eitaa logo
آموزش تخصصی تجوید و حفظ و قرائت قرآن کریم
6هزار دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
7.1هزار ویدیو
415 فایل
✨﷽✨ 📖 رسول اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : ✨حاملان وحافظان قرآن مشمول رحمت خاص خداوند هستند.✨ 📣ادمین و پشتیبانی کانال آموزش حفظ قرآن↩️ @meftah68 گروه حفظ ترتیبی https://eitaa.com/joinchat/3090940015C72c3166202
مشاهده در ایتا
دانلود
📚📒📕⏱ (ع) نمايش قدرت با ساختن برج آسمانخراش‏ ماجراى تبديل آتش به گلستان، ضربه روحى و سياسى سنگينى بر نمرود و نمروديان وارد ساخت، و به عكس ابراهيم عليه‏السلام را محبوب خاص و عام نمود، ولى نمرود از مركب غرور پياده نشد، باز به تلاش‏هاى مذبوحانه خود ادامه داد، اين بار با نمايش‏هاى خنده آور، خواست به اصطلاح، آب از دست رفته را به جوى خود باز گرداند، و مردم را در امور پوچ سرگرم سازد، از اين رو فرمان داد برجى بسيار بلند و آسمان خراش بسازند. مهندسان و معمارهاى زبردست در ساختن آن به تلاش پرداختند، نمرود با خود مى‏گفت: به زودى اين برج به مرحله عالى خود مى‏رسد، آن گاه چون صيادى ماهر كه به صيد شكار مى‏پردازد، من نيز بر بام رفيع برج، با آسمانيان، يا با برج و باروى آن‏ها كه ابراهيم را كمك مى‏كنند مى‏جنگم و آن‏ها را هدف قرار ميدهم و براى هميشه از دستشان خلاص مى‏گردم، ساختمان برج به پايان رسيد، روزى تعيين شد تا نمرود و رجال كشور او براى نمايش قدرت بر بام رفيع برج بروند و اظهار وجود كنند، ولى قبل از فرا رسيدن آن روز، طوفان شديدى آمد و برج به سختى لرزيد و قسمت بالاى برج ويران شد، سپس پايه‏هاى برج سقوط كرد، و برج خراب گرديد و جمعى از دست اندركاران نمرودى در ميان آن به هلاكت رسيدند.(211) •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تخصصی تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran👈
﷽📚🕥 (ع) پارسايى و ساده‏زيستى يوسف عليه‏السلام‏ نقل شده كه يوسف عليه‏السلام در اين هفت سال قحطى، غذاى سيرى نخورد. به او گفتند: با اين كه خزائن مملكت در دست تو است چرا غذاى سير نمى‏خورى؟ در پاسخ فرمود: اَخافُ أن اشبَعَ فاَنسِى الجِياعَ؛ مى‏ترسم سير شوم آن گاه گرسنگان را فراموش كنم.(355) يوسف بر مسند فرمانروايى، و حضور برادران در نزد او در آن هفت سال قحطى، كه سراسر مصر و اطراف را قحطى فرا گرفته بود، مردم سرزمين كنعان (فلسطين) نيز قحطى زده شدند، و حتى يعقوب و فرزندان او نيز از اين بلاى عمومى برخوردار بودند. آوازه عدالت و احسان عزيز مصر به كنعان رسيده بود. مردم كنعان با قافله‏ها به مصر آمده و از آن جا غله و خواربار، به كنعان مى‏آوردند. حضرت يعقوب عليه‏السلام به فرزندان خود فرمود: اين طور كه اخبار مى‏رسد، فرمانفرماى مصر شخص نيك و باانصافى است، خوب است نزد او برويد و از او غله خريدارى كنيد و به كنعان بياوريد. فرزندان يعقوب آماده مسافرت شدند. فرزند كوچك يعقوب عليه‏السلام بنيامين (كه از طرف مادر هم برادر يوسف بود) به تقاضاى پدر كه با او مانوس بود، نزد پدر ماند (تا به انجام كارهاى داخلى خانواده بزرگ يعقوب بپردازد) ده فرزند ديگر با به همراه داشتن ده شتر روانه مصر شدند. وقتى كه چون مشتريان ديگر در مصر، به محل خريدارى غله آمدند، يوسف عليه‏السلام كه شخصاً به معاملات نظارت داشت، در ميان مشتريها، برادران خود را ديد و آنان را شناخت، ولى آنان يوسف عليه‏السلام را نشناختند، زيرا به نقل ابن عباس از آن زمانى كه يوسف را به چاه انداختند تا اين وقت، چهل سال فاصله بود. يوسف عليه‏السلام نُه ساله كه اينك در حدود پنجاه سال دارد، طبعاً قيافه‏اش تغيير كرده. از طرفى برادران به هيچ وجه به فكرشان نمى‏آمد كه يوسف عليه‏السلام سلطانى مقتدر شده باشد و روى تخت رهبرى بنشيند. حضرت يوسف عليه‏السلام طبق مصالحى كه خودش مى‏دانست خود را معرفى نكرد و از راه هايى با ترتيب خاصى كه خاطرنشان مى‏شود، با بردارانش گفتگو كرد، تا در فرصت مناسب خود را معرفى نموده و ترتيب آمدن خانواده يعقوب را به مصر با شيوه ماهرانه‏اى رديف كند. على بن ابراهيم روايت مى‏كند: يوسف پذيرايى گرمى از برادران كرد و دستور داد بارهاى آنها را از غله تكميل كردند و قبل از مراجعت آنان، بين آن‏ها چنين گفتگويى رد و بدل شد: يوسف: شما كى هستيد؟ خود را معرفى كنيد. برادران: ما قومى كشاورز هستيم كه در حوالى شام سكونت داريم. قحطى و خشكسالى ما را فرا گرفت، به حضور شما آمديم تا غله خريدارى كنيم. يوسف: شما شايد كارآگاه‏هايى باشيد كه آماده‏اى پى به اسرار كشور من ببريد! برادران: نه به خدا سوگند، ما جاسوس نيستيم، ما برادرانى هستيم كه پدر ما يعقوب عليه‏السلام فرزند اسحاق بن ابراهيم عليه‏السلام است. اگر پدر ما را بشناسى بيشتر به ما كرم مى‏كنى، چون پدر ما پيامبر خدا، فرزند پيامبران خدا است و اندوهگين است. ادامه داستان در پیام بعدی👇 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥 📖 (ع) 🦋 💠گرفتارى فرعونيان به نُه بلا و غرور آن‏ها💠 🌻 پس از ماجراى پيروزى موسى عليه‏السلام بر ساحران، گروه‏هاى بسيارى از بنى اسرائيل و... به موسى عليه‏السلام ايمان آوردند. موسى عليه‏السلام طرفداران بسيارى پيدا كرد و از آن پس بين بنى اسرائيل (پيروان موسى) و قبطيان (فرعونيان) همواره درگيرى و كشمكش بود، فرعونيان همواره به ظلم و آزار بنى اسرائيل مى‏پرداختند، و موسى عليه‏السلام همواره پيروان خود را به صبر و مقاومت دعوت مى‏كرد، و امدادهاى غيبى الهى را به ياد آن‏ها مى‏آورد، و به آن‏ها مژده مى‏داد كه به زودى وارث زمين مى‏شوند و دشمنان دستخوش بلاهاى گوناگون و سخت خواهند گرديد.(492) 🌿بلاهاى گوناگونى كه پياپى (در فاصله سال به سال، يا ماه به ماه) بر فرعونيان وارد شد عبارت از بلاهاى نُه گانه زير بود. 🌷1 - عصاى موسى 2 - يد بيضاء 3 - قحطى و خشكسالى 4 - كمبود ميوه 5 - طوفان 6 - ملخ 7 - آفت‏هاى گياهى (مانند كنه، شپش و مورچه‏هاى ريز) 8 - افزايش قورباغه 9 - خون شدن آب رود نيل، يا ابتلاى عموم مردم به خون دماغ.(493) ☘ولى فرعون و طرفداران مغرور و خيره‏سر او، با اين كه بر اثر اين بلاها، تلفات و خسارات زياد ديدند، در عين حال عبرت نگرفتند و به لجاجت و عناد خود افزودند، و آن نشانه‏ها را سحر خواندند و با صراحت به موسى عليه‏السلام گفتند: هر زمان نشانه (و معجزه)اى براى ما بياورى، كه سحرمان كنى، ما به تو ايمان نمى‏آوريم. (494) 🌻در اين جا به عنوان نمونه، نظر شما را به گوشه‏اى از بلاى خون (يكى از بلاهاى نُه گانه) جلب مى‏كنيم: 🌴فرعونيان ديدند آب رود نيل به خون مبدل شد كه نه براى آشاميدن قابل استفاده بود و نه براى كشاورزى. اين آب به طور معجزه‏آسايى فقط براى فرعونيان چنين بود، ولى براى موسى و پيروانش آب سالم و گوارا بود. 🌲روزى يكى از قبطيان از شدت تشنگى نزد يكى از سبطى‏ها (پيروان موسى) آمد و گفت: من از دوستان و خويشان توأم، امروز از روى نياز به تو رو آورده‏ام، موسى عليه‏السلام جادويى كرده و آب نيل را به خون تبديل نموده است، ولى آن آب براى سبطى‏ها صاف و گوارا است. من يار ديرين تو هستم، اين كاسه را بگير و پر از آب كن و به من بده، بلكه به طفيل تو، آب صاف بياشامم و از خطر تشنگى نجات يابم. 🌻سبطى جواب مثبت به او داد. كاسه را گرفت و از آب رود نيل پر كرد و نيمى از آب آن را خود نوشيد، و نيم ديگر را به قبطى داد و گفت: اين آب صاف است، آن را بياشام، ولى همان لحظه، آب آن كاسه به خون مبدل شد، قبطى خشمگين شد. ساعتى بعد كه خشمش فرو نشست، به سبطى گفت: چاره چيست؟ چگونه از اين بدبختى نجات يابم؟ 💐 سبطى گفت: از پيروى فرعون خارج شو، و در صف پيرامون موسى در آى. قبطى گفت: من لياقت آن را ندارم، تو برايم دعا كن تا به اين توفيق دست يابم. 🌴سبطى براى او بسيار دعا كرد، سرانجام دعايش مستجاب شد، و قبطى به موسى عليه‏السلام ايمان آورد، آنگاه آب براى او صاف و گوارا گرديد، از آن آب آشاميد و گفت: چون من شربتى از عطاياى خداوند خريدار انسان‏ها نوشيدم، ديگر تا قيامت، تشنه نخواهم شد! چشمه معنويت از طرف خداى چشمه آفرين در درونم جوشيد، در اين صورت آب مادى نزدم خوار گشت. شربتى خوردم ز الله اشترى تا به محشر تشنگى نايد مرا آن كه جوى و چشمه‏ها را آب داد چشمه‏اى اندر درون من گشاد اين جگر كه بود گرم و آبخور گشت پيش همت او آب، خوار(495) 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥 📖 🦋 🦋پذيرش رأى خارپشت از جانب سليمان عليه‏السلام‏🦋 🌿حضرت جبرئيل عليه‏السلام از جانب خداوند به حضور سليمان عليه‏السلام آمد و ظرفى پر از آب آورد و گفت: اين آب، آب حيات است [يعنى اگر از آن بنوشى هميشه تا روز قيامت زنده و جاويد مى‏مانى ]خداوند تو را مخير نموده است كه از آن بنوشى يا ننوشى. ✨سليمان عليه‏السلام با جن و انس و حيوانات در اين باره مشورت كرد، همه گفتند: بايد از آن بنوشى تا زندگى جاويد پيدا كنى. 🌿سليمان عليه‏السلام با خود انديشيد كه آيا ديگر هيچ حيوانى هست كه با او در اين باره مشورت نكرده باشم؟ فكرش به اينجا رسيد كه با خارپشت مشورت نكرده است. اسبش را به حضور طلبيد و به او گفت: نزد خارپشت برو و او را به حضور من بياور. 🌴اسب رفت و پيام سليمان عليه‏السلام را به خارپشت داد، ولى خارپشت همراه اسب نيامد، اسب تنها بازگشت و موضوع را به سليمان عليه‏السلام خبر داد اين بار سليمان عليه‏السلام سگى را نزد خارپشت فرستاد، سگ رفت و خارپشت همراه سگ نزد سليمان عليه‏السلام آمد، حضرت سليمان عليه‏السلام به او گفت: قبل از آن كه با تو مشورت كنم، بگو بدانم چرا، من اسب را كه بهترين جاندار بعد از انسان است نزد تو فرستادم، با او نيامدى، ولى سگ را كه خسيس‏ترين حيوان است فرستادم با او آمدى؟ 🌿 خارپشت پاسخ داد: زيرا اسب - گرچه حيوانى شريف است - ولى بى وفا است، چنان كه شاعر گويد: نشايد يافت اندر هيچ برزن وفا در اسب و در شمشير و در زن 🌿ولى سگ گر چه خسيس است اما وفادار مى‏باشد، كه اگر لقمه نانى از كسى به او برسد، نسبت به او هميشه وفادار است. از اين رو با سخن بى وفايان همراهشان نيامدم، ولى با اشاره وفاداران آمدم. 🥀سليمان گفت: جامى از آب حيات را نزد من آورده‏اند، و مرا مخير ساخته‏اند كه آن را بنوشم تا عمر جاودانه بيابم يا ننوشم و عمر معمولى كنم، نظر تو چيست؟ 🌿 خارپشت گفت: آيا اين آب حيات را اختصاص به شخص تو داده‏اند، يا فرزندان و بستگان و ياوران نزديكت نيز مى‏توانند از آن بنوشند؟ سليمان عليه‏السلام فرمود: مخصوص من است. 🥀خارپشت گفت: صواب آن است كه از آن ننوشى، زيرا همه دوستان و زن و فرزندان تو قبل از تو بميرند و تو را همواره داغدار و غمگين نمايند، زندگى آميخته با غم و اندوه چه فايده‏اى دارد؟ زندگى بدون دوستان و عزيزان زندگى خوشى نخواهد بود. 🌿سليمان عليه‏السلام سخن خارپشت را پذيرفت و از نوشيدن آب حيات خوددارى نموده و آن را رد كرد.(641) 🥀آرى، بايد به سراغ آن زندگى جاودان و خوشى رفت كه در آن غم و اندوه نباشد و چنين زندگى در بهشت جاودان الهى وجود دارد، كه در پرتو ايمان و عمل صالح مى‏توان به آن رسيد. سعادتمند كسى است كه دنيا و زندگى فانى آن را پلى براى وصول به رضوان خدا و بهشت قرار دهد، تا به زندگى طيب و ابدى دست يابد كه گفته‏اند: براى افراد سعادتمند، مرگ گامى است به سوى كمال، نه دامى به سوى زوال. اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran👈
﷽📚🕥 📖 (ع) 🦋يازده نصيحت جالب از اندرزهاى عيسى عليه‏السلام‏🦋 💠براى پندگيرى بيشتر از اندرزهاى دلنشين و حكمت‏آميز حضرت عيسى عليه‏السلام نظر شما را به نصيحت زير جلب مى‏كنم: ✨1 - مجلس درس و وعظ بود، حواريون با عشق و شور مخصوص در گرداگرد استادشان عيسى عليه‏السلام نشسته بودند و گفتار او را با جان و دل مى‏پذيرفتند. در آن جلسه درس، همه دوازده نفر از حواريون به عيسى عليه‏السلام عرض كردند: اى آموزگار راه هدايت! ما را از نصايح و پندهايت بهره‏مند ساز. 🌷عيسى عليه‏السلام پيامبر خدا موسى عليه‏السلام به اصحابش فرمود: سوگند دروغ نخوريد، ولى من مى‏گويم سوگند - خواه دروغ و خواه راست - نخوريد. آن‏ها عرض كردند: ما را بيشتر موعظه كن. 🌷عيسى عليه‏السلام: موسى عليه‏السلام به اصحاب خود فرمود: زنا نكنيد، من به شما مى‏گويم حتى فكر زنا نكنيد. (سپس چنين مثال زد) اگر شخصى در اتاق نقاشى شده و زيبا، آتشى روشن كند، دود، آن اطاق نقاشى شده را دود آلود و سياه خواهد كرد. گرچه اطاق را نسوزاند، فكر زنا نيز همچون آن دودى است كه زيبايى چهره معنوى انسان را تيره و تار مى‏سازد، گر چه آن چهره را از بين نبرد. ✨ 2 - يك روز حواريون (ياران خاص عيسى عليه‏السلام) از آن حضرت پرسيدند: سخت‏ترين امور و دشوارترين چيزها چيست؟ عيسى عليه‏السلام فرمود: غضب و خشم خدا. آن‏ها پرسيدند: چگونه از غضب الهى خود را دور سازيم؟ 🌷عيسى عليه‏السلام فرمود: نسبت به همديگر غضب نكنيد. آن‏ها پرسيدند: علت و منشأ غضب چيست؟ عيسى عليه‏السلام فرمود: علت غضب، تكبر و خودمحورى و كوچك شمردن مردم است. ✨3 - يكى از نصايح عيسى عليه‏السلام را شاعر معروف، ناصر خسرو با اشعار خود چنين سروده است: 🌷چون تيغ به دست آرى مردم نتوان كشت نزديك خداوند بدى نيست فرامشت عيسى به رهى ديد يكى كشته فتاده حيران شد و بگرفت به دندان سر انگشت گفتا تو كرا كشتى تا كشته شدى زار؟ يا باز كجا كشته شود آنكه تو را كشت؟ انگشت مكن رنجه به در كوفتن كس تا كس نكند رنجه به در كوفتنت مشت ✨ 4 - روز ديگرى عيسى عليه‏السلام در بيابان و صحرا، تنها عبور مى‏كرد. از دور سر وصدايى شنيد، به سوى آن سر و صدا رفت و ديد دو نفر كشاورز بر سر زمينى با هم دعوا مى‏كنند. هر كدام ادعا دارد كه زمين مال من است. عيسى عليه‏السلام تصميم گرفت آن‏ها را صلح دهد. براى اين كه آن‏ها را آماده صلح سازد و غرور آن‏ها را كه موجب كينه و دعوا شده بشكند، آن‏ها را چنين موعظه كرد: ✨شما هر كدام مى‏گوييد اين زمين مال من است، ولى حقيقت اين است كه شما مال اين زمين هستيد. بعد از مدتى نه چندان دور، همين زمين قبر مى‏گردد و شما را در كام خود فرو برده و پس از پوسيدگى، شما را جزء خود مى‏نمايد. پس زمين مال شما نيست، بلكه شما مال زمين هستيد. بنابراين براى امور مادى چند روزه دنيا، كشمكش نكنيد. از مركب غرور پياده شويد و صلح كنيد. ✨5 - يك روز عيسى عليه‏السلام همراه حواريون در بيابانى عبور مى‏كرد، لاشه سگ مرده‏اى در آنجا افتاده بود. حواريون گفتند: بوى اين سگ چقدر زشت و تنفرآميز است! عيسى عليه‏السلام فرمود: چه دندانهاى سفيدى دارد. 🌷به اين ترتيب عيسى عليه‏السلام به آن‏ها و ديگران آموخت كه تنها بدى‏ها را ننگريد، خوبى‏ها را نيز بنگريد و مگس صفت نباشيد. 💢این داستان ادامه دارد……… 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥📚🎆 📖 (ص) 🦋جنگ احزاب (خندق)🦋 🌱در سوره احزاب هفده آيه (از آيه 9 تا 26) پيرامون جنگ احزاب، و كارشكنى‏هاى منافقان، يهوديان و قبايل مختلف قريش و بت‏پرستان آمده كه همه دست به دست هم داده بودند، تا اسلام و مسلمين را نابود كنند. سرانجام امدادهاى غيبى، تدابير شجاعانه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و قهرمانى‏هاى حضرت على عليه‏السلام در جنگ خندق، موجب شكست مفتضحانه دشمنان شد، و پس از جنگ خندق، همه يهوديان عنود، به فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در سرزمين حجاز، قلع و قمع شدند. 🌿 اين حادثه بزرگترين و سخت‏ترين امتحان و آزمون براى مسلمانان بود، (چنان كه آيه يازده احزاب بيانگر اين مطلب است) سرانجام مسلمانان با پيروزى چشمگيرى، در اين امتحان، رو سفيد شدند، و لكه ذلت و روسياهى را تا ابد براى مشركان و منافقان كارشكن باقى گذاشتند. 🌿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا - إِذْ جَاؤُوكُم مِّن فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَ إِذْ زَاغَتْ الاَْبْصَارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا؛ 🌱اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، نعمت خدا را بر خودتان به ياد آوريد در آن هنگام كه لشكرها(ى عظيم) به سراغ شما آمدند، ولى ما باد و طوفان سختى بر آنها فرستاديم، و لشكريانى كه آنها را نمى‏ديديد (و به اين وسيله آنها را در هم شكستيم) و خداوند هميشه به آنچه انجام مى‏دهيد بينا است. جنگ احزاب آن چنان ابعاد گسترده‏اى داشت كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: بَرَزَ الايمانُ كُلُّهُ اِلَى الشِّركِ كُلِّهِ؛ تمام ايمان در برابر تمام كفر قرار گرفت. 🌱نفرات دشمن بيش از ده هزار نفر با تجهيزات بسيار، ولى نفرات مسلمانان سه هزار نفر با تجهيزات اندك بودند. كندن خندق با عرض وطول و عمق بسيار، براى مسلمانان طاقت فرسا بود، و در عين حال مسلمانان با كمال سربلندى پيروز شدند، در اين ماجرا، حوادث گوناگونى رخ داد كه مهمترين آن‏ها؛ جنگ خندق، و ماجراى امداد غيبى و آمدن طوفان، و قلع و قمع يهوديان كارشكن و عهدشكنان بود. 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.•🌼•. ✨ جزء بیست و سوم سوره مبارکه زمر آیه ۵ 💠خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ ۖ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ ۖ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ۗ أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ《۵》 💎آسمانها و زمین را به حق و راستی (و برای حکمت و غرض ثابتی) ایجاد کرد، شب را بر روز و روز را بر شب بپوشاند و خورشید و ماه را مسخر کرده، هر یک (بر مدار خود) به وقت معیّن گردش می‌کنند. آگه باشید که او خدای مقتدر مطلق و بسیار آمرزنده است. آیا زمین گِرد است؟ ✾•┈┈••📚☆✦❀✦☆📚••┈┈•✾ 🆔اکنون شما هم به کانال ✨«» ✨بپيونديد: 👉@amozeshtajvidhefzquran👈