eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
92 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
🎁 از بچه های دهه نودی ، هر کس نامش محمد است 🎁 عکس صفحه اول شناسنامه خود را ، به پی وی زیر بفرستند . 🆔 @as_beheshti 💠 مهلت ارسال عکسها تا ساعت ۲۳ امشب است و پس از آن قرعه کشی انجام می شود .
🌸✨ شعر کودکانه تولد پیامبر ✨🌸 🌹 گل ، گل و گل ، بهاره 🌹 🌹 فصـلِ خـوشِ انـاره 🌹 🌟 تولد پیامبر ، شده بازم دوباره 🌟 🌹 هـزار هـزار ستـاره 🌹 🌹 از آسمون می باره 🌹 🌟 تولد پیامبر ، شده بازم دوباره 🌟 🌹 کـبـــــوتـر سـفـیــــدم 🌹 🌹 پـیــام شــــــادی داره 🌹 🌹 خـنـده فـراوون شـده 🌹 🌹 هیـچ کسـی غم نداره 🌹 🌹 بلـبل شـاد و خـنـدون 🌹 🌹 رو تــاب گــل ســواره 🌹 🌹 چه چه و چه میخونه 🌹 🌹 چه شور و حالی داره 🌹 🌹 از آسمـونا ، خبر 🌹 🌹 فرشته ای میاره 🌹 🌟 تولد پیامبر ، شده بازم دوباره 🌟 🌹 گل ، گل و گل بهاره 🌹 🌹 فصـلِ خـوشِ انـاره 🌹 🌟 تولد پیامبر ، شده بازم دوباره 🌟 🌹 هـزار هـزار ستـاره 🌹 🌹 از آسمون می باره 🌹 🌟 تولد پیامبر ، شده بازم دوباره 🌟 @amoomolla
📚 داستان کوتاه 📚 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 🌟 خدا بود و هست و خواهد بود 🌟 و غیر از خدا ، هیچ کس نبود 🌟 در مکه ، مردی پاک و زیبا بود ، 🌟 که نامش ، عبداللّه بود . 🌟 عبدلله ، با دختری با حیا و با حجاب ، 👈 به نام آمنه ازدواج کرد . 🌟 پس از مدتی ، یک پسر زیبا به دنیا آوردند 🌟 و نام او را محمد گذاشتند . 🌟 حضرت محمد ، در مکه به دنیا آمد . 🌟 پدرش عبدالله ، قبل از ولادتش درگذشت . 🌟 شش ساله که شد ؛ مادرش آمنه نیز ، 🌟 از دنیا رفتند . 🌟 و تا هشت سالگى ، 🌟 پیش پدربزرگش عبدالمطّلب بود 🌟 حضرت محمد ، پس از مرگ پدربزرگش ، 🌟 ابوطالب ، پدر امام علی علیه السلام ، 🌟 او را به خانه خود برد . 🌟 بیشتر کودکانِ هم سن و سالش ، 🌟 لباس کثیف ، موهاى نامرتب و بدن بدبو داشتند ؛ 🌟 اما حضرت محمد مثل بزرگترها ، 🌟 موهایش را مرتّب نگه می داشت 🌟 و سر و صورتِ خود را ، تمیز می کرد . 🌟 حضرت محمد ، به خوراکى حریص نبود ؛ 🌟 و با عجله و تند تند ، غذا نمی خورد . 🌟 در همه احوال ، متانت ، سنگینی و وقار ، 🌟 از خود نشان مى داد . 🌟 او نه در کودکى و نه در بزرگسالى ، 🌟 هیچ وقت از گرسنگى و تشنگى ، ناله نزد . 🌟 حضرت محمد ، دروغ نمی گفت ؛ 🌟 و کار زشت و ناشایست انجام نمی داد 🌟 و خنده های بلند و بی جا نمی کرد . 🌟 ایشان در بیست و پنج سالگی ، ازدواج کرد . 🌟 همسرشان حضرت خدیجه ، دختر خویلد بود 🌟 حضرت محمد ، در میان مردم مکّه ، 🌟 به امانتدارى و صداقت مشهور بود 🌟 و همه ، به او لقب محمّد امین دادند . 🌟 حضرت محمد ، پاک و درستکار بود . 🌟 اهل شرک و بت پرستى نبود . 🌟 به دنیا بى اعتنا بود . 🌟 آن حضرت در چهل سالگى ، 🌟 به پیامبرى انتخاب شد و تا سه سال ، 🌟 مخفیانه مردم را به اسلام دعوت می نمود . 🌟 پس از این مدّت ، 🌟 رسالت خود را آشکار ساخت 🌟 و تبلیغ دین را ، از بستگان خود آغاز کرد 🌟 و سپس دعوت به توحید و پرهیز از شرک 🌟 و ترک بت پرستى را ، به گوشِ مردم رساند . 🌟 از همین جا بود که بزرگان قریش ، 🌟 مخالفت با او را آغاز کردند ؛ 🌟 و به آزار آن حضرت پرداختند . 🌟 پس از سیزده سال تبلیغ در مکّه ، 🌟 ناچار شد که به مدینه هجرت نماید . 🔮 @amoomolla 🕌 🕌
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۴۵ 🌷 🇮🇷 نواب ، در این شرایط بحران ، 🇮🇷 تا می توانست به مردم کمک می کرد . 🇮🇷 مخفیانه با گروهش ، غذا و آذوغه ، 🇮🇷 از شهرهای دیگر ، می آوردند ؛ 🇮🇷 و بین مردم تقسیم می کردند . 🇮🇷 و گاهی شبانه ، 🇮🇷 به انبارهای شاهنشاه ، حمله می کردند 🇮🇷 و اجناس موجود در آن را ، برداشته 🇮🇷 و بین مردم ، پخش می کردند . 🇮🇷 روز به روز ، زندگی مردم سخت تر می شد 🇮🇷 و تفرقه بین آنان ، بیشتر می گشت . 🇮🇷 عده ای موافق تحویل نواب به ساواک بودند 🇮🇷 و عده ای با این کار ، مخالفت می کردند . 🇮🇷 و هر روز بین موافقان و مخالفان ، 🇮🇷 دعوای شدیدی رخ می داد . 🇮🇷 نواب ، ادامه این روند را ، 🇮🇷 به نفع هیچ کس نمی دانست . 🇮🇷 وقتی می دید ، کودکان ، به جای غذا ، 🇮🇷 علف و زباله می خوردند 🇮🇷 و مردم به جای اتحاد ، به دعوا و تفرقه افتادند 🇮🇷 تصمیم گرفت تا خود را ، تسلیم شاه کند . 🇮🇷 و با این کار ، به مردم ثابت کند 🇮🇷 که شاهنشاه و ساواک قابل اعتماد نیستند 🇮🇷 و بهترین سلاح مبارزه با تحریم های شاه ، 👈 اتحاد و همدلی است . 🇮🇷 نواب صبح زود ، 🇮🇷 با لباس کهنه حضرت داوود و یک گونی ، 🇮🇷 از خانه بیرون آمد . 🇮🇷 و به موافقین تحویل دادنش گفت : 🌸 بفرمائید بریم 🌸 می تونید منو تحویل ساواک بدین 🌸 تا پاداش تحویل من ، نصیب شما بشه 🇮🇷 از کسانی که موافق تحویل نواب بودند ، 🇮🇷 عده ای پشیمان شدند 🇮🇷 و عده ای با خوشحالی ، 🇮🇷 نواب را تا سازمان ساواک ، همراهی کردند . 🇮🇷 اما مردمی که مخالف تحویل او بودند 🇮🇷 به گریه و زاری افتادند 🇮🇷 و التماس و خواهش می کردند 👈 که نواب برگردد . 🇮🇷 ده ها از ماموران شاهنشاه ، 🇮🇷 از زمین و آسمان ، 🇮🇷 به استقبال نواب آمدند . 🇮🇷 نواب را در حیاط سازمان ساواک ، 🇮🇷 سراپا نگه داشتند تا رئیس سازمان برسد . 🇮🇷 رئیس سازمان که آمد ، 🇮🇷 اول دستور داد که مردم ، 🇮🇷 از محوطه سازمان ، بیرون بروند . 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی @amoomolla
29.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی کمدی و طنز فوتبالی ها 🇮🇷 قسمت سوم ( آخر ) @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای مهارت های زندگی 🇮🇷 قسمت ۴۰۹ : این که خودمونیم تو فیلم 🇮🇷 پیام اخلاقی : آداب غذا خوردن @amoomolla 🎥
🌸 با سلام خدمت همراهان گرامی ! 🌸 همه‌ی فیلم و کارتون های این کانال ، 🌸 در کانال ۲۶۰۰ نفری فیلم و کارتون های ایرانی اسلامی 🌸 در پیامرسان سروش ، می باشد . sapp.ir/iran_kartoon
واریزی معمای پیامبر اکرم
30.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی آهوی پیشونی سفید ۱ 🇮🇷 قسمت اول 🔮 @amoomolla
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۴۶ 🌷 🇮🇷 مردمی که نواب را تحویل دادند 🇮🇷 اعتراض کردند و گفتند : ♨️ آقا پس جایزه ما چه میشه ؟! 🇮🇷 رئیس ساواک به سربازان گفت : ♨️ جایزه اونا رو هم بدین 🇮🇷 ناگهان سربازان ، 🇮🇷 با چماق و شوک برقی ، 🇮🇷 به جان مردم افتادند . 🇮🇷 و آنان را با سر و صورت خونی ، 🇮🇷 از سازمان بیرون راندند و در را بستند . 🇮🇷 رئیس ساواک به نواب گفت : ♨️ تو کی هستی بچه ؟! ♨️ تو با این سن کم ، ♨️ این همه قدرت رو ، از کجا آوردی ؟! 🇮🇷 نواب گفت : 🌸 بچه خودتی 🌸 من مردِ با غیرتِ ایرانم 🌸 سرباز ایرانم و در خدمت ایرانم 🌸 و قدرتم رو اول از خدا ، 🌸 سپس از عشق به وطنم 🌸 و از عشق به مردمم گرفتم 🇮🇷 رئیس ساواک با تمسخر گفت : ♨️ مردم ؟! ♨️ بله دیدم چطوری همین مردم ، ♨️ حق الزحمه تو رو دادن ♨️ و تو رو با خواری و خفت ، به اینجا آوردن ♨️ من نمی خوام تو رو بکشم ♨️ چون خیلی بچه ای ♨️ ولی برات ، یه پیشنهادی دارم 🇮🇷 نواب گفت : 🌸 اولا بچه خودتی 🌸 دوما در همه جای دنیا ، 🌸 و در همه زمان ها ، 👈 مردم جاهل و بی بصیرت ، وجود داره 🌸 به خاطر چندتا بی بصیرت ، 🌸 حق ندارید به همه مردم اهانت کنید . 🌸 سوما من با دشمن مردم ، مذاکره نمی کنم 🇮🇷 رئیس ساواک خندید و گفت : ♨️ معلومه که بچه زرنگ و باهوشی هستی ♨️ می خوام برای ما کار کنی ♨️ حقوق هم ، هر چقدر که بخوای ، ♨️ بهت میدیم . 👈 نظرت چیه ؟! 🇮🇷 نواب تبسمی کرد و گفت : 🌸 اولا ؛ بازم بچه خودتی 🌸 دوما ؛ آیا شما می خواین با شما کار کنم ؟! 🌸 یعنی از بنده می خواین جنایت کنم ؟ 🌸 یعنی باید آدمای بی گناه رو بکشم ؟ 🌸 یعنی از مردم فقیر و بیچاره دزدی کنم ؟! 🌸 یعنی مواد مخدر وارد ایران کنم ؟ 🌸 یعنی جوونای وطنم رو بدبخت کنم ؟ 🌸 یعنی گرسنگی و بیکاری مردم رو ببینم ، 🌸 ولی هیچ دم نزنم ؟! 🌸 یعنی در خیابون بگردم و برای شاهنشاه ، 🌸 دخترای زیبا پیدا کنم و به دربار بیارم ؟! 🌸 یعنی هر روز شاهد فسادهای دربار باشم 🌸 و چیزی نگم ؟! 🌸 سربازان آمریکایی و انگلیسی ، 🌸 هر روز به ناموس و وطن ما ، تجاوز کنن 🌸 و ساکت بمونم و نباید چیزی بگم ؟! 🌸 خخخ ، زهی خیال باطل ... 🌸 نه داداش ، من بی غیرت نیستم 🌸 من ایرانی هستم 🌸 من مسلمانم 🌸 من شیعه امام علی ام 🌸 من خدا پرستم 🌸 من ناموس پرستم 🌸 من وطن پرستم 🌸 به خدا قسم تا آخرین قطره خونم ، 👈 مدافع حرم و حریم ایران می مونم . 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 داستان کوتاه کودکانه سردار 🇮🇷 تهیه شده و ارسالی اعضای خوب کانالمون @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 آموزش انگلیسی مذهبی 🌹 🌹 سوره حمد آیه ۴ 🌹 🇮🇷 ایّاک نعبُدُ وَ ایّاک نستعین 🌸 تنها تو را عبادت و پرستش می‌كنیم 🌸 و تنها از تو یاری می‌جوییم‌ . 🇮🇷 it is You we worship 🇮🇷 and you we ask for help 🌸 ایت ایز یو وی وُرشِپ 🌸 اَند یو وی اَسک فُر هِلپ @amoomolla
محتوای تربیت کودک
🌹 آموزش انگلیسی مذهبی 🌹 🌹 سوره حمد آیه ۴ 🌹 🇮🇷 ایّاک نعبُدُ وَ ایّاک نستعین 🌸 تنها تو را عباد
✍ کلمات جدید 🇮🇷 وی : we : ما 🇮🇷 وُرشِپ : worship : عبادت و پرستش 🇮🇷 اَسک : ask : درخواست کردن ، طلب کردن 🇮🇷 هِلپ : help : کمک و یاری کردن
👈 برای 🌸 مکان خواب کودک بعد از دو سالگی ، 🌸 باید از پدر و مادرش جدا شود . 🌸 اگر قرار باشد پیش پدر و مادر بخوابد 🌸 به آنها عادت کرده و وابسته می شود 🌸 و اگر وابسته شد ؛ 🌸 در شبهای آمیزش ، از آنها جدا نمی شود 🌸 آنوقت جدا کردنش ، 🌸 با گریه و اکراه و دعوا خواهد بود 🌸 باز با این حال اگر جدا شد 🌸 هم به رابطه والدینش مشکوک می شود 🌸 هم به آنها بدبین می شود . 🌸 بنابراین ؛ از همان دو سالگی ، 🌸 جای خواب کودک خود را جدا کنید . @amoomolla
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۴۷ 🌷 🇮🇷 رئیس ساواک با عصبانیت گفت : ♨️ اگر برای ما کار کنی ، زنده می مونی ♨️ وگرنه کشته می شی . 🇮🇷 نواب گفت : 🌸 اولاً منو تهدید نکن ، داداش 🌸 دوماِ هرگز منو از مرگ نترسون 🌸 چون هر روز ، دارم غسل شهادت می کنم 🌸 من همیشه برای شهادت در راه خدا آماده ام 🌸 سوماً نه با شما کار می کنم 🌸 و نه کشته می شم 🌸 چون همیشه یه راه سومی وجود داره 🇮🇷 رئیس ساواک ، خندید و گفت : ♨️ چه راهی 🇮🇷 نواب با اقتدار و شجاعت گفت : 🌸 اگر تسلیم بشین ، همه تونو زندانی می کنم 🌸 و اگر تسلیم نشین ، همه شما رو می کشم 🇮🇷 رئیس ساواک ، 🇮🇷 از لحن و جدیت و شجاعت نواب ترسید . 🇮🇷 و زنده ماندن نواب را ، 🇮🇷 به ضرر سازمان و شاهنشاه می دید 🇮🇷 به خاطر همین همه مأموران را به خط کرد 🇮🇷 و دستور تیراندازی داد . 🇮🇷 نواب ، دستش را به سینه زد . 🇮🇷 ناگهان لباسش تبدیل به زره شد . 🇮🇷 سپس گونی را باز کرد . 🇮🇷 و عصای حضرت موسی را در آورد . 🇮🇷 و آن عصا را ، به طرف ماموران انداخت 🇮🇷 ناگهان آن عصا ، تبدیل به اژدها شد . 🇮🇷 همه ماموران ، 🇮🇷 ترسان به عقب برگشتند ؛ 🇮🇷 و شروع به تیراندازی کردند . 🇮🇷 نواب ، چوب شکسته اش را چرخاند . 🇮🇷 تا تبدیل به سپر شد و جلوی خود گرفت . 🇮🇷 تیرهای ماموران به سپر اصابت کردند . 🇮🇷 سپس نواب با شمشیر امام علی علیه السلام ، 🇮🇷 به آنان حمله ور شد . 🇮🇷 رئیس ساواک ، پشت مامورانش مخفی شد 🇮🇷 اژدها و نواب نیز ، 🇮🇷 تعدادی از ماموران را کشتند ؛ 🇮🇷 و عده زیادی را اسیر کردند . 🇮🇷 سپس آنان را در زندان ساواک انداختند . 🇮🇷 مردم ، با شنیدن صدای تیراندازی ، 🇮🇷 ترس و نگرانی و دلهره ، 🇮🇷 تمام وجودشان را فرا گرفت . 🇮🇷 و پشت در سازمان ، 🇮🇷 با چشم گریان ، 🇮🇷 برای نواب دعا می کردند . 🇮🇷 که ناگهان ، درب باز شد . 🇮🇷 و نواب ، با همان لباس کهنه ، 🇮🇷 و گونی به دست ، خارج شد . 🇮🇷 و پشت سر او ، 🇮🇷 جمعیت عظیمی از زندانیانی بودند ؛ 🇮🇷 که به جرم مخالفت با حکومت ، 🇮🇷 یا پرداخت نکردن مالیات و... دستگیر شدند 🇮🇷 زندانیان توسط نواب ، آزاد شدند . 🇮🇷 نواب با دیدن مردم ، به زمین نشست 🇮🇷 و سجده شکر ، به جای آورد . 🇮🇷 زندانیان نیز ، 🇮🇷 به خاطر آزادی خودشان ، 🇮🇷 و به خاطر پیروزی نواب ، 🇮🇷 به سجده افتادند . 🇮🇷 و از خداوند عزوجل ، تشکر نمودند . 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی @amoomolla