امیر زاهد:
رهبر انقلاب در جریان سخنرانی اخیرشان بر جریان #تحریف تاکید کرده و ان را موازی جریان #تحریم نامیدند!
اما تحریف مصادیقی دارد که اگر بخواهیم مصادیق گذشته انرا فاکتور بگیریم در حال حاضر بزرگترین تحریف واقعیت ایجاد دوگانه امریکای خوب و امریکای بد با محوریت روتوش کردن دموکرات هاست!
یکی تیتر میزند«دموکراتها برنده شوند؛ آمریکا به برجام برمیگردد»
ان یکی هم تیتر میزند《پوست اندازی حزب دموکرات امریکا به نفع ایران و به ضرر اسراییل》
جریان تحریف همزمان با اعلام کاندیداتوری #جو_بایدن از حزب #دموکرات به عنوان یکی از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰ بهدنبال تزریق امیدواری به عوض شدن شرایط در صورت پیروزی دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هستند. اما فرشته نجاتی که این جریان سیاسی خاص از دموکراتها ترسیم میکند، در واقع همان فرشته عذابی است که نقش آن در پایهریزی تحریمهای همهجانبه علیه جمهوری اسلامی ایران انکار ناپذیر است.
چرا که اساساً در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما رئیسجمهور دموکرات آمریکا، سختترین تحریمهای چندجانبه و یکجانبه علیه کشورمان اعمال شد. متعاقب امضای توافق هستهای میان ایران و اعضای ۱+۵، دولت اوباما پروسه نقض و ابترسازی برجام را به صورت جدی آغاز و از خلأهای حقوقی داخل متن توافق هستهای نیز در این مسیر به صورت جامع استفاده کرد.
همچنین در نخستین روز اجرای برجام دی ماه ۹۴ و در مقطعی که همین جریان تحریف تأکید داشتند که «تحریمها به تاریخ پیوست»، دولت اوباما با تصویب تحریمهای ضدایرانی، نقض #برجام را کلید زد. پس از آن، سریال نقض برجام توسط دولت اوباما با غارت ۲میلیارد دلاری اموال ایران، تمدید قانون تحریمی آیسا، تصویب قانون محدودیت ویزا، تصویب بیش از ۸۰ طرح ضدایرانی در کنگره آمریکا و پابرجا ماندن تحریم سوئیفت و…ادامه یافت.
فراتر از آنچه ذکر شد، نباید فراموش کرد خروج #ترامپ از توافق هستهای با ایران، مبتنی بر ریلگذاری سیاسی و حقوقیای بود که دموکراتها برای رئیسجمهور بعدی خود به یادگار گذاشتند. #ترامپ تا قبل از خروج از برجام، به صورت جدی به مکانیسم ماشه که توسط دموکراتها در برجام گنجانده شده بود استناد میکرد.
از سوی دیگر، امضا و تایید تعلیق تحریمهای ایران توسط رئیسجمهور آمریکا در بازههای زمانی ۱۲۰ روزه، سنتی بود که دموکراتها آن را بنا کردند و عملاً حیات توافق هستهای با ایران را منوط به امضای شخص اول سیاسی و اجرایی آمریکا کردند. بنابراین، دموکراتها در کنار دولت ترامپ، متهمان اصلی خروج واشنگتن از برجام محسوب میشوند.
اما متاسفانه خلق دوگانه دموکرات- جمهوریخواه در سیاست خارجی کشورمان، بهویژه طی ۵ سال اخیر انرژی زیادی را از وزارت امور خارجه و دستگاه دیپلماسی تلف کرد و خسارات محاسباتی زیادی را نیز به ما تحمیل کرد.
این در حالی است که تاکنون بارها تاکید شده است گرهزدن سرنوشت برجام و متعاقباً سرنوشت اقتصادی کشور به فراز و فرودهای سیاسی در آمریکا نهتنها خطایی تاکتیکی، بلکه خطایی راهبردی محسوب میشود. اما به نظر میرسد جریاناتی در کشورمان همچنان نسبت به تفکیک ماهوی دموکراتها و جمهوریخواهان از یکدیگر اصرار میورزند و نکته قابل تامل اینکه در حالی احیای جسم و روح برجام بدفرجام را به پیروزی دموکراتها در انتخابات آتی ریاست جمهور این کشور گره میزنند که انها تاکید کرده اند «این بازگشت البته بدون دریافت امتیاز از ایران ممکن نخواهد بود»!
جالب اینکه چندی پیش نشریه آتلانتیک در گزارشی به وضعیت توافق هستهای با ایران و سیاست واشنگتن در قبال آن پرداخته و با اشاره به انفعال دستگاه سیاست خارجی ایران در قبال بد عهدیهای مکرر آمریکا نوشته بود: «با توجه به پایبندی ایران به توافق هستهای با وجود احیای تحریمها و در عین حال نزدیک شدن به تاریخ انقضای محدودیتهای هستهای برجام، حتی اگر در سال ۲۰۲۰ یک رئیسجمهور دموکرات پیروز کاخ سفید باشد، ممکن است بازگشت به برجام با وضعیت فعلی آن را عاقلانه نداند».»
http://telegram.me/amirzahed59
https://eitaa.com/amirzahed
https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد:
نکته اول :
امارات عربی متحده و اسراییل سالها است پشت پرده روابط بسیار خوبی با هم داشته اند و اعلام این ماجرا فقط رسمیت بخشیدن به این روابط بوده و بس.
البته ماجرا فقط به امارات محصور نمی شده و دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نیز روابط پشت پرده متنوعی با اسراییل داشته و دارند.
زمانی که بحث گفتگوهای صلح میان مصر و اسراییل مطرح شد واین کشورها به دنبال اخراج مصر از جامعه عرب بودند انور السادات اظهار داشته بود که دلیل اصلی مصالحه با اسراییل به دلیل خیانت های پشت پرده اعراب خلیج فارس بوده و اظهار می داشت در حالی که سربازان مصری در جبهه ها در حال جنگ با اسراییلی ها بودند جاسوسان و سفارت های کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در حال جاسوسی و گزارش دادن به آمریکایی ها و اسراییلی ها در مورد اهداف و برنامه های ارتش و نیروهای مسلح مصر و کشورهای طوق (کمربند دور اسرائیل منظور سوریه و لبنان و اردن و مصر) بودند.
نکته دوم:
شرایط انتخاباتی آقای ترامپ درون ایالات متحده به شدت بد است و شرایط سیاسی نتانیاهو در اسراییل بدتر و هر دو آنها دست به دامان ولیعهد امارات شده اند تا با این اقدام آنها را نجات دهد، فقط همین.
البته چنین اقدامی نمی تواند به تنهایی موقعیت سیاسی ترامپ و نتانیاهو را بهبود بخشد مخصوصا که در آمریکا مشکل اصلی ترامپ بیشتر داخلی است تا خارجی، اما احتمال دارد که تیم ترامپ و نتانیاهو بخواهند برخی برگه های دیگر خود در منطقه را بسوزانند و احتمال دارد به زودی مثلا شاهد پیوستن بحرین یا عمان به این حرکت باشیم.
البته روابط میان عربستان سعودی و اسراییل هم وجود دارد ولی سوزاندن برگه ای به ارزش برگه عربستان میتواند خیلی هزینه بر باشد مخصوصا که هنوز شاهزاده محمد بن سلمان نتوانسته اقتدار کامل در کشورش را برای رسیدن به قدرت در دست بگیرد و چنین حرکتی می تواند به ضرر آینده سیاسی او تمام شود.
نکته سوم:
از لحظه ای که ترامپ به کاخ سفید قدم گذاشت اعراب حوزه خلیج فارس گاو شیرده ای بودند که برای تقویت اقتصاد آمریکا دوشید و امروزه برای تقویت سیاسی خود خواهد دوشید.
نکته اصلی در این ماجرا این است که این یک فرصت بسیار بزرگ برای ایران است که بتواند رهبری خود بر جهان اسلام و عرب های خواهان مبارزه با اسراییل تثبیت کند، و ما مشاهده می کنیم که آقای اردوغان در ترکیه بلا فاصله متوجه این ماجرا شده و برای رهبری این جبهه خیز برداشته.
با توجه به شرایط موجود فعلا جایگاه ایران بسیار قویتر است ولی اگر دیر بجنبیم و همچنان محور دیپلماسی امان حول برجام و اینستکس شکاف انداختن بین دموکرات و جمهوریخواه امریکا بچرخد ممکن است این فرصت از دست برود.
http://telegram.me/amirzahed59
https://eitaa.com/amirzahed
https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد:
با شکست آمریکا در طرح تحریم تسلیحاتی ایران و مخالفت اروپا با فعال سازی مکانیسم ماشه یک سوال اساسی مطرح است و آن اینکه چرا اروپاییها به رویکرد مقابله ای با آمریکا روی آورده اند و از هیچ کدام از دو طرح آمریکا حمایت نکرده اند. آیا این به منزله تغییر رفتار اروپاییهاست و باید با دیده مثبت به آن نگریست و یا اینکه دلایل دیگری را برای آن باید جستجو کرد؟
نکته ابتدایی در این باره پیش از ورود به بحث این است که باید توجه داشت که مخالفت اروپایی ها با فعال سازی مکانیسم ماشه همیشگی نیست و تنها بر ضرورت زمان و تأمین منافع اروپا در شرایط فعلی صورت گرفته است و نگاهی به تحولات معادلات جهانی نکاتی قابل توجه را در باب رفتار اروپاییها آشکار میسازد.
نخست آنکه کشورهای اروپایی که در انتخابات ۲۰۱۶ در کنار هیلاری کلینتون بودند امروز نیز دوباره به دنبال شکست ترامپ و پیروزی بایدن هستند که نمود این تفکر را در عملکردهای رسانهای و سیاسی اروپاییها میتوان مشاهده کرد که رسما به تخریب ترامپ و تقویت بایدن روی آورده اند. تسلیم شدن در برابر سیاست ماشه و یا تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران به منزله پیروزی ترامپ در مجامع جهانی قلمداد میشود لذا اروپاییها جز مخالفت با این طرح برای تخریب موقعیت ترامپ در انتخابات گزینهای ندارند. در اصل اروپا به صورت غیرمستقیم در انتخابات آمریکا دخالت کرده و سعی در ایفای نقش دارد که فضاسازی رسانهای در به چالش کشیدن سیاستهای جهانی ترامپ نیز بخشی از این طراحی است.
در مورد ایران نیز کشورهای اروپایی همانند سال های گذشته کماکان سعی دارند با وعده های پوچ، ایران را در برجام با حفظ تعهدات و نظارت های بیسابقه نگه دارند و از آن سو خود نیز به هیچ تعهدی پایبند نباشند تا از طریق برجام بتوانند زمینه مهار ایران و همچنین گسترش برجام به حوزه های موشکی و منطقه ای را فراهم اورند.
در حقیقت کشورهای اروپایی تلاش دارند ایران را در برجام نگه دارند تا با روی کارآمدن جوبایدن پروژه مهار ایران که بصورت کاملا دقیق و بلندمدت در برجام طراحی شده بود را پیش ببرند.در حقیقت هدف اروپا از حفظ برجام، پیشبرد پروژه مهار ایران از طریق برجام بدون اندک امتیاز و همچنین دادن پالس به وابستگان فکری خود در ایران است تا شبکه تحریف و بزک کنندگان غرب توانی کسب کنند تا بلکه با آمدن جوبایدن زمینه های ریل گذاری برجام های موشکی و منطقه ای آماده شود.
http://telegram.me/amirzahed59
https://eitaa.com/amirzahed
https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد:
تورم به شدت زندگی و معیشت مردم را تحت فشار قرار داده. با اینکه بخشی از آنچه در اقتصاد امروز ایران دیده می شود را می توان به تحریم های اقتصادی ربط داد، اما در کل آنچه به عنوان تورم با افزایش نرخ ارز در بازارها دیده می شود تماما ناشی از تحریم ها نیست،و به سومدیریت دولت برمیگردد که متاثر از بی برنامگی برای رویارویی با تحریمها است که بر مسائل اقتصادی به شدت تاثیر میگذارد.
دولت در تمام این سالها برای مدیریت کشور یک پلان داشت و ان حل مشکلات اقتصادی توسط برجام بود و چنان به این سند برای رونق انچنانی امید داشت که حل کم ابی را هم به امضای ان گره زده بود و از انطرف به جهت خوشبینی مفرط به طرف غربی باز چنان به استمرار و بهره دار بودن این سند امیدوار بود که به جای گرفتن تضمین های عینی به امضای فلان مسئول امریکایی دلخوش کرده بود لذا در برنامه ها و سیاستهای راهبردی دولت پلانی برای مقابله با دشمن در صورت بدعهدی و گرفتار شدن در جنگ اقتصادی تنظیم و تدوین نشده بود.
در حال حاضر برای مقابله با این جنگ نابرابر اقتصادی باید رویکرد دولت نسبت به تعامل با کشورهای اسیایی و در کل شرق تغییر کند! دیپلماسی اقتصادی فعال شده و بلوکی با همکاری کشورهای تحریمی شکل بگیرد تا از رهگذر ان بلکه سیطره و اقایی دلار نیز شکسته شود.
در داخل اما رویکرد دولت به مسائل اقتصادی باید با تغییرات جدی دنبال شود، سیاست های پولی و مالی بانک مرکزی باید در موضوعاتی مثل چاپ پول تغییر کند. ساختار بودجه اصلاح و تخصیص ارز در موارد غیر ضرور که منجر به رانت و فساد میشود به طور قطعی باید یک بار برای همیشه کنار گذاشته شود. اتخاذ سیاست های قاطع برای بازگشت ارز صادراتی به کشور، برخورد با متخلفان ارزی، اخذ مالیات های سنگین از سفته بازان و دلالان و صاحبان ثروت و درآمدها اعم از درآمدهای حقیقی یا کاذب امر بسيار معمولی است که در همه ی اقتصادهای دنیا رایج است باید در اینجا هم به شدت دنبال شود.
تصمیمات بورسی و سایر تصمیماتی که در اتاقهای بسته اتخاذ مي شود و از برایند ان قول گشایشهای انچنانی داده میشود باید در حضور کارشناسان و نخبگان از هر طیف و جناحی گرفته شود تا مانند تصمیم بنزینی ابانماه اتش به جان مملکت نیاندازد و اعتماد مردم را سلب نکند. چرا که سلب اعتماد مردم از حاکمیت انان را به پیاده نظام دشمن در کف خیابان تبدیل میکند که این همان هدف امریکا از پروزه فشار حداکثری است که با تصمیمات نابخردانه و غیرکارشناسی به ثمر مینشیند.
در حال حاضر عدم مدیریت دولت در بحران اقتصادی و جنگ تمام عیاری که آمریکا علیه اقتصاد ایران در پیش گرفته منجر به از دست رفتن بسیاری از ارکان اقتصادی و اجتماعی و افزایش آسيب هاي اجتماعي شده، لذا در حال حاضر این مردمند که در یک رقابت نابرابر با دولت دارند تاوان ضعف عملکردی دولت را با نان و معیشت خود پس میدهند که قطعا در صورت تداوم، تبعات و پیامدهای آن بر کل اقتصاد و امنیت جامعه تاثیرات شدیدی میگذارد.
http://telegram.me/amirzahed59
https://eitaa.com/amirzahed
https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد:
آمریکا بزودی و خارج از مسیر حقوقی و قانونی و بر اساس مکانیسم ماشه اعلام خواهد کرد که قطعنامههای سابق علیه ایران اعاده شده!
اروپا در یک بیانیه نمایشی انرا فاقد اثر قانونی می داند، و دولت با نواختن در شیپور پیروزی از مثلا منزوی شدن امریکا برای خود سند پیروزی ساخته و زنجیره ای ها نیز با تیتر بزرگ شکاف امریکا و اروپا از پیروزی دیپلماسی تدبیر مینویسند!
درحالیکه اروپا همراه با راهبرد فشارحداکثری آمریکا، از تمامی تحریم های ثانویه آمریکا تبعیت کرده، خرید نفت از ایران را به صفر رسانده، تمامی تبادلات بانکی با ایران را بطور کامل قطع کرده و شرکتهای اروپایی نیز بدون پرداخت ریالی خسارت ایران را ترک کردند.
طراحی اروپاییها در پوشش پلیس خوب بر مدار حفظ ایران در #برجام با نظارتهای بیسابقه است بدون آنکه خود به تعهدی پایبند باشند تا بلکه از طریق برجام بتوانند زمینه مهار ایران و همچنین گسترش برجام به حوزه های موشکی و منطقه ای استفاده کنند. طرحی که نشریه فارنپالیسی هم طی یادداشتی به اتحادیه اروپا توصیه کرده بود که از همه توانش برای حفظ برجام تا انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بهره جوید. لذا گرچه ظاهرا دولتهای اروپایی حاضر در برجام با فعالسازی مکانیسم ماشه مخالف هستند ولی با توجه به فقدان ناظر حقوقی مشروع در این منازعه، احتمالاً آمریکا پس از یک ماه، حتی بدون همراهی آنان، مدعی بازگشت تحریمهای همهجانبه شده و درصدد تقویت ائتلافی از کشورهای همسو برای اجرای این تحریمها برخواهد آمد.
در این صورت لازم است ایران واکنشی جدی و درخور نشان دهد و به صرف مخالفت لفظی اتحادیه اروپا و دیگر کشورهای عضو برجام، به روند کنونی ادامه ندهد. ایران میبایست شروطی قابل سنجش برای دیگر طرفهای برجام تعیین نماید تا مخالفت لفظی آنان با فعالسازی مکانیسم ماشه جنبه عملی به خود بگیرد.
تجدیدنظر در نحوه بازرسیها، خروج از برجام، تعلیق اجرای پروتکل الحاقی و حتی تهدید به خروج از انپیتی از جمله گزینههای موجود ایران در نبرد ارادههاست. نباید در جنگ ادراکی با غرب اسیر مطلوبیتهای آنان شد که خواستار پایبندی کامل به نظارتهای بینالمللی هستند، بدون آنکه دستاوردهای ملموسی در اختیار ایران باشد.
http://telegram.me/amirzahed59
https://eitaa.com/amirzahed
https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد:
چرا دولت با وجود خروج امریکا از برجام! فعال سازی مکانیزم ماشه و برگشت تمام تحریمهای اولیه و ثانویه و همراهی کامل کشورهای اروپایی با این تحریم ها نه تنها حاضر نیست از برجام خارج شود که در جاده ای یک طرفه به تعهدات خود نیز پایبند است!؟
از زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و اوجش در زمان خاتمی حلقه ای در وزارت خارجه شکل گرفت به نام باند نیویورکی ها که ارتباطات گسترده ای با مقامات امریکا به خصوص دموکراتها داشتند! حال اگر تصمیمات دولت در این هشت سال را بررسی کنید متوجه میشوید که همپوشانی عجیبی با نسخه های گروه بین المللی بحران دارد گروهی که تاثیرات جدی در سیاست خارجی آمریکا بخصوص در جناح دموکراتها داشته و همچنین با تیم سیاست خارجی دولت روحانی نیز ارتباط تنگاتنگی دارد.
اما این گروه چیست و «واقعا» چه نقشی در تصمیم سازی در سیاست خارجی ایران در دولت روحانی بازی میکند تا جایی که دولت را مسخ کرده تا از پوسته برجام نیز خارج نشود؟
گروه بینالمللی بین المللی بحران یک سازمان غیر دولتی با مدیریت (رابرت مالی) است که در دولت باراک اوباما، به عنوان دستیار ویژه رئیس جمهوری و هماهنگ کننده کاخ سفید در امور خاورمیانه فعال بود. این اندیشکده نفوذ بسیار عمیقی در ساختار حکومتی آمریکا دارد و به عنوان بازوی اثرگذار وزارت خارجه آمریکا و سازمان سیا شناخته میشود.
چهره اصلی و تامینکننده مالی اصلی این سازمان نیز «جورج سوروس» معمار انقلابهای رنگی در دنیا است که همراه با الکساندر (پسرش) عضو هیئت امنای این اندیشکده میباشند که در فتنه 88 نقشی پررنگ داشتند.
یکی از مسائل مهمی که سوالاتی پیرامون ارتباطات خاص این گروه و تاثیرات آنها بر سیاست خارجی ایران ایجاد میکند، انتشار گزارشی تحت عنوان «ایران و ۵+۱: حل مکعب روبیک هسته ای» چندماه پیش از امضای توافق برجام توسط گروه بین المللی بحران بود که تقریبا بالای ۹۰ درصد این متن دقیقا همان متن برجام بود. اتفاقی که بعد از انتشار متن برجام مورد تعجب کارشناسان روابط بین الملل قرار گرفت. در حقیقت انها نسخه ای را منتشر کردند که 14 ماه بعد برجام نام گرفت.
البته این فقط ابتدای کار بود و دولت در مواردی مانند مواجه با FATF و مذاکرات صلح یمن و تبادل زندانیان که پلی است برای مذاکرات در مورد مسائل دیگر نیز به توصیه های این گروه عمل کرده است.
اما در بخشی از آخرین گزارش گروه بین المللی بحران به ایران توصیه شده است که تا انتهای دولت ترامپ کاملا متعهد در برجام بماند و منتظر دولت بعدی دموکرات آمریکا باشد و دست به اقدام متقابل در مقابل نقض برجام نزند!
این توصیه وقتی معنادارتر میشود که ماجرای دیدارهای مخفی محمدجواد ظریف و جان کری (وزیر امور خارجه دولت اوباما) را که چندی پیش افشا شد را بازخوانی کنیم. جان کری وزیر امور خارجه سابق آمریکا در تاریخ ۲۱ شهریور ۹۷ در مصاحبه با یک رادیو گفت که وی طی ماههای اخیر سه یا چهار بار با محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران دیدار کرده است، دیداری که توسط سخنگوی وزارت خارجه تایید شد و رسانهها محتوای آن را لابی دموکراتها با ظریف، جهت حفظ برجام ذکر کردند و البته واکنش انتقادی ترامپ نیز این امر را تایید کرد.
حال در این میان به نظر میرسد مجلس شورای اسلامی میتواند برای جلوگیری از بازگشت تحریم های تعلیق شده شورای امنیت سازمان ملل، تمهیدات قانونی لازم جهت اقدام متقابل را انجام داده و دولت را مجبور کند تا در صورت بازگشت تحریم ها، ایران از برجام خارج شود نه اینکه با عمل به نسخه های گروه بحران منافع ملی را به خطر بیاندازد.
http://telegram.me/amirzahed59
https://eitaa.com/amirzahed
https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد:
روابط چین و ایران در سالیان اخیر روند نامشخصی داشته است چرا که دولت فعلی تمایل چندانی به نگاه به شرق نداشت، به همین دلیل علیرغم تمایل کشورهای شرق آسیا مثل چین، مالزی و اندونزی عملاً دولت بیشتر ترجیح میداد که مسائل خود را با آمریکا و اروپا حل کرده و اقتصاد ایران را با غرب گره بزند.
در ادامه و پس از برجام برخوردهای عجیبی با شرکتهای چینی صورت گرفت و در هیجان پس از برجام و امید به همکاری با شرکتهای اروپایی، چینیها از فاز دوم توسعه میادین آزادگان شمالی و یادآوران کنار گذاشته شدند، اما پس از انصراف شرکتهای غربی از حضور در ایران، شرکت ملی نفت دوباره به سراغ چین رفت. برخوردهای غیر متعارف با پکن در نهایت چینیها را به عقب راند و گلایههایی نیز از سوی دولت چین مطرح شد و کار تا انجا پیش رفت که بانک کونلن چین نیز همکاری خود را فقط در چارچوب موارد تحریمی امریکا انجام میداد، در حالیکه در دوره قبلی تحریها، با ایران همکاریهای جدی انجام میدادند و اصلا بانکی مخصوص تعاملات بانکی با ایران بود که بخشی از مبادلات را با دور زدن تحریم ها و ایجاد پوشش برای ایران حل میکرد.
تقریبا از سال ۹۷ دولت فهمید که باید به چین توجه کرد، اما مشاهده شد که یک بی اعتمادی عمیق وجود دارد و لذا مجموعه نظام تلاش کرد که این بی اعتمادی را برطرف کند. تا جاییکه رئیس مجلس در سال گذشته به عنوان نماینده حاکمیت به چین سفر کرد تا بتواند این روابط دچار اختلال شده را ترمیم کند اما به نظر میرسد مسیولین چینی در حال حاضر علاقه ای به روابط بلند مدت با ایران مخصوصا با دولت تماما غربگرای فعلی ندارند و اینده روابط خود با ایران را به دولت بعدی گره زده اند ..
اما چرا چنین ذهنیتی برای چینی ها ایجاد شده..
انچه دولت را به سمت رابطه با چین سوق داده اظطرار ناشی از افزایش نرخ ارز، فشار تحریمها و کم شدن مبادلات تجاری بواسطه شیوع کروناست لذا این اضطرارگرایی است که به یک عنصر تعیینکننده در روابط ایران با چین بدل شده که از چند منظر به منافع ملی ایران آسیب میزند.
نخست آنکه به رابطه معنایی کوتاهمدت-ابزاری میدهد و این تصور را در ذهن کشور هدف و در متن بزرگتر بروکراسی کشور هدف (چینی ها)ایجاد میکند که گرم شدن رابطه برای رفع گرفتاری کنونی است و با آرام شدن اوضاع ارزش این رابطه هم تنزل پیدا میکند.
دوم آنکه زمینههای شکلگیری اعتماد استراتژیک را تضعیف میکند. چرا که رابطهای که لحظهای- موقتی شکل بگیرد و متحول شود به تدریج ساختاری کوتاهمدت- دلالی پیدا میکند و ارتقای آن به سطوح بالاتر دشوار میشود. اعتماد استراتژیک زیربنای روابط بلندمدت، نزدیک و سازنده است و اضطرارگرایی این بنیان را تخریب میکند...
سوم آنکه اضطرارگرایی در رابطه ایران با چین در حال حاضر متأثر از امریکا به عنوان طرف سوم بوده است. این بدان معناست که این رابطه از کنشهای طرف سوم بهگونهای چشمگیر تاثیرپذیر و به بیان بهتر ضربهپذیر است. در پیامد این وضعیت، طرفین ممکن است یکدیگر را به عنوان کارتی در مدیریت روابط با طرف سوم و نه به عنوان طرفین یک رابطه اصیل و دارای بنیان مستحکم تلقی کنند....
لپ مطلب انکه ارتقای روابط ایران و چین مستلزم فرو کاستن نقش اضطرار در جهتدهی به این رابطه است تا یک رابطه اصیل و استراتزیک و دارای بنیان مستحکم شکل بگیرد...
http://telegram.me/amirzahed59
https://eitaa.com/amirzahed
https://sapp.ir/amirzahed
امیر زاهد:
عده ای سست کمربند که از ابتدای مسئولیتهای چندین ده ساله خود در بخش های مختلف نظام، هماره درصدد صرف فعل "ما نمی توانیم" بوده اند و در هر برهه ای، تلاش می کردند تا با تقلب در واژه "عقل" و "عقل گرایی"، از آن به پاپس کشیدن از آرمان ها و اصول تفسیر کنند، در توجیه اقدامات سازشکارانه خود، همیشه می کوشند تا تابلوی صلح #امام_حسن(ع) را پررنگتر از قیام #کربلا نشان داده و روحیه غربزدگی خود را تحت آن صلح مقدس و سرنوشت ساز پنهان کرده و با سوء استفاده از مردم به علت ضعف در تحلیل سیاسی، نظام اسلامی را زیر بار تعهداتی ببرند که در نهایت در نظام هاضمه جهانی هضم و تسلیم شود.
انها یکبار در سال ۹۲ با گره زدن معیشت مردم به مذاکره، خلاء تحلیل سیاسی در ذهن مردم را با سیب و گلابی های برجامی پر کردند و رهبری به ناچار برای افزایش ظرفیت فکری مردم و مسئولین مجوز مذاکره را ذیل استراتژی "نرمش قهرمانانه" صادر کردند تا شاید سبب افزایش ظرفیت فکری و غنای تحلیل سیاسی در بین مردم و مسئولین شود تا دگر بار جریانی در کشور نسخه پیشرفت و رفاه را ذیل مذاکره تجویز نکند و مردم را بدنبال سرابی که در ذهن خود از مذاکره ساخته فریب ندهد.
خروج ترامپ از برجام بواسطه ضعفهای ساختاری توافق و گره زدن تمام مقدرات مملکت به برجام سبب بالا رفتن قیمتها و در رفتن رشته اقتصاد از دستان دولت شد اما اقبال مردم امریکا به جوبایدن و حداکثری شدن شانس او برای رسیدن به کاخ سفید دوباره جریان سازشکار را فعال کرده تا رفاه اقتصادی را دوباره لای زرورق مذاکره اینبار با جوبایدن پیچیده و با فریب مردم دوباره راه مذاکره را هموار کند.
برای جریان سازشکار مهمترین ابزار #تحریف است لذا ابایی ندارد تا با تحریف غربت #امام_حسن که در سایه عبیدالله ابن عباس ها پدید امد صلح انرا برجسته کند و به مردم دوباره ادرس مذاکره دهد در حالیکه صلح حسنی نرمش قهرمانانه ای بود برای شکل گیری یک نهضت ضد استکباری که باعث خیزش مجدد جبهه حق در برابر باطل شد و تصویری بی بدیل از جهاد و #شهادت را در صحرای کربلا به منحصه ظهور گذاشت لذا این صلح را باید در ذیل گفتمان #مقاومت تعریف کرد.
.
این تعریف از #صلح با پذیرفتن #کدخدا به عنوان راس هرم نظم نوین جهانی و مدلهای مرکز-پیرامونی که نقش کشورهای در حال توسعه را مماشات و پذیرفتن ذلت میداند فرق اساسی دارد.
http://telegram.me/amirzahed59
https://eitaa.com/amirzahed