#اعلام وضعیت
چهارشنبه ۴ آبان ماه ۱۴۰۱
#گزارش_زنده
از ساعت حدود ۱۲ دوباره جمعیت روبهروی سلف دانشجویی جمع شدند و شعارها و فحاشیها شروع شد.
اما گویا این بار، این جمعیت معترض، آغشته به خشمی ست که ریشه ای ندارد جز هیجانات و دروغهای رسانههای غربی...
🔴درگیری میشود و نیروهای حراست در تلاش برای کنترل کردن فضا هستند. در این میان یکی از نیروهای حراست #چاقو میخورد! چگونه است که این افراد حرف از آزادی بیان میزنند و سلاح سرد در جمعیت شان پیدا میشود؟! این #تناقض را چطور معنا میکنند؟!!
«چند وقتی بود که پسری حدودا بیستوهفت ساله برای درخواست #معافیت به او رجوع و هر بار #امید معافیت او را رد میکرد؛ مدارکش کامل نبود و #امید کسی نبود که #بیجهت به دنبال #بهانه باشد.
🍃🌷🍃
آخرین رجوع این پسر سرباز شد آخرین روز زندگی #امید.😭
🍃🌷🍃
۲۸ ساله بود 😔با #چاقو وارد اتاق #ستوان شده بود؛ گویا از قبل نقشه کشیده بود. به اتاق #امید میرود که با همان ممانعتهای همیشگی #ستوان روبهرو میشود.»
درنهایت #شش، #هفت بار #چاقویی که از قبل آماده کرده بود را در #بدن #امید فرو میکند و #مأموران از راه میرسند. اگر #مأموران نمیرسیدند، #ضربات #چاقو #ادامهدار میشد.😔
🍃🌷🍃
#امید #نیمهجان بود که به بیمارستان پیروز در لاهیجان منتقل شد؛ اما تلاش دکترها بینتیجه ماند و او #جانش را از دست داد. 😭سرباز را همان موقع بازداشت کردند.
🍃🌷🍃
ماجرای #شهادت ایشان :
#شامگاه #هشتم اردیبهشت ۱۴۰۲# دو نفر از اراذل و اوباش در یکی از خیابانهای شهر سبزوار قصد داشتند دختر جوانی را به زور با خود ببرند.
ایشان که خود پدر بود و #دختری ۱۳#ساله دارم و منتظر #بازگشت #دخترش از منزل همکاسیاش بود متوجه ایجاد #مزاحمت برای دختر جوان شد و بلافاصله #شجاعانه و #غیرتمندانه برای #نجات او با دزدان نوامیس #درگیر شد.
🍃🌷🍃
هر ۲ جوان مزاحم، در واکنش به دفاع ایشان از دختر جوان، ناجوانمردانه با #سلاح سرد #شهید را از #پشت سر مورد #اصابت #چاقو و سپس نفر دوم از روبهرو مورد جرح شدید قرار دادند.
و پس از #ارتکاب جرم از محل متواری شدند ایشان بلافاصله به #بیمارستان منتقل شد اما به دلیل #شدت #جراحات و #خونریزی به #شهادت رسید.💔
🍃🌷🍃
#شهید امربه معروف ،محمدمحمدی
🍃🌷🍃
شهید #۳۹ سال بود و از #بسیجیان پایگاه مقاومت بسیج انصارالامام تهران بود.
متاهل بود و دو فرزند به یادگار دارد.
ایشان در تاریخ 27# مهر 1399# مورد #ضرب و جرح با #چاقو قرار گرفت و به #شهادت رسید.
اراذل و اوباش در حین پارک ماشین و خرید نان به اتومبیل خانمی برخورد کرده که پس از اعتراض آن خانم و ورود نانوا به ماجرا درگیری آغاز شد.
اراذل و اوباش با الفاظ بسیار رکیک و ناموسی و با صدای بلند، خانم مورد نزاع و نانوا را مورد خطاب قرار داده و فضای رعب و وحشت در محله ایجاد کردند.
در همین حین ایشان وارد صحنه شد و از اراذل و اوباش درخواست کرد که در انظار عمومی، #عفت کلام را رعایت کرده و به درگیری خاتمه دهند.
🍃🌷🍃
اما اراذل و اوباش که در ابتدا ۲ یا ۳ نفر بودند به فحاشی ادامه دادند و با ایشان نیز درگیر شده و سایر دوستان خود را نیز مطلع کردند.
در جریان این درگیری، یکی از این اراذل که از قبل چاقویی را با خود به همراه داشت به پهلوی #شهید محمد محمدی ضربه وارد کرد.
که به دلیل عمق زیاد این ضربه و پاره شدن #ریه و #قلب ایشان، تلاش های پزشکان برای مداوا و احیا بی نتیجه ماند و به #شهادت رسید.
ماجرای #شهادت ایشان :
#شامگاه #هشتم اردیبهشت ۱۴۰۲# دو نفر از اراذل و اوباش در یکی از خیابانهای شهر سبزوار قصد داشتند دختر جوانی را به زور با خود ببرند.
ایشان که خود پدر بود و #دختری ۱۳#ساله دارم و منتظر #بازگشت #دخترش از منزل همکاسیاش بود متوجه ایجاد #مزاحمت برای دختر جوان شد و بلافاصله #شجاعانه و #غیرتمندانه برای #نجات او با دزدان نوامیس #درگیر شد.
🍃🌷🍃
هر ۲ جوان مزاحم، در واکنش به دفاع ایشان از دختر جوان، ناجوانمردانه با #سلاح سرد #شهید را از #پشت سر مورد #اصابت #چاقو و سپس نفر دوم از روبهرو مورد جرح شدید قرار دادند.
و پس از #ارتکاب جرم از محل متواری شدند ایشان بلافاصله به #بیمارستان منتقل شد اما به دلیل #شدت #جراحات و #خونریزی به #شهادت رسید.💔
🍃🌷🍃