eitaa logo
عقل بی آرام (تاملات پراکنده امین اسدپور)
1.4هزار دنبال‌کننده
257 عکس
116 ویدیو
11 فایل
این کانال فضایی است برای به اشتراک گذاشتن تأملات پراکنده بنده در ارتباط با دین فرهنگ جامعه ذیل گفتمان انقلاب عظیم اسلامی. ارتباط با بنده جهت نقد و بررسی مطالب @a_asadpour
مشاهده در ایتا
دانلود
عقل بی آرام (تاملات پراکنده امین اسدپور)
برای شناخت اندیشه و هنر حافظ یکی از بهترین منابع، سخنرانی مقام معظم رهبری در ۱۳۶۷/۸/۲۸ به مناسبت افت
حدود شاید چهل سال یا بله شاید حدود چهل سال تقریباً چهل‌وچند سال خانواده‌ی آل مظفّر - که من دقیقاً الان یادم نیست؛ اما در تواریخ ثبت است - اینها حکومت داشتند که وفات حافظ هم به احتمال زیاد هفتصدونودودو است. شاید هم هفتصدونودویک و شاید هم هفتصدونودوسه، بیشتر هفتصدونودودو ذکر شده، که حالا محقّقین و بزرگان هستند لابد؛ در این زمینه هم مطالبی بعداً خواهند گفت. در طول این چهل سال، چندین پادشاه از این خانواده بر سر کار آمدند. یک خانواده‌ی عجیبی که وقتی آدم میشنود که آمدند به تیمور گفتند که شرّ این خانواده را کم کن؛ چون اینها آرام که ندارند - برادر با برادر، پدر با پسر، پسر با پدر، پسرعمو با پسرعمو، برادرزاده با عمو، این قدر از همدیگر اینها کشتند و چشم میل کشیدند و زندان کردند که حدّ و حصر ندارد - اینها اگر بمانند، باز هم همین فسادها را خواهند کرد! آدم احساس میکند که حق با آنها بود که یک چنین گزارشی را به تیمور دادند. امیر مبارزالدین را پسرش شاه‌شجاع کور کرد، بعد کشت. شاه شجاع سالها زندگی کرد، به وسیله‌ی برادرش از شیراز اخراج شد، مجدّداً بعد از یکی دو سال به حکومت شیراز برگشت. او باز برادر را اخراج کرد. بعضی از برادرهایش را کشت، بعضی از پسرهای خودش را کور کرد تا بالأخره از دنیا رفت. پسر او شاه زین‌العابدین نامی - سلطان زین‌العابدین - به حکومت رسید. او هم باز به وسیله‌ی پسرعمویش شاه منصور - که این شاه منصور آخرینشان بود که در همین بیابانهای شیراز، در میان لشکریان تیمور کشته شد خودش و یارانش شما ببینید در طول چهل سال، چقدر جنگ، چقدر خونریزی، چقدر همدیگرکشی و خویشاوندکشی و بیگانه‌کشی! یک چنین وضعیتی در شیراز وجود داشته و دائماً مردم شیراز زیر فشار ارعاب این دیکتاتورهای زبان‌نفهم مغرور قرار داشتند که هر کدام هم یک سلیقه‌ی مخصوصی داشتند! یکی اهل زهد بوده، یکی اهل عیّاشی بوده، یک روز اهل عیّاشی بوده، یک روز اهل زهد بوده! یک چنین وضعیت آشفته‌ای بر شیراز حکومت میکرده و حافظ حدود شاید چهل سال، چهل‌وپنج سال از عمر خودش را، در دوران این خانواده گذرانده. طبیعی است اگر چنانچه با صیت شهرت حافظ بر شعر و شاعری، این انتظار از او وجود داشته باشد که زبان به مدح بعضی از افراد این خاندان بگشاید و گشوده. نمیشود ما دیگر بیائیم توجیه کنیم، بگوئیم نخیر: «که دور شاه شجاع است می دلیر بنوش» این، مراد شاه‌شجاع نیست. «بیا که رایت منصور پادشاه رسید» خب منصور پادشاه را دارد میگوید دیگر؛ شکّی نیست این، یا «حاجی قوام ما»، خب حاجی قوام وزیر مثلاً شاه شیخ‌ابواسحاق است دیگر کس دیگری که نیست. این یقیناً این مدحها، مربوط به این افراد است. امّا آنچه که من میخواهم بگویم این است که این مدحها، از رتبت حافظ و قدر حافظ، چیزی نمیکاهد. این کمترین کاری است که یک شاعری در حدّ حافظ میتوانسته آن روز بکند. شما نگاه کنید ببینید معاصرین حافظ چه میکردند! «سلمان ساوجی» یک شاعر معاصر حافظ است. چقدر مدح برای ایلکانیان - چه شیخ حسن و چه پسرش اویس‌بن‌حسن و چه آن احمدبن‌اویس و چقدر شعر گفته درباره‌ی این خانواده - شاید سلمان ساوجی یا خواجوی کرمانی یا دیگر شعرائی که معاصر حافظ بودند یا قبل و بعد او بودند، آنچه که حافظ گفته، کمترین است. البته این‌جا من باز یک نکته‌ی دیگری را عرض بکنم: یکی از آن جفاهای بزرگی که به وسیله‌ی بعضی از نویسندگان ما به حافظ شده، این است که میگویند: حافظ به زبان غزل، قصیده میگفت و مدح میسرود. به نظر من از این بزرگتر اهانتی به حافظ نیست! اینی که تو یک غزلی - در پایان غزل یا یک گوشه‌ای از غزل - اسم یک پادشاهی را آورده باشد، این غیر از این است که غزل را در مدح آن پادشاه سروده باشد. این کار در بین شعرا رائج است. شاعر، یک غزلی را برای دل خودش، نه برای کس دیگر، میگوید؛ بعد آن را موَشَّح میکند؛ مزیّن میکند به نام یک دوستی، یک رفیقی، یک عزیزی، در پایان آن غزل اسم آن عزیز را هم میآورد. این معنایش این نیست که از اوّل تا آخر غزل هر چه گفته، خطاب به آن عزیز است یا به آن دوست است به آن رفیق است. این کار را حافظ هم کرده. در بعضی از غزلیات، غزل را برای خودش برای دل خودش و ذهن خودش و آن آرمان خودش گفته در پایان، یک بیتی، مصرعی هم به نام یکی از آن کسانی که آن‌جا هستند بودند در آن زمانها - یکی از آن امرا مثلاً - اضافه کرده؛ جز چند غزل خیلی معدود که یکی همان غزل «احمدالله» است که در باره‌ی سلطان احمد ایلکانی است. یکی همین «منصور پادشاه» است که در باره‌ی منصور مظفّری است و یکی دو تا هم راجع به شاه شجاع است. https://eitaa.com/amin_asadpour
عقل بی آرام (تاملات پراکنده امین اسدپور)
برای شناخت اندیشه و هنر حافظ یکی از بهترین منابع، سخنرانی مقام معظم رهبری در ۱۳۶۷/۸/۲۸ به مناسبت افت
آن «فیروزه‌ی بواسحاقی» را هم بعد از زمان شاه شیخ ابواسحاق گفته و همان هم بنده احتمال میدهم مرادش از فیروزه‌ی بواسحاقی، همان فیروزه‌ی معروف بواسحاقی است که نوشته‌اند یک نوع فیروزه‌ی خوب هست که جزو بهترین فیروزه‌هاست و به فیروزه‌ی بواسحاقی معروف است. این با این اسم بازی کرده و یک معنای عرفانی هم حتی میتواند مورد نظر حافظ باشد، هیچ نمیشود قطعاً گفت که این در مدح اوست؛ اما آن جاهایی که در مدح گفته، حداقل را در نظر گرفته و کمترین را گفته. من در باره‌ی شخصیت حافظ، این شخصیت والا و ارجمند، خیلی حرف و سخن در ذهن دارم؛ لکن مصلحت نمی دانم که بیش از این، این جلسه را و شما برادران و خواهران عزیز را و مهمانان گرامی را معطّل کنم. امیدوارم که به بحثهای مفید و ممَتِّعی در این باره برسید. من همین قدر بگویم که حافظ همچنانی که تا امروز شاعر همه‌ی قشرها در کشور ما بوده، بعد از این هم شاعرِ همه خواهد ماند و امید است که هر چه بیشتر ما توفیق پیدا کنیم که معارف این شاعر بزرگ را از اشعارش بفهمیم و شخصیت او را بیشتر درک کنیم و آن را پایه‌ی خوبی قرار بدهیم برای پیشرفت معرفت جامعه‌ی خودمان و فرهنگ کشورمان. والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته https://eitaa.com/amin_asadpour
شبکه کانال ۱۱ عبری: پهپاد مزبور ۷۰ کیلومتر را از خاک لبنان تا منطقه قیصریه طی کرده است و براساس برخی گزارش ها بطور مستقیم به اقامتگاه نتانیاهو برخورد کرده و بقایای پهپاد مزبور در منازل مجاور مشاهده شده است. https://eitaa.com/amin_asadpour
هدایت شده از KHAMENEI.IR
41.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ ویژه 📹 مستند کوتاه «نصر من الله» 🔹️گوشه هایی از دیدارهای منتشر نشده «مجاهد خستگی ناپذیر»، شهید سید حسن نصرالله با رهبر انقلاب اسلامی 📥 مشاهده نسخه با کیفیت 💻 Farsi.Khamenei.ir
دکتر عباس زریاب‌خویی (۱۲۹۸-۱۳۷۳) فیلسوف، ادیب، مورخ و مترجم معاصر که ترجمه موفق او از تاریخ فلسفه و لذات فلسفه ویل دورانت مشهورترین آثار او به شمار می‌رود ، در یادداشتی با عنوان زندگانی من به روایت دوران تحصیلات حوزوی خود در حوزه علمیه قم پرداخته است. آغاز طلبگی او در یکی از سخت‌ترین دوره‌های تاریخ حوزه علمیه قم (دوره زعامت آیات ثلاث) در اوج فشار استبداد رضاخانی و در میانه اشغال ایران در پی دو جنگ جهانی واقع شده است و همین امر به ارزش روایت او می‌‌افزاید. یکی از ویژگی‌های جذاب این روایت آشنایی او با مدرّس فلسفه اسلامی و استاد عرفان و اخلاق آن روز حوزه علمیه قم، حاج آقا روح الله خمینی است. روایت اولین دیدار او با امام را در فرسته بعد بخوانید.👇 https://eitaa.com/amin_asadpour/578 https://eitaa.com/amin_asadpour