eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
92 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۵۳ 🌷 🇮🇷 ناگیتان گفت : 🍁 سالهای پیش ، جنی به نام هیدرا ، 🍁 به سیاره ما اومد . 🍁 و ما را با اسلام و شیعه ، آشنا کرد 🍁 هیدرا ، جن خیلی خوبی بود 🍁 پاک و ساده و بی آلایش . 🍁 همیشه شاد و خندان بود . 🍁 به مردم کمک می کرد . 🍁 با کودکان بازی می کرد . 🍁 و در حد توانش ، 🍁 مشکلات مردم رو حل می کرد . 🍁 به خاطر همین ، چون اون شیعه بود 🍁 مردم زیادی از ما هم ، شیعه شدند . 🇮🇷 شاهنشاه به ناگیتان گفت : ♨️ تو چی ؟! به مقدسات شیعه ، اعتقاد داری ؟ 🇮🇷 ناگیتان گفت : 🍁 در اینکه شیعه ، تنها مذهب حقه هست 🍁 و امامانشون ، همه پاک و معصوم اند 🍁 و راهشون ، راه مستقیم خداست 🍁 شکی نیست 🍁 اما من از سر لجبازی ، باهاشون مخالفم 🍁 و درسته که با شیعیان و امامانشون ، دشمنم 🍁 ولی به قدرت اونا ایمان دارم . 🇮🇷 شاهنشاه گفت : ♨️ حالا قضیه این کتیبه چیه ؟! ♨️ از کجا می دونی چنین قدرتی داره ؟ 🇮🇷 ناگیتان گفت : 🍁 هیدرای جنی به من گفت 🍁 زمانی که نوح پیامبر ، 🍁 کشتی بزرگ خودش رو ساخت 🍁 قوم خودش رو ، 🍁 که غرق در گناه و ربا و شهوت رانی بودند ، 🍁 همه رو نفرین کرد . 🍁 و به امر خدا ، باران شدیدی در گرفت 🍁 اما کشتی نوح از جاش تکون نخورد 🍁 جبرئیل امین فرود اومد ، 🍁 و براش کتیبه ای از عرش خدا آورد 🍁 که در اون ، نام الله و پنج تن آل عبا ، 🍁 نوشته شده بود . 🍁 که به قدرت خدا ، 👈 اون کشتی هم ، به حرکت در اومد . 🇮🇷 شاهنشاه گفت : ♨️ حالا مطمئنی برای ما هم جواب میده ؟! 🇮🇷 ناگیتان گفت : 🍁 هم مطمئنم و هم ایمان دارم . 🇮🇷 ناگهان مرد مذهبی گفت : 🌸 لوح شما آماده شد . 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی آهوی پیشونی سفید ۳ 🇮🇷 قسمت سوم ( آخر ) 🇮🇷 کم حجم 🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای پند پارسی 🇮🇷 قسمت دوم : ارزش کتاب خواندن 🇮🇷 کم حجم 🔮 @amoomolla 🎥
31.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی ملک سلیمان 🇮🇷 قسمت اول 🇮🇷 کم حجم 🇮🇷 رده سنی : نوجوان ، جوان ، بزرگسالان 🔮 @amoomolla
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۵۴ 🌷 🇮🇷 شاهنشاه ، لوح کنده شده از کشتی نوح را گرفت 🇮🇷 و آن را به فلسطین فرستاد . 🇮🇷 تا برای تکمیل دروازه زمین به فضا ، 🇮🇷 تحویل آمریکایی ها داده شود . 🇮🇷 پس از تکمیل دروازه ، 🇮🇷 هنگام اذان صبح ، 🇮🇷 تشعشعاتی از صبح صادق ، جذب دروازه شد 🇮🇷 و دروازه زمین به فضا ، نورانی گشت . 🇮🇷 ناگهان ، نور سفیدی ، 🇮🇷 از درون دروازه خارج شد 🇮🇷 و به طرف آسمان ، بالا رفت ‌. 🇮🇷 آمریکایی ها با ترس ، 🇮🇷 چند قدمی به عقب رفتند . 🇮🇷 آن نور ، بسیار زیبا بود 🇮🇷 و حالتی مثل تونل داشت . 🇮🇷 سربازان آمریکایی ، 🇮🇷 خبر باز شدن دروازه زمین به آسمان را ، 🇮🇷 به عرض شاهنشاه و ناگیتان ، رساندند . 🇮🇷 ناگیتان نیز ، از قبل ، 🇮🇷 دستور ساخت چنین دروازه ای را ، 🇮🇷 به دوستانش در سیاره ساجیون داده بود 🇮🇷 ناگیتان ، به شاهنشاه دروغ گفته بود 🇮🇷 که نماینده فضایی ها در زمین است . 🇮🇷 بلکه او یک زندانی فراری است . 🇮🇷 او ، به علت تخلفات و جنایات بسیار ، 🇮🇷 به سیاره ساجیون تبعید شده بود . 🇮🇷 سیاره ساجیون ، 🇮🇷 زندان و تبعیدگاه تمام سیارات بود . 🇮🇷 هر کس در هر سیاره ای که جنایت کند ، 🇮🇷 به زندان همان سیاره ، انداخته می شود 🇮🇷 اگر اصلاح شد ، آزاد می شود 🇮🇷 اما اگر پشیمان و اصلاح نگردد ، 🇮🇷 به سیاره ساجیون ، تبعید می شود . 🇮🇷 خروج از سیاره ساجیون ، 🇮🇷 بسیار مشکل و حتی غیر ممکن است . 🇮🇷 دور تا دور سیاره ، 🇮🇷 شوک برقی و لیزر آتشین بود . 🇮🇷 لیزری که به هر کس اصابت کند ، 🇮🇷 منفجر می شود . 🇮🇷 اما ناگیتان ، یکی از تبعیدی هایی بود 🇮🇷 که با شورش موفق شده بود 🇮🇷 لیزر و شوک برقی را 🇮🇷 به مدت ربع ساعت ، خاموش کند 🇮🇷 سپس به همراه صد نفر از فضائیان ، 🇮🇷 به زمین فرار کرد . 🇮🇷 و به دروغ ، خود را ، 🇮🇷 نماینده همه آدم فضائی ها ، معرفی کرد . 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
محتوای تربیت کودک
🌹 آموزش انگلیسی مذهبی 🌹 🌹 سوره حمد آیه ۵ 🌹 🇮🇷 اِهدنا الصّراط المستقیم 🇮🇷 ما را به راه راست ،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 آموزش انگلیسی مذهبی 🌹 🌹 سوره حمد آیه آخر🌹 🌹 قسمت اول 🌹 🌸 صراطَ الذین أنعمتَ علیهم 🌸 راه كسانى كه به آنان ، نعمت عطا کردی 🌸 The path of those upon whom you have bestowed favor 🌸 دِ پَذ آف ذُز اِپان هُم یو هَو بِستُد فِیوِر 🔮 @amoomolla
محتوای تربیت کودک
🌹 آموزش انگلیسی مذهبی 🌹 🌹 سوره حمد آیه آخر🌹 🌹 قسمت اول 🌹 🌸 صراطَ الذین أنعمتَ علیهم 🌸
✍ کلمات جدید : 🇮🇷 پَذ 👈 Path 👈 راه ، جاده 🇮🇷 ذُز 👈 those 👈 آنها ، آنان 🇮🇷 اِپان 👈 upon 👈 در ، روی ، بر روی 🇮🇷 هُم 👈 whom 👈 که ، کسی که ، چه کسی 🇮🇷 بِستُد 👈 bestowed 👈 بخشیدن ، عطاء کردن 🇮🇷 فِیوِر 👈 favor 👈 خواهش ، مساعدت ، خدمت
33.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی ملک سلیمان 🇮🇷 قسمت دوم 🇮🇷 کم حجم 🇮🇷 رده سنی : نوجوان ، جوان ، بزرگسالان 🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای مهارت های زندگی 🇮🇷 قسمت ۴۲۲ : خروپف 👈 نکته اخلاقی : حفظ اسرار خانوادگی 🔮 @amoomolla 🎥
💖 خداوند عزوجل دوست دارد ؛ 💖 که ميان فرزندانتان ، 💖 عادلانه رفتار کنيد ؛ 👈 حتی در بوسيدن آنها . 🌷 پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله 🌷 📚 ميزان الحکمه ، ح ۲۲۶۶۵   🔮 @amoomolla 🌹
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۵۵ 🌷 🇮🇷 ناگیتان ، همیشه به دنبال فرصتی بود 🇮🇷 تا بتواند دوستانش را ، 🇮🇷 از سیاره ساجیون آزاد کند . 👈 و زمین را تصاحب نماید . 🇮🇷 با آماده شدن هر دو دروازه ، 🇮🇷 بین این دو ، تونلی از نور باز شد . 🇮🇷 و پس از چند روز ، آدمهای فضایی ، 🇮🇷 یکی پس از دیگری ، به زمین فرود آمدند . 🇮🇷 و به همراه خود ، 👈 سلاح و قطعات آهنی آوردند . 🇮🇷 نواب ، پس از درگیری خیابانی با ماموران ، 🇮🇷 همراه مردم به قصر شاهنشاه رسید . 🇮🇷 شاهنشاه با عصبانیت ، 🇮🇷 سر مشاورین و وزیرانش ، فریاد می کشید 🇮🇷 و از آنان خواست که به هر نحوی ، 🇮🇷 جلوی پیشروی نواب را بگیرند . 🇮🇷 و بر سر نمایندگان آمریکا و انگلیس و أجنه 🇮🇷 فریاد می کشید و می گفت : ♨️ پس چی شد ارتش و سربازان شما !؟ ♨️ چرا هنوز کسی نیومد ؟! ♨️ پس این نیروی کمکی شما چی شد ؟! 🇮🇷 نماینده آمریکا گفت : ♨️ به ما خبر دادند که هیچ نیرویی ، ♨️ برای شما فرستاده نمی شه . 🇮🇷 شاهنشاه بیشتر عصبانی شد و گفت : ♨️ مگه شما قول ندادید ♨️ که بیست هزار نیرو ، برای ما بفرستید ؟! ♨️ ما فقط همین یه چیز رو از شما خواستیم ، ♨️ اونم می گید انجام نمیدید ؟! ♨️ واقعا که !... ♨️ هزاران بار ، به شما چشم گفتیم ♨️ همه اوامر شما رو ، ♨️ تک به تک ، مو به مو ، عمل کردیم . ♨️ به خاطر شما ، ♨️ به مردم خودم خیانت کردم ♨️ جوونا رو به اعتیاد و شهوت رانی کشوندم ♨️ مردا رو بی غیرت کردم ♨️ و حجاب رو از سر زنها انداختم ♨️ همه زنها رو ♨️ به عروسکی بی حیا و بی حجاب و هرزه ♨️ و به یه بازیچه جنسی برای آقایون ، ♨️ تبدیل کردم . ♨️ از همه جهت ، ♨️ با مشکلات اقتصادی و گرونی ، ♨️ به مردم فشار آوردم ♨️ با این همه خدمت ، اونوقت شما ، ♨️ از دادن نیرو به ما امتناع می کنید ؟! ♨️ لعنت به همه شما ♨️ لعنت به شما دروغگوهای بد ذات ♨️ لعنت به شما آمریکایی های گرگ صفت . 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
33.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی ملک سلیمان 🇮🇷 قسمت سوم ( آخر ) 🇮🇷 کم حجم 🇮🇷 رده سنی : نوجوان ، جوان ، بزرگسالان 🔮 @amoomolla
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۵۶ 🌷 🇮🇷 نماینده آمریکا گفت : ♨️ ما در جنگی که احتمال شکست بدهیم ، ♨️ وارد نمی شویم . ♨️ اما خیالتان راحت ، ♨️ نواب را ساکت می کنیم . 🇮🇷 نماینده آمریکا ، نگاهی به سربازان کرد 🇮🇷 و با اشاره ، دستور قتل شاهنشاه را داد . 🇮🇷 سربازان نیز ، 🇮🇷 سلاح خود را به طرف شاهنشاه گرفتند 🇮🇷 شاهنشاه با عصبانیت گفت : ♨️ چکار می کنید احمق ها ؟! ♨️ من حاکم شما هستم ♨️ من مسئول شما هستم ♨️ من شاه شما هستم ♨️ من می گویم کی باید بمیرد و کی زنده بماند 🇮🇷 نماینده آمریکا دوباره با تکان دادن سر ، 🇮🇷 اجازه تیراندازی و قتل شاهنشاه را داد . 🇮🇷 سربازان نیز به طرف شاهنشاه شلیک کردند 🇮🇷 و او را با خفت و خواری ، به قتل رساندند . 🇮🇷 نواب و دوستانش نیز موفق شدند ، 🇮🇷 دروازه قصر را باز کنند 🇮🇷 و داخل آن شوند . 🇮🇷 ناگهان پسر شاهنشاه ، به نام جاوید ، 🇮🇷 آرام از پله های حیاط ، 🇮🇷 به طرف نواب ، پایین آمد . 🇮🇷 جاوید ، در نگاه مردم ، آدم خوبی بود 🇮🇷 حرم امام رضا را بازسازی کرد . 🇮🇷 در مراسمات سینه زنی و روضه خوانی 🇮🇷 و حتی پای منبر علما می نشست 🇮🇷 و در مسجد و نماز جماعت و‌‌حج ، 🇮🇷 پا به پای مردم ، شرکت می نمود . 🇮🇷 با اینکه فرزند شاهنشاه بود ، 👈 ولی به یک آدم مذهبی معروف بود . 🇮🇷 جاوید با چشمانی گریان ، 🇮🇷 آرام به طرف نواب می آمد . 🇮🇷 نواب ، با لحنی آرام گفت : 🌸 برو کنار جاوید . 🌸 امروز ، روز مرگ پدر توست . 🌸 امروز ، روز انتقام شهدای ماست . 🇮🇷 جاوید با سر به زیری و لحنی غمگین گفت : 🍎 برادر من نواب ! 🍎 لازم نیست شما دست پاکت را ، 🍎 به خون ناپاک پدرم ، آلوده کنی . 🇮🇷 نواب گفت : 🌸 منظورت چیه ؟! 🇮🇷 در این هنگام ، سربازان با جنازه شاهنشاه ، 🇮🇷 از حرم سرا ، بیرون آمدند . 🇮🇷 و آن را جلوی پای نواب گذاشتند . 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
✍ مشق مذهبی 🇮🇷 ط ( طا ) مثل : 🇮🇷 طهارت ، طلبه ، طاهر ، طبس ، طارق ، طور ، 🇮🇷 طاها ، انفطار ، فاطر ، فاطمه @amoomolla
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۵۷ 🌷 🇮🇷 نواب به پسر شاهنشاه گفت : 🌸 تو چکار کردی جاوید ؟! 🌸 تو پدر خودتو کشتی ؟! 🇮🇷 جاوید گفت : 🍎 اون دیگه پدر من نیست 🍎 اون یک خائن و خودفروخته و هوسران بود 👈 منم اونو کشتم . 🍎 من به خاطر دین و مذهب و وطنم ، 🍎 حاضرم هر کاری بکنم . 🍎 حتی حاضرم خودم و خانواده ام رو ، 👈 برای مقدساتم ، فدا کنم . 🇮🇷 جاوید ، رو به جمعیت کرد . 🇮🇷 اشک خود را پاک نمود و گفت : 🍎 مردم عزیزم ! 🍎 مردم نجیب و پاک و شریف ایران 🍎 من به خاطر همه ظلم ها ، بدی ها ، فسادها ، 🍎 و بخاطر بی رحمی ها ، قتل ها ، اسراف ها ، 🍎 و حیف و میل کردن های بیت المال ، 🍎 و به خاطر همه بی عدالتی هایی که پدرم ، 🍎 در حق شما مردم مظلوم و شریف انجام داد 🍎 از همه شما ، عذرخواهی می کنم ؛ 🍎 و به عرض شما می رسونم که خیلی شرمندم 🍎 و به شما قول می دهم 🍎 که امروز ، 🍎 پایان سیاهی حکومت شاهنشاه خواهد بود 🍎 امروز رو به خاطر بسپارید . 🍎 چون می خواهم ایران رو براتون بهشت کنم 🍎 دیگه لازم نیست ، چند برابر مالیات بدهید 🍎 اونایی هم که فقیر هستن ، 🍎 اصلا مالیات ندهند 🍎 و هر کسی هم که بیکاره ، 🍎 بهش زمین کشاورزی می دم 🍎 تا روی اون زمین کار کنه 🍎 و خرج زن و بچه اش رو دربیاره 🍎 به شما مردم شریف قول می دهم 🍎 که جلوی توزیع مواد مخدر رو بگیرن 🍎 به شما قول میدم که جوونارو ، 🍎 از شر مشروبات ، دور کنم . 🍎 و همچنین دست بیگانگان را ، 🍎 از مملکت خودمان ، قطع می کنم . 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۵۸ 🌷 🇮🇷 جاوید ، با سخنان زیبا و پر از امیدش ، 🇮🇷 و با دادن وعده های امیدوار کننده ، 🇮🇷 دل مردم را شاد نمود . 🇮🇷 و مردم را نسبت به آینده ؛ 🇮🇷 و اصلاح امور به دست جاوید ، امیدوارتر کرد 🇮🇷 نواب نیز ، به فکر عمیقی فرو رفته بود . 🇮🇷 مردم ، بدون اینکه نظر نواب را بدانند ؛ 🇮🇷 از قصر بیرون رفتند . 🇮🇷 و به خانه های خود برگشتند . 🇮🇷 فقط نواب و حسن و مرتضی ، 🇮🇷 وسط قصر ایستاده ماندند . 🇮🇷 نواب ، همچنان به جاوید خیره شده بود . 🇮🇷 جاوید نیز تبسمی کرد ؛ 🇮🇷 و به حرم سرای خود برگشت . 🇮🇷 نواب ، بچه ای فهمیده و با بصیرت بود . 🇮🇷 و هیچ وقت فریب حرف ها ، 🇮🇷 و فریب وعده های کسی را نمی خورد . 🇮🇷 به خاطر همین ، 🇮🇷 در لابلای حرف های جاوید ، 🇮🇷 بوی خون و آتش و خطر ، احساس می کرد . 🇮🇷 و آرام با خود می گفت : 🌸 اگر جاوید ، پدر خود را نمی کشت ؛ 🌸 اگر جاوید از حرم سرایش بیرون نمی آمد ؛ 🌸 اگر ابراز شرمندگی نمی کرد ؛ 🌸 اگر آن حرف ها را به مردم نمی زد ؛ 🌸 الآن باید کاخ شاهنشاه ، 🌸 مثل سازمان ساواک ، 🌸 در دست مردم انقلابی می افتاد . 🌸 اگر فیلم بازی های جاوید ؛ 🌸 و ساده لوحی و بی بصیرتی مردم نبود ، 🌸 همه زمین ها ، کاخ های شاهنشاه ، 🌸 طلا و جواهرات و انبارها و... 🌸 به نفع مردم ، مصادره می شد . 🌸 اما متاسفانه مردم ، 🌸 جادوی اشک های جاوید شدند ؛ 🌸 و از تمام حقوقشان ، دست کشیدند . 🌸 و خون دل خوردن ها ، تحریم ها ؛ 🌸 و ظلم ها و شکنجه ها را فراموش کردند . 🌸 و همه زحمات و تلاششان برای انقلاب را ، 🌸 بر باد داده و نابود کردند . 🇮🇷 حسن به نواب گفت : 🌟 بیا بریم برادر 🌟 اینجا دیگر جای ما نیست . 🇮🇷 نواب همچنان به جاوید خیره شده بود 🇮🇷 جاوید نیز ، وارد دربار شد . 🇮🇷 نمایندگان آمریکا و اسرائیل ، 🇮🇷 به افتخار پیروزی جاوید ، دست زدند . 🇮🇷 مردم بعد از نماز ، در مسجد ، 🇮🇷 جشن پیروزی گرفتند . 🇮🇷 اما نواب بسیار ناراحت بود . 🇮🇷 که چرا نتوانست 🇮🇷 جلوی دروغ ها و عوام فریبی جاوید را بگیرد . 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
27.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای شهر موشکی 🇮🇷 قسمت اول : رایان متولد می شود 🔮 @amoomolla 🎥
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۵۹ 🌷 🇮🇷 مبارزات نواب به ثمر نشست . 🇮🇷 نزدیک بود 🇮🇷 که حکومت شاهنشاه سرنگون شود . 🇮🇷 که جاوید شاه ، پسر شاهنشاه ، 🇮🇷 با کمک آمریکایی ها ، 🇮🇷 بعد از کشتن شاهنشاه ، 🇮🇷 بر منصب حکومت نشست . 🇮🇷 و با چرب زبانی اش ، با مردم همدردی کرد 🇮🇷 و به آنها قول داد 🇮🇷 تا وضعیت معیشتی آنان را ، بهبود بخشد . 🇮🇷 جاوید شاه با این کارش ، 🇮🇷 مردم را از ادامه مبارزه و انقلاب ، 🇮🇷 منصرف کرد . 🇮🇷 از آنطرف هم دروازه زمین به فضا آماده شد . 🇮🇷 و فضائیان ، یکی یکی وارد زمین شدند . 🇮🇷 و هر کدام سلاح و قطعاتی به همراه داشتند . 🇮🇷 و با آن قطعات ، 🇮🇷 چند سفینه و تعداد زیادی سلاح ، 🇮🇷 از نوع فوق پیشرفته آماده کردند . 🇮🇷 و به طرف ایران حرکت کردند . 🇮🇷 آمریکایی ها ، از آمدن فضایی ها ، 🇮🇷 خیلی ذوق زده و خوشحال بودند . 🇮🇷 و امیدوار بودند که با کمک آنها ، 🇮🇷 بتوانند همه کشورها را استعمار کنند . 🇮🇷 و بر همه جهان ، حکمرانی کنند . 🇮🇷 اما ناگیتان ، پس از ورود به قصر ، 🇮🇷 اولین کاری که کرد ، 🇮🇷 به دوستان فضائی اش دستور داد ؛ 🇮🇷 تا آمریکایی ها را بکشند . 🇮🇷 چینپوی فضایی ، حلقات لیزری پرتاب کرد 🇮🇷 و با آنها ، آمریکائی ها و انگلیسی ها را ، 🇮🇷 شقه شقه و نابود کرد . 🇮🇷 سپس ناگیتان رویش را ، 🇮🇷 به طرف جاوید شاه کرد و گفت : 🔥 از امروز ایران مال ماست . 🔥 من پادشاه ایران هستم . 🔥 ولی شما می تونی به صورت ظاهری ، 🔥 به پادشاهی خودت ادامه بدی . 🔥 حالا می خوای با ما باشی ، 🔥 یا می خوای بمیری ؟! 🇮🇷 جاویدشاه کمی مکث کرد و گفت : ☀️ من نمی خوام بمیرم ؛ ☀️ با من و خانواده ام ، کاری نداشته باشید . 🇮🇷 ناگیتان به جاوید شاه و جنیان گفت : 🔥 خب پس برید برای یک جنگ حسابی ، 🔥 خودتونو آماده کنید . 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی 🔮 @amoomolla
🎀 دختران را باید دید و شنید ! 🎀 برایشان ، گوش باشید . 🎀 خطاهایشان را ببخشید ... 🎀 در خانه باید به این موجود خواستنی 🎀 سر تا پا ، توجه و عنایت باشید . @ghairat