فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای آقای معلم و بچه ها
🇮🇷 قسمت دوم : شجاع باش
@amoomolla
#کارتون_ایرانی
🌷 داستان ام البنین ، بانوی نازنین 🌷
🌷 قسمت نهمین 🌷
🌸 حضرت علی عليه السلام ،
🌸 در همسرش ام البنین ، خردمندی ، نيرومندی ،
🌸 ايمانى استوار ، آدابى والا و صفاتى نيکو ،
🌸 مشاهده کرد و او را گرامى داشت ،
🌸 و از صميم قلب ، در حفظ او کوشيد .
🌸 و ثمره ازدواج حضرت با ایشان ،
🌸 چهار پسر رشيد بود که نامشان :
👈 عبّاس ، عبدالله ، جعفر و عثمان بود .
🌸 فرزندان ام البنين ،
🌸 همگی در کربلا به شهادت رسيدند
🌸 و نسل ايشان از طريق عُبيداللّه ،
🌸 فرزند حضرت عباس عليه السلام ادامه يافت.
🌸 اولین فرزند پاک بانو ام البنين ،
👈 علمدار کربلا ، حضرت عباس بود ؛
🌸 حضرت عباس ،
🌸 در روز چهارم ماه شعبان ، به دنیا آمد .
🌸 هنگامى که مژده ولادت عباس را ،
🌸 به اميرالمؤمنين عليه السلام ، داده شد ،
🌸 به خانه شتافت و او را در برگرفت ،
🌸 باران بوسه بر او فرو ريخت
🌸 و مراسم شرعى تولد را درباره او اجرا کرد .
🌸 در روز هفتم تولّدش ،
🌸 طبق رسم و سنّت اسلامی ،
🌸 گوسفندی را به عنوانِ عقيقه ذبح کردند ،
🌸 و گوشت آن را به فقرا صدقه دادند .
🌸 امام علی علیه السلام ، از عالم غيب ،
🌸 جنگآورى و دليرى عباس را ،
🌸 در عرصه هاى پيکار دريافته بود
🌸 و مى دانست که او يکى از قهرمانان اسلام ،
🌸 خواهد بود ،
🌸 به خاطر همین ، نام او را عباس نامید .
🌸 که به معنی شیر بیشه بود
🌸 این نام را برایش انتخاب کرد
🌸 چون او در برابر کژی ها و باطل ،
🌸 ترشرو بود .
🌸 و در مقابل نيکى ها ،
🌸 خندان و چهره گشوده بود .
🌹 ادامه دارد ... 🌹
🔮 @amoomolla
🌷 آموزش هندی مذهبی 🌷
🌸 فرستادگان خدا
🌸 eeshvar ke doot
🌸 تلفظ 👈 ایشوِر کِ دووت
🔮 @amoomolla
#هندی
🌷 آموزش انگلیسی مذهبی 🌷
🌸 فرستادگان خدا
🌸 God's messengers
🌸 تلفظ 👈 گاد مِسِنجرز
🔮 @amoomolla
#انگلیسی
🌷 آموزش اسپانیایی مذهبی 🌷
🌸 فرستادگان خدا
🌸 Mensajeros de dios
🌸 تلفظ 👈 مِنسَجِرُوز دِ دِیاس
🔮 @amoomolla
#اسپانیایی
هدایت شده از کانال شعر و سرود و آهنگ
🎁 دوستان عزیزم
🎁 سومین مسابقه سین زنی ما ،
🎁 با جایزه های واقعی آغاز شد .
👈 نفر اول : ۳۰ تومان
👈 نفر دوم : ۲۵ تومان
👈 نفر سوم : ۲۰ تومان
👈 نفر چهارم : ۱۵ تومان
👈 و نفر پنجم : ۱۰ تومان
🎁 برای شرکت در این مسابقه و دریافت بنر ،
🎁 لطفا نام خود را برای مسئول مسابقات ، بفرستید .
🆔 @moshaawer
✅ کانال مسابقه سین زنی عموملا
📲 @mosabghea
🌷 داستان ام البنین ، بانوی نازنین 🌷
🌷 قسمت دهمین 🌷
🌸 ام البنین ، توجه و محبت بسیاری ،
🌸 به فرزندان حضرت زهرا ، داشت .
🌸 و خود را ، کنیز و خدمتکار آنها می دانست
🌸 و حتی بیشتر از بچه هایش ،
🌸 آنها را دوست می داشت .
🌸 و همیشه آرزو می کرد
🌸 تا خودش و بچه هایش ، فدای آنها شوند
🌸 ولی هیچ صدمه ای ، به آنها نرسد .
🌸 روزی ام البنين وارد اتاق شد .
🌸 امام علی عليه السلام را ديد
🌸 که عباس خردسال را روی پاهايش نشانده ،
🌸 و آستينهای کودک را بالا زده ،
🌸 بازوانش را می بوسید ،
🌸 و به شدت گریه می کرد .
🌸 ام البنين ، از دیدن این منظره ،
🌸 حيران و نگران شد و علتش را پرسيد .
🌸 امام علی نیز با اندوه پاسخ دادند :
🕋 به اين دو دست نگاه می کردم
🕋 و آنچه بر سرشان می آيد را ،
🕋 به ياد می آوردم .
🌸 تعجب ام البنين به ترس تبديل شد :
🌸 و با نگرانی گفت :
🌹 مگر چه بر سر دستان پسرم خواهد آمد ؟
🌸 امام علی با چشمانی گریان گفت :
🕋 از بازو قطع خواهند شد .
🌸 ام البنین گفت :
🌹 چرا يا على ؟
🌸 امام علی نیز ، ماجرای عاشورا و کربلا را ،
🌸 برای او تعریف کرد و گفت :
🕋 دستان فرزند تو ،
🕋 در راه فرزند پیامبر ، حسین ،
🕋 قطع خواهند شد .
🌸 چشمان ام البنین ، پر از اشک شد
🌸 گریه ، امانش نمی داد .
🌸 اما باز ، خدا را شکر کرد و گفت :
🌹 پسرم فدای سبط گرامی رسول .
🌸 امام علی ، ام البنین را ،
🌸 به مقام و منزلتی که فرزندش نزد خدا دارد
🌸 بشارت داد و گفت :
🕋 خداوند در عوض دو دست ،
🕋 دو بال به او می بخشد
🕋 تا با ملائکه در بهشت پرواز کند .
🌹 پایان 🌹
🔮 @amoomolla
🌹 شعر پیغمبر ما 🌹
☀️ آن شب ستاره ، تا صبح بارید
☀️ روشن تر از پیش ، مهتاب تابید
☀️ روی زمین شد ، مانند گلشن
☀️ از نور ، شب شد ، چون روز روشن
☀️ تا صبح ، آن شب ، نوری به پا بود
☀️ سر چشمه نور ، غار حرا بود
☀️ زیرا در آن شب ، پیغمبره ما
☀️ از جانب حق ، شد رهبره ما
✍ شاعر : علی اصغر نصرتی
📚 منبع : کتاب فارسی اول دبستان ص ۱۰۸
🔮 @amoomolla
#محمد #حضرت_محمد #عیدمبعث
27.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای قهرمانان مدرسه
🇮🇷 قسمت اول
🔮 @amoomolla
🎥 #کارتون #انیمیشن #پویانمایی
🎥 #قهرمانان_مدرسه
👈 #ویژه_والدین
🌸 اگر در اتاقی که کودکی در آن بیدار است
🌸 با همسر خود همبستر شوید
🌸 ( و آمیزش کنید)
🌸 این عمل موجب میشود
🌸 که کودک شما ،
🌸 روی رستگاری را به خود نبیند .
🔮 @amoomolla
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 🐈 قسمت اول 🐈 🐈 🐈
🇮🇷 گربه ای سفید و زرد ، در شبی تاریک و سرد ،
🇮🇷 در کنار گربه های دیگر ،
🇮🇷 در یک قفس بزرگ ، به انتظار نشسته بود .
🇮🇷 نام اصلی او ، فرامرز بود .
🇮🇷 اما دوستانش ، او را با نامهای دیگر ،
🇮🇷 مثل کَت مَن ، پِرشیَن کَت ، مرد گربه ای ،
🇮🇷 گربه انسان نما ، گربه ایرانی ، ایرانیَن کَت ،
🇮🇷 و... صدا می زدند .
🇮🇷 با آمدن صدای اذان ،
🇮🇷 ناگهان گربه سفید ، به یک انسان تبدیل شد .
🇮🇷 به سرعت ، قفل در قفس خود را شکست ،
🇮🇷 و از قفس بیرون آمد .
🇮🇷 و گربه های دیگر را نیز آزاد کرد .
🇮🇷 آرام به طرف زیرزمین ، حرکت کرد .
🇮🇷 همه گربه ها نیز پشت سر او می آمدند .
🇮🇷 دوتا نگهبان ، دم در زیرزمین بودند .
🇮🇷 فرامرز ، به طرف آن دو رفت و گفت :
🐈 آقایون ممکنه کمکم کنید .
🇮🇷 دو نگهبان ، از دیدن فرامرز ،
🇮🇷 هم تعجب کردند و هم ترسیدند .
🇮🇷 سلاح خود را در آورده و به طرف او گرفتند
🇮🇷 یکی از آنان ، با زبان ترکی گفت :
🔥 هِی تو کی هستی ؟! اینجا چکار می کنی ؟!
🔥 چطوری اومدی داخل ؟!
🐈 فرامرز به گربه ها ،
🐈 که پشت نگهبانان بودند ، اشاره کرد و گفت :
🐈 من نمی فهمم چی میگید .
🐈 لطفا از اونا ، بپرسید .
🇮🇷 دو نگهبان ،
🇮🇷 ِسرشان را به سمت عقب چرخاندند
🇮🇷 ناگهان گربه ها به آنها حمله کردند .
🇮🇷 فرامرز نیز ، به طرف آنها دوید .
🇮🇷 و مشت محکمی به گردن آنها زد .
🇮🇷 و آنها را بیهوش نمود .
🇮🇷 سلاحشان را ، از دستشان گرفت ،
🇮🇷 و کلید زیرزمین را برداشت .
🇮🇷 سپس درب زیر زمین را باز کرد .
🇮🇷 چندتا اتاق در زیر زمین بود .
🇮🇷 به سرعت و با عجله ،
🇮🇷 یکی یکی آن درها را باز کرد .
🇮🇷 دختران زیادی در آن اتاق ها زندانی بودند .
🇮🇷 دختران را آزاد کرد و گفت :
🐈 بی سروصدا از اینجا خارج بشید
🐈 و مستقیم به طرف پلیس برید ،
🐈 اونجا جاتون اَمنه .
🇮🇷 فرامرز و گربه ها ،
🇮🇷 دوباره به قفس هاشون برگشتند .
🇮🇷 و با طلوع آفتاب ، دوباره فرامرز ، گربه شد .
🐈 ادامه دارد ... 🐈
@amoomolla
هدایت شده از محتوای تربیت کودک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 دعای زیبای ندبه 🌷
🌷 صـوتـی و تـصویـرے 🌷
🌷 با ترجمه فارسی و انگلیسی 🌷
@amoomolla
🇮🇷 #دعای_ندبه #جمعه #امام_زمان
🕌 تا میتوانی زیاد دعا کن ،
🕌 تو چه میدانی که دعایت ،
🕌 در چه وقت ، به اجابت می رسد ؟
🌹 پیامبراکرم صلیالله علیه و آله 🌹
📚 تحفالعقول ، ص ٣٤
🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای آرمن
🇮🇷 تخیلی ، هیجانی ، ماجراجویی
🇮🇷 قسمت پنجم : شروعی دوباره
🔮 @amoomolla
#آرمن #کارتون #انیمیشن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای کیخان
🇮🇷 علمی ، تخیلی ، هیجانی ، کارآگاهی
🇮🇷 قسمت دهم
🔮 @amoomolla
#کارتون #انیمیشن #کیخان
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 🐈 قسمت دوم 🐈 🐈 🐈
🇮🇷 خبر فرار دختران را به اَیّاز دادند .
🇮🇷 اَیّاز ، رئیس باند قاچاقچیان در ترکیه است
🇮🇷 او انسان و مواد و گربه و جنین و طلا و...
🇮🇷 قاچاق می کند .
🇮🇷 او با عصبانیت از اتاقش بیرون آمد و گفت :
🔥 یعنی چی فرار کردند ؟!
🔥 پس شما اینجا چکاره اید ؟!
☠ اوبات گفت :
☠ قربان ! نگهبانا میگن که غافلگیر شدن
☠ انگار یه پسر جوونی با تعداد زیادی گربه ،
☠ به نگهبانا حمله کرده و دخترا رو آزاد کرده
🔥 اَیّاز با عصبانیت گفت :
🔥 اِی احمقای بی خاصیت .
🔥 شما به درد هیچ کاری نمی خورید
🔥 فوراً همه مدارک و جمع کنید
🔥 باید از اینجا بریم .
🔥 الآنه که سر و کله پلیسا ، تو این خونه پیدا بشه
🔥 و هر چه سریعتر ،
🔥 اون پسره رو هم برام پیدا کنید .
🇮🇷 اوبات ، همه مدارک ، طلا ، مواد و گربه ها را ،
🇮🇷 به یک مکان دیگر منتقل کرد .
🇮🇷 و خانه را تخلیه نمود .
🇮🇷 پلیس مثل همیشه آمد ، اما چیزی پیدا نکرد .
🇮🇷 پلیس های ترکیه ،
🇮🇷 سالهاست که به دنبال اَیّاز و اوبات بودند
🇮🇷 اما هیچ وقت موفق نشدند ،
🇮🇷 تا آن دو را دستگیر کنند .
🇮🇷 دو روز بعد ، باز هم فرامرز و گربه ها ،
🇮🇷 منتظر اذان صبح شدند .
🇮🇷 با گفتن اذان ، فرامرز ، دوباره انسان شد .
🇮🇷 به سرعت ، به همراه گربه ها ،
🇮🇷 به دنبال آزمایشگاه مواد مخدر گشتند .
🇮🇷 نگهبانان را ، یکی پس از دیگری کشتند .
🇮🇷 تا به آزمایشگاه رسیدند .
🇮🇷 همه آزمایشگاه را به آتش کشیدند .
🇮🇷 سپس برای ایاز و اوبات ، کمین کردند
🇮🇷 ایاز با عصبانیت از اتاقش خارج شد
🇮🇷 در حالی که می گفت :
🔥 اوبات ، معلومه اینجا چه خبره ؟!
🇮🇷 اوبات با چند نفر دیگر ، به طرف ایاز رفت
🇮🇷 و با ترس گفت :
☠ قربان به ما حمله شده
☠ همه نگهبانا رو کشتند
☠ باید هر چه سریعتر از اینجا فرار کنیم
🇮🇷 ایاز با عصبانیت گفت :
🔥 کار کدوم احمقیه ؟!
🔥 پلیسا ، رقیبا ...
🇮🇷 اوبات گفت :
☠ قربان کار همون پسره و گربه هاست
☠ سریع بیاین از اینجا بریم .
🐈 ادامه دارد ... 🐈
🔮 @amoomolla
🌸 نباید در نظر شما ،
🌸 نیکوکار و بدکار ، یکسان باشند ؛
🌸 اگر بدکار و نیکوکار ،
🌸 برای شما فرقی نداشته باشند ،
🌸 موجب می شود تا نیکوکاران ،
🌸 از نیکی و خوبی کردن ، نامید شوند
🌸 و بدکاران ، به بدی ها و شرارت ،
🌸 تشویق شوند .
🌸 بنابراین ،
🌸 به هر یک از آنها ،
🌸 پاداش یا کیفر متناسب با عملش بده .
🌸 از تشویق خوبان ، فرزند شما هم ،
🌸 به خوبی کردن تشویق می شوند .
🌸 و با مذمت و تنبیه بدکاران ،
🌸 فرزند شما هم از کار بد ، پرهیز می کنند .
🔮 @amoomolla