eitaa logo
عموصفا دوست خوب بچه ها
469 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
919 فایل
🍃 ﷽ 🍃 بهترین پست ها تقدیم شما مجری برنامه های شاد کودک و نوجوان😍😍 برگزار کننده👇 #جشنهای_تکلیف🎁 #جشن_قرآن💚 #جشن_آب🚿 #جشن_الفبا🎓 #جشن_ها_ملی_مذهبی_برای_مدارس🌎 برای هماهنگی تماس حاصل فرمایید👇 ۰۹۱۹۱۷۱۷۳۸۸ ارتباط با ما 👇 @M_Sadegh_Safaee
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام سلام صد تا سلام هزار و سیصد تا سلام سلام می‌ گم تا که دلم وا بشه روی لبات شکوفه پیدا بشه سلام بگو تا که دلت وا بشه روی لبات شکوفه پیدا بشه به چشمون پر از ستارت سلام به قلب پر گل و بهارت سلام سلام به دنیای بدون جنگت به آسمون آبی قشنگت eitaa.com/amoo_safa
عموصفا دوست خوب بچه ها
📍برنامه هایی که روزانه در کانال ایتا عموصفا به جز ایام مناسبتی(مثل محرم و ماه رمضان و ...)ان شاءالله
📆طبق برنامه هفتگی امروز (چهارشنبه ها) در قالب ارسال ۵ پست روزانه، دو موضوع محتوایی داریم👇 1⃣ شعر🌱 2⃣ ضرب المثل🗣 eitaa.com/amoo_safa
پیشینه ضرب المثل «وعده سر خرمن» می گویند روزی مالک یک آبادی به خانه کدخدا می رود. ساززن آبادی پیش مالک می آید و یک پنجه عالی ساز می زند. مالک که خوشش آمده بود، وعده می دهد، سر خرمن که شد، یک خروار گندم به ساززن بدهد. ساززن هم خوشحال شده و تا موعد خرمن روزشماری می کند. رفته رفته سر خرمن می رسد و مالک برای برداشت محصول به آبادی می آید و ساززن با خوشحالی پیش مالک می رود و بعد از عرض سلام به یادش می اندازد که: من همان ساززن هستم که وعده نمودید، سر خرمن یک خروار گندم می دهید لطف بفرمایید. مالک خنده ای می کند و می گوید:« ساده دل، تو یک چیزی زدی، من خوشم آمد، من هم یک چیزی گفتم که تو خوشت بیاید. حوصله داری؟» و ساززَن بیچاره را محروم می کند. eitaa.com/amoo_safa
پسرا شیرن..مثل‌ شمشیرن دخترا‌ یاسن..مثل‌ الماسن پسرا‌ گلای‌ خوشبو دخترا‌ همیشه‌ خوشرو پسرا قدر‌ یه‌ شبنم دخترا‌ بارون‌ نم‌نم پسرا برگ‌ و طراوت دخترا‌ نور و لطافت پسرا نسیم‌ دریا دخترا‌ پری‌ دریا پسرا شیرن..مثل‌ شمشیرن دخترا‌ یاسن...مثل‌ الماسن پسرا‌ نعمت‌ یارن دخترا‌ رحمت‌ می‌یارن پسرا شور‌ بهارن دخترا شادی‌ می‌یارن پسرا‌م ماه‌ سفیدن دخترا‌ نور‌ امیدن پسرا‌ دریای‌ نورن دخترا‌ از‌ بدی‌ دورن پسرا شیرن...مثل‌ شمشیرن دخترا‌ یاسن...مثل‌ الماسن پسرا‌ خوب‌ و زرنگن دخترا‌ باهم‌ یه‌ رنگن پسرا‌ همه‌ دلیرن دخترا‌ به‌ دل‌ می‌ شینن مهربان‌ خدای‌ دانا آفریده‌ بچه‌ها را پسرا شیرن...مثل‌ شمشیرن دخترا‌ یاسن...مثل‌ الماسن eitaa.com/amoo_safa
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚داستان ضرب المثل ها 🟩آش شله قلمکار 🔹️کاربرد: هر کاری که بدون نظم و ترتیب انجام شود و آغاز و پایان آن معلوم نباشد، تشبیه می‌شود به: آش شله قلمکار. این مثل، نشان از هرج و مرج و ریخت و پاش آن کار دارد. داستان: 🔸️این مثل داستانی دارد؛ می‌گویند ناصرالدین شاه قاجار، نذر داشت که سالی یک روز- آن هم در فصل بهار- به شهرستانک یا سرخه حصار (از نواحی خوش آب و هوای اطراف تهران) برود؛ در این روز خاص، به دستور او، دوازده‌ دیگ آش بار می‌گذاشتند. مواد این آش، شامل چهارده رأس گوسفند و مقدار زیادی حبوبات،سبزی‌ها و ادویه‌های مختلف بود. هنگام پختن این آش، نزدیکان شاه به اتفاق اهل خانواده خود، تلاش بسیاری می‌کردند که در تهیه مقدمات این آش نذری، از دیگران جلو بزنند و نهایت خدمت و ارادت خود را به این وسیله به شاه نشان دهند. مخارج و تدارکات تهیه آش و ریخت و پاش‌های مالی و جشن و سرور پخت این آش، معروف بوده است. اما مراسم پختن این آش، آنقدر شلوغ و بی‌نظم بوده که بعدها برای بی‌نظمی و شلختگی، ضرب‌المثل شده است. eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر خانواده 🌸خورشید خونه باباست 🌱مامان یه ماه زیباست 🌸خواهرجون و داداش‌جون 🌱چند تا ستاره هستن 🌸تو آسمون خونه 🌱چه مهربون نشستن 🌸ما به این جمع ساده 🌱می‌گیم یه خانواده 🌸محبت اون‌ها به هم 🌱همیشه خیلی زیاده eitaa.com/amoo_safa
🔸️شعر شب رحمت خداوند 🌸اول به نام خدا 🌱خدای خوب و دانا 🌸که خیلی مهربونه 🌱هرکی اینو می‌دونه 🌸بخشنده و رحیمه 🌱خالق این زمینه 🌸گفته خدا محمد ص 🌱رسول خوب و دانا 🌸بگو به بندگانم 🌱این حرف رو از سوی ما 🌸خدای خوب فرستاد 🌱قرآن رو تو شب قدر 🌸شبی که از هزار ماه 🌱هست خیلی خوب و بهتر 🌸شبی که توش ‌آوردند 🌱فرشته‌ها رو زمین 🌸قرآن رو خوب و کامل 🌱تا سوره‌ی آخرین 🌸این شب خوب پرشده 🌱از رحمت خداوند 🌸هرکسی قدر بدونه 🌱همیشه هست سربلند eitaa.com/amoo_safa
🎤برنامه کودک و نوجوان حرم مطهر🎤 بنده به عنوان مجری و مربی برنامه کودک حرم مطهرحضرت‌معصومه سلام الله علیها امروز و امشب در خدمت فرزندان عزیزتون هستم🌹 امروز 🔻 چهارشنبه ها ساعت ۱۷ تا ۲۱ در حرم مطهر حضرت‌معصومه سلام الله علیها/ رواق کودک صحن امام هادی علیه السلام و صحن حضرت صاحب الزمان عج/همراه با نقاشی و مسابقه و جُنگ های متنوع در خدمت بچه های عزیز هستیم eitaa.com/amoo_safa
🔰ادامه ی کلاس های تربیتی و دینی همراه با مسابقات جذاب و مهیج توجه توجه📢 نظرشمارو به جلسه نهم مجموعه جلب مینماییـــــم❗️ امروز رأس ساعت ۸:۲۰ دقیقه صبح _همه بچه های عزیز (۷تا۱۲سال) طرح تابندگی✨_ دورهم جمع میشیم و همه سرقرار حاضرخواهیم شد. به صرف صبحانه مَشتی صمیمانه🧀🥯 و برنامه ها و بازی های جذاب همیشگیــمون🥇🪁 پس وعده ما شد امروز صبح🌤 ساعت: ۸:۲۰ محل قرار: بلوار امین/میدان ارتش/مدرسه ابتدایی شاهد امیدهای انقلاب مشتاق دیدارتون یاعلـــی👋🏻 eitaa.com/amoo_safa
عموصفا دوست خوب بچه ها
📍برنامه هایی که روزانه در کانال ایتا عموصفا به جز ایام مناسبتی(مثل محرم و ماه رمضان و ...)ان شاءالله
📆طبق برنامه هفتگی امروز (پنجشنبه ها) در قالب ارسال ۵ پست روزانه، دو موضوع محتوایی داریم👇 1⃣ کاردستی (اوریگامی)📄 2⃣ برش کاغذ ✂️ eitaa.com/amoo_safa
بسم الله الرحمن الرحیم تهران اسلامشهر شهرک واوان 🔻نام مدرسه: 🔻کلاس: 📅تاریخ: 🗒موضوع : دانش آموزان با جایگاه و شخصیت اخلاقی و معنوی حضرت معصومه سلام الله علیها آشنا شدند و علت نام‌گذاری ایشان به معصومه و معنای آن اشاره کردیم 💥همراه با مسابقات متنوع و اهدای جوایز به نفرات برتر🎁 eitaa.com/amoo_safa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از دانش آموزان مدرسه هدف تهران که به شجریان معروف بود و ماشاءالله صدای خیلی خوبی داشت😊😍 قسمت اول eitaa.com/amoo_safa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از دانش آموزان مدرسه هدف تهران که به شجریان معروف بود و ماشاءالله صدای خیلی خوبی داشت😊😍 قسمت دوم eitaa.com/amoo_safa
‍ 🍎🍏 سیب کال و ماهی قرمز 🍏🍎 یک سیب کال کوچولو روی شاخه بالایی یک درخت نشسته بود. از تنهایی خسته بود. از آن بالا، رودخانه را تماشا می‌کرد. رودخانه از درخت سیب، دور بود. توی آن یک ماهی قرمز شنا می‌کرد. سیب کال، ماهی را دید. داد زد: «سلام ماهی قرمزه! با من دوست می‌شوی؟» ماهی قرمز سر و دمش را تکان داد. سیب کال خوشحال شد. در همان وقت، یک کلاغ سیاه آمد و روی درخت سیب نشست. سیب کال به او گفت: «آقا کلاغه، بی‌زحمت یک نوک به شاخه من بزن تا بیفتم پایین، قل بخورم روی زمین، برسم به رودخانه، پیش دوستم ماهی قرمزه.» کلاغه گفت: «قبول می‌کنم به یک شرط. اول یک نوک به خودت می‌زنم، بعد یک نوک به شاخه‌ات می‌زنم.» سیب کال قبول کرد. کلاغه یک نوک به سیب زد و گفت: «به به، چه خوشمزه‌ای !» بعد هم یک نوک به شاخه سیب زد و گفت: «حالا برو پایین!» سیب کال از شاخه افتاد پایین. قل خورد روی زمین. رفت رفت و رفت. یک مرتبه سرش خورد به یک سنگ سیاه. پشت سنگ سیاه، یک قورباغه سبز خوابیده بود. قورباغه از خواب پرید و گفت: «کی بود، کی بود به در زد؟» سیب کال گفت: «من بودم، یک سیب کال کوچولو! می‌خواهم بروم تا رودخانه، پیش دوستم ماهی قرمزه. قورباغه جان، قلم می‌دهی تا بروم؟» قورباغه گفت: «یک گاز بده، تا قلت بدهم!» سیب کال قبول کرد. قورباغه یک گاز از او خورد، بعد هم قلش داد. سیب کال قل خورد و رفت. رفت و رفت و رفت. یک مرتبه افتاد توی یک چاله. توی چاله، یک موش خاکستری خواب بود. موش خاکستری از خواب پرید و گفت: «کی بود، کی بود افتاد پایین؟» سیب کال گفت: «من بودم، یک سیب کال کوچولو! می‌خواهم بروم تا رودخانه، پیش دوستم ماهی قرمزه. آقا موشه جان، از چاله بیرونم بیار، قلم بده تا بروم.» موش خاکستری گفت: «یک گاز بده، تا قلت بدهم!» سیب کال قبول کرد. موش خاکستری یک گاز از سیب خورد. بعد هم او را از چاله بیرون آورد و قلش داد. سیب کال قل خورد و رفت. رفت و رفت و رفت. هنوز به رودخانه نرسیده بود که غروب شد. هوا تاریک شد. سیب کال دیگر راه را درست نمی‌دید. خودش را به سنگ و برگ روی زمین گیر داد و ایستاد. یک کرم شب تاب از آن طرف می‌گذشت. سیب کال او را دید. صدایش کرد و گفت: «ای کرم شب تاب، یک گاز به تو می‌دهم، تو هم قلم بده و راهم را تا رودخانه روشن کن.» کرم شب تاب قبول کرد. یک گاز از سیب خورد. بعد هم نورش را تا رودخانه تاباند و سیب را قل داد. سیب کال قل خورد و رفت. رفت و رفت و رفت تا به نزدیک رودخانه رسید. ماهی قرمزه را توی آب دید. داد کشید: «سلام دوست من! من سیب کالم، از دیدنت خیلی خوشحالم!» ماهی قرمزه سرودمش را تکان داد. توی آب چرخ زد. پولک‌هایش زیر نور ماه برق زد. سیب کال خیلی خوشحال شد و داد زد: «الان می‌آیم به رودخانه!...» اما یک مرتبه توی شن‌های ساحل رودخانه گیر کرد. هر کار کرد نتوانست قل بخورد و جلو برود. چون که دیگر گرد و قلقلی نبود. نزدیک سحر، بادی وزید و یک موج کوچک روی آب رودخانه درست کرد. ماهی قرمزه سوار موج شد و آمد تا ساحل. افتاد کنار سیب. آهسته در گوش سیب گفت: «سلام دوست من! تو گردیت را به خاطر من از دست دادی. من هم قرمزیم را به تو می‌دهم.» سیب کال خجالت کشید. رنگ قرمز از روی ماهی پرید و به تن سیب دوید. آن وقت ماهی قرمزه که دیگر قرمز نبود، که موج بزرگ را صدا زد. موج به ساحل آمد. ماهی و سیب را با خود برد تا رودخانه. صبح که شد، یک ماهی سفید، با یک سیب گاز زده قرمز، توی رودخانه شنا می‌کردند. گل می گفتند و گل می‌شنیدند. eitaa.com/amoo_safa
💥اجرای برنامه های کودک و نوجوان این هفته 📆 دوشنبه (صبح تا ظهر) 👈 تهران/شهر قدس/ مدرسه ابتدایی پسرانه ملاصدرا ✅ 📆 دوشنبه (ظهر تا غروب)👈 تهران/شهر قدس/ مدرسه ابتدایی دخترانه هدی ✅ 📆 سه شنبه (صبح تا ظهر) 👈 تهران/شهر قدس/ مدرسه ابتدایی دخترانه حجاب✅ 📆 چهارشنبه (صبح تا ظهر) 👈 تهران /اسلامشهر/ مدرسه غیر انتفاعی ابتدایی پسرانه هدف✅ 📆 چهارشنبه (بعد از ظهر تا شب) 👈 حرم مطهر حضرت‌معصومه سلام الله علیها✅ 📆 پنجشنبه (صبح تا ظهر) 👈 قم /مدرسه ابتدایی پسرانه شاهد امیدهای انقلاب✅ 📆 پنجشنبه ( ظهر تا شب)👈 شبستان نجمه خاتون حرم مطهر حضرت‌معصومه سلام الله علیها 👈جشن بزرگ(۳۰۰۰نفری)خواهر و برادری در شب ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر✅ 📆 جمعه (بعد از ظهر) 👈 قم/ فوتسال پدرپسری 👈 بزودی... eitaa.com/amoo_safa
به مناسبت و روز دختر تعدادی سرود زیبا و جذاب😍 همراه با متن ویژه 🥰 تقدیم شما👇 🍃مرد آفرین 🍃مهر خواهر برادری 🍃برکت ایران 🍃دختران آفتاب 🍃دختر نیکو سرشت 🍃فدای دخترم 🍃بهترین دختر دنیا 🍃دختر ایران 🍃 همسایه 🍃 مثل ستاره لطفا شما هم برای دیگران ارسال کنید🌹🙏
به هر کجا که میریم      در اوّل هر کــلام می روید رو لب ما     گلبوته ها ی سلام قدیمی ها می گفتن     چقدر خوب و زیبا سلامتی می آره     سلام برای دلهـــا دوستی ها بر پا میشه    با یک سلام وخنده درخت دشمنی ها     ازریشه میشه کنده ای چشمه ی محبّت     سلام بکن تو هر بار این هدیه ی قشنگیست    درلحظه های دیدار eitaa.com/amoo_safa