eitaa logo
عموصفا دوست خوب بچه ها
2هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
2.5هزار فایل
💫عموروحانی برنامه کودک ونوجوان #جشن_تکلیف🎁 #جشن_مذهبی🥰 #اجرای_برنامه_عروسکی💖 💯نمونه اجراها👇 https://eitaa.com/amoo_safa_ejra 💬ناشناس بهم بگو👇 https://daigo.ir/secret/71131532001 🤝 تبادل و تبلیغات و هماهنگی اجرا👇 ۰۹۱۹۱۷۱۷۳۸۸ @M_Sadegh_Safaee
مشاهده در ایتا
دانلود
8.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شماره سوم ✍ قصه شب 💠 امام جواد علیه السلام و گوسفند گمشده 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 موضوع قصه: زود قضاوت نکردن 📎 📎 eitaa.com/amoo_safa
13.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شماره چهارم (ع) پرسیدند: فرق کریم با جواد در چیست؟ فرمودند: از شخص کریم همینکه درخواست کنید به شما عنایت می‌کند ولی «جواد» خود به دنبال سائل می‌گردد تا به او عطا کند... eitaa.com/amoo_safa
🌹 چیستان و معمای مذهبی 🤔 🌹 🌹 در مورد امام جواد علیه السلام 🌹 🕋 ۱. پدر امام جواد علیه السلام ؟ 🕋 ۲. مادر امام جواد علیه السلام ؟ 🕋 ۳. روز شهادت امام جواد علیه السلام ؟ 🕋 ۴. سال شهادت امام جواد علیه السلام ؟ 🕋 ۵. محل دفن امام جواد علیه السلام ؟ 🕋 ۶. حرم امام جواد علیه السلام ؟ 🕌 ۷. اولین امامی که در کودکی امام شد ؟ 🕌 ۸. نام امام نهم شیعیان ؟ 🕌 ۹. لقب معروف امام نهم ؟ 🕌 ۱۰. روز ولادت امام جواد علیه السلام ؟ 🕌 ۱۱. سال ولادت امام جواد علیه السلام ؟ 🕌 ۱۲. محل ولادت امام جواد علیه السلام ؟ 🕋 ۱۳. امام جواد علیه السلام در چند سالگی امام شد ؟ 🕋 ۱۴. مدت امامت امام جواد علیه السلام ؟! 🕋 ۱۵. مدت عمر امام جواد علیه السلام ؟! 🕋 ۱۶. قاتل امام جواد علیه السلام ؟! 🕋 ۱۷‌. فرزندان امام جواد علیه السلام ؟! ✅ ۱. امام رضا علیه السلام ✅ ۲. سبیکه ✅ ۳. آخر ماه ذی القعده ✅ ۴. سال ۲۲۰ ✅ ۵. بغداد ✅ ۶. کاظمین ✅ ۷. امام جواد علیه السلام ✅ ۸. محمد تقی ✅ ۹. جوادالائمه ✅ ۱۰. دهم رجب ✅ ۱۱. سال ۱۹۵ هجری ✅ ۱۲. مدینه ✅ ۱۳. ۸ ساگی ✅ ۱۴. ۱۷ سال ✅ ۱۵. ۲۵ سال ✅ ۱۶. معتصم ✅ ۱۷. ۱۳ نفر eitaa.com/amoo_safa
زمان: حجم: 288.6K
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ سرود ولادت امام جواد علیه السلام رسیده از راه نهمین ستاره ی عرش خدا از ته دل صدا بزن مبارکه امام رضا روی دل ها امشب، در غمو می بنده داره روو دستای، امام رضا می خنده تا ابد جود و کرم به اسمش گره خورده با اومدنش از راه بَرِکت رو آورده یا جواد الائمه ـــــــــــــــــــــــــــــ اگه گدایی بلدی پس دیگه دس روو دس نذار شبِ کرامته بیا کاسه ی خالیتو بیار نه نمیشه پیدا، کریم تر از این آقا بی نظیره آره، نداره مثلش دنیا توو گرفتاری بگو یا جواد الائمه دیگه غم نمی مونه با جواد الائمه یا جواد الائمه وحید محمدی ۲۹ دی ۱۴٠۲ eitaa.com/amoo_safa
(ع) مامون سوار بر اسب بود.همراهانش دنبال او به طرف شکار گاه می رفتند. مردم از لای در و دریچه خانه مامون و همراهانش را نگاه می کردند. بعضی ها هم با شیرینی و شربت از آن ها پذیرایی می کردند. ماموران راه را برای مامون باز می کردند تا راحت از کوچه ها بگذرد. مامون هم با غرور به مردم نگاه می کردند و از تعظیم و احترام آن ها لذت می برد. آن ها همین طور که از کوچه ها می گذشتند به کوچه پهنی رسیدند. چند تا از بچه محل توی کوچه بازی می کردند در میان آن ها امام جواد(ع) هم بود. صدای اسب و ماموران به گوش بچه ها خورد. یکی از بچه ها با ترس گفت: وای خلیفه، خلیفه دارد می آید. چند مامور که جلوتر از خلیفه بودند خودشان را به بچه ها رساندند. بچه ها از ترس پا به فرار گذاشتند اما جواد بدون ترس سر جای خود ایستاد. مامون با تعجب به کودکی که سر جایش ایستاده بود نگاه کرد جلو رفت و همان طور که سوار بر اسب بود پرسید: تو چرا با دیگران فرار نکردی؟🐎 امام جواد(ع) با اعتماد به نفس گفت: من که اهی نکرده ام که لازم باشد فرار کنم. با این حرف جواد، روی پیشانی مامون چند خط افتاد. ابروهایش از خشم گره خورد و سرش را پایین انداخت و گفت: خواب امام جواد(ع) گفت: راه تنگ نبود که با فرار خود راه را برای تو باز کنم. از هر کجا که می خواهی می توانی بروی. مامون خلیفه بود و آدم ها ازاو حساب می بردند. حالا برای اولین بار کودکی جلوی او ایستاده بود و با شجاعت حرف می زد. با تعجب پرسید: تو کیستی؟ امام جواد(ع) گفت: من محمد پسر علی پسر موسی ابن جعفر پسر محمد پسر علی علیه السلام هستم. eitaa.com/amoo_safa
کانال قصه های کودکانهمن امام جواد را دوست دارم_صدای کل کتاب_382545-mc.mp3
زمان: حجم: 13.67M
🌸من امام جواد علیه السلام را دوست دارم 🌼امام جواد (علیه السلام) در کودکی به امامت رسید. امام جواد (علیه‌‌السلام) بسیار بخشنده بود. او از کودکی دانش زیادی داشت و به سؤالات دیگران پاسخ میداد. دانشِ زیادِ او دوست و دشمن را شگفت‌‌زده کرده بود... . eitaa.com/amoo_safa
هدف: آشنایی با فضائل امام جواد علیه السلام عنوان: رودخانه ی بخشنده بنام خدا یکی بود یکی نبود؛ توی یک جنگل سرسبز و زیبا خرسِ پشمالوی کوچولو زندگی می کرد. خرس کوچولو آرزو داشت که هر چه زودتر مثل بقیه خرس ها بزرگ و قوی شود. او هر روز در فکر این بود که امروز چقدر بزرگتر شده؛ زورش چقدر زیاد شده و بالاخره هم قد مادرش شده یا نه! مامان خرسی به او می گفت: عجله نکن پشمالوی من... تو هم بالاخره بزرگ میشی و یک روز حتی از من هم بزرگتر و قویتر میشی... ولی باید صبر کنی و عجله نداشته باشی. یک روز صبح که خرس کوچولو به همراه مامان خرسی و بقیه ی خرس های توی جنگل گشت میزدند و دنبال غذا می گشتند؛ ناگهان خرس کوچولو با صدای بلند گفت: من یک روز بزرگترین و قوی ترین خرس جنگل میشم! همه می دونن که هیچ کس و هیچ چیز قویتر و بزرگتر از ما خرس ها نیست. مامان خرسی لبخندی زد و گفت: نه اینطوری نیست کوچولوی من؛ چیزهای قویتر و بزرگتر از ما هم هست... خرس کوچولو با تعجب نگاهی به اطرافش کرد و گفت:” مثلا چی ؟” مامان خرسی گفت: یه کم جلوتر بهش میرسیم... بعد دوتایی توی جنگل راه افتادند. کمی جلوتر به یک رودخانه خروشان و پرسرعت رسیدند. مامان خرسی رودخانه و آبشار خروشان و پرقدرت را به او نشان داد و گفت: مثلا همین رودخانه! خرس کوچولو با تعجب به رودخانه نگاه کرد و گفت:” من که اینطوری فکر نمی کنم، من از رودخونه قوی ترم...” بعد در حالیکه روی پشت مامان خرسی سوار شده بود؛ گفت:” من حتی می تونم بدون اینکه خیس بشم از رودخونه رد بشم. مامان خرسی محکم و پرقدرت وسط آبهای خروشان رودخانه راه میرفت. وقتی به نزدیکی آبشار رسیدند؛ مامان خرسی پنجه های قدرتمندش را توی آب می کرد تا ماهی تازه بگیره. پشمالو گفت:” منم قوی ام... منم می تونم ماهی بگیرم...” ولی هر چقدر تلاش می کرد؛ ماهی ها از جلوی دستش لیز می خوردند و فرار می کردند. خرس کوچولو فریاد میکشید که: الان با تمام قدرتم ماهی می گیرم! هر کس که قوی باشه می تونه همه کاری بکنه!” مامان خرسی لبخند زد و گفت:” نه اینطوری نیست پشمالوی من... برای ماهیگیری بیشتر از قدرت، به تلاش کردن احتیاج داری. کمی گذشت و بالاخره مامان خرسی بعد از چند بار تلاش کردن یک ماهی بزرگ تازه از آب گرفت و به پشمالو داد. آنوقت خندید و گفت: درست میگی مامان جون، تلاش کردن واقعا مهمه... بالاخره تونستیم ماهی بگیریم. بعد از ماهیگیری و راه رفتن توی رودخانه خرس کوچولو و مامان خرسه که حسابی خسته شده بودند؛ به کنار درخت تنومند کاج رسیدند. مامان خرسی به درخت کاج تکیه داد و شروع کرد به خاراندن کمرش و گفت:” آخیشش... تنه درخت کاج بهترین چیز برای خاروندن کمرمونه ..” پشمالو که عاشق این کار بود؛ مثل مامان خرسی خودش را به درخت چسباند و شروع کرد به خاراندن کمرش... مامان خرسی گفت:” اون رودخونه ی خروشان کمک می کنه که این درختها قوی و بزرگ بشن... اونقدر قوی که بتونن وزن دو تا خرس که بهشون تکیه دادند رو تحمل کنند... رودخونه بخشنده است و به همه فایده میرسونه ... ” پشمالو به حرفهای مامان خرسی فکر کرد. او تازه فهمیده بود که قدرت به تنهایی کافی نیست و هیکل بزرگ و قدرت بدنی زیاد همه چیز را حل نمی کند. صبوری و بحشندگی هم خیلی مهم است... شب موقع خواب خرس کوچولو به مامانش گفت:” رودخونه ی بزرگ ، قوی و خیلی هم زیبا بود... درست مثل شما، شما هم بزرگ و قوی و زیبایی...” مامان خرسی لبخند مهربانی زد و خرسی را در آغوش گرفت و گفت: تو هم می تونی مثل رودخانه باشی... بزرگ، قوی، زیبا و البته بخشنده... تا به همه فایده برسونی. eitaa.com/amoo_safa
هدف: بیان فضائل امام جواد علیه السلام عنوان: شجاعت خرگوشها با هم توپ بازی میکنند. گوش گوشی: یک، دو، سه... آفرین به خودم، چه شوتی کردم. جفت دندونی: شوت ندیدی... الان نشونت میدم؛ اینو بگیر؛ سه، دو، یک. گوش گوشی: آفرین، هویج بخوری یک چیزی میشی... و میخندد. ناگهان مادر سنجاب کوچولو با نگرانی وارد می شود و میگوید: شما کوچولوی منو ندیدین؟ خرگوشها نگاهی به هم میکنند و میگویند: نه، ما ندیدیم؛ یعنی شاید اومده؛ ما حواسمون نبوده؛ آخه با هم توپ بازی میکردیم؛ کسی رو ندیدیم. خانم سنجابی با نگرانی میگوید: ولی، ولی نیومده خونه؛ قرار بود اینجا بیاد برای بازی با شما... ای داد و بی‌داد، حتماً بلایی سرش اومده. خانم سنجابی شروع به گریه می کند. مدام این طرف و آن طرف میرود و اشک‌ریزان پشمالوی کوچولوی خودش را صدا میکند. اما جوابی نمیاید. خرگوشها ناراحت شده و گوش گوشی میگوید: نگران نباشید؛ ما پیداش میکنیم؛ به من میگن... پُلی خرگوشه. جفت دندونی: پُلی یعنی چی دیگه؟؟؟!! گوش گوشی: یعنی خرگوش پلیس؛ حالا تا هوا هنوز تاریک نشده دنبالش میگردم و پیداش میکنم... بعد، هرکدام از خرگوشها به طرفی می رود. صحنه بعد گوش گوشی ناگهان سر راه تله‌ای را که شکارچی ها برای شکار سنجابها گذاشته بودند را میبیند. با خودش فکر میکند: ای وااااای به نظرم گیر شکارچی افتاده. حالا چکار کنم؟ باید خودمم مواظب باشم تا تو تله نیفتم... و آرام از کنار تله رد می شود. یکدفعه از دور شکارچی را میبیند که کیسه‌ای روی کولش است و سوت زنان می‌رود. با خودش می گوید: نکنه سنجاب پشمالو تو کیسه ش باشه! یه کم که با دقت نگاه میکند، کیسه ای را کول شکارچی در حال تکان خوردن میبیند و میگوید: وووووووای خودشه، پشمالو وقت ندارم دوستامو خبر کنم؛ باید فکری کنم تا پشمالوی کوچولو رو نجات دهم. کمی با خودش فکر میکند و جلوی راه شکارچی میایستد. شکارچی تا گوش گوشی را میبیند؛ با خوشحالی میگوید: به به! چه عالی! یک خرگوش خوشمزه! شکارچی، کیسه را زمین گذاشته و آهسته به طرف گوش گوشی حرکت میکند. گوش گوشی هم آهسته دور میشود و پشت دیوار پنهان میشود. شکارچی، تندتر راه میرود؛ خرگوش هم تندتر حرکت می کند و می گوید: شکارچی بدجنس فکر کردی خیلی زرنگی، میخوای منو بگیری... مگه میتونی؟! من اینجایم... و پشت دیوار دیگر می رود و می گوید: ولی حالا اینجام...هه هه هه. شکارچی کیسه را فراموش میکند و دور خرگوش میچرخد: وایستا دیگه ناقلا وایستا... حالا نشونت میدم. و سرش به دیوار میخورد. گوش گوشی: حالا شکارچی از کیسه دور شده؛ برم سراغ کیسه، سر کیسه که بسته اس؛ ای وای سنجاب کوچولو ناراحت نباش الان نجاتت میدم. گوش گوشی با دندان های تیزش کیسه را پاره میکند و سنجاب کوچولو را بیرون میکشد و فریاد میزند: فرار کن! زودباش، بدو! پشمالو کنار مادرش رفته و همدیگر را بغل میکنند. همه خوشحال هستند که سنجاب کوچولو سالم است و بلایی سرش نیامده است. گوش گوشی شجاع که پشمالو را نجات داده؛ میگوید: ما هر روز صبح کنار رودخونه جمع میشیم و با هم بازی میکنیم؛ یادت باشه فردا دیر نیای ها. سنجاب کوچولوی پشمالو: خیلی ممنون خرگوش شجاع، که به من کمک کردی؛ وگرنه شکارچی منو میبرد و حتی امکان داشت تو رو هم بگیره. جفت دندونی: آفرین دوست شجاع من، من امروز از تو یاد گرفتم که در مقابل دشمن باید وایستم و ترسو نباشم. eitaa.com/amoo_safa
🔻 پاسخ 15شبهه درباره امام جواد علیه السلام ۱_ آیا امامت امام جواد (ع) در خردسالی با عقل جور در می آید؟ ۲_ شبهه:هیچ نص معتبر یا وصیتی از امام رضا مبنی بر امامت امام جواد وجود ندارد؟خود امام جواد هم ادعای امامت نداشته! ۳_ دلیل ازدواج آقا امام جواد علیه السلام با ام الفضل، دختر مامون ملعون (قاتل امام رضا)چه بود ؟ ۴_ آیا ازدواج دختران مأمون با امام رضا و امام جواد نشانه رابطه خوب بین یکدیگر بوده است؟ ۵_ بر اساس کدام آیه و روایت یک کودک (امام جواد) که تکلیف شرعی ندارد به مقام امامت میرسد؟ ۶_ بلاگر معاند و ضد اسلام(موری خدا ناباور) میگه طبق روایات ، امام جواد(ع) بچه امام رضا(ع) نیست. ۷_ چرا حضرت جواد الائمه علیه السلام را مبارک ترین مولود نامیدند؟ ۸_ وهابی ها میگن قیاس سن امامت امام جواد با سن پیامبری حضرت عیسی در کودکی درست نیست! ۹_ امام جواد علیه السلام چه جایگاه علمی داشتند؟ ۱۰_ قضيه ازدواج امام جواد عليه السلام با ام الفضل دختر مامون ملعون چگونه بوده ؟ ۱۱_ چگونه امام جواد عليه السلام در سن کودکی به امامت رسيدند ؟ ۱۲_ عامل شهادت امام جواد(ع) چه کسانی بودند؟نحوه شهادت امام جواد(ع) چگونه بود؟دلیل ازدواج امام جواد(ع) با ام الفضل چه بود؟آیا امامت امام جواد(ع) به دلیل سن کم زیر سوال است؟ ۱۳_ چطوری امام جواد که حدود ۹ ساله بود، امام شد؟! ۱۴_ نظر علمای اهل سنت درباره آقا امام جواد عليه السلام چیست؟ ۱۵_ چطور امکان دارد امام جواد علیه السلام در سن ۷ سالگی امام شیعیان باشد؟ ☝️🏻 شبهات درباره امام جواد علیه السلام 📍لینکهای│600شبهه‌درباره اهل‌بیت 📍مهم │2000شبهه‌در60موضوع ☝️🏻 پاسخ 15 شبهه درباره امام جواد مناسب طلاب، معلمان، جوانان و ... eitaa.com/amoo_safa