31.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی ملک سلیمان
🇮🇷 قسمت اول
🇮🇷 کم حجم
🇮🇷 رده سنی : نوجوان ، جوان ، بزرگسالان
🔮 @amoomolla
#فیلم #سینمایی #ملک_سلیمان
#داستان_پیامبران #حضرت_سلیمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای مهارت های زندگی
🇮🇷 قسمت ۱۶۶ : بازی جدید
@amoomolla
🎥 #کارتون #انیمیشن #مهارتهای_زندگی
#داستان_تخیلی_معمایی_هیجانی_ماجراجویی_کودکانه
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۵۴ 🌷
🇮🇷 شاهنشاه ، لوح کنده شده از کشتی نوح را گرفت
🇮🇷 و آن را به فلسطین فرستاد .
🇮🇷 تا برای تکمیل دروازه زمین به فضا ،
🇮🇷 تحویل آمریکایی ها داده شود .
🇮🇷 پس از تکمیل دروازه ،
🇮🇷 هنگام اذان صبح ،
🇮🇷 تشعشعاتی از صبح صادق ، جذب دروازه شد
🇮🇷 و دروازه زمین به فضا ، نورانی گشت .
🇮🇷 ناگهان ، نور سفیدی ،
🇮🇷 از درون دروازه خارج شد
🇮🇷 و به طرف آسمان ، بالا رفت .
🇮🇷 آمریکایی ها با ترس ،
🇮🇷 چند قدمی به عقب رفتند .
🇮🇷 آن نور ، بسیار زیبا بود
🇮🇷 و حالتی مثل تونل داشت .
🇮🇷 سربازان آمریکایی ،
🇮🇷 خبر باز شدن دروازه زمین به آسمان را ،
🇮🇷 به عرض شاهنشاه و ناگیتان ، رساندند .
🇮🇷 ناگیتان نیز ، از قبل ،
🇮🇷 دستور ساخت چنین دروازه ای را ،
🇮🇷 به دوستانش در سیاره ساجیون داده بود
🇮🇷 ناگیتان ، به شاهنشاه دروغ گفته بود
🇮🇷 که نماینده فضایی ها در زمین است .
🇮🇷 بلکه او یک زندانی فراری است .
🇮🇷 او ، به علت تخلفات و جنایات بسیار ،
🇮🇷 به سیاره ساجیون تبعید شده بود .
🇮🇷 سیاره ساجیون ،
🇮🇷 زندان و تبعیدگاه تمام سیارات بود .
🇮🇷 هر کس در هر سیاره ای که جنایت کند ،
🇮🇷 به زندان همان سیاره ، انداخته می شود
🇮🇷 اگر اصلاح شد ، آزاد می شود
🇮🇷 اما اگر پشیمان و اصلاح نگردد ،
🇮🇷 به سیاره ساجیون ، تبعید می شود .
🇮🇷 خروج از سیاره ساجیون ،
🇮🇷 بسیار مشکل و حتی غیر ممکن است .
🇮🇷 دور تا دور سیاره ،
🇮🇷 شوک برقی و لیزر آتشین بود .
🇮🇷 لیزری که به هر کس اصابت کند ،
🇮🇷 منفجر می شود .
🇮🇷 اما ناگیتان ، یکی از تبعیدی هایی بود
🇮🇷 که با شورش موفق شده بود
🇮🇷 لیزر و شوک برقی را
🇮🇷 به مدت ربع ساعت ، خاموش کند
🇮🇷 سپس به همراه صد نفر از فضائیان ،
🇮🇷 به زمین فرار کرد .
🇮🇷 و به دروغ ، خود را ،
🇮🇷 نماینده همه آدم فضائی ها ، معرفی کرد .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
محتوای تربیت کودک
🌹 آموزش انگلیسی مذهبی 🌹 🌹 سوره حمد آیه ۵ 🌹 🇮🇷 اِهدنا الصّراط المستقیم 🇮🇷 ما را به راه راست ،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 آموزش انگلیسی مذهبی 🌹
🌹 سوره حمد آیه آخر🌹
🌹 قسمت اول 🌹
🌸 صراطَ الذین أنعمتَ علیهم
🌸 راه كسانى كه به آنان ، نعمت عطا کردی
🌸 The path of those upon whom you have bestowed favor
🌸 دِ پَذ آف ذُز اِپان هُم یو هَو بِستُد فِیوِر
🔮 @amoomolla
محتوای تربیت کودک
🌹 آموزش انگلیسی مذهبی 🌹 🌹 سوره حمد آیه آخر🌹 🌹 قسمت اول 🌹 🌸 صراطَ الذین أنعمتَ علیهم 🌸
✍ کلمات جدید :
🇮🇷 پَذ 👈 Path 👈 راه ، جاده
🇮🇷 ذُز 👈 those 👈 آنها ، آنان
🇮🇷 اِپان 👈 upon 👈 در ، روی ، بر روی
🇮🇷 هُم 👈 whom 👈 که ، کسی که ، چه کسی
🇮🇷 بِستُد 👈 bestowed 👈 بخشیدن ، عطاء کردن
🇮🇷 فِیوِر 👈 favor 👈 خواهش ، مساعدت ، خدمت
33.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی ملک سلیمان
🇮🇷 قسمت دوم
🇮🇷 کم حجم
🇮🇷 رده سنی : نوجوان ، جوان ، بزرگسالان
🔮 @amoomolla
#فیلم #سینمایی #ملک_سلیمان
#داستان_پیامبران #حضرت_سلیمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون دیرین دیرین
🇮🇷 این قسمت : چگونه کرونا بگیریم ؟
🔮 @amoomolla
🕌 #دیرین_دیرین #کارتون #انیمیشن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای مهارت های زندگی
🇮🇷 قسمت ۴۲۲ : خروپف
👈 نکته اخلاقی : حفظ اسرار خانوادگی
🔮 @amoomolla
🎥 #کارتون #انیمیشن #مهارتهای_زندگی
💖 خداوند عزوجل دوست دارد ؛
💖 که ميان فرزندانتان ،
💖 عادلانه رفتار کنيد ؛
👈 حتی در بوسيدن آنها .
🌷 پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله 🌷
📚 ميزان الحکمه ، ح ۲۲۶۶۵
🔮 @amoomolla
🌹 #کارتون #فیلم #تربیت #نکات_تربیتی
#داستان_تخیلی_معمایی_هیجانی_ماجراجویی_کودکانه
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۵۵ 🌷
🇮🇷 ناگیتان ، همیشه به دنبال فرصتی بود
🇮🇷 تا بتواند دوستانش را ،
🇮🇷 از سیاره ساجیون آزاد کند .
👈 و زمین را تصاحب نماید .
🇮🇷 با آماده شدن هر دو دروازه ،
🇮🇷 بین این دو ، تونلی از نور باز شد .
🇮🇷 و پس از چند روز ، آدمهای فضایی ،
🇮🇷 یکی پس از دیگری ، به زمین فرود آمدند .
🇮🇷 و به همراه خود ،
👈 سلاح و قطعات آهنی آوردند .
🇮🇷 نواب ، پس از درگیری خیابانی با ماموران ،
🇮🇷 همراه مردم به قصر شاهنشاه رسید .
🇮🇷 شاهنشاه با عصبانیت ،
🇮🇷 سر مشاورین و وزیرانش ، فریاد می کشید
🇮🇷 و از آنان خواست که به هر نحوی ،
🇮🇷 جلوی پیشروی نواب را بگیرند .
🇮🇷 و بر سر نمایندگان آمریکا و انگلیس و أجنه
🇮🇷 فریاد می کشید و می گفت :
♨️ پس چی شد ارتش و سربازان شما !؟
♨️ چرا هنوز کسی نیومد ؟!
♨️ پس این نیروی کمکی شما چی شد ؟!
🇮🇷 نماینده آمریکا گفت :
♨️ به ما خبر دادند که هیچ نیرویی ،
♨️ برای شما فرستاده نمی شه .
🇮🇷 شاهنشاه بیشتر عصبانی شد و گفت :
♨️ مگه شما قول ندادید
♨️ که بیست هزار نیرو ، برای ما بفرستید ؟!
♨️ ما فقط همین یه چیز رو از شما خواستیم ،
♨️ اونم می گید انجام نمیدید ؟!
♨️ واقعا که !...
♨️ هزاران بار ، به شما چشم گفتیم
♨️ همه اوامر شما رو ،
♨️ تک به تک ، مو به مو ، عمل کردیم .
♨️ به خاطر شما ،
♨️ به مردم خودم خیانت کردم
♨️ جوونا رو به اعتیاد و شهوت رانی کشوندم
♨️ مردا رو بی غیرت کردم
♨️ و حجاب رو از سر زنها انداختم
♨️ همه زنها رو
♨️ به عروسکی بی حیا و بی حجاب و هرزه
♨️ و به یه بازیچه جنسی برای آقایون ،
♨️ تبدیل کردم .
♨️ از همه جهت ،
♨️ با مشکلات اقتصادی و گرونی ،
♨️ به مردم فشار آوردم
♨️ با این همه خدمت ، اونوقت شما ،
♨️ از دادن نیرو به ما امتناع می کنید ؟!
♨️ لعنت به همه شما
♨️ لعنت به شما دروغگوهای بد ذات
♨️ لعنت به شما آمریکایی های گرگ صفت .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
33.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی ملک سلیمان
🇮🇷 قسمت سوم ( آخر )
🇮🇷 کم حجم
🇮🇷 رده سنی : نوجوان ، جوان ، بزرگسالان
🔮 @amoomolla
#فیلم #سینمایی #ملک_سلیمان
#داستان_پیامبران #حضرت_سلیمان
#داستان_تخیلی_معمایی_هیجانی_ماجراجویی_کودکانه
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۵۶ 🌷
🇮🇷 نماینده آمریکا گفت :
♨️ ما در جنگی که احتمال شکست بدهیم ،
♨️ وارد نمی شویم .
♨️ اما خیالتان راحت ،
♨️ نواب را ساکت می کنیم .
🇮🇷 نماینده آمریکا ، نگاهی به سربازان کرد
🇮🇷 و با اشاره ، دستور قتل شاهنشاه را داد .
🇮🇷 سربازان نیز ،
🇮🇷 سلاح خود را به طرف شاهنشاه گرفتند
🇮🇷 شاهنشاه با عصبانیت گفت :
♨️ چکار می کنید احمق ها ؟!
♨️ من حاکم شما هستم
♨️ من مسئول شما هستم
♨️ من شاه شما هستم
♨️ من می گویم کی باید بمیرد و کی زنده بماند
🇮🇷 نماینده آمریکا دوباره با تکان دادن سر ،
🇮🇷 اجازه تیراندازی و قتل شاهنشاه را داد .
🇮🇷 سربازان نیز به طرف شاهنشاه شلیک کردند
🇮🇷 و او را با خفت و خواری ، به قتل رساندند .
🇮🇷 نواب و دوستانش نیز موفق شدند ،
🇮🇷 دروازه قصر را باز کنند
🇮🇷 و داخل آن شوند .
🇮🇷 ناگهان پسر شاهنشاه ، به نام جاوید ،
🇮🇷 آرام از پله های حیاط ،
🇮🇷 به طرف نواب ، پایین آمد .
🇮🇷 جاوید ، در نگاه مردم ، آدم خوبی بود
🇮🇷 حرم امام رضا را بازسازی کرد .
🇮🇷 در مراسمات سینه زنی و روضه خوانی
🇮🇷 و حتی پای منبر علما می نشست
🇮🇷 و در مسجد و نماز جماعت وحج ،
🇮🇷 پا به پای مردم ، شرکت می نمود .
🇮🇷 با اینکه فرزند شاهنشاه بود ،
👈 ولی به یک آدم مذهبی معروف بود .
🇮🇷 جاوید با چشمانی گریان ،
🇮🇷 آرام به طرف نواب می آمد .
🇮🇷 نواب ، با لحنی آرام گفت :
🌸 برو کنار جاوید .
🌸 امروز ، روز مرگ پدر توست .
🌸 امروز ، روز انتقام شهدای ماست .
🇮🇷 جاوید با سر به زیری و لحنی غمگین گفت :
🍎 برادر من نواب !
🍎 لازم نیست شما دست پاکت را ،
🍎 به خون ناپاک پدرم ، آلوده کنی .
🇮🇷 نواب گفت :
🌸 منظورت چیه ؟!
🇮🇷 در این هنگام ، سربازان با جنازه شاهنشاه ،
🇮🇷 از حرم سرا ، بیرون آمدند .
🇮🇷 و آن را جلوی پای نواب گذاشتند .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
✍ مشق مذهبی
🇮🇷 ط ( طا ) مثل :
🇮🇷 طهارت ، طلبه ، طاهر ، طبس ، طارق ، طور ،
🇮🇷 طاها ، انفطار ، فاطر ، فاطمه
@amoomolla
#داستان_تخیلی_معمایی_هیجانی_ماجراجویی_کودکانه
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۵۷ 🌷
🇮🇷 نواب به پسر شاهنشاه گفت :
🌸 تو چکار کردی جاوید ؟!
🌸 تو پدر خودتو کشتی ؟!
🇮🇷 جاوید گفت :
🍎 اون دیگه پدر من نیست
🍎 اون یک خائن و خودفروخته و هوسران بود
👈 منم اونو کشتم .
🍎 من به خاطر دین و مذهب و وطنم ،
🍎 حاضرم هر کاری بکنم .
🍎 حتی حاضرم خودم و خانواده ام رو ،
👈 برای مقدساتم ، فدا کنم .
🇮🇷 جاوید ، رو به جمعیت کرد .
🇮🇷 اشک خود را پاک نمود و گفت :
🍎 مردم عزیزم !
🍎 مردم نجیب و پاک و شریف ایران
🍎 من به خاطر همه ظلم ها ، بدی ها ، فسادها ،
🍎 و بخاطر بی رحمی ها ، قتل ها ، اسراف ها ،
🍎 و حیف و میل کردن های بیت المال ،
🍎 و به خاطر همه بی عدالتی هایی که پدرم ،
🍎 در حق شما مردم مظلوم و شریف انجام داد
🍎 از همه شما ، عذرخواهی می کنم ؛
🍎 و به عرض شما می رسونم که خیلی شرمندم
🍎 و به شما قول می دهم
🍎 که امروز ،
🍎 پایان سیاهی حکومت شاهنشاه خواهد بود
🍎 امروز رو به خاطر بسپارید .
🍎 چون می خواهم ایران رو براتون بهشت کنم
🍎 دیگه لازم نیست ، چند برابر مالیات بدهید
🍎 اونایی هم که فقیر هستن ،
🍎 اصلا مالیات ندهند
🍎 و هر کسی هم که بیکاره ،
🍎 بهش زمین کشاورزی می دم
🍎 تا روی اون زمین کار کنه
🍎 و خرج زن و بچه اش رو دربیاره
🍎 به شما مردم شریف قول می دهم
🍎 که جلوی توزیع مواد مخدر رو بگیرن
🍎 به شما قول میدم که جوونارو ،
🍎 از شر مشروبات ، دور کنم .
🍎 و همچنین دست بیگانگان را ،
🍎 از مملکت خودمان ، قطع می کنم .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
#داستان_تخیلی_معمایی_هیجانی_ماجراجویی_کودکانه
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۵۸ 🌷
🇮🇷 جاوید ، با سخنان زیبا و پر از امیدش ،
🇮🇷 و با دادن وعده های امیدوار کننده ،
🇮🇷 دل مردم را شاد نمود .
🇮🇷 و مردم را نسبت به آینده ؛
🇮🇷 و اصلاح امور به دست جاوید ، امیدوارتر کرد
🇮🇷 نواب نیز ، به فکر عمیقی فرو رفته بود .
🇮🇷 مردم ، بدون اینکه نظر نواب را بدانند ؛
🇮🇷 از قصر بیرون رفتند .
🇮🇷 و به خانه های خود برگشتند .
🇮🇷 فقط نواب و حسن و مرتضی ،
🇮🇷 وسط قصر ایستاده ماندند .
🇮🇷 نواب ، همچنان به جاوید خیره شده بود .
🇮🇷 جاوید نیز تبسمی کرد ؛
🇮🇷 و به حرم سرای خود برگشت .
🇮🇷 نواب ، بچه ای فهمیده و با بصیرت بود .
🇮🇷 و هیچ وقت فریب حرف ها ،
🇮🇷 و فریب وعده های کسی را نمی خورد .
🇮🇷 به خاطر همین ،
🇮🇷 در لابلای حرف های جاوید ،
🇮🇷 بوی خون و آتش و خطر ، احساس می کرد .
🇮🇷 و آرام با خود می گفت :
🌸 اگر جاوید ، پدر خود را نمی کشت ؛
🌸 اگر جاوید از حرم سرایش بیرون نمی آمد ؛
🌸 اگر ابراز شرمندگی نمی کرد ؛
🌸 اگر آن حرف ها را به مردم نمی زد ؛
🌸 الآن باید کاخ شاهنشاه ،
🌸 مثل سازمان ساواک ،
🌸 در دست مردم انقلابی می افتاد .
🌸 اگر فیلم بازی های جاوید ؛
🌸 و ساده لوحی و بی بصیرتی مردم نبود ،
🌸 همه زمین ها ، کاخ های شاهنشاه ،
🌸 طلا و جواهرات و انبارها و...
🌸 به نفع مردم ، مصادره می شد .
🌸 اما متاسفانه مردم ،
🌸 جادوی اشک های جاوید شدند ؛
🌸 و از تمام حقوقشان ، دست کشیدند .
🌸 و خون دل خوردن ها ، تحریم ها ؛
🌸 و ظلم ها و شکنجه ها را فراموش کردند .
🌸 و همه زحمات و تلاششان برای انقلاب را ،
🌸 بر باد داده و نابود کردند .
🇮🇷 حسن به نواب گفت :
🌟 بیا بریم برادر
🌟 اینجا دیگر جای ما نیست .
🇮🇷 نواب همچنان به جاوید خیره شده بود
🇮🇷 جاوید نیز ، وارد دربار شد .
🇮🇷 نمایندگان آمریکا و اسرائیل ،
🇮🇷 به افتخار پیروزی جاوید ، دست زدند .
🇮🇷 مردم بعد از نماز ، در مسجد ،
🇮🇷 جشن پیروزی گرفتند .
🇮🇷 اما نواب بسیار ناراحت بود .
🇮🇷 که چرا نتوانست
🇮🇷 جلوی دروغ ها و عوام فریبی جاوید را بگیرد .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
27.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای شهر موشکی
🇮🇷 قسمت اول : رایان متولد می شود
🔮 @amoomolla
🎥 #کارتون #انیمیشن #شهرموشکی
#داستان_تخیلی_معمایی_هیجانی_ماجراجویی_کودکانه
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۵۹ 🌷
🇮🇷 مبارزات نواب به ثمر نشست .
🇮🇷 نزدیک بود
🇮🇷 که حکومت شاهنشاه سرنگون شود .
🇮🇷 که جاوید شاه ، پسر شاهنشاه ،
🇮🇷 با کمک آمریکایی ها ،
🇮🇷 بعد از کشتن شاهنشاه ،
🇮🇷 بر منصب حکومت نشست .
🇮🇷 و با چرب زبانی اش ، با مردم همدردی کرد
🇮🇷 و به آنها قول داد
🇮🇷 تا وضعیت معیشتی آنان را ، بهبود بخشد .
🇮🇷 جاوید شاه با این کارش ،
🇮🇷 مردم را از ادامه مبارزه و انقلاب ،
🇮🇷 منصرف کرد .
🇮🇷 از آنطرف هم دروازه زمین به فضا آماده شد .
🇮🇷 و فضائیان ، یکی یکی وارد زمین شدند .
🇮🇷 و هر کدام سلاح و قطعاتی به همراه داشتند .
🇮🇷 و با آن قطعات ،
🇮🇷 چند سفینه و تعداد زیادی سلاح ،
🇮🇷 از نوع فوق پیشرفته آماده کردند .
🇮🇷 و به طرف ایران حرکت کردند .
🇮🇷 آمریکایی ها ، از آمدن فضایی ها ،
🇮🇷 خیلی ذوق زده و خوشحال بودند .
🇮🇷 و امیدوار بودند که با کمک آنها ،
🇮🇷 بتوانند همه کشورها را استعمار کنند .
🇮🇷 و بر همه جهان ، حکمرانی کنند .
🇮🇷 اما ناگیتان ، پس از ورود به قصر ،
🇮🇷 اولین کاری که کرد ،
🇮🇷 به دوستان فضائی اش دستور داد ؛
🇮🇷 تا آمریکایی ها را بکشند .
🇮🇷 چینپوی فضایی ، حلقات لیزری پرتاب کرد
🇮🇷 و با آنها ، آمریکائی ها و انگلیسی ها را ،
🇮🇷 شقه شقه و نابود کرد .
🇮🇷 سپس ناگیتان رویش را ،
🇮🇷 به طرف جاوید شاه کرد و گفت :
🔥 از امروز ایران مال ماست .
🔥 من پادشاه ایران هستم .
🔥 ولی شما می تونی به صورت ظاهری ،
🔥 به پادشاهی خودت ادامه بدی .
🔥 حالا می خوای با ما باشی ،
🔥 یا می خوای بمیری ؟!
🇮🇷 جاویدشاه کمی مکث کرد و گفت :
☀️ من نمی خوام بمیرم ؛
☀️ با من و خانواده ام ، کاری نداشته باشید .
🇮🇷 ناگیتان به جاوید شاه و جنیان گفت :
🔥 خب پس برید برای یک جنگ حسابی ،
🔥 خودتونو آماده کنید .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
🎀 دختران را باید دید و شنید !
🎀 برایشان ، گوش باشید .
🎀 خطاهایشان را ببخشید ...
🎀 در خانه باید به این موجود خواستنی
🎀 سر تا پا ، توجه و عنایت باشید .
@ghairat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون سینمایی تخیلی
🇮🇷 افسانه سرزمین گوهران
🇮🇷 قسمت اول
🔮 @amoomolla
#کارتون #سینمایی #سرزمین_گوهران
#داستان_تخیلی_معمایی_هیجانی_ماجراجویی_کودکانه
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۶۰ 🌷
🇮🇷 چینپو ، تازه از فضا آمده بود
🇮🇷 و هیچ آشنایتی با زمین و مردمش نداشت
🇮🇷 به خاطر همین ،
🇮🇷 سوالات زیادی در ذهنش به وجود آمد .
🇮🇷 بعد از کشتن آمریکایی ها و انگلیسی ها ،
🇮🇷 و زنده نگه داشتن ایرانی ها و جن ها ،
🇮🇷 چینپو با تعجب به ناگیتان گفت :
👽 قربان ! چرا اونا رو کشتید
👽 و اینا رو ول کردید ؟
👽 اگر برای ما خطر دارند ،
👽 اجازه بدین بکشیمشون ؟
🔥 ناگیتان گفت :
🔥 نه بذار باشن ، فعلا نیازشون داریم
🔥 اونهایی رو که کشتیم
🔥 یه مشت آمریکایی و انگلیسی خبیث بودند
🔥 حتی یک ذره هم قابل اعتماد نیستند .
🔥 و فقط دنبال منافع خودشون هستند .
🔥 و پایبند هیچ عهد و قول و وعده ای نیستند
🔥 به هر کشور و دولتی که دست دوستی دادن
👈 مثل آب خوردن ، بهشون خیانت کردن .
🔥 اما در مورد اینا باید بگم
🔥 ما فعلاً اونقدر قدرت نداریم
🔥 تا همه ایران یا دنیا رو بگیریم
🔥 جاویدشاه هنوزم باید شاه بمونه
🔥 تا ارتش و لشکرش ، همچنان مطیع ما باشن
🔥 فعلا زنده می مونن تا قدرت ما بیشتر بشه
🔥 اگر اون و اطرافیانش رو بکشیم ،
🔥 هم سربازا و ارتشی ها رو از دست میدیم
🔥 هم مردم ایران علیه ما شورش می کنن
🔥 خصوصاً سردارِ ایران
👽 چینپو گفت :
👽 اون دیگه کیه ؟!
🔥 ناگیتان گفت :
🔥 خودم هم نمی دونم اون کیه ؟
🔥 یعنی هیچ کس نمی دونه .
🔥 فقط این و می دونم
🔥 که به تنهایی موفق شد
🔥 حکومت شاه قبلی رو سرنگون کنه
🔥 چندبار هم کشته شده ولی دوباره زنده شد
🔥 اون به تنهایی تونسته
🔥 صد نفر از وحشی ترین نیروهامون رو ،
🔥 از پا در بیاره .
🔥 نمی دونم کی هست ، چی هست
🔥 آدمه یا فرازمینی
🔥 ولی اینو می دونم که باید نابود بشه
🔥 اونم هر چه سریعتر
🔥 اما چطوریشو نمی دونم .
👽 چینپو گفت :
👽 اجازه بدید بریم سراغش
🔥 ناگیتان گفت : حتما می ریم ، اما به وقتش .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla