🌷 شعر عید فطر 🌷
🌸 ماه رمضان رفت و
🌸 عید آمده دوباره
🌸 مهتاب ، زیبا و رخشان ؛
🌸 آسمان ، پر ستاره
🌸 بعد از روزه ، عید فطر ؛
🌸 اوّلِ شوال میشه
🌸 کاشکی هر روز همیشه ،
🌸 ظلم و بدی نباشه ؛
🌸 هر جا خوبی ها باشه ؛
🌸 زندگی ها باحاله
🌸 همه خوشحال و خندان ؛
🌸 هر روز ، هر ماه ، هر ساله
🌸 روزی که فقر و تبعیض ،
🌸 ظلم و گناه نباشه
🌸 قشنگترین عید ماست ؛
🌸 پر از زیبایی میشه
🎼 @sorood_sher
🇮🇷 @amoomolla
پیشاپیش #عید_فطر مبارک
👌🏻 در عید فطر چه کنیم ؟!
🌸 ۱. تزیین خانه و نصب ریسه چراغ
🌸 ۲. شادی ، بازی
🌸 ۳. تمیز و آراسته کردن خود
🌸 ۴. پوشیدن لباس نو و تمیز
🌸 ۵. خریدن شیرینی و آجیل
🌸 ۶. پختن کیک و شیرینی در خانه
🌸 ۷. خنداندن اعضای خانواده
🌸 ۸. پختن غذای مورد علاقه خانواده
🌸 ۹. دادن هدیه ای ولو کوچک به همدیگه
🌸 ۱۰. خانوادگی رفتن به نماز عید
🌸 ۱۱. خوردن صبحانه مفصل در پارک بعد از اقامه نماز
🌸 دید و بازدید با فامیل و دوستان و همسایگان
🇮🇷 @amoomolla
#ایده #عید_فطر #فطر
📗 داستان کوتاه عید فطر
☀️ زهرا کوچولو ،
☀️ که هنوز به سن تکلیف نرسیده بود ،
☀️ همه ماه رمضان را ،
☀️ روزه کله گنجشکی می گرفت.
☀️ یک روز ،
☀️ زهرا دیر از خواب بیدار شد
☀️ هوا روشن بود
☀️ گریه کرد
☀️ و با ناراحتی دنبال مامانش می گشت
☀️ مادر او در حال آشپزی بود
☀️ که زهرا کوچولو گریه کنان وارد شد
☀️ مادرش او را بغل کرد و گفت :
🔮 چی شده عزیزم ؟!
🔮 چرا گریه می کنی ؟!
☀️ زهرا با ناراحتی گفت :
🐥 چرا برای سحر منو بیدار نکردید ؟!
☀️ مادرش خندید و گفت :
🔮 آخه دختر گلم رمضان تموم شد
🔮 دیگه لازم نیست روزه بگیری
🔮 تلویزیون هم اعلام کرد :
🔮 هلال ماه دیده شده
🔮 و امروز هم عید فطره عزیزم .
☀️ زهرا کوچولو ، کمی فکر کرد
☀️ سپس به مادرش گفت :
🐥 مامان جون عید فطر چیه ؟
☀️ مادرش گفت :
🔮 دخترم ،
🔮 خدا از مسلمونا خواسته
🔮 تا ماه رمضون رو ، روزه بگیرند
🔮 بعد از این یک ماه روزه داری ،
🔮 خدا ، به عنوان جایزه و پاداش ،
🔮 عید فطر رو ،
🔮 برای مسلمونا قرار داده
🔮 توی عید فطر ، همه مسلمونا ،
🔮 خیلی خوشحال و شاد هستن
🔮 چون توانستند
🔮 ماه رمضان رو روزه بگیرند
🔮 و امروز می خواهند
🔮 از خدای بزرگ و مهربون شون
🔮 جایزه بگیرند .
☀️ زهرا گفت :
🐥 خب مامان جون !!
🐥 نمیشه امروز ،
🐥 هم عید باشه هم روزه بگیریم ؟!
📙 ادامه دارد ...
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_کوتاه #عید_فطر
📗 داستان کوتاه عید فطر ۲
☀️ مامان گفت :
🔮 نه عزیز نمیشه
🔮 در این روز ،
🔮 روزه گرفتن ، حرامه
☀️ زهرا گفت :
🐥 مامان جون ! حرام چیه ؟
☀️ مامان گفت :
🔮 کار حرام ، کاری هست
🔮 که ما نباید انجام بدیم
🔮 تا ثواب ببریم
🔮 اما اگه انجام بدیم ،
🔮 خدا ناراحت میشه ، گناهه
☀️ سپس مادر زهرا ،
☀️ دخترش را بغل کرد ، بوسید و گفت :
🔮 خب عزیزم عیدت مبارک .
🔮 حالا برو آماده شو
🔮 می خوایم بریم مسجد
☀️ زهرا گفت :
🐥 ممنون مامان جون
🐥 عید شما هم مبارک
🐥 ولی برای چی بریم مسجد ؟!
🐥 الآن که صبحه
☀️ مامان گفت :
🔮 زهرا جان ! توی عید فطر ،
🔮 مسلمونا ، دو یا سه ساعت ،
🔮 بعد از نماز صبح ، میرن مسجد
🔮 تا نماز عید فطر رو بخونن
🔮 و بعد از نماز ،
🔮 عید رو به همدیگه تبریک میگن
🔮 برای عید دیدنی ،
🔮 به خونه فامیل و دوستان میرن .
☀️ ناگهان ، پدر زهرا ،
☀️ با نان تازه و آش خوشمزه ،
☀️ وارد خانه شد .
☀️ زهرا نیز با خوشحالی ،
☀️ به طرف پدرش رفت .
☀️ او را بغل کرد
☀️ و عید را به او ، تبریک گفت .
☀️ پدر زهرا نیز ، عید فطر را ،
☀️ به دخترش تبریک گفت .
☀️ سپس به همسرش گفت :
🦋 خانم جان ! زکات رو دادم
☀️ زهرا به مادرش گفت :
🐥 مامان زکات چیه ؟!
☀️ مادر زهرا گفت :
🔮 تو عید فطر ،
🔮 خدای مهربون از ما خواسته
🔮 که در آخر ماه رمضون
🔮 و در شب عید فطر ،
🔮 یه هدیه به فقرا و نیازمندان بدیم
🔮 و به اونا کمک کنیم
🔮 به این هدیه میگن زکات .
☀️ خب عزیزم برو آماده شو
☀️ تا بریم مسجد .
📙 پایان
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_کوتاه #عید_فطر
🕋 عید فطر است ، اولِ شوال
🕋 نور عشق است ، پر از شور و حال
🕋 به غصه و غم ، بگو بی خیال
🕋 از شوق و شادی ، قلب ها مالامال
🕋 جشن قرآن و ، روز غفران است
🕋 روز دعا و ، جشن ایمان است
🕋 عید اسلام و ، روز وصال است
🕋 روز شکوه و ، جاه و جلال است
🎼 @sorood_sher
🇮🇷 @amoomolla
#عید_فطر
✍ داستان کوتاه صبحانه شگفت انگیز
🦋 اون شب ، طوره دیگه ای بود
🦋 همه به آسمون نگاه می کردن
🦋 در تلویزیون هم ،
🦋 از ماه و دیدنش صحبت میکردن
🦋 نمیدونستم چه خبره
🦋 ولی هر چی بود
🦋 انگار خیلی براشون مهم بود
🦋 من و خواهرم بازی می کردیم
🦋 بابابزرگ و مادربزرگ و پدر و مادرم
🦋 پای تلویزیون نشسته بودن
🦋 و داشتن دم نوش سیب با خرما ،
🦋 می خوردن
🦋 که یک دفعه تلویزیون اعلام کرد
🦋 هلال ماه دیده شده
🦋 و فردا عید فطره
🦋 بعد همه پا شدن
🦋 و همدیگه رو بغل کردن و بوسیدن
🦋 و عید رو به هم تبریک گفتن
🦋 درست نمی دونستم چه خبره
🦋 خواهرم هم مثله من بود
🦋 و هنوز دقیقا متوجه ماجرا نشده بودیم
🦋 ما هم رفتیم و اونا رو بغل کردیم
🦋 مامان رفت خونه رو تمیز کنه
🦋 در حال جاروبرقی خانه بود
🦋 خواهرم رفت پیش مامان و گفت :
🐥 مامان سحری چی داریم؟
🔮 مامان هم گفت : هیچی نداریم
🔮 برای چی ؟!
🔮 میخواستی روزه بگیری ؟
🦋 خواهرم هم سرش رو ،
🦋 به عنوان تایید تکان داد .
🔮 مامان گفت : دخترم فردا عید فطره
🔮 دیگه رمضون تموم شده
🔮 نمی خواد روزه بگیریم
🔮 حالا برید بخوابید
🔮 چون فردا صبح باید بریم مسجد
🔮 تا در جشن عید فطر شرکت کنیم .
🦋 از اینکه فردا به جشن میریم
🦋 خیلی خوشحال بودیم
🦋 صبح زود بیدار شدیم
🦋 و برای جشن به مسجد رفتیم
🦋 نماز عید فطر خوندیم
🦋 کلی شیرینی خوردیم
🦋 بعد بابام مارو به پارک برد
🦋 و یک صبحانه شگفت انگیز ،
🦋 برای ما خرید .
🦋 آش و حلیم و سرشیر
🦋 عسل و مربا و کره
🦋 نون سنگک و نون بربری داغ و تازه
🦋 خیلی خوردیم و بازی کردیم
🦋 واقعا عالی بود
🦋 خیلی خوش گذشت .
📚 @dastan_o_roman
🇮🇷 @amoomolla
#داستان_کوتاه #عید_فطر #صبحانه_شگفت_انگیز
┄┅═✼🍃🌸🍃✼═┅┄
💞 شيعيان فقط چهار عيد دارند :
👈 فطر ، قربان ، غدير و جمعه .
✍ امام هادى عليه السّلام
📖 بحار الأنوار ، ج ۹۸ ، ص ۳۵۱
🇮🇷 @amoomolla
💟 @ghairat
┄┅═✼🍃🌸🍃✼═┅┄
#حدیث #عید_قربان #عید_غدیر #عید_فطر
👌🏻 هم جلیلی عالیه هم قالیباف