─═༅𖣔❁﷽❁𖣔༅═─
عرض سلام ودرود ودعا
خدمت جناب
حجه الاسلام بابایی
وشما گرامیان ولایی
🔘طبق اطلاع رسانی انجام
شده با شما همراه هستیم
🔍☆◁با#کنفرانس
🔈☆◁#سیمای امیرالمومنین علی علیه السلام در قرآن
👤باهـــــــمراهــــی
جناب استاد #بابایی
ضمن سپـاس فراوان
درخدمتتون هستیم
لطفا شروع بفرمائید ...
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
🇮🇷#اتحادیه_عماریون
#حاصل زندگی من و #ایوب، نیایش ۵ ساله و محمد پارسا ۳ساله هستند. اما حرفهای آنها برای اینکه مانع رفتن #پدرشان بشوند برایم جالب بود.
محمد پارسا با همان لهجه بچگانهاش و بسیار عصبانی میگفت مامان جان، اجازه نده #شوهرت برود. گناه داره #شهید میشود.#ایوب هم بلند بلند میخندید.
🍃⚘🍃
وقتی که#ایوب رفت سوریه، نیایش در خواب جیغ زنان بیدار شد و شروع به گریه کرد. با من دعوا میکرد که چرا اجازه دادی #بابا به #جنگ برود. اگر #بابایم #شهید بشود تقصیر توست.
🍃⚘🍃
آن شب دلم خیلی #شکست. بعد از #شهادت #پدر #بیتابیهایشان بیشتر شد. میگویند همه #بابا دارند و #ما #نداریم. گاهی اوقات #آرام کردنشان برایم بسیار #سخت است، چون با هیچ چیزی نمیتوان #آرامشان کرد.
🍃⚘🍃
مدام از #خاطرات #پدرشان برای هم تعریف میکنند و میگویند #یادش بخیر #بابایی. چند وقت پیش دخترم به محمد پارسا میگفت: داداشی دلت برای #بابایی نمیسوزه؟
من خیلی دلم میسوزه که #تیر به #سرش زدن.💔
🍃⚘🍃
برای من عجیبه که اینها انقدر میفهمند و متوجه میشوند. راستش را بخواهید انقدر زود انتظار این حرفها را نداشتم. خیلی ناراحتند که من #اجازه ندادم #پیکر #پدرشان را ببینند.
🍃⚘🍃
#حاصل زندگی من و #ایوب، نیایش ۵ ساله و محمد پارسا ۳ساله هستند. اما حرفهای آنها برای اینکه مانع رفتن #پدرشان بشوند برایم جالب بود.
محمد پارسا با همان لهجه بچگانهاش و بسیار عصبانی میگفت مامان جان، اجازه نده #شوهرت برود. گناه داره #شهید میشود.#ایوب هم بلند بلند میخندید.
🍃⚘🍃
وقتی که#ایوب رفت سوریه، نیایش در خواب جیغ زنان بیدار شد و شروع به گریه کرد. با من دعوا میکرد که چرا اجازه دادی #بابا به #جنگ برود. اگر #بابایم #شهید بشود تقصیر توست.
🍃⚘🍃
آن شب دلم خیلی #شکست. بعد از #شهادت #پدر #بیتابیهایشان بیشتر شد. میگویند همه #بابا دارند و #ما #نداریم. گاهی اوقات #آرام کردنشان برایم بسیار #سخت است، چون با هیچ چیزی نمیتوان #آرامشان کرد.
🍃⚘🍃
مدام از #خاطرات #پدرشان برای هم تعریف میکنند و میگویند #یادش بخیر #بابایی. چند وقت پیش دخترم به محمد پارسا میگفت: داداشی دلت برای #بابایی نمیسوزه؟
من خیلی دلم میسوزه که #تیر به #سرش زدن.💔
🍃⚘🍃
برای من عجیبه که اینها انقدر میفهمند و متوجه میشوند. راستش را بخواهید انقدر زود انتظار این حرفها را نداشتم. خیلی ناراحتند که من #اجازه ندادم #پیکر #پدرشان را ببینند.
🍃⚘🍃
زمانی که #همسرم #فرمانده #تیپ 2 لشکر 25 کربلا بود ، #جلسه #توجیهی #عملیات کربلای 5 در #منزلمان تشکیل شد و 30#نفر از #فرماندهان در آن #جلسه #حضور داشتند که پس از آن #عملیات 3#نفر از آن #فرماندهان #شهید شدند.
🍃🌷🍃
هروقت #پیکان سفید #تعاون لشکر را در #قرارگاه می دیدیم ، می دانستیم حامل خبر #شهادت یکی از #رزمندگان است و در آن #شرایط #لحظات بسیار #سخت و #دلهره آوری را #تجربه می کردیم.😭
🍃🌷🍃
و چون من از #همسران سایر #رزمندگان #بزرگتر بودم ، به همراه #خانم #بابایی برای #مهیا نمودن #شرایط #منزل #خانواده #شهدا می رفتیم که #مسئولیت بسیار #سنگینی بود.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار#شهید رمضانعلی صحرایی هم درتاریخ #شنبه17#آبان ماه سال ۱۳۹۹# پس از #تحمل #سالها #رنج و #سختی ناشی از #عوارض #جانبازی در سن ۶۹#سالگی به آرزویش که همانا #شهادت
در راه #خدا🤍 رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای تکیه امام رستمکلا بهشهر ،
استان مازندران.
🍃🌷🍃
زمانی که #همسرم #فرمانده #تیپ 2 لشکر 25 کربلا بود ، #جلسه #توجیهی #عملیات کربلای 5 در #منزلمان تشکیل شد و 30#نفر از #فرماندهان در آن #جلسه #حضور داشتند که پس از آن #عملیات 3#نفر از آن #فرماندهان #شهید شدند.
🍃🌷🍃
هروقت #پیکان سفید #تعاون لشکر را در #قرارگاه می دیدیم ، می دانستیم حامل خبر #شهادت یکی از #رزمندگان است و در آن #شرایط #لحظات بسیار #سخت و #دلهره آوری را #تجربه می کردیم.😭
🍃🌷🍃
و چون من از #همسران سایر #رزمندگان #بزرگتر بودم ، به همراه #خانم #بابایی برای #مهیا نمودن #شرایط #منزل #خانواده #شهدا می رفتیم که #مسئولیت بسیار #سنگینی بود.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار#شهید رمضانعلی صحرایی هم درتاریخ #شنبه17#آبان ماه سال ۱۳۹۹# پس از #تحمل #سالها #رنج و #سختی ناشی از #عوارض #جانبازی در سن ۶۹#سالگی به آرزویش که همانا #شهادت
در راه #خدا🤍 رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای تکیه امام رستمکلا بهشهر ،
استان مازندران.
🍃🌷🍃
زمانی که #همسرم #فرمانده #تیپ 2 لشکر 25 کربلا بود ، #جلسه #توجیهی #عملیات کربلای 5 در #منزلمان تشکیل شد و 30#نفر از #فرماندهان در آن #جلسه #حضور داشتند که پس از آن #عملیات 3#نفر از آن #فرماندهان #شهید شدند.
🍃🌷🍃
هروقت #پیکان سفید #تعاون لشکر را در #قرارگاه می دیدیم ، می دانستیم حامل خبر #شهادت یکی از #رزمندگان است و در آن #شرایط #لحظات بسیار #سخت و #دلهره آوری را #تجربه می کردیم.😭
🍃🌷🍃
و چون من از #همسران سایر #رزمندگان #بزرگتر بودم ، به همراه #خانم #بابایی برای #مهیا نمودن #شرایط #منزل #خانواده #شهدا می رفتیم که #مسئولیت بسیار #سنگینی بود.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار#شهید رمضانعلی صحرایی هم درتاریخ #شنبه17#آبان ماه سال ۱۳۹۹# پس از #تحمل #سالها #رنج و #سختی ناشی از #عوارض #جانبازی در سن ۶۹#سالگی به آرزویش که همانا #شهادت
در راه #خدا🤍 رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای تکیه امام رستمکلا بهشهر ،
استان مازندران.
🍃🌷🍃
زمانی که #همسرم #فرمانده #تیپ 2 لشکر 25 کربلا بود ، #جلسه #توجیهی #عملیات کربلای 5 در #منزلمان تشکیل شد و 30#نفر از #فرماندهان در آن #جلسه #حضور داشتند که پس از آن #عملیات 3#نفر از آن #فرماندهان #شهید شدند.
🍃🌷🍃
هروقت #پیکان سفید #تعاون لشکر را در #قرارگاه می دیدیم ، می دانستیم حامل خبر #شهادت یکی از #رزمندگان است و در آن #شرایط #لحظات بسیار #سخت و #دلهره آوری را #تجربه می کردیم.😭
🍃🌷🍃
و چون من از #همسران سایر #رزمندگان #بزرگتر بودم ، به همراه #خانم #بابایی برای #مهیا نمودن #شرایط #منزل #خانواده #شهدا می رفتیم که #مسئولیت بسیار #سنگینی بود.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار#شهید رمضانعلی صحرایی هم درتاریخ #شنبه17#آبان ماه سال ۱۳۹۹# پس از #تحمل #سالها #رنج و #سختی ناشی از #عوارض #جانبازی در سن ۶۹#سالگی به آرزویش که همانا #شهادت
در راه #خدا🤍 رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای تکیه امام رستمکلا بهشهر ،
استان مازندران.
🍃🌷🍃