💫🌼💫🌼💫🌼💫🌼
💫🌼💫قصه ی ما وشیطان
💫🌼💫 در حدیثی از پیامبر اکرم، محمّد مصطفی(صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) داریم که حضرت فرمودند: یکی از پیامبران خدا، در مسجد با پروردگار عالم در حال مناجات بود، عرضه داشت: خدایا! میخواهم شیطان لعین و رجیم را با صورتی که دارد، ببینم و از او سؤالاتی بپرسم و برنامه و کار او را متوجّه شوم.
💫🌼💫خطاب آمد: از مسجد بیرون برو، او را میبینی. وقتی بیرون آمد، دید شیطان کنار درب مسجد ایستاده، یک طبل و پرچم دارد و تیری هم به کمر بسته است. آن پیغمبر خدا میگوید: رفتم به او گفتم: ملعون! اینها چیست؟ شیطان میگوید: من هر روز میآیم و در اینجا میایستم و یکی از یاران خودم را هم داخل مسجد میفرستم. هر کس به سمت خانهی خدا میآید، سعی میکنم که اجازه ندهم وارد شوند.
💫🌼💫 امّا آنها که آمدند، یارانم را در داخل مسجد میفرستم و وقتی مردم سلام نماز را میدهند، در دل آنها وسوسه میاندازم و بر طبل میزنم و سه مرتبه با آواز بلند ندا میدهم که در بار اوّل میگویم: «الطّمع، الطّمع».
💫🌼💫 ندای اوّل بر گوش جمعی از مردم طمعکار میافتد، در همان ساعت، رو از نماز برمیگردانند و سریع میروند؛ میگویند: اگر اینجا توقّف کنیم، یک موقع میبینی فلان معامله را از دست میدهیم و ... .
💫🌼💫 لذا شیطان گفت: اینها بیرون میآیند و زیر این پرچمی که در دست من است، جمع میشوند. این تیری هم که در دستم است، تیر زهرآلود است. موقع مرگ بر شکم آنها میزنم.
💫🌼💫 آن پیغمبر خدا سؤال کرد: این تیر زهرآلود چیست؟ شیطان گفت: در آنها شک و شبهه میاندازم و کاری میکنم بدون ایمان، از دنیا بروند. لذا میبینی طرف، نمازخوان هم بوده، امّا به واسطهی این طمع به دنیا، بدون ایمان از دنیا میرود.
💫🌼💫شیطان میگوید: دومین فریاد من، این است که سه مرتبه ندا میدهم: «الحرص، الحرص»؛ یعنی حرص دنیا را در دل آنها میاندازم. آنوقت یک عدّه میگویند: اگر من صبر کنم، دیگری میآید و سود بیشتری میبرد؛ پس من بروم، چون الآن رفیق من بلند شد و رفت. حالا دعایم را بعداً میخوانم. اگر دو دقیقه دیر برسم، کلاه بر سرم میرود.
💫🌼💫سومین فریاد شیطان هم منع است که سه مرتبه میگوید: «المنع، المنع». یعنی بخل برای انسانها به وجود میآورم. لذا اگر بخواهند به مسجد، فقیر و ... کمکی هم کنند، سریع میگویند: برویم، دیر شد و ... .
💫🌼💫 آن پیغمبر خدا فرمود: تو داری با اینها مردم را فریب میدهی؟عرضه داشت: بله، به تمام کسانی هم که میآیند خوشآمد میگویم و میگویم: دیدید به نماز رفتید ولی نمازتان اثر نداشت؟!
💫🌼💫 پیامبر اکرم(صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) میفرمایند: آن پیامبر بزرگوار بعد از آن، به همهی امّتش امر کرد که بعد از نماز، حتماً دقایقی بنشینید و تعقیبات بخوانید و بلند نشوید.
💫🌼💫 میگویند: بعد از این که شیطان این را متوجّه شد، به خود لعن کرد که چرا من قضیّه را افشا کردم.
💫🌼💫🌼💫🌼💫🌼
@amn_org
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺🌺🌺
🌺🌺🌺
🌺
🌺
🌺
🌺
🌺🌺🌺پيامبر خدا(صلى الله عليه و آله)می فرمایند:
🌺🌺🌺هر كه جامه اى مى پوشد ، بايد پاكيزه اش نگه دارد .
📕الكافى ، ج 6 ، ص 441 .
🌺🌺🌺پيامبر خدا(صلى الله عليه و آله)می فرمایند:
🌺🌺🌺لباس هاى سفيد بر تن كنيد كه از بهترين جامه هاى شما است .
📕ميزان الحكمه ، ح 18061
🌺
🌺
🌺
🌺
🌺🌺🌺
🌺🌺🌺
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@amn_org
🌺🌺🌺 #اگه_این_نشونهها_رو_دارید
🌺🌺🌺 #شما_بیش_از_حد_فکر_میکنید:
🌺🌺🌺 مدام لحظات خجالتآور رو تو ذهنتون مرور میکنید.
🌺🌺🌺 زمانی زیادی رو صرف نگرانی درباره چیزهایی میکنید که کنترلی روشون ندارید.
🌺🌺🌺گفتوگوهایی که با دیگران داشتید رو تو ذهنتون مرور میکنید و درباره اینکه چه چیزهایی باید میگفتید یا نمیگفتید فکر میکنید.
🌺🌺🌺برای شما سخته که بیخیال برخی چیزها بشید و مدام اشتباهاتتون رو مرور میکنید.
🌺🌺🌺 گاهی اوقات متوجه چیزهایی که در اطرافتون میگذره نمیشید چرا که در حال فکر کردن به چیزهایی هستید که اتفاق افتادن یا در آینده ممکنه اتفاق بیفتن.
🌺🌺🌺 زمان زیادی رو صرف فکر کردن به این میکنید که چه معنای پنهانی ممکنه پشت حرفهایی که دیگران زدن، باشه.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@amn_org
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺🌺🌺#همسرت_را_با_ تمام نقصهایش قبول کن!
🌺🌺🌺پیش از ازدواج باید او را به طور دقیق زیر ذره بین می گذاشتید و رصدش می کردید!
🌺🌺🌺حالا که دیگر ازدواج کرده اید، چشم و گوش هایتان را ببندید و دست از ازریابی کردن بردارید.
🌺🌺🌺 #انتقاد و #سرزنش شما بی فایده است.
🌺🌺🌺بپذیرید که دیگر زمان درست کردن همسرتان تمام شده است!
🌺🌺🌺 چه بخواهید و چه نخواهید با اصرار به تغییر و اصلاح
🌺🌺🌺 نه تنها ره به جایی نمی برید
🌺🌺🌺 بلکه از ترکستان هم سر در می آورید
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@amn_org
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺🌺🌺#خوردن_پاستیل_و_ژله_ برای کودک ضرر داره؟
درسته کلسیم داره؟
🌺🌺🌺این خوراکی ها بیش از آنکه بعنوان یک غذای سالم و حاوی کلسیم به شمار بیایند، جز مواد غذایی بی ارزش و حاوی مواد نگهدارنده و رنگ های صنعتی هستند.
🌺🌺🌺البته مصرف تنقلات بصورت گاه گداری برای بچه ضرر ندارد، به شرط آنکه بصورت عادات غذایی در نیاید.
🌺🌺🌺بعد از وعده غذایی اصلی، خوردن بستنی یا ژله به وزن گیری نوزاد کمک می کند.
استفاده از میان وعده های انرژی زا مانند خرما، كشمش، مربا، كمپوت، ژله و بستنی پاستوریزه به شرطی كه جای وعده اصلی غذا را نگیرد مفید است.
🌺🌺🌺هم چنین اگر کودک میوه نمی خورد، بهتر است که میوه را رنده کنید و با ژله به او بدهید و یا تکه های بسیار کوچک میوه را به ژله اضافه کنید.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@amn_org
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺🌺🌺 #ادامه_بحث_سادگی_در_ #مصرف(۱۰)
🌺🌺🌺تا به این جا راجع به دو حیطه ی تولید و مصرف توضیح دادیم حالا وارد حیطه ی «مهارت های اقتصادی» می شویم در این جا قدری با الفبای اقتصاد آشنا می شویم تا بچه ها هم یاد بگیرند.
🌺🌺🌺مهارت های اقتصادی یعنی افزایش میزان رضایت از زندگی با کنترل انتظارات یا خواسته ها. ما به این تعریف مهارت اقتصادی یا هوش اقتصادی و یا عقل معاش می گوییم که چگونه می توانیم با همین درآمد با کنترل انتظارات میزان رضایت از زندگی را افزایش بدهیم؟
🌺🌺🌺خانواده ی مولد و مصرف کننده را به یاد دارید که در جلسه ی اول گفتم؟ خانواده ی مصرف کننده همیشه ناراضی است و این نارضایتی ها جمع می شود و نارضایتی جامعه را دامن می زند و یواش یواش نارضایتی می شود یک هنجار و باز هم یواش یواش آنقدر راه را بیراهه می رویم که نارضایتی را انگیزه ی حرکت می کنیم که البته حرکت های مخرب. کسی که مهارتهای اقتصادی را فراگرفته باشد درست عمل می کند که موجب افزایش رضایت از زندگی شود.
🌺🌺🌺اولین نکته در مهارت های اقتصادی، برنامه ریزی مالی بر پایه ی درآمدها و نیاز ها است. حتی من می خواهم بگم که جدای از این تعریف، برنامه ریزی بر پایه ی درآمد، نه نیاز؛ چون ما می توانیم هرچه قدر می خواهیم از راه حلال و مشروع پول درآوریم اما اجازه نداریم هرچه قدر خواستیم خرج کنیم. ما چه نیازهایی داریم؟ و چگونه می توانیم به این نیازها با ساده ترین وجه جواب بدهیم؟ لازمه ی پاسخ به این سؤال ها «شناخت»، یکی از همان چهار معیار است(قبلا توضیح داده شد) .
🌺🌺🌺کودک ما چی لازم دارد؟ لازم دارد که با پدر و مادرش بازی کند، باشه یک روز تعطیل ناهار را می بریم پارک که با هم بخوریم و بازی کنیم این کار همان قدر لذت دارد که مسافرت لذت دارد. نیازها را با ساده ترین وجه چگونه می توان جواب داد؟ برای پاسخ این سؤال باید ارزش ها را بدانیم، کارکردها را بشناسیم و ببینیم که از کدام و چه امکانی می توانیم استفاده کنیم.
🌺🌺🌺(ادامه دارد...)
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@amn_org
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺🌺🌺 #سردار_خدا
🌺🌺🌺دارم به «کاش»هایم فکر میکنم.
آنها را گذاشتهام در برابرم و یکی یکی نگاهشان میکنم.
خاک بر سرم!
🌺🌺🌺تا امروز چگونه با این همه «کاشِ» دنیایی
بی آن که شرم کنم
سنگ تو را به سینه میزدم؟
تو چطور مرا تحمّل کردهای؟
چرا یک بار سنگی را که از تو بر سینه میزدم، بر سرم نکوفتی؟
🌺🌺🌺امشب در بُهت پرواز کبوتری غوطه میخورم
که «کاش»هایش همه رنگ و بوی تو را داشت.
🌺🌺🌺«قاسم» بود و نگاهش آسمان را تقسیم میکرد در میان مردم.
او برای زمین زاده نشده بود.
معلوم بود که در آسمان حکومتی دارد برای خودش.
هیبت «سلیمانی»اش فریاد میزد
که آسمانیها هم از او حساب میبرند، چه رسد به زمینیها.
🌺🌺🌺دلش را متصل کرده بود به تو
برای همین هم هیبتش پادشاهانه نبود
از جنس هیبت مردان آسمانی بود.
«کاش شهید میشدم»، «کاشِ» از تهِ دلِ سرباز تو و سردار ما بود.
از آن «کاش»هایی که بیشتر به یک شعار توخالی میمانَد، نه
«کاش»ی که آرزوی در دل ریشه کرده بود.
🌺🌺🌺آقا!
قاسمت اگر تا امروز با نگاهش آسمان را تقسیم میکرد در میانمان
حالا از آن بالا با شهادتش
دارد حسرت خوب بودن را هم تقسیم میکند.
🌺🌺🌺تبریک به تو برای داشتن چنین سربازی!
تسلیت به ما برای پر کشیدن چنین سرداری!
سرت به سلامت سلطان زمین و آسمان!
ای سردار خدا!
🌺🌺🌺استاد عباسی
🌺🌺🌺عصرتون سرشار از امید
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@amn_org
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺🌺🌺روزی پادشاهی ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺟﻤﻠﻪ ﺣﮑﯿﻤﺎنه ﺍﯼ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻭﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﺑﺪﻫﻨﺪ.
🌺🌺🌺ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺭﻋﻪﺍﯼ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻧﻮﺩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﮐﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺷﺘﻦ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺍﺳﺖ.
🌺🌺🌺شاه ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺖ ﻭﺍﺯ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ، ﻧﻬﺎﻝﺯﯾﺘﻮﻥ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﻃﻮﻝ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﺎﺭﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﻭﺛﻤﺮ ﺩﻫﺪ، ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﭼﻪﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﯽ ﮐﺎﺭﯼ؟
🌺🌺🌺ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼﺯﺩ ﻭﮔﻔﺖ: ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﺎﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﻣﺎﻣﯽ ﮐﺎﺭﯾﻢ ﺗﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ...
🌺🌺🌺سلطان ﺍﺯ ﺟﻮﺍﺏ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺧﻮﺷﺶ ﺁﻣﺪﻭﮔﻔﺖ: ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺟﻮﺍﺑﺖ ﺣﮑﯿﻤﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﻭﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ.
🌺🌺🌺ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﺧﻨﺪﯾﺪ
شاه ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯼ؟
🌺🌺🌺ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﺛﻤﺮﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﺛﻤﺮ ﺩﺍﺩ!!!!
باز ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ.
🌺🌺🌺ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪ،
ﺍﻧﻮ ﺷﯿﺮﻭﺍﻥ ﮔﻔﺖ: ﺍین باﺭ ﭼﺮﺍ ﺧﻨﺪﯾﺪﯼ؟
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺳﺎﻟﯽ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺛﻤﺮ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭ ﺛﻤﺮ ﺩﺍﺩ!!!
مجددا ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻭﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ.
🌺🌺🌺پرسیدند چرا با عجله میروید؟
گفت: نود سال زندگیِ با انگیزه و هدفمند، ازاو مردی ساخته که تمام سخنانش سنجیده وحکیمانه است، پس لایق پاداش است.
🌺🌺🌺اگر می ماندم خزانه ام را خالی میکرد...!
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@amn_org