محتوای تربیت کودک
👽 داستان تسخیر زمین 👽 تخیلی ، هیجانی ، ماجراجویی 👽 قسمت اول 🇮🇷 پسر نوجوانی به نام حسین علوی ، 🇮🇷 با
👽 داستان تسخیر زمین
👽 تخیلی ، هیجانی ، ماجراجویی
👽 قسمت دوم
🇮🇷 ماموران آمریکایی و اسرائیلی ،
🇮🇷 در یکی از شبها ، که مطمئن بودند
🇮🇷 پدر و مادر حسین خانه نیستند
🇮🇷 به خانه حسین حمله کردند ،
🇮🇷 و قصد دزدیدن او و وسایلش را داشتند .
🇮🇷 حسین ، با ترس و دلهره از خواب پرید
🇮🇷 و مدام داد می زد :
🌸 شما کی هستید ؛
🌸 اینجا چکار می کنید ؟!
🌸 تو خونه ما چکار دارید ؟!
🌸 برید بیرون تا به پلیس زنگ نزدم
🇮🇷 یکی از ماموران ،
🇮🇷 جلوی دهان حسین را با دستش گرفت .
🇮🇷 سپس دهان و دست و پای حسین را ،
🇮🇷 با چسب بستند
🇮🇷 او را در ماشین گذاشتند .
🇮🇷 و به خانه ای بیرون از شهر منتقل کردند
🇮🇷 سپس همه وسایل و اختراعات او را ،
🇮🇷 داخل کامیون گذاشتند .
🇮🇷 همسایه حسین ، آقای کاظمی ،
🇮🇷 که مرد میانسالی هم بود
🇮🇷 به قصد رفتن به مسجد ، از خانه بیرون آمد
🇮🇷 ناگهان متوجه شد که چند نفر ،
🇮🇷 وسایل خانه حسین را ،
🇮🇷 درون کامیون می گذاشتند .
🇮🇷 آقای کاظمی ، از دیدن آنان تعجب کرد
🇮🇷 و به سمتشان رفت و جویای اوضاع شد
🇮🇷 یکی از مامورین به آقای کاظمی گفت :
🌟 ما کارگریم و صاحب این خانه ، قرار است
🌟 خانه اش را جا به جا کند
🌟 و از این محله کوچ کند .
🇮🇷 آقای کاظمی با تعجب گفت :
🍎 آخه این وقت شب ؟!
🇮🇷 آقای کاظمی کمی مکث می کند
🇮🇷 و باز می گوید :
🍎 حالا خود صاحب خونه کجا هستن ؟
🇮🇷 مامور گفت :
🌟 ایشون با خانواده رفتن
🌟 و در خانه جدیدشان ، منتظر ما هستند .
🇮🇷 آقای کاظمی ، که هنوز شگفت زده بود ،
🇮🇷 به سمت مسجد راه افتاد ؛
🇮🇷 اما هر چند قدمی که می رفت ،
🇮🇷 بر می گشت و پشت خود را ، دید می زد
🇮🇷 حاج آقای غدیری ، پیش نماز مسجد ،
🇮🇷 با ماشین خود ، به سمت مسجد می رفت
🇮🇷 که ناگهان ، آقای کاظمی را دید .
🇮🇷 کنار او ایستاد تا او را سوار کند .
🇮🇷 آقای کاظمی ، سوار شد
🇮🇷 و ماجرای جا به جایی خانه آقا حسین را ،
🇮🇷 برای حاجی تعریف کرد .
🇮🇷 حاجی هم مثل آقای کاظمی ،
🇮🇷 از این قضیه ، متعجب شد .
🇮🇷 به خاطر همین ،
🇮🇷 ماشین خود را اول کوچه حسین ، پارک کرد
🇮🇷 و منتظر شد تا کامیون حرکت کرده
🇮🇷 و آن را تعقیب کنند
🇮🇷 تا خیالشان از این ماجرا راحت شود .
👽 ادامه دارد ...
👽 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی مبارک
🇮🇷 هیجانی ، ماجراجویی ، تخیلی
🇮🇷 قسمت سوم
@amoomolla
لطفا این کانال خودتون رو ، تبلیغ کنید
#مبارک #فیلم_سینمایی
🌷 شعر حضرت علی اصغر 🌷
اسم مادرم رباب بود
امام حسین ، بابام بود
اونو خیلی دوست دارم
خیلی عزیز ، برام بود
عموی من ، ابولفضل
رقیه خواهرم بود
علی اکبر جوان
اسم برادرم بود
تو قنداقم میذاشتنم
وقتی کوچولو بودم
من وسط گهواره
یک گل خوشبو بودم
اسباب بازی های من
انگشتای بابام بود
غنچه سرخ خنده
همیشه رو لبام بود
@amoomolla
34.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 سینمایی زیبای قصه های عاشورا
🇮🇷 #کامل
🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای مثل نامه
🇮🇷 قسمت ۱۸ : جیک جیک مستان
🔮 @amoomolla
👈 لطفا این کانال مفید را معرفی کنید .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 #مداحی_کودکانه
🌸 پسر حاج محمود کریمی
🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 #درخواستی
🇮🇷 فیلم زیبای تا به تا ( زی زی گولو )
🇮🇷 قسمت هفتم : تابلو
🔮 @amoomolla
👈 لطفا فیلم و کارتون ما رو تبلیغ کنید
☘ کسی که فرزند خود را ببوسد
☘ خدا ، یک حسنه ، برای او می نویسد
☘ و اگر فرزند خود را خوشحال کند
☘ خدا نیز در روز قیامت ،
☘ او را خوشحال خواهد کرد .
@amoomolla
30.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی ناسپاس
🇮🇷 قسمت اول
🔮 @amoomolla
لطفا کانال خودتون رو تبلیغ کنید .
محتوای تربیت کودک
👽 داستان تسخیر زمین 👽 تخیلی ، هیجانی ، ماجراجویی 👽 قسمت دوم 🇮🇷 ماموران آمریکایی و اسرائیلی ، 🇮🇷 در
👽 داستان تسخیر زمین
👽 تخیلی ، هیجانی ، ماجراجویی
👽 قسمت سوم
🇮🇷 حاج آقا و آقای کاظمی ،
🇮🇷 در حین تعقیب ، متوجه چیز عجیبی نشدند
🇮🇷 اما وقتی به خانه بیرون شهر رسیدند ،
🇮🇷 از این تعجب کردند که چرا خانواده حسین ،
🇮🇷 در بیرون از شهر ، خانه گرفتند .
🇮🇷 حاجی ، ماشینش را ،
🇮🇷 با کمی فاصله از آن خانه ، پارک کرد
🇮🇷 و منتظر ماندند تا کمی زمان بگذرد .
🇮🇷 تا کارگران حمل و نقل و اثاث کشی ،
🇮🇷 از آن خانه بیرون بیایند .
🇮🇷 سپس نمازش را در پیاده رو خواند ،
🇮🇷 و بعد از خواندن نماز ، از خدا خواست
🇮🇷 تا واقعیت را ، برایش آشکار کند .
🇮🇷 آفتاب طلوع کرد اما چیز مشکوکی ندیدند ،
🇮🇷 حاجی به این نتیجه رسید
🇮🇷 که حتما چیز مهمی نیست
🇮🇷 و واقعا یک جابجایی ساده بوده است .
🇮🇷 به خاطر همین ،
🇮🇷 تصمیم گرفت به طرف آن خانه رفته
🇮🇷 و با خانواده حسین سلام علیکی داشته باشد
🇮🇷 اما آقای کاظمی مانع شد و گفت :
🍎 نه حاجی هنوز کارگران بیرون نیومدن
🍎 بهتره شما همین جا بمونید
🍎 من خودم میرم دم درشون
🍎 اگه خودشون بودن و همه چیز عادی بود
🍎 و من برگشتم ، که هیچ ؛
🍎 اما اگه برنگشتم ، به پلیس خبر بدین
🇮🇷 حاجی موافقت کرد و گفت :
👈 ای کلک ! می خوای شهید بشی ؟!
🇮🇷 آقای کاظمی تبسمی کرد و به طرف خانه رفت
🇮🇷 دستش را برای زدن در ، بالا آورد
🇮🇷 که متوجه دوربین های اطراف خانه شد
🇮🇷 همین که دستش به در خورد ،
🇮🇷 صدای پارس سگ نیز ، بلند شد .
🇮🇷 آقای کاظمی هم ترسید
🇮🇷 و هم بیشتر متعجب و مشکوک شد
🇮🇷 چون می دانست که خانواده حسین ،
🇮🇷 اهل نگه داشتن حیوانات نبودند
🇮🇷 دوباره در را محکم کوبید
🇮🇷 یک آقایی در را باز کرد و گفت :
🔥 بله چکار داری ؟
🇮🇷 آقای کاظمی گفت :
🍎 با آقای علوی کار دارم
🇮🇷 مرد با تعجب گفت :
🔥 آقای علوی ؟!!
🔥 آقای علوی اینجا نداریم
🍎 آقای کاظمی گفت :
👈 آقای علی علوی ، حسین علوی ندارید ؟
🔥 مرد گفت : نه نداریم ، اشتباه گرفتی
🍎 آقای کاظمی گفت : شما مطمئنی ؟
🍎 پس اون کامیونی که آوردن ، مال کی بود ؟
🇮🇷 آقاهه متوجه منظور آقای کاظمی شد
🇮🇷 و به او گفت :
🔥 ها... آقای حسین علوی ، بله بله
🔥 شما همونی هستید که به ما گفتید
🔥 دارید چکار می کنید
🔥 حالا هم اومدید دنبال خانواده علوی
🔥 بفرمایید داخل خواهش می کنم ،
🔥 ببخشید شما رو نشناختم
👽 ادامه دارد ...
👽 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
همه بنرها و کدهای مسابقه سین زنی ،
به کانال " مسابقه سین زنی " ارسال شدند
@mosabghea
29.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی ناسپاس
🇮🇷 قسمت دوم
🔮 @amoomolla
لطفا کانال خودتون رو تبلیغ کنید .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای کیخان
🇮🇷 علمی ، تخیلی ، هیجانی ، کارآگاهی
🇮🇷 قسمت ۱۷
🔮 @amoomolla
👈 لطفا کانال مارو به دیگران معرفی کنید
هدایت شده از محتوای تربیت کودک
🕌 شعر کودکانه امام حسین علیه السلام
🌷 هیئت ما كوچيكه
🌷 فقط يه پرچم داره
🌷 بابا جونم برامون
🌷 شربت و شير میاره
🌹 نذر علی اصغره
🌹 شربت و شير شيرين
🌹 باهم میگيم يا حسين «ع»
🌹 بابام میگه : آفرين !
✍ شاعر : مهری ماهوتی
🔮 @amoomolla
#محرم #امام_حسین #کربلا #هیئت_کودکان_حسینی
مرگ با عزت ۲.mp3
466.9K
🌹 آموزش انگلیسی مذهبی 🌹
⚜ امام حسین علیه السلام :
☀️ مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است .
imam Hussein's :
death with dignity is
better than life with humiliation
⚜ تلفظ :
☀️ دَث وِیذ دیگنِتی ایز
☀️ بِتِر ذَن لایف وِیذ هیمِلیِشِن
🔮 @amoomolla
محتوای تربیت کودک
🌹 آموزش انگلیسی مذهبی 🌹 ⚜ امام حسین علیه السلام : ☀️ مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است . imam
✍ مفردات :
⚜ death = دَث = مرگ
⚜ with = وِیذ = با
⚜ dignity = دیگنِتی = عزت ، بزرگی
⚜ is = ایز = هست ، است
⚜ better = بِتِر = بهتر ، برتر
⚜ than = ذَن = از
⚜ life = لایف = عمر ، زندگی ، جان
⚜ humiliation = هیمِلیِشِن
تحقیر ، احساس حقارت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی ناسپاس
🇮🇷 قسمت سوم ( آخر )
🔮 @amoomolla
لطفا کانال خودتون رو تبلیغ کنید .
🌷 چیستان و معمای حسینی 🌷
🕌 ۱. امام سوم ما ؟!
🕌 ۲. پدر امام حسین علیه السلام ؟!
🕌 ۳. مادر امام حسین علیه السلام ؟!
🕌 ۴. برادر امام حسین علیه السلام ؟!
👈 بچه های باهوش بسم الله
🔮 @amoomolla
👽 داستان تسخیر زمین
👽 تخیلی ، هیجانی ، ماجراجویی
👽 قسمت چهارم
🇮🇷 دو ساعت گذشت
🇮🇷 و حاجی همچنان منتظر آقای کاظمی بود
🇮🇷 با پلیس تماس گرفت
🇮🇷 و گزارش ماجرای خود را داد .
🇮🇷 بعد از یک ساعت ، یک ماشین پلیس آمد
🇮🇷 و پس از تحقیقات متوجه شدند
🇮🇷 که این خانه ،
🇮🇷 متعلق به یک باند جاسوسی می باشد .
🇮🇷 همچنین متوجه شدند
🇮🇷 که چند دوربین مداربسته ،
🇮🇷 در داخل و بیرون خانه ، نصب شده است .
🇮🇷 پلیس ها ، از خانه همسایه روبرو ،
🇮🇷 به درون آن خانه جاسوسی ، نگاه کردند .
🇮🇷 چند نفر از جاسوسان مسلح ،
🇮🇷 در خانه در حال قدم زدن بودند ؛
🇮🇷 و چندین ماشین بدون پلاک ،
🇮🇷 در حیاط خانه ، پارک شده بودند .
🇮🇷 پلیس ، درخواست مامورین بیشتری کرد .
🇮🇷 پس از آمدن پلیس و گرفتن حکم ،
🇮🇷 به آن خانه حمله کردند .
🇮🇷 پس از تیراندازی و مبارزه مسلحانه ،
🇮🇷 بلاخره خانه به تصرف پلیس در آمد .
🇮🇷 حاجی و پلیس به دنبال خانواده حسین ،
🇮🇷 همه خانه را زیر و رو کردند .
🇮🇷 و در نهایت در زیر زمین خانه ،
🇮🇷 حسین و آقای کاظمی را پیدا کردند .
🇮🇷 حفاظت اطلاعات برای حسین علوی ،
🇮🇷 محافظ قرار داد ؛
🇮🇷 تا حسین با خیال راحت بتواند ،
🇮🇷 به تحقیقات خود ، ادامه دهد .
🇮🇷 خانواده حسین نیز ،
🇮🇷 بعد از برگشتن از مسافرت ،
🇮🇷 متوجه دزدیدن حسین شدند .
🇮🇷 به خاطر همین تصمیم گرفتند
🇮🇷 تا دیگر هیچ وقت ،
🇮🇷 حسین را در خانه تنها نگذارند .
🇮🇷 مراحل کار تحقیقات حسین ،
🇮🇷 به انتها رسیده بود ؛
🇮🇷 که دوباره از طرف سازمان موساد ،
🇮🇷 به خانه حسین حمله کردند .
🇮🇷 محافظین حسین ، به پلیس اطلاع دادند .
🇮🇷 و خود محافظان نیز ،
🇮🇷 با متجاوزان ، درگیر شدند .
🇮🇷 یکی از مردم ، با دیدن آن صحنه مبارزه ،
🇮🇷 فورا به مسجد رفته و به بسیج اطلاع داد
🇮🇷 بچه های بسیج ، به همراه مردم ،
🇮🇷 به کمک محافظین آمدند .
🇮🇷 از سه تا محافظ ، دو نفر شهید شده بودند
🇮🇷 و یکی از آنها ، زخمی شده بود .
🇮🇷 مردم نیز با متجاوزین درگیر شدند .
🇮🇷 و آن یکی محافظ را نجات دادند .
🇮🇷 سه نفر بسیجی شهید شدند
🇮🇷 و چند نفر زخمی شدند .
🇮🇷 پس از مبارزه نفس گیر ، بلاخره پلیس آمد ،
🇮🇷 و متجاوزین با دیدن پلیس ،
🇮🇷 مجبور به فرار شدند .
🇮🇷 پلیس نیز به دنبال آنها رفت .
🇮🇷 حفاظت اطلاعات موظف شد تا برای حسین ،
🇮🇷 یک آزمایشگاه بزرگ درست کند .
🇮🇷 با یکی از دانشگاه ها ، هماهنگی کردند
🇮🇷 تا یک سالن بزرگ برای آقا حسین آماده کنند .
🇮🇷 حسین و بچه های دانشگاه ،
🇮🇷 آزمایشگاه را آماده کردند .
🇮🇷 حسین با کمک دانشجویان همان دانشگاه ،
🇮🇷 موفق شد تا دروازه دنیای جن ها را باز کند .
👽 ادامه دارد ...
👽 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
30.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای جوانمردان
🇮🇷 قسمت ۳ : فراتر از انتظار
🔮 @amoomolla
👈 لطفا کانال مارو به دیگران معرفی کنید