#معصومه رحیمی #مادر #شهید قربانعلی ترکفرخانی که در سن ۱۶#سالگی به دیگر یاران #شهیدش در دوران دفاع مقدس پیوست.
🍃🌷🍃
از ۳۰#سال قبل با تبدیل خانه خود به #حسینیه #سیدالشهدا🌷 ادامه دهنده راه #فرزند #شهیدش است.
🍃🌷🍃
به گزارش ایرنا : در ابتدای ورود به خانه این #شهید بزرگوار در خیابان ظفر گنبدکاووس که بر سردر آن تابلویی با نام #حسینیه #شهید قربانعلی ترکفرخانی گذاشته شده، #سادگی و #آرامش حاکم بر محیط توجه را به خود جلب میکند و بعد #مادری را میتوان مشاهده کرد که #اسوه صبر و #مقاومت بوده و با #رویی #گشاده میزبان #دوستداران #اهل بیت (ع)🌷 و #اهالی محل است.
🍃🌷🍃
با داشتن احساس راحتی زیاد در این خانه ساده که از ۳۰#سال قبل محل #برگزاری #عزاداریهای خاندان #عصمت و #طهارت بهویژه در #ایام محرم و صفر است پای صحبت های این #مادر #شهید نشستم که از ابتدای سخن تا به پایان همواره در حال #شکرگزاری #خداوند بود و #انگیزهاش برای #وقف #خانهاش به نیت #حسینیهای به نام #پسر #شهیدش را کسب #دعای خیر #مردم و #عاقبت خیری عنوان کرد.
🍃🌷🍃
#شهید مدافع حرم غلامرضا لنگری زاده
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۱# در شهر کرمان در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
۵ خواهرو برادر بودند.
پس از سه فرزند دختر و بعد از ده سال ، ایشان متولدشد.تنها برادرش که کوچکتر ّبود ۲ سال قبل از #شهادت ایشان از دنیا رفته بود.😔
🍃🌷🍃
متاهل بود و دو فرزند به یادگاردارد.
مونس خانوم و آقا محمود رضا.
🍃🌷🍃
در نوجوانی پدرش را از دست داد😔، چون ایشان #پسر بزرگ خانواده بود ، نسبت به #مشکلات زندگی خانواده #احساس #مسئولیت می کرد.
🍃🌷🍃
ایشان علی رغم اینکه در زمینه #ورزش هم خیلی #موفق بود در آن شرایط #ورزش را #رها کرده و مشغول به #کار آزاد در تعویض روغن در شهر کرمان شد.
🍃🌷🍃
در سن ۲۱#سالگی تصمیم به ازدواج گرفت و یکی از #ملاک های #انتخاب همسر آینده اش #متدین ،#محجبه و از #سادات بودن بود.
🍃🌷🍃
ایشان بیش از ۲#سال به عنوان #امور تعمیراتی تراکتور و ادوات کشاورزی با شعار ” همه با هم جهاد سازندگی ” به صورت #افتخاری و #رایگان #خدمت کرد.
🍃🌷🍃
در سن ۱۸#سالگی و در #تابستان سال ۱۳۶۵# برای #اولین بار #عازم #جبهه های حق علیه باطل در #منطقه عملیاتی #مهران شد.
🍃🌷🍃
در این #سفر #رزمی و #جهادی خود در #منطقه عملیاتی #مهران شاهد #شهادت #دو تن از #دوستان و #هم رزمان و #هم روستایی های خود به نام های #حسین علی شمس آبادی و #محمد قدر آبادی بود.
🍃🌷🍃
ایشان در همانجا به صورت #پاسدار #افتخاری به #ادامه #نبرد بر علیه متجاوزان بعثی عراق پرداخت و اینگونه #مرحله جدیدی از #زندگی و #حیات دوباره اش به عنوان #پاسدار در سال ۱۳۶۵# شکل گرفت.
🍃🌷🍃
درسن ۱۹#سالگی با دختر دایی اش وبا انجام مراسمی #ساده و #معنوی ازدواج کرد.
🍃🌷🍃
ایشان در ادامه #خدمت خود با عنوان #مسئول #تسلیحات گردان عبد ا….🌷در م#نطقه عملیاتی جنوب با #انتظاری و #محمد حصاری آشنا شد.
🍃🌷🍃
#شهید#مقاومت و #امام جمعه #لبنان ،
#شهید شیخ راغب حرب
🍃🌷🍃
در سال ۱۳۵۲# م در روستای جبشیت در کشور لبنان و در خانوادهای فقیر به دنیا آمد.
از هفت سالگی وارد دبستان شد، بسیار #باهوش بود، زمانی که معلمانش از #هوش و #استعدادش نزد پدر و مادر# #تعریف می کردند،بسیار خوشحال شد.
🍃🌷🍃
مادرش زبان #فرانسوی را زبان #استعمار میدانست و این #عقیده در وجود ایشان هم شکل گرفت. در روستای جبشیت تا مقطع دبستان وجود داشت و عالم دینی تاثیرگذاری هم نبود.
با این حال حضور #نیروهای نظامی سوریه که در آن جا پایگاه نظامی داشتند، فضای سیاسی خاصی ایجاد کرده بود. مادرش، ایشان در #ده سالگی برای ادامه# تحصیل به نبطیه فرستاد.
🍃🌷🍃
در طول تحصیل #علاقه بسیاری به #بحث و #گفت و گو در #مدرسه از خود نشان میداد ، از همان دوران #نظام #لبنان را قبول #نداشت.
🍃🌷🍃
و پرچم این کشور را رمز سلطه فرانسه و نشان استعمار میدانست، در ۱۵#سالگی به #تحصیل #علوم دینی علاقمند شد.
🍃🌷🍃
#شهید زمان پیروزی انقلاب،رضا استاد حسن بنا
🍃🌷🍃
در تاریخ 28#فروردين 1301# در شهر تهران ،محله اسماعيل بزاز (حد فاصل چهار راه مولوي و ميدان قيام) متولد شد.
راننده اتوبوس دو طبقه شرکت واحدبود که در خط ميدان شوش، ميدان توپخانه (امام خميني) کار می کرد.
پدرش مرحوم غلامعلی به کفاشي اشتغال داشت و در محل کار خود از اعتبار اجتماعی بالایی برخوردار بود و در امور #خيريه هم فعاليت می کردند.
🍃🌷🍃
ایشان ۱۲#ساله بود که پدرش را از دست دادو با توجه به اين که #نگهداری مادر، 3 خواهر و 2 برادر بر #عهده ایشان افتاده بود،درس و مدرسه را #رهاکرد.
🍃🌷🍃
پس از مشاهده# فجايع رژيم در جريان #قيام 15 خرداد به دنبال فرصتی بود که از شهربانی خارج شود.
🍃🌷🍃
تا سرانجام ایشان در #شرکت واحد استخدام شد. در 25#سالگی با خانوادهای مذهبی آشنا شد و ازدواج کرد.
و ۳#فرزند هم به یادگار دارد.
🍃🌷🍃
اون موقع کلاس ششم ابتدایی بود، بعد وارد بازار کار شد. آدم عجيبی بود و #پشتکار بسياری داشت و در #اعتقادات مذهبی #محکم بود.برای همین از همان دوران جوانی به #مبارزان پيوست.
🍃🌷🍃
#شهید مدافع حرم احسان فتحی چم خانی
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۶۹/۲/۱۲# درشهر بهبهان در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
۷ خواهرو برادر بودند، ۲ برادر و ۵ خواهر ، #فرزند #آخر خانواده شان بود.
#تنهابرادرش #شهید دفاع مقدس هستند.
🍃🌷🍃
#برادرش #شهید بارونی فتحی چم خانی در سن 26#سالگی در محور #عملیاتی کوشک در ۲۶#سالگی به #شهادت رسید ۱۳۶۱/۴/۲۳#
#مزار #دو برادر شهید کنار هم قرار دارد.
🍃🌷🍃
بعد از دوران کودکی به مدرسه رفت و تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت.
#شهید ۲۵#ساله بود و مجرد.
🍃🌷🍃
روز 26#آبان ماه سال 1392#ایشان #عضو رسمی #سپاه پاسداران شد و مشغول به #خدمت شد و در سال 1394# برای ادامه تحصیل وارد #دانشگاه شد.
🍃🌷🍃
پس از حمله تروریست های تکفیری برای دفاع
از #حرم اهل بیت (ع)🌷 ایشان به #سوریه رفت و در صف #رزمندگان #جبهه مقاومت قرار گرفت.
🍃🌷🍃
ایشان#دانشجوی #ترم اول رشته #تربیت بدنی بود و همزمان با روز #دانشجو هم ( 16 آذر 1394) به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
{یاد شهیدان با ذکر یک شاخه گل🌷صلوات }
🍃🌷🍃
#طلبه #شهید امنیت آرمان علی وردی
🍃🌷🍃
#۲۱سال داشت و متولد دهه ۸۰# تحصیلاتش #حوزوی و در حال تحصیل در مدرسه #علمیه آیت الله مجتهدی (ره) و #مربی کانون تربیتی حوزه و همچنین عضو #بسیجیان #یگان #امام رضا (ع)🌷 #سپاه محمد رسول الله (ص)🌷 تهران بزرگ بود.
🍃🌷🍃
از همان سنین کم در ۱۷#سالگی #فعالیت های جهادی مشارکت میکرد،شرکت در #فعالیتهای جهادی و #کمک به #مردم در حوادث مختلف مانند #سیل، #زلزله و غیره از کارهای ایشان بود.
🍃🌷🍃
به روایت از پدر #شهید:
#آرمان واقعا #بینظیر بودو #دلسوز ، واقعا #مردم را #دوست داشت و به #هم نوعش #کمک میکرد. همیشه می گفت:
من شرمنده شما هستم پدر جان وافتخار میکنم که مرا درراه #حسین (ع)🌷#تربیت کردید.
🍃🌷🍃
#آرمان از #شش سالگی، #علاقه عجیبی به مجالس #روضه و #هیئات مذهبی داشت، هفته ای چند مرتبه به زیارت #قبور #شهدا در #کهف الشهدا و ... می رفت،
#زیارت حرم #عبدالعظیمش🌷ترک نمی شد، مقید به #نماز شب و #دائم در حال #کمک به #دیگران بود و پای #ثابت #فعالیت های #جهادی بود.
🍃🌷🍃
#شهید مدافع حرم احسان فتحی چم خانی
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۶۹/۲/۱۲# درشهر بهبهان در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
۷ خواهرو برادر بودند، ۲ برادر و ۵ خواهر ، #فرزند #آخر خانواده شان بود.
#تنهابرادرش #شهید دفاع مقدس هستند.
🍃🌷🍃
#برادرش #شهید بارونی فتحی چم خانی در سن 26#سالگی در محور #عملیاتی کوشک در ۲۶#سالگی به #شهادت رسید ۱۳۶۱/۴/۲۳#
#مزار #دو برادر شهید کنار هم قرار دارد.
🍃🌷🍃
بعد از دوران کودکی به مدرسه رفت و تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت.
#شهید ۲۵#ساله بود و مجرد.
🍃🌷🍃
روز 26#آبان ماه سال 1392#ایشان #عضو رسمی #سپاه پاسداران شد و مشغول به #خدمت شد و در سال 1394# برای ادامه تحصیل وارد #دانشگاه شد.
🍃🌷🍃
پس از حمله تروریست های تکفیری برای دفاع
از #حرم اهل بیت (ع)🌷 ایشان به #سوریه رفت و در صف #رزمندگان #جبهه مقاومت قرار گرفت.
🍃🌷🍃
ایشان#دانشجوی #ترم اول رشته #تربیت بدنی بود و همزمان با روز #دانشجو هم ( 16 آذر 1394) به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
{یاد شهیدان با ذکر یک شاخه گل🌷صلوات }
🍃🌷🍃
سرانجام #جانباز #شهید سید مصطفی علمدار که در #عملیات والفجر 10 در سال 66#و در سن 21#سالگی به درجه #جانبازی نائل شده بود.
🍃🌷🍃
سرانجام پس از #تحمل #سالها #درد و #رنج حاصل از #بیماری، سرانجام در سن 51# سالگی، روز 15#بهمن 96# در ایام #شهادت #مادر سادات #حضرت فاطمه زهرا (س)🌷 به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#پیکر#شهید پس از #تشییع با شکوهی که انجام شد در گلزار #شهدای ملامجدالدین ساری خاکسپاری شد.
🍃🌷🍃
اینها را میگفت که من را بترساند، حتما او هم شایعات را شنیده بود. اینکه بعضی از دخترها برای گرفتن پناهندگی با #جانباز ازدواج میکنند و بعد توی فرودگاههای خارج از کشور ولشان میکنند و میروند.😔
🍃🌷🍃
اوایل توی #ظرف یک بار مصرف #غذا میخوردیم. صدای #خوردن قاشق و بشقاب به هم باعث میشد #حملهی عصبی سراغش بیاید. #موج که میگرفتش، #مردهای خانه و #همسایه را خبر میکردم.😭
🍃🌷🍃
آنها میآمدند و دست و پای #ایوب را میگرفتند.#رعشه میافتاد به بدنش.#بلندش میکرد و #محکم میکوبیدش به زمین.😭 دستم را میکردم توی #دهانش تا#زبانش را گاز نگیرد.😭😭
🍃🌷🍃
#لرزشش که تمام میشد، شل و بی حال روی زمین می افتاد ، #انگشت های خونی ام را ازبین #دندان هایش در می آوردم😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#جانباز شهید ایوب بلندی هم در #جاده تبریز به علت #اختلالات عصبی ناشی از #موج گرفتگی در روز #چهارم #مهرماه سال ۱۳۸۰# در سن ۴۱#سالگی به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍بود رسید.
🍃🌷🍃
#پیکر#شهید در #نزدیکی مزار #برادر #شهیدش در وادی الرحمه تبریز خاکسپاری شد.
🍃🌷🍃
#شهید سعداله شهد فروش
تو جبهه به #شهید #صلواتی معروف بود.
و واژه(پدرصلواتی) تو جبهه ساخته خود ایشان بود.
🍃🌷🍃
ایشان سال ۱۳۶۲# به #شهادت رسید.
درسن ۲۳#سالگی و ۲۶#سال هم #مفقود و#گمنام بود.
🍃🌷🍃
به روایت از #نویسنده کتاب «شهدفروش»: این کتاب ناداستانی از زندگی #تخریبچی #شهید سعدالله شهدفروش هست،
🍃🌷🍃
من در #جنگ در کنار #جلال (سعدالله شهدفروش) در #خط #مقدم بودم و او #پیشکسوت من در #تخریب بود و پس از اینکه #جلال در سال ۱۳۶۲#شهید شد یکی از #راویان او شدم.😭
🍃🌷🍃
#شهید #جلال صلواتی، ۲۶#سال متوالی #گمنام بود و پس از آن، یک #قطره از #اقیانوس زندگی ایشون در کتاب «شهدفروش» بازگو کردم.
🍃🌷🍃
#شهید مدافع حرم، سردار شهید غلامرضا سمائی
🍃🌷🍃
در تاريخ 10#فروردين 1338# در خانواده ای مذهبی در شهرستان فيض آباد مه ولات خراسان رضوی متولد شد.
🍃🌷🍃
در 3#سالگی مادرش را از دست داد.😔
دوران کودکی روپشت سرگذاشت، دوره ابتدايی و راهنمایی را در زادگاهش گذراند.
🍃🌷🍃
ایشان در اوايل #نوجوانی به تهران برای #كار و #تحصيل رفت، و در حين #تحصيل در رشته #رياضي فيزيك به صورت #شبانه، در #شركت #راديو الكتريك ايران نيز مشغول به #كار شد.
🍃🌷🍃
در سال 1350#در تهران در #جلسات #مذهبی شركت و در كنار #كار در #كارخانه و #درس شبانه ، #كتب و #نوار های مذهبی را #پخش می کرد.
🍃🌷🍃
ودر سال 1355# ایشان پس از آشنایی با #نهضت #امام خمينی به #تكثير #نوار و #اعلاميه #حضرت امام #اقدام می كرد.
🍃🌷🍃
#جزو #افرادی بود كه #اولين #تظاهرات #شبانه را در سال 1357# از #مسجد #امام حسين (ع)🌷 در #ميدان #امام حسين🌷 به سمت پيچ شميران شروع و مراكز فساد و فحشا را به آتش كشيدند.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
#همسرم تا سن 12#سالگی در فيض آباد #تحصيلات را ادامه دادند و بعد از آن به همراه برادر بزرگشان به تهران مي روند و شبانه به تحصيلات ادامه می دهند.
🍃🌷🍃
و با شروع #انقلاب #فعاليت های انقلابی دارند و در زمان #جنگ #اولين دفعه از #تهران #عازم #خرمشهر می شوند و به گفته ی خودشان در #خرمشهر 70#نفر بودند كه از #شهر #دفاع می كردند.
🍃🌷🍃
#شهيد حدود9#سال از زمان #رسمی #ديرتر #بازنشسته شدند و بعد از #بازنشستگی هم #فعاليت هايشان #ادامه داشت و به عنوان #خادم #امام رئوف #حضرت علي ابن موسی الرضا(ع)🌷 نيز #مشغول #خدمت بودند.
🍃🌷🍃
تا اينكه #ايشان گفت كه می خواهند به #سوريه بروند و ما هم گفتيم كه مانعی نداره و #شهادت #حق #شماست شما بايد #شهيد بشويد و نبايد در بستر بميريد.😭
🍃🌷🍃
هميشه مي گفتند: همه رفتند و ما مانديم و از همه عقب افتاديم .يك روز آمد و گفت ساكم را ببند كه می خواهم كارم را درست كنم و به #سوريه بروم ولی هر روز كارها عقب می افته.
🍃🌷🍃
تا اينكه يك روز آمد و گفت كارها انجام شد . چون ظاهرا از مشهد موافقت نميی كردند و از تهران پيگيري كرده بود.
🍃🌷🍃
اینها را میگفت که من را بترساند، حتما او هم شایعات را شنیده بود. اینکه بعضی از دخترها برای گرفتن پناهندگی با #جانباز ازدواج میکنند و بعد توی فرودگاههای خارج از کشور ولشان میکنند و میروند.😔
🍃🌷🍃
اوایل توی #ظرف یک بار مصرف #غذا میخوردیم. صدای #خوردن قاشق و بشقاب به هم باعث میشد #حملهی عصبی سراغش بیاید. #موج که میگرفتش، #مردهای خانه و #همسایه را خبر میکردم.😭
🍃🌷🍃
آنها میآمدند و دست و پای #ایوب را میگرفتند.#رعشه میافتاد به بدنش.#بلندش میکرد و #محکم میکوبیدش به زمین.😭 دستم را میکردم توی #دهانش تا#زبانش را گاز نگیرد.😭😭
🍃🌷🍃
#لرزشش که تمام میشد، شل و بی حال روی زمین می افتاد ، #انگشت های خونی ام را ازبین #دندان هایش در می آوردم😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#جانباز شهید ایوب بلندی هم در #جاده تبریز به علت #اختلالات عصبی ناشی از #موج گرفتگی در روز #چهارم #مهرماه سال ۱۳۸۰# در سن ۴۱#سالگی به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍بود رسید.
🍃🌷🍃
#پیکر#شهید در #نزدیکی مزار #برادر #شهیدش در وادی الرحمه تبریز خاکسپاری شد.
🍃🌷🍃
زمانی که #همسرم #فرمانده #تیپ 2 لشکر 25 کربلا بود ، #جلسه #توجیهی #عملیات کربلای 5 در #منزلمان تشکیل شد و 30#نفر از #فرماندهان در آن #جلسه #حضور داشتند که پس از آن #عملیات 3#نفر از آن #فرماندهان #شهید شدند.
🍃🌷🍃
هروقت #پیکان سفید #تعاون لشکر را در #قرارگاه می دیدیم ، می دانستیم حامل خبر #شهادت یکی از #رزمندگان است و در آن #شرایط #لحظات بسیار #سخت و #دلهره آوری را #تجربه می کردیم.😭
🍃🌷🍃
و چون من از #همسران سایر #رزمندگان #بزرگتر بودم ، به همراه #خانم #بابایی برای #مهیا نمودن #شرایط #منزل #خانواده #شهدا می رفتیم که #مسئولیت بسیار #سنگینی بود.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار#شهید رمضانعلی صحرایی هم درتاریخ #شنبه17#آبان ماه سال ۱۳۹۹# پس از #تحمل #سالها #رنج و #سختی ناشی از #عوارض #جانبازی در سن ۶۹#سالگی به آرزویش که همانا #شهادت
در راه #خدا🤍 رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای تکیه امام رستمکلا بهشهر ،
استان مازندران.
🍃🌷🍃
زمانی که #همسرم #فرمانده #تیپ 2 لشکر 25 کربلا بود ، #جلسه #توجیهی #عملیات کربلای 5 در #منزلمان تشکیل شد و 30#نفر از #فرماندهان در آن #جلسه #حضور داشتند که پس از آن #عملیات 3#نفر از آن #فرماندهان #شهید شدند.
🍃🌷🍃
هروقت #پیکان سفید #تعاون لشکر را در #قرارگاه می دیدیم ، می دانستیم حامل خبر #شهادت یکی از #رزمندگان است و در آن #شرایط #لحظات بسیار #سخت و #دلهره آوری را #تجربه می کردیم.😭
🍃🌷🍃
و چون من از #همسران سایر #رزمندگان #بزرگتر بودم ، به همراه #خانم #بابایی برای #مهیا نمودن #شرایط #منزل #خانواده #شهدا می رفتیم که #مسئولیت بسیار #سنگینی بود.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار#شهید رمضانعلی صحرایی هم درتاریخ #شنبه17#آبان ماه سال ۱۳۹۹# پس از #تحمل #سالها #رنج و #سختی ناشی از #عوارض #جانبازی در سن ۶۹#سالگی به آرزویش که همانا #شهادت
در راه #خدا🤍 رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای تکیه امام رستمکلا بهشهر ،
استان مازندران.
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
واسطه ازدواجمان #برادر شهيدم #قاسم بود. #حجت از دوستان بسيار صميمي و همكار #برادر بزرگم #قاسم بود كه همين رابطه دوستي سبب ازدواج ما شد.
🍃🌷🍃
نگامي كه قضيه خواستگاري مطرح شد #قاسم آن قدر از #خوبيهاي#محسن برايم گفت كه من ديگر نتوانستم هيچ حرفي بزنم.
🍃🌷🍃
از #ايمانش، از #صبرش، از #مهربانياش و از اينكه بين دوستان به #عبد صالح معروف بود.#داداش #قاسم متولد 31#شهريور ماه سال 1363#بود.
🍃🌷🍃
#برادرم و #حجت اين قدر #شبيه هم بودند كه من از #شباهتشان تعجب ميكردم. هنگامي كه تازه عقد كرده بوديم، به همسرم گفتم چقدر #حركات و #رفتارت شبيه #قاسم هست.
🍃🌷🍃
در جواب گفت: ما با هم #بزرگ شدهايم. از 18#سالگي كه هر دو به #سپاه رفته بودند #همراه و #همرزم هم بودند تا لحظه #شهادت.😭
🍃🌷🍃
{یاد#شهیدان با ذکر یک شاخه گل صلوات🌷}
🍃🌷🍃
#شهید مدافع حرم حاج حسن معماری
🍃🌷🍃
در تاریخ سی و یکم شهریور 1357# در اهواز در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
ایشان #فرزند #سردار شهید علی معماری هست.
🍃🌷🍃
#فرزند اول خانواده بود تحصیلاتش را تا مقطع #کارشناسی رشته حقوق در دانشگاه آزاد اهواز ادامه داد.
🍃🌷🍃
#متاهل بود.
در سال 1382# در سن 20#سالگی با #فرزند #شهید سیدحمدان موسوی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو فرزند، یک دختر و یک پسر هست.
🍃🌷🍃
{یاد #شهیدان با ذکر یک شاخه گل #صلوات🌷}
🍃🌷🍃
ایشان#شجاع ،#مهربان ،#مودب ،#دلسوز بود. درحادثه #سیل همراه بادوستان وآشنایان به #کمک مردم محروم منطقه غیزانیه رفت و با #پرکردن گونی خاک ، #رساندن آذوقه و#توزیع مواد غذایی به #مردم #کمک می کرد.
🍃🌷🍃
ایشان نسبت به تربیت بچه هایش خیلی #حساس بود ودوست داشت که آنها با تربیت #اسلامی بزرگ شوند. نسبت به #حجاب دخترش #حساسیت خاصی داشت.
🍃🌷🍃
زمانی که #همسرم #فرمانده #تیپ 2 لشکر 25 کربلا بود ، #جلسه #توجیهی #عملیات کربلای 5 در #منزلمان تشکیل شد و 30#نفر از #فرماندهان در آن #جلسه #حضور داشتند که پس از آن #عملیات 3#نفر از آن #فرماندهان #شهید شدند.
🍃🌷🍃
هروقت #پیکان سفید #تعاون لشکر را در #قرارگاه می دیدیم ، می دانستیم حامل خبر #شهادت یکی از #رزمندگان است و در آن #شرایط #لحظات بسیار #سخت و #دلهره آوری را #تجربه می کردیم.😭
🍃🌷🍃
و چون من از #همسران سایر #رزمندگان #بزرگتر بودم ، به همراه #خانم #بابایی برای #مهیا نمودن #شرایط #منزل #خانواده #شهدا می رفتیم که #مسئولیت بسیار #سنگینی بود.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار#شهید رمضانعلی صحرایی هم درتاریخ #شنبه17#آبان ماه سال ۱۳۹۹# پس از #تحمل #سالها #رنج و #سختی ناشی از #عوارض #جانبازی در سن ۶۹#سالگی به آرزویش که همانا #شهادت
در راه #خدا🤍 رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای تکیه امام رستمکلا بهشهر ،
استان مازندران.
🍃🌷🍃
#پسر اولم ،
#محمدحسن در #عملیات فتحالمبین به #شهادت رسید و #پیکر او و#تعدادی دیگر از #شهدا پس از 13#روز در خاک عراق پیدا شد، تمام مقدمات ازدواج #محمدحسن فراهم شده بود اما #قبل از #ازدواج به #شهادت رسید.😭
🍃🌷🍃
همسرم بعد از #شنیدن #شهادت #پسرم که قرار بود داماد شود منزل را ۹#شب و روز چراغانی کرد و خودم نیز با انجام #غسل #صبر و #تلاوت قرآن #فراق #فرزندانم را بر خود آسان کردم.😭
🍃🌷🍃
#پسردومم
#محمد محسن هنگام #شهادت تنها 15#سال داشت، از 13#سالگی به #جبهه رفت و با اینکه #سن و سال #کمی داشت اما در #گروه #شناسایی #فعالیت داشت، در سالهای 1360# تا 1362# در #جبهه بود و در خاک عراق به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#پسر سومم،
#محمدجواد پس از #شهادت #برادرش که #لباس #برادر بزرگ خود را به #تن کرده و در سن 18#سالگی وارد #سپاه شد و در همان 18# سالگی نیز با #خواهر #شهید سید عبدالحمید حسینی ازدواج کرد.
🍃🌷🍃
#محمدجواد پس از #برادران خود به #جبهه رفت و در #عملیات کربلای 5 به #برادران خود #پیوست و #داغ از دست دادن #فرزندانمان برای #همسرم بسیار #سخت بود.😭😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام #جانباز #شهید سید مصطفی علمدار که در #عملیات والفجر 10 در سال 66#و در سن 21#سالگی به درجه #جانبازی نائل شده بود.
🍃🌷🍃
سرانجام پس از #تحمل #سالها #درد و #رنج حاصل از #بیماری، سرانجام در سن 51# سالگی، روز 15#بهمن 96# در ایام #شهادت #مادر سادات #حضرت فاطمه زهرا (س)🌷 به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#پیکر#شهید پس از #تشییع با شکوهی که انجام شد در گلزار #شهدای ملامجدالدین ساری خاکسپاری شد.
🍃🌷🍃
سرانجام #شهید علیرضا عاصمی هم در تاریخ ۱۳#دیماه ۱۳۶۵# در سن ۲۴#سالگي در حال #خنثی سازی #بمب های رژیم بعث عراق در #کرمانشاه بود که به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
ایشان متاهل بود.
و تنها یادگارش آقا رسول هست.
🍃🌷🍃
#پیکر#شهید پس از تشییع با شکوهی که انجام شد در گلزار #شهدای شهر کاشمر (۲۲۸ کیلومتری مشهد) خاکسپاری شد.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠شهید علیرضا عاصمی 💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
زمانی که #همسرم #فرمانده #تیپ 2 لشکر 25 کربلا بود ، #جلسه #توجیهی #عملیات کربلای 5 در #منزلمان تشکیل شد و 30#نفر از #فرماندهان در آن #جلسه #حضور داشتند که پس از آن #عملیات 3#نفر از آن #فرماندهان #شهید شدند.
🍃🌷🍃
هروقت #پیکان سفید #تعاون لشکر را در #قرارگاه می دیدیم ، می دانستیم حامل خبر #شهادت یکی از #رزمندگان است و در آن #شرایط #لحظات بسیار #سخت و #دلهره آوری را #تجربه می کردیم.😭
🍃🌷🍃
و چون من از #همسران سایر #رزمندگان #بزرگتر بودم ، به همراه #خانم #بابایی برای #مهیا نمودن #شرایط #منزل #خانواده #شهدا می رفتیم که #مسئولیت بسیار #سنگینی بود.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#سردار#شهید رمضانعلی صحرایی هم درتاریخ #شنبه17#آبان ماه سال ۱۳۹۹# پس از #تحمل #سالها #رنج و #سختی ناشی از #عوارض #جانبازی در سن ۶۹#سالگی به آرزویش که همانا #شهادت
در راه #خدا🤍 رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
گلزار #شهدای تکیه امام رستمکلا بهشهر ،
استان مازندران.
🍃🌷🍃
#شهید مدافع حرم، عباس دانشگر
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۷۲/۲/۱۸# درشهر سمنان در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
۴ فرزند بودند، ۱ خواهر و ۳برادر
#فرزند آخر خانواده بود.
🍃🌷🍃
#متاهل بود.
البته زندگی مشترکش را شروع نکرده بود، دو ماه بودکه با دختر عمویش نامزد کرده بودند.
🍃🌷🍃
با تربیت #مذهبی پدر و مادرش، از همان کودکی با #احکام و #قرآن و #تعالیم دینی آشنا شد،پدرش ایشان را مرتب به همراه خود به #مسجد محل می بردو همین باعث شده بود از #بچگی با این #فضا #انس بگیرد.
🍃🌷🍃
از ۸#سالگی به بعد #مرتب در #نماز #جماعت مسجد محل #حضور داشت و با دوستانش هر سال در #اعتکاف #ماه رجب شرکت می کرد.
🍃🌷🍃
بزرگتر که شد، زیاد #هیئت میرفت، به قول معروف #بچه هیئتی بود، #پا منبری ثابت اکثر #سخنرانی هایی #مسجد محل و دیگر #مساجد شهر محسوب میشد.
🍃🌷🍃
ایشان علاوه بر شرکت در #مراسمات مذهبی مثل #عزاداری های ماه محرم و #شبهای قدر و #تلاوت #جزء خوانی #قرآن در #ماه مبارک رمضان،#پنجشنبه شب ها در #دعای کمیل، و #جمعه صبح ها در #دعای ندبه #حضوری مرتب و فعال داشت.
🍃🌷🍃
#معصومه رحیمی #مادر #شهید قربانعلی ترکفرخانی که در سن ۱۶#سالگی به دیگر یاران #شهیدش در دوران دفاع مقدس پیوست.
🍃🌷🍃
از ۳۰#سال قبل با تبدیل خانه خود به #حسینیه #سیدالشهدا🌷 ادامه دهنده راه #فرزند #شهیدش است.
🍃🌷🍃
به گزارش ایرنا : در ابتدای ورود به خانه این #شهید بزرگوار در خیابان ظفر گنبدکاووس که بر سردر آن تابلویی با نام #حسینیه #شهید قربانعلی ترکفرخانی گذاشته شده، #سادگی و #آرامش حاکم بر محیط توجه را به خود جلب میکند و بعد #مادری را میتوان مشاهده کرد که #اسوه صبر و #مقاومت بوده و با #رویی #گشاده میزبان #دوستداران #اهل بیت (ع)🌷 و #اهالی محل است.
🍃🌷🍃
با داشتن احساس راحتی زیاد در این خانه ساده که از ۳۰#سال قبل محل #برگزاری #عزاداریهای خاندان #عصمت و #طهارت بهویژه در #ایام محرم و صفر است پای صحبت های این #مادر #شهید نشستم که از ابتدای سخن تا به پایان همواره در حال #شکرگزاری #خداوند بود و #انگیزهاش برای #وقف #خانهاش به نیت #حسینیهای به نام #پسر #شهیدش را کسب #دعای خیر #مردم و #عاقبت خیری عنوان کرد.
🍃🌷🍃