فراوانی به #جبهه و #حضور در کنار #رزمندگان را داشت به بهانهی #خدمت سربازی، #یک سال #زودتر، برای #گذراندن#دورهی آموزشی و به عنوان #پاسدار وظیفه، #عازم #پاوه کردستان شد.
🍃🌷🍃
به روایت از مادر #شهید:
تا آن روز به یاد ندارم که روزههایم را خورده باشم، اما سال 1367#، دههی اول ماه رمضان را که پشت سرگذاشته بودیم، دلم بدجوری هوای #حسین را کرد.
😭😭
🍃🌷🍃
یعنی یه جورایی توی دلم آشوب شده بود. پام رو توی یک کفش کردم و به پدرش گفتم: میخواهم به دیدن #حسین بروم و اگر مرا به #پاوه نبری، خودم میروم.
🍃🌷🍃
این شد که ایشان هم شال و کلاه کرد و با هم به #پاوه رفتیم تا #حسینم را ببینم.
به محل ملاقات که رسیدیم، #حسین بالای کوهها بود و تا صدایش کردند که بیاید، یک ساعتی طول کشید.
🍃🌷🍃
ظهر بود که #بچهام را #بغل کردم، #بوسیدم، #بوییدم و خیالم راحت شد که او در کنارم است.😭
🍃🌷🍃
#حسین میگفت:#فرماندهمان میگوید: تو که عینک میزنی و چشمهایت ضعیف است، معاف از #رزمی، پس برای چه اینجا آمدهای؟ اما من گفتم: اتفاقا من آمدهام که بروم #خط مقدم تا با #دشمنان #بجنگم. چرا مرا اینجا نگه داشتهاید؟😭
🍃🌷🍃
خلاصه آن روز خیلی خوش گذشت. من که کلی #حسینم را تماشا کردم و با هم حرف زدیم. گفتم: کی میای خانه؟ گفت: قرار است پس از #گذراندن #دوره آموزشی، #هفده روز #مرخصی بدهند که میام خانه.
🍃🌷🍃
ایشان قبل از پیروزی انقلاب در #مبارزات گسترده علیه رژیم ستمشاهی فعالیت مستمر داشت و طی 20#مرحله توسط ساواک دستگیرشد.
🍃🌷🍃
در #آخرین مرحله به همراه 10#نفر از بستگان شامل #پدر ، #برادر ، #داماد ، #عمو و #پسرعموهایش بازداشت شدند.
🍃🌷🍃
ایشان به منطقه #عملیاتی #قصرشیرین ،#پاوه و #نوسود #اعزام و در اغلب #عملیات ها شامل #عملیات های #قدس ، #محرم ، #کربلا و #والفجر #حضور داشت و در #نوسود ، #کربلای 4 و 5 و #عملیات #محرم #زخمی شد.
🍃🌷🍃
#فرمانده #گردان های #امام محمد باقر🌷 ،
#امام حسین (ع)🌷و #حمزه و #تیپ 2 بود ، بعلت #حضور طولانی مدت درمناطق #عملیاتی با #دستور #فرمانده لشکر 25#کربلا خانواده اش را برای #اسکان به #اهواز منتقل نمود.
🍃🌷🍃
همسر ایشان با صبوری ، سختی های زندگی در مناطق #جنگی را تحمل کردند و موجب دلگرمی در ادامه مبارزات ایشان بودند.
🍃🌷🍃
برخی از #جلسات #هماهنگی و #طراحی #عملیات در منزل ایشان ودر قرارگاه #شهید #بهشتی اهواز صورت می گرفت و #خانواده اش #میزبان #فرماندهان #جنگ بودند.
🍃🌷🍃
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
موضوع امروز: «#معجزه_فرمان_امام (ره)»
✍️ مناسبت روز: امروز در تقویم شمسی برابر با سالروز وقوع حماسه #پاوه در سال ١٣۵٨ است، لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح بلند شهدای این حماسه خونین آغاز مینمائیم؛
در مرداد ماه سال ١٣۵٨، هزاران نفر از عناصر حزب بعث عراق و گروهكهای ضدانقلاب وابسته به بيگانگان، همچون: احزاب مارکسیست، سلطنتطلبها، كومله، فداييان خلق و در رأس آنها حزب دموكرات كردستان در یک عملیات مشترک به شهر پاوه در منطقه كردنشين استان كرمانشاه هجوم برده و آن را محاصره نموده و بخشی از اين شهر را تصرف كردند و دست به جنايتهای فجیعی زدند، از جمله اینکه به بيمارستان این شهر حمله کرده و همهی مجروحان حاضر در آنجا را سَر بُریدند؛
آنها با دامن زدن به اختلافات قدیمی قومیتی، زمینه تجزیه ایران را فراهم کرده و در واقع، شهر پاوه آخرین نقطهای بود که اگر بر آن مسلط کامل میشدند، میتوانستند ادعا کنند، کل مناطق کردنشین را در اختیار گرفته و با کمک حامیان خارجی، اعلام استقلال نمایند!
دکتر مصطفی چمران (معاون وقت نخست وزیر) بیدرنگ به همراه سرتیپ فلاحی (فرمانده نیروی زمینی ارتش) و ابوشریف (فرمانده عملیات سپاه پاسداران انقلاب) به پاوه رفتند و بالگردشان زیر رگبار توپ و گلوله دشمنان به سختی روی زمین نشست؛
چمران، ابتدا به بزرگان احزاب کُرد، پیشنهاد مذاکره و بررسی مشکلات را داد، اما آنها نه تنها از پیشنهاد او استقبال ننمودند؛ بلکه با حمله همهجانبه در همآن شب، یک فروند بالگرد و یک فروند هواپیمای اف ۴ نیروی هوایی ارتش را سرنگون نموده و خلبان آن «محمد نوژه» را به شهادت رساندند و سپس با تسخیر ژاندارمری پاوه، از طریق رسانههای خارجی، شایعه سقوط پاوه و شهادت دکتر چمران را پخش نمودند تا روحیه رزمندگان را کاملاً تضعیف نمایند و سپس به خانه و کاشانه مردم بیپناه حملهور شده و آنها را به خاک و خون کشیدند!
در این موقعیت خطیر، امام راحل (ره) با بصیرت کامل، بلافاصله فرمان پیامبرگونه خود را براى آزادسازی فوری و بدون قید و شرط پاوه صادر نمودند و در آن تأکید فرمودند: «به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار میکنم، اگر با توپها و تانکها و قوای مجهز تا ۲۴ ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه آنها را مسئول میدانم! من به عنوان ریاست کل قوا به رئیس ستاد (مشترک) ارتش دستور میدهم که بیانتظار دستور دیگر و بدون فوت وقت با تمام تجهیزات به سوی پاوه حرکت کند و به دولت (نیز) دستور میدهم وسایل حرکت پاسداران را فوراً فراهم کند! و تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی میدانم و در صورتیکه تخلف از این دستور نمایند با آنان عمل انقلابی میکنم...» (صحیفه امام؛ ج ٩، ص ٢٨۵)
فرمان با صلابت فرمانده کل قوا، ساعت هفت بامداد ٢٧ مرداد ماه ١٣۵٨ از رادیو در سراسر کشور پخش شد و چنان تأثیر معجزهآسا داشت که از یکسو به از دست رفتن روحیه دشمنان و فرار ضدانقلاب از منطقه؛ و از سوی دیگر، به تشجیع اندک رزمندگان باقیمانده در پاوه، و حرکت فوری قوای مشترک ارتش و سپاه و بسیج منجر شد.
✍️ شهید چمران در رابطه با آن روز چنین میگوید: «حدود چهار صبح ٢٧ مرداد آنچنان قتل و غارت همه شهر پاوه را فراگرفته بود که گویی هیچ نیرویی قادر نبود مهاجمین را از قتل و غارت خانههای مردم بیگناه بازدارد و به سمت معرکه اصلی نبرد، برگرداند! دشمنان چند ماشین با بلندگو آوردند و در وسط شهر ندا میدادند: هر کس وفاداری خود را به حزب دموکرات اعلام کند، در امن و امان است! ما فقط آمدهایم که پاسداران و دکتر چمران را سَر بِبُریم!
هنگام صبح بر بالای دیوار خانه پاسداران بودم که یکباره فریاد اللهاکبر رزمندگان به هوا بلند شد! پرسیدم چه شده؟ گفتند: امام اعلامیهای صادر کردهاند؛ اعلامیهای تاریخی که اساس بزرگترین تحولات انقلابی کشور به شمار میرود؛
بله، امام، فرماندهی قوا را شخصاً به دست گرفته و فرمان داده بودند که ارتش و ژاندارمری باید در عرض ۲۴ ساعت خود را به پاوه برساند و ضدانقلاب را قلع و قمع کنند...» (خاطرات چمران)
چمران نیز با استفاده از روحیه انقلابی حاصل شده از فرمان امام امت، بدون فوت وقت، نیروهایش را برای باز پس گرفتن مواضع قبلی، بسیج کرد و تا ساعت ۱۰ صبح همان روز به صورت معجزهآسا همه بلندیهای پیرامون پاوه را آزاد نمود و در ادامه با رسیدن نیروهای مشترک ارتش، سپاه و بسیج، و با نبردی سخت و درگيری خونين، همه شهرها، راهها و مواضع استراتژيك منطقه آزاد شد و كردستان از سقوط حتمی نجات پیدا کرد و یکبار دیگر دشمنان ایران اسلامی، قدرت معنوی و معجزهآسای فرمان ولیّ زمان و امام امت را با تمام وجود، احساس کردند.