👽 داستان تسخیر زمین
👽 تخیلی ، هیجانی ، ماجراجویی
👽 قسمت اول
🇮🇷 پسر نوجوانی به نام حسین علوی ،
🇮🇷 با درس خواندن زیاد ، موفق شد
🇮🇷 در سن کودکی ، به دانشگاه برود
🇮🇷 و خیلی زود ، مدارک دکترا گرفت .
🇮🇷 به خاطر همین ،
🇮🇷 اساتید و دانشجویان ،
🇮🇷 به او لقب دانشمند کوچک را ، دادند .
🇮🇷 حسین ، اختراعات زیادی انجام داده است
🇮🇷 ولی مسئولین و دولت اصلاح طلب ،
🇮🇷 برای اختراعات و علم و فکر و دانش او ،
🇮🇷 هیچ ارزشی قائل نبودند .
🇮🇷 و از آن طرف ،
🇮🇷 دعوتنامه های زیادی از کشورهای خارجی ،
🇮🇷 برای حسین می آمد
🇮🇷 و او را به کار در خارج ، دعوت می کردند
🇮🇷 اما حسین ، عاشق ایران بود
🇮🇷 و دعوت آنها را ، رد می کرد
🇮🇷 و می خواست در ایران بماند و پیشرفت کند
🇮🇷 یک روز حسین تصمیم گرفت
🇮🇷 تا دروازه ای بسازد
🇮🇷 که بتواند بوسیله آن ،
🇮🇷 به دنیای جن ها ، راه پیدا کند
🇮🇷 و همچنین آنها را به دنیای انسان ها ، آورده
🇮🇷 تا به نفع انسان و در خدمت انسان ،
🇮🇷 به کار گرفته شوند .
🇮🇷 حسین تا مدتها ، روی این پروژه کار می کرد ،
🇮🇷 و آن را ، از همه مخفی می کرد
🇮🇷 حتی از پدر و مادرش .
🇮🇷 پس از گذشت سالها ،
🇮🇷 موفق شد چنین دروازه ای را درست کند .
🇮🇷 اما هر چه تلاش کرد تا آن را باز کند
🇮🇷 موفق نشد .
🇮🇷 هر آنچه که برای راه اندازی آن لازم بود
🇮🇷 فراهم آورد
🇮🇷 اما آزمایش او ، برای چندمین بار ،
🇮🇷 با شکست مواجه شد .
🇮🇷 به خاطر همین مجبور شد
🇮🇷 تا با اساتید دانشگاه و دانشمندان مختلفی ،
🇮🇷 به مشورت و مناظره بنشیند .
🇮🇷 اما باز هم نتوانست آن دروازه را باز کند
🇮🇷 یکی از اساتید نفوذی دانشگاه ،
🇮🇷 که با پیشرفت ایران مخالف بود
🇮🇷 پروژه حسین را ،
🇮🇷 به سازمان سیا در آمریکا ، گزارش داد .
🇮🇷 آنها ، حسین را می شناختند
🇮🇷 و می دانستند که او با دعوت آنها ،
🇮🇷 به آمریکا نمی آید ؛
🇮🇷 به خاطر همین ،
🇮🇷 پلیس فدرال آمریکا ، اف بی آی ،
🇮🇷 و چندین سازمان دیگر را مامور کردند
🇮🇷 تا حسین را بدزدند و به آمریکا ، بیاورند .
🇮🇷 حکم این ماموریت ،
🇮🇷 به جاسوسان آمریکا و اسرائیل در ایران رسید
🇮🇷 آنان نیز نقشه کشیدند
🇮🇷 تا به خانه حسین حمله کنند .
🇮🇷 پس از بررسی کامل خانه ،
🇮🇷 و شناسایی محیط اطراف خانه حسین ،
🇮🇷 به این نتیجه رسیدند که حسین ،
🇮🇷 شبها زود می خوابد
👈 حدودا راس ساعت ده شب می خوابد
🇮🇷 و صبح ها ، قبل از نماز صبح بیدار می شود
🇮🇷 هیچ محافظی ندارد
🇮🇷 در داخل و بیرون خانه او ، دوربین نصب نشده
🇮🇷 زیاد اهل رابطه و رفیق بازی نیست
🇮🇷 بیشتر وقتها ، در خانه تنها می ماند .
🇮🇷 هنوز ازدواج نکرده و...
👽 ادامه دارد ...
👽 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای شکرستان
🇮🇷 رده سنی : خردسال ، کودک و نوجوان
🇮🇷 قسمت ۱۵
🔮 @amoomolla
👈 لطفا کانال مارو به دوستانتان معرفی کنید
🌹 معمای محرم 🌹
🇮🇷 ۱. کوچکترین شهید کربلا ؟!
🇮🇷 ۳. شبیه ترین افراد کربلا به رسول الله ؟!
👌🏻 باهوشا بسم الله ...
🔮 @amoomolla
🇮🇷 آن هنگام که پوشش ، سر زنی باشد
🇮🇷 ارزش آن ، از دنیا و آنچه در آن است
🇮🇷 بیشتر است .
🇮🇷 دخترای گلم !
🇮🇷 همیشه با حجاب و با حیا باشید .
🇮🇷 چون همون خدایی که خیلی مهربونه ،
🇮🇷 از شما دخترا ، حجاب و حیا می خواد .
@amoomolla
پاسخ ها :
۱. حضرت علی اصغر علیه السلام
۲. حبیب ابن مظاهر
۳. حضرت علی اکبر علیه السلام
29.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای عاشورائیان
🇮🇷 قسمت سوم
🔮 @amoomolla
#هیئت_کودکانه_حسینی #محرم #عاشورا #امام_حسین #کربلا #کارتون_محرم
مسابقه سین زنی ویژه محرم
جایزه ها :
نفر اول تا سوم : شارژ ۲۰ هزار تومانی
نفر چهارم تا ششم : شارژ ۱۰ هزار تومانی
نفر هفتم تا دهم : شارژ ۵ هزار تومانی
توضیح :
ما یک بنر به شما می دهیم و شما بایستی سین بزنید ( یعنی برای دیگران بازنشر کنید تا عدد کنار چشمک پایین بنر ، بیشتر شود .)
لطفا برای دریافت بنر به عموملا مراجعه نمائید .
@amoo_molla
👽 داستان تسخیر زمین
👽 تخیلی ، هیجانی ، ماجراجویی
👽 قسمت دوم
🇮🇷 ماموران آمریکایی و اسرائیلی ،
🇮🇷 در یکی از شبها ، که مطمئن بودند
🇮🇷 پدر و مادر حسین خانه نیستند
🇮🇷 به خانه حسین حمله کردند ،
🇮🇷 و قصد دزدیدن او و وسایلش را داشتند .
🇮🇷 حسین ، با ترس و دلهره از خواب پرید
🇮🇷 و مدام داد می زد :
🌸 شما کی هستید ؛
🌸 اینجا چکار می کنید ؟!
🌸 تو خونه ما چکار دارید ؟!
🌸 برید بیرون تا به پلیس زنگ نزدم
🇮🇷 یکی از ماموران ،
🇮🇷 جلوی دهان حسین را با دستش گرفت .
🇮🇷 سپس دهان و دست و پای حسین را ،
🇮🇷 با چسب بستند
🇮🇷 او را در ماشین گذاشتند .
🇮🇷 و به خانه ای بیرون از شهر منتقل کردند
🇮🇷 سپس همه وسایل و اختراعات او را ،
🇮🇷 داخل کامیون گذاشتند .
🇮🇷 همسایه حسین ، آقای کاظمی ،
🇮🇷 که مرد میانسالی هم بود
🇮🇷 به قصد رفتن به مسجد ، از خانه بیرون آمد
🇮🇷 ناگهان متوجه شد که چند نفر ،
🇮🇷 وسایل خانه حسین را ،
🇮🇷 درون کامیون می گذاشتند .
🇮🇷 آقای کاظمی ، از دیدن آنان تعجب کرد
🇮🇷 و به سمتشان رفت و جویای اوضاع شد
🇮🇷 یکی از مامورین به آقای کاظمی گفت :
🌟 ما کارگریم و صاحب این خانه ، قرار است
🌟 خانه اش را جا به جا کند
🌟 و از این محله کوچ کند .
🇮🇷 آقای کاظمی با تعجب گفت :
🍎 آخه این وقت شب ؟!
🇮🇷 آقای کاظمی کمی مکث می کند
🇮🇷 و باز می گوید :
🍎 حالا خود صاحب خونه کجا هستن ؟
🇮🇷 مامور گفت :
🌟 ایشون با خانواده رفتن
🌟 و در خانه جدیدشان ، منتظر ما هستند .
🇮🇷 آقای کاظمی ، که هنوز شگفت زده بود ،
🇮🇷 به سمت مسجد راه افتاد ؛
🇮🇷 اما هر چند قدمی که می رفت ،
🇮🇷 بر می گشت و پشت خود را ، دید می زد
🇮🇷 حاج آقای غدیری ، پیش نماز مسجد ،
🇮🇷 با ماشین خود ، به سمت مسجد می رفت
🇮🇷 که ناگهان ، آقای کاظمی را دید .
🇮🇷 کنار او ایستاد تا او را سوار کند .
🇮🇷 آقای کاظمی ، سوار شد
🇮🇷 و ماجرای جا به جایی خانه آقا حسین را ،
🇮🇷 برای حاجی تعریف کرد .
🇮🇷 حاجی هم مثل آقای کاظمی ،
🇮🇷 از این قضیه ، متعجب شد .
🇮🇷 به خاطر همین ،
🇮🇷 ماشین خود را اول کوچه حسین ، پارک کرد
🇮🇷 و منتظر شد تا کامیون حرکت کرده
🇮🇷 و آن را تعقیب کنند
🇮🇷 تا خیالشان از این ماجرا راحت شود .
👽 ادامه دارد ...
👽 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی مبارک
🇮🇷 هیجانی ، ماجراجویی ، تخیلی
🇮🇷 قسمت سوم
@amoomolla
لطفا این کانال خودتون رو ، تبلیغ کنید
#مبارک #فیلم_سینمایی
🌷 شعر حضرت علی اصغر 🌷
اسم مادرم رباب بود
امام حسین ، بابام بود
اونو خیلی دوست دارم
خیلی عزیز ، برام بود
عموی من ، ابولفضل
رقیه خواهرم بود
علی اکبر جوان
اسم برادرم بود
تو قنداقم میذاشتنم
وقتی کوچولو بودم
من وسط گهواره
یک گل خوشبو بودم
اسباب بازی های من
انگشتای بابام بود
غنچه سرخ خنده
همیشه رو لبام بود
@amoomolla
34.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 سینمایی زیبای قصه های عاشورا
🇮🇷 #کامل
🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای مثل نامه
🇮🇷 قسمت ۱۸ : جیک جیک مستان
🔮 @amoomolla
👈 لطفا این کانال مفید را معرفی کنید .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 #مداحی_کودکانه
🌸 پسر حاج محمود کریمی
🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 #درخواستی
🇮🇷 فیلم زیبای تا به تا ( زی زی گولو )
🇮🇷 قسمت هفتم : تابلو
🔮 @amoomolla
👈 لطفا فیلم و کارتون ما رو تبلیغ کنید
☘ کسی که فرزند خود را ببوسد
☘ خدا ، یک حسنه ، برای او می نویسد
☘ و اگر فرزند خود را خوشحال کند
☘ خدا نیز در روز قیامت ،
☘ او را خوشحال خواهد کرد .
@amoomolla
30.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی ناسپاس
🇮🇷 قسمت اول
🔮 @amoomolla
لطفا کانال خودتون رو تبلیغ کنید .
👽 داستان تسخیر زمین
👽 تخیلی ، هیجانی ، ماجراجویی
👽 قسمت سوم
🇮🇷 حاج آقا و آقای کاظمی ،
🇮🇷 در حین تعقیب ، متوجه چیز عجیبی نشدند
🇮🇷 اما وقتی به خانه بیرون شهر رسیدند ،
🇮🇷 از این تعجب کردند که چرا خانواده حسین ،
🇮🇷 در بیرون از شهر ، خانه گرفتند .
🇮🇷 حاجی ، ماشینش را ،
🇮🇷 با کمی فاصله از آن خانه ، پارک کرد
🇮🇷 و منتظر ماندند تا کمی زمان بگذرد .
🇮🇷 تا کارگران حمل و نقل و اثاث کشی ،
🇮🇷 از آن خانه بیرون بیایند .
🇮🇷 سپس نمازش را در پیاده رو خواند ،
🇮🇷 و بعد از خواندن نماز ، از خدا خواست
🇮🇷 تا واقعیت را ، برایش آشکار کند .
🇮🇷 آفتاب طلوع کرد اما چیز مشکوکی ندیدند ،
🇮🇷 حاجی به این نتیجه رسید
🇮🇷 که حتما چیز مهمی نیست
🇮🇷 و واقعا یک جابجایی ساده بوده است .
🇮🇷 به خاطر همین ،
🇮🇷 تصمیم گرفت به طرف آن خانه رفته
🇮🇷 و با خانواده حسین سلام علیکی داشته باشد
🇮🇷 اما آقای کاظمی مانع شد و گفت :
🍎 نه حاجی هنوز کارگران بیرون نیومدن
🍎 بهتره شما همین جا بمونید
🍎 من خودم میرم دم درشون
🍎 اگه خودشون بودن و همه چیز عادی بود
🍎 و من برگشتم ، که هیچ ؛
🍎 اما اگه برنگشتم ، به پلیس خبر بدین
🇮🇷 حاجی موافقت کرد و گفت :
👈 ای کلک ! می خوای شهید بشی ؟!
🇮🇷 آقای کاظمی تبسمی کرد و به طرف خانه رفت
🇮🇷 دستش را برای زدن در ، بالا آورد
🇮🇷 که متوجه دوربین های اطراف خانه شد
🇮🇷 همین که دستش به در خورد ،
🇮🇷 صدای پارس سگ نیز ، بلند شد .
🇮🇷 آقای کاظمی هم ترسید
🇮🇷 و هم بیشتر متعجب و مشکوک شد
🇮🇷 چون می دانست که خانواده حسین ،
🇮🇷 اهل نگه داشتن حیوانات نبودند
🇮🇷 دوباره در را محکم کوبید
🇮🇷 یک آقایی در را باز کرد و گفت :
🔥 بله چکار داری ؟
🇮🇷 آقای کاظمی گفت :
🍎 با آقای علوی کار دارم
🇮🇷 مرد با تعجب گفت :
🔥 آقای علوی ؟!!
🔥 آقای علوی اینجا نداریم
🍎 آقای کاظمی گفت :
👈 آقای علی علوی ، حسین علوی ندارید ؟
🔥 مرد گفت : نه نداریم ، اشتباه گرفتی
🍎 آقای کاظمی گفت : شما مطمئنی ؟
🍎 پس اون کامیونی که آوردن ، مال کی بود ؟
🇮🇷 آقاهه متوجه منظور آقای کاظمی شد
🇮🇷 و به او گفت :
🔥 ها... آقای حسین علوی ، بله بله
🔥 شما همونی هستید که به ما گفتید
🔥 دارید چکار می کنید
🔥 حالا هم اومدید دنبال خانواده علوی
🔥 بفرمایید داخل خواهش می کنم ،
🔥 ببخشید شما رو نشناختم
👽 ادامه دارد ...
👽 نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
همه بنرها و کدهای مسابقه سین زنی ،
به کانال " مسابقه سین زنی " ارسال شدند
@mosabghea
29.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی ناسپاس
🇮🇷 قسمت دوم
🔮 @amoomolla
لطفا کانال خودتون رو تبلیغ کنید .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای کیخان
🇮🇷 علمی ، تخیلی ، هیجانی ، کارآگاهی
🇮🇷 قسمت ۱۷
🔮 @amoomolla
👈 لطفا کانال مارو به دیگران معرفی کنید
هدایت شده از محتوای تربیت کودک
🕌 شعر کودکانه امام حسین علیه السلام
🌷 هیئت ما كوچيكه
🌷 فقط يه پرچم داره
🌷 بابا جونم برامون
🌷 شربت و شير میاره
🌹 نذر علی اصغره
🌹 شربت و شير شيرين
🌹 باهم میگيم يا حسين «ع»
🌹 بابام میگه : آفرين !
✍ شاعر : مهری ماهوتی
🔮 @amoomolla
#محرم #امام_حسین #کربلا #هیئت_کودکان_حسینی