eitaa logo
عموصفا دوست خوب بچه ها
469 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
919 فایل
🍃 ﷽ 🍃 بهترین پست ها تقدیم شما مجری برنامه های شاد کودک و نوجوان😍😍 برگزار کننده👇 #جشنهای_تکلیف🎁 #جشن_قرآن💚 #جشن_آب🚿 #جشن_الفبا🎓 #جشن_ها_ملی_مذهبی_برای_مدارس🌎 برای هماهنگی تماس حاصل فرمایید👇 ۰۹۱۹۱۷۱۷۳۸۸ ارتباط با ما 👇 @M_Sadegh_Safaee
مشاهده در ایتا
دانلود
عید رهایی - باکلام.mp3
2.66M
: عید رهایی باکلام شاعر: قاسم صرافان آهنگساز:احسان غلام نژاد eitaa.com/amoo_safa
عید رهایی - بی کلام.mp3
8.81M
: عید رهایی بی کلام شاعر: قاسم صرافان آهنگساز:احسان غلام نژاد eitaa.com/amoo_safa
عید رهایی.pdf
56.1K
: عید رهایی متن شاعر: قاسم صرافان آهنگساز:احسان غلام نژاد http://eitaa.com/amoo_safa
👆🌷سرودهایی بمناسبت عید سعید فطر🌷 eitaa.com/amoo_safa
احکام ریزه میزه.pdf
9.23M
🌹 📚 🌸 احکام ریزه میزه «احکام ریزه میزه» احکام تصویری نوجوان شامل مباحث تقلید، سلام، محرم و نامحرم، لباس‌پوشیدن، احترام به آیات قرآنی، تلفن همراه، روزه، احترام به امام، وضو، کار ‌خیر، غیبت،... است. eitaa.com/amoo_safa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 🥚🐫 🦋 این داستان:خدا، روزی رسونه⛱ 🍃فرزندان خود را با داستان ها و ضرب المثل های ایرانی آشنا نماییم. eitaa.com/amoo_safa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹این هم یک عبدالباسط ایرانی😍 نوجوانی که صدایش دلها را به لرزه می آورد. فوق العاده زیبا 👌 http://eitaa.com/amoo_safa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 لحظاتی از جشن دختران روزه اولی در حرم مطهر با حضور محمدحسین پویانفر eitaa.com/amoo_safa
🌺 هیجانی سوره به سوره 🌺 🌹 وقتی شعر خوانده می شود، بچه ها بالا و پایین می پرند یا همان جا دست می زنند و ذکر علی را بلند می گویند 🌺 هر جا علامت( * )است بچه ها بگویند علی علیه السلام 🌸 سوره به سوره * آیه به آیه * قشنگ نوشته* حرف خدا را گوش بدی جات تو بهشته* 🌸 سوره به سوره * آیه به آیه * قشنگ نوشته* هرکی مامان را دوس داره جاش تو بهشته* هر کی باباش را دوس داره جاش تو بهشته* 🌸 سوره به سوره * آیه به آیه * قشنگ نوشته* امام علی دوست داری جات تو بهشته* امام زمان را دوست داری جات تو بهشته* 🌸 سوره به سوره * آیه به آیه * قشنگ نوشته* دختری که با حجابه جاش تو بهشته* هر کی نمازُ بخونه جاش تو بهشته * 🌺با ذوق و سلیقه خود می توانیم محتوا مورد بحث را نیز جز این قرار دهیم eitaa.com/amoo_safa
@nightstory57(2).mp3
11.78M
ا﷽ ༺◍⃟🌹჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد 👇 با هم مهربان باشیم ❤️ :معین الدینی eitaa.com/amoo_safa
✨༺༽بسم الله الرحمن الرحیم༼༻✨ داستان شب گوینده:(معین الدینی) داستان امشب: ((لپ قرمزی)) رویکرد:به همدیگه محبت کنیم لپ قرمزی یک عروسک کوچیک پلاستیکی بود. او در یک مغازه اسباب بازی فروشی زندگی میکرد چشم هایش قهوه ای و لپاش قرمز و براق بود.بجای مو هم سرش را رنگ قهوه ای زده بودند.چندماهی بود که لپ قرمزی درآن مغازه زندگی می کرد. هر روز بچه های زیادی به مغازه می آمدند و اسباب بازیها و عروسک های دیگر را می خریدند؟ ولی هیچکس لپ قرمزی را نمیخرید برای همین او خیلی غمگین بود.با غصه بچه ها را نگاه میکرد وپیش خودش میگفت. چقدر دلم میخواهد برم پیش بچه ها و باهاشون وبازی کنم خاله بازی؛مهمان بازی لپ قرمزی میدونست که بچه ها دوست دارند عروسکشان مو داشته باشه و موی عروسکشونوبرس بکشند و ببافند؛ ولی او که مو نداشت. این مسئله غصه اش را بیشتر می کرد. مغازه دار هرهفته به بازار میرفت، عروسک های جدیدی می خرید و به مغازه اش می آورد.لپ قرمزی با خودش گفت. فکرکنم مغازه دار هم منو یادش رفته اصلابهم نگاه نمیکنه ولی یکروز صبح مغازه دار کنار لپ قرمزی رفت و برچسب قیمتی را که به لباسش چسبیده بود را کند وبرچسب دیگری به پیراهنش چسباند و گفت حالا که قیمتشو نصف کردم شاید یکی آن را بخرد چندروز گذشت یک خانم تپل و خنده رو وارد مغازه شد.مانتوی مشکی پوشیده بود ویک روسری آبی خوشکل هم سرش بود او کمی به اسباب بازیهای مغازه نگاه کرد یک مرتبه چشمش به لپ قرمزی افتاد و گفت: «اون عروسک چقدر ارزانه » بعد رو به مغازه دار کرد با دست لپ قرمزی را نشون داد و گفت: «لطفاً اون عروسک رو برام بیارید؟ لپ قرمزی آنقدر خوشحال شده بود که نگو و نپرس مغازه دارلپ قرمزی راازقفسه پایین آوردوگفت:خیلی ارزونه نصف قیمت ! بعد هم اونو در کاغذرنگی پیچید و به دست خانم روسری آبی داد. لپ قرمزی با خودش میگفت: فکر کنم منو برادخترش خریده شاید هم نه میخواد منو به کسی بده لپ قرمزی همینجوری توی فکر بود. خانم روسری آبی پول عروسکو داد. بعد اونو توی کیفش گذاشت راه افتاد لپ قرمزی دیگر جاییو نمی دید. اونا مدتی توی راه بودند. بالاخره خانم روسری آبی در کیفشو بازکرد ولپ قرمزی رو بیرون آورد و کاغذ را از دورش باز کرد. لپ قرمزی خودشو تویک اتاق بزرگ دید بچه های زیادی اونجا بودن. همه روی تخت دراز کشیده بودن همشون لباس یک شکل و یک رنگ پوشیده بودن بله بچه ها اونجا یک بیمارستان کودکان بود وخانم روسری آبی هم پرستارآنجابود او لپ قرمزی را بالا گرفت و با خنده گفت: بچه ها یک عروسک قشنگ برایتان خریدم عروسکی که تا حالا مثل شو ندیدین همه دور لپ قرمزی جمع شدن دختر کوچولویی که موهاشو بافته بود. گفت: وای چه عروسک با نمکیه دختر کوچولوی دیگری که خیلی لاغر بود.گفت: «آره خیلی نازه هرکسی از بچه ها چیزی میگفت و لپ قرمزی هم با خودش می گفت: «چه بچه های خوبی خدا کند هر چه زودتر حالشان خوب بشه. لپ قرمزی ازدیدن آن همه بچه لپ هاش قرمزتر شده بود.چشماش برق میزد.خیلی زود بچه ها با لپ قرمزی دوست شدن و شروع کردن به بازی خانم پرستارگفت خب بچه ها من دیگر باید برم با دوست جدیدتون خوش بگذره. لپ قرمزی دیگر خوشحال بود. او هر روز دوستهای جدیدی پیدا میکرد. بچه هایی که حالشون خوب میشد میرفتن و بچه های دیگه ای میومدن لپ قرمزی از اینکه توی بیمارستان زندگی میکنه خیلی راضیه چون فکر می کنه بچه ها اونو خیلی دوست دارن و او هم بهشون کمک میکنه تا زودترخوب بشن. لپ قرمزی اونقدر توی بیمارستان بچه ها رو سرگرم میکرد که مریضیشون یادشون میرفت وبا وجود لپ قرمزی موقعی که بستری بودن رو احساس نمیکردن و براشون خیلی رود میگذشت لپ قرمزی پیش خودش میگفت من به اندازه خانم پرستار مهم هستم؟ eitaa.com/amoo_safa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🌱✨ ☀️ آشنایی کودکان با اسماء الله به زبان کودکانه ☀️ اسم فالق : آفریدگار صبح و سپیده دم ،‌ شکافنده🌱 eitaa.com/amoo_safa
عموصفا دوست خوب بچه ها
💠 احکام دانش‌آموزی: آخ دندونم 🔻 چند روزی بود که دندون درد داشتم، اما می‌ترسیدم دکتر برم. دیروز دیگه
💠 احکام دانش‌آموزی: قطره چشم 🔻 وسط پذیرایی مشغول بازی بودم و داشتم بازی فکری که خریده بودیم رو درست می‌کردم. 🔰 باباییم که یه مقدار اونورتر نشسته بود صدام زد و ازم خواست تا توی چشمش قطره بریزم، اما مامان که گفت که قطره چشم روزه رو باطل می‌کنه و بذاریم بعد از افطاری این کار رو انجام بدیم. بابام گفت آخه ساعتش می‌گذره. ⁉️بچه‌ها! مگه در حال روزه، از قطره نباید استفاده کرد؟ 🔹 قطره چشم چون تلخه، روزه رو باطل می‌کنه. 🔸 اگه قطره برای درمان بیماری باشه، روزه رو باطل نمی‌کنه. 🔹 بابا احکام بلد نبوده، قطره روزه رو باطل می‌کنه. 🔸قطره اگه کم ریخته بشه، عیبی نداره. ✅فرشته‌های زیبا! قطره‌ای که دکتر میده برای چشم، گوش و بینی، روزه رو باطل نمی‌کنه. حتی اگه قطره چشم یا بینی مزه‌اش به گلو برسه، روزه‌مون درسته و فقط از ثوابش کم میشه که به اصطلاح میگن مکروهه انداختنش. ❣️الهی که همیشه سایه پدر و مادرامون با عافیت و تندرستی بالای سرمون باشه و عاقبت بخیر بشن. ❤️ 📎 📎 📎 📎 📎 eitaa.com/amoo_safa
014-Namahang-cheragh-rah-www.ziaossalehin.ir-mahdiyaran-ht.mp3
4.29M
«چراغ راه» متن سرود: ببین ماه کم کم حلالی شده یعنی این روز ها روزای آخره دعا میکنم تا که هیچ مؤمنی از این مهمونی دست خالی نره اگه کم شده سفره ی مهمونی در خونشو که نبسته رومون تازه بعد مهمونی عیدی میده خداوند بخشنده ی مهربون دلت رو نگاه کن عزیز دلم ببین با خدا قهری یا آشتی آخه اینه قانون دنیای ما درو می‌کنی هرچی که کاشتی اگه توی تاریکی زندگی چراغا باشه حرف شاه نجف عدالت برای تو میشه مسیر شهادت برای تو میشه هدف بازهم جمعه ی آخر ماه اومد میایم تا ببینن کنار همیم واسه جنگ با دشمن مشترک با هر مذهبی باشه یار همیم درست مثل آزادی شهر خون که شد افتخار پدر های ما یه روز جمله ی قدس آزاد شده میشه تیتر داغ خبرهای ما شبیه جوون های سی سال پیش همیشه تو هر نسلی پیدا میشه می بینم من اون عید فطری رو که نمازش تلِاویو برپا میشه اگه توی تاریکی زندگی چراغا باشه حرف شاه نجف عدالت برای تو میشه مسیر شهادت برای تو میشه هدف گروه سرود گیلان 👈فهرست سرودها رو اینجا ببیند. · · • • • ✤ • • • · · @soroood · · • • • ✤ • • • · · eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر نیکوکاری 🌸آی بچه‌های باوفا 🌱آی دخترا آی پسرا 🌸خدا گفته که ما باید 🌱کمک کنیم به فقرا 🌸يار ضعیفترا باشيم 🌱رحم کنیم به بينوا 🌸چون که خودش به ما داده 🌱تمام این نعمت‌ها را 🌸ما هم بديم به دیگران 🌱این هست فرمان خدا 🌸به یاد محرومان باشيم 🌱ما محبوب خدا می‌شیم eitaa.com/amoo_safa
🐰🦁 خرگوش و شیر روزگاری در یک جنگل زیبا یک شیر عصبانی و بد اخلاق زندگی می کرد، او پادشاه جنگل بود و حیوانات زیادی را برای اینکه غذای خود را تامین کند کشته بود به همین دلیل همه ی حیوانات از او وحشت داشتند. روزی حیوانات جلسه ای برگزار کردند تا راهکاری پیدا کنند تا از دست شیر بدجنس راحت شوند. یک خرگوش پیر که بسیار عاقل بود در آن جلسه راه حلی داد که همه حیوانات از آن استقبال کردند. همه حیوانات پیش شیر رفتند و به او گفتند که از بین خودشان هر روز یکی را انتخاب می کنند و به عنوان غذا نزد شیر میفرستند، شیر وقتی سخنان آنها را شنید موافقت کرد و بسیار خوشحال شد. فردای آن روز خرگوش پیر تصمیم گرفت که به عنوان اولین طعمه نزد شیر برود. او خیلی دیر نزد شیر رفت و شیر از این کار او حسابی عصبانی شده بود و از خرگوش پرسید که چرا اینقدر دیر کرده است. خرگوش گفت که در راه به شیر دیگری رسیده و او مانع از آمدن او شده است. شیر به خرگوش گفت که حتما باید آن شیر دیگر را ببیند. خرگوش و شیر راه افتادند، خرگوش او را به چاه عمیق و پرآبی برد و گفت که آن شیر در آنجا مخفی شده است، شیر به درون چاه نگاه کرد و تصویر خودش را در آب دید و فکر کرد که شیر دیگر را می بیند. او خیلی سریع برای از بین بردن شیر به درون چاه پرید از بین رفت. پس از آن همه حیوانات در جنگل به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردند. نتیجه ای که از این داستان می توان گرفت این است که همیشه عقل و خرد از قدرت قوی تر است. eitaa.com/amoo_safa