ولی بیصدا! اصلاً #جلال بیصدا #گریه میکرد. در #روضه هم #بیصدا #گریه میکرد😭#صدای #گریهاش را نمیشنیدی، ولی وقتی به صورتش نگاه میکردی، از چشمانش #نمنم و #پیوسته #اشک میآمد. من کسی را ندیدم که مثل #جلال #اشک #پیوسته داشته باشد.😭😭
🍃🌷🍃
يكی ديگر از #همرزمان #شهيد #صلواتی میگفت: در طول مدتی كه با #شهيد #صلواتی در #جبهه حضور داشتم میديدم كه #شهيد #صلواتی هميشه #قبل از #اذان #صبح #آب گرم #حاضر میكرد تا #سايرين برای #وضو گرفتن #مشكلی #نداشته باشند.
🍃🌷🍃
و #هيچگاه #نماز شب #شهيد #صلواتی #ترك #نشد. او در بين #رزمندههايی كه برای #استراحت به #سنگرها #مراجعه میكردند #قدم میزد و #جورابهای آنان را #میگرفت و #میشست.
🍃🌷🍃
اين #شهيد بزرگوار به #قرائت #چهل #حديث از #ائمه اطهار🌷 و #هفت #سوره از #قرآن مجيد #بسيار #سفارش میكردند و #خود #هميشه اين #كار رو #انجام می داد و همچنین #قرائت #هر روزه #زيارت عاشورا.
🍃🌷🍃
همچنين #واژه «پدر صلواتی» را #ساخته #شهيد #صلواتی ذكر كرد و گفت: پس از اينكه #شهيد #صلواتی از اين #عبارت استفاده كرد در #سرتاسر #جبهه اين #عبارت #پخش شد.
🍃🌷🍃
چند بار اسم مینوشت و هر بار بهش میگفتن آماده باش، بسیار #خوشحال و #ذوق زده میشد و #خدا را #شکر میکرد ولی هر بار #اعزامش به #تعویق
می افتاد.
🍃🌷🍃
یک روز به او تماس گرفتم و #امیر گفت باز کنسل شد من از این بابت خوشحال شدم که #امیر متوجه این موضوع شد و با ناراحتی گفت شما راضی نیستی که من نمیتوانم بروم.😔
🍃🌷🍃
نزدیک #اذان بود در حال آماده شدن برای نماز بودم که زیر لب گفتم #خدایا #راضیم به #رضای #خودت. بالاخره آن روزی که قرار بود به #سوریه بره رسید.
🍃🌷🍃
حتی #علاقه شدیدش به #یسنا #دخترمان هم
#مانع رفتناش #نشد همیشه میگفت
#جانم #نثار #امام حسین(ع)🌷
مدام به یسنا میگفت #دعا کن #بابا #شهید بشه.😔
🍃🌷🍃
ساعات آخر بدرقه، از زیر قرآن که ردش کردم گفت برای آخرین بار این پله ها را با هم بریم...😭😭
🍃🌷🍃