به روایت از همسر #شهید :
واسطه ازدواجمان #برادر شهيدم #قاسم بود. #حجت از دوستان بسيار صميمي و همكار #برادر بزرگم #قاسم بود كه همين رابطه دوستي سبب ازدواج ما شد.
🍃🌷🍃
نگامي كه قضيه خواستگاري مطرح شد #قاسم آن قدر از #خوبيهاي#محسن برايم گفت كه من ديگر نتوانستم هيچ حرفي بزنم.
🍃🌷🍃
از #ايمانش، از #صبرش، از #مهربانياش و از اينكه بين دوستان به #عبد صالح معروف بود.#داداش #قاسم متولد 31#شهريور ماه سال 1363#بود.
🍃🌷🍃
#برادرم و #حجت اين قدر #شبيه هم بودند كه من از #شباهتشان تعجب ميكردم. هنگامي كه تازه عقد كرده بوديم، به همسرم گفتم چقدر #حركات و #رفتارت شبيه #قاسم هست.
🍃🌷🍃
در جواب گفت: ما با هم #بزرگ شدهايم. از 18#سالگي كه هر دو به #سپاه رفته بودند #همراه و #همرزم هم بودند تا لحظه #شهادت.😭
🍃🌷🍃
{یاد#شهیدان با ذکر یک شاخه گل صلوات🌷}
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
واسطه ازدواجمان #برادر شهيدم #قاسم بود. #حجت از دوستان بسيار صميمي و همكار #برادر بزرگم #قاسم بود كه همين رابطه دوستي سبب ازدواج ما شد.
🍃🌷🍃
نگامي كه قضيه خواستگاري مطرح شد #قاسم آن قدر از #خوبيهاي#حجت برايم گفت كه من ديگر نتوانستم هيچ حرفي بزنم.
🍃🌷🍃
از #ايمانش، از #صبرش، از #مهربانياش و از اينكه بين دوستان به #عبد صالح معروف بود.#داداش #قاسم متولد 31#شهريور ماه سال 1363#بود.
🍃🌷🍃
#برادرم و #حجت اين قدر #شبيه هم بودند كه من از #شباهتشان تعجب ميكردم. هنگامي كه تازه عقد كرده بوديم، به همسرم گفتم چقدر #حركات و #رفتارت شبيه #قاسم هست.
🍃🌷🍃
در جواب گفت: ما با هم #بزرگ شدهايم. از 18#سالگي كه هر دو به #سپاه رفته بودند #همراه و #همرزم هم بودند تا لحظه #شهادت.😭
🍃🌷🍃
{یاد#شهیدان با ذکر یک شاخه گل صلوات🌷}
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
واسطه ازدواجمان #برادر شهيدم #قاسم بود. #حجت از دوستان بسيار صميمي و همكار #برادر بزرگم #قاسم بود كه همين رابطه دوستي سبب ازدواج ما شد.
🍃🌷🍃
نگامي كه قضيه خواستگاري مطرح شد #قاسم آن قدر از #خوبيهاي#محسن برايم گفت كه من ديگر نتوانستم هيچ حرفي بزنم.
🍃🌷🍃
از #ايمانش، از #صبرش، از #مهربانياش و از اينكه بين دوستان به #عبد صالح معروف بود.#داداش #قاسم متولد 31#شهريور ماه سال 1363#بود.
🍃🌷🍃
#برادرم و #حجت اين قدر #شبيه هم بودند كه من از #شباهتشان تعجب ميكردم. هنگامي كه تازه عقد كرده بوديم، به همسرم گفتم چقدر #حركات و #رفتارت شبيه #قاسم هست.
🍃🌷🍃
در جواب گفت: ما با هم #بزرگ شدهايم. از 18#سالگي كه هر دو به #سپاه رفته بودند #همراه و #همرزم هم بودند تا لحظه #شهادت.😭
🍃🌷🍃
{یاد#شهیدان با ذکر یک شاخه گل صلوات🌷}
🍃🌷🍃
#سردار #شهید دفاع مقدس، علیرضا عاصمی
🍃🌷🍃
در تاریخ ۱۳۴۱/۶/۲۸# در شهر کاشمر در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
دوران کودکی را با مظلومیت و پاکی خاص آن دوران پشت سر گذاشت و وارد دبستان شد. در دوران ابتدایی با جدیت به فراگیری #قرآن هم مشغول بود.
🍃🌷🍃
دوران راهنمایی را نیز با موفقیت سپری کرد، در حالیکه در تمام این سالها، /مراقب #خانواده به خصوص #پدر زحمت کش خود هم بود.
ایشان #برادر #شهید هم هست. #برادرش #عباس سال ۶۲# و قبل از ایشان به #شهادت رسید و#جاویدالاثر هست.💔
🍃🌷🍃
در دوران تحصیل، با وجود #سن کم، #حرکات و #اعمالی بیش از حد انتظار داشت در #راهاندازی #ارودهای دانش آموزی و #اکیپهای #کوهنوردی بسیار فعال بود و در #بحثها و #صحبتها، با #منطق قوی اش همیشه #جلب توجه میکرد.
🍃🌷🍃
به برگزاری #جلسات فرهنگی، #اسلامی برای #دانش آموزان #علاقه بسیاری داشت، اولین #کتابخانهی مدرسه شان را با #جمعی از دوستان #تأسیس کرد.
🍃🌷🍃