eitaa logo
کانال رسمی مجمع بیت الاحزان (استادحاج مصطفی خورسندی)
2.5هزار دنبال‌کننده
769 عکس
87 ویدیو
2 فایل
مجمع بیت الاحزان جلسات آموزش مداحی استاد حاج مصطفی خورسندی 🔘شنبه ها از ساعت ۱۸الی ۲۱/۳۰ ▪️خیابان قزوین آستان مقدس امامزاده معصوم▪️ روابط عمومی @shakeriamir 🔸️Instagram🔸️ https://www.instagram.com/majmaebeitolahzan
مشاهده در ایتا
دانلود
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین(ع) مرکز آموزش مداحی مجمع بیت الاحزان (رایگان)💠 ----------(دوره محرم)---------- توسل و موضوع این جلسه: روضه گودال قتلگاه به زعامت وتدریس اصول وفنون مداحی توسط استاد حاج مصطفی خورسندی سخنران حجت الاسلام والمسلمین شیخ اسماعیل رمضانی 🔻 زمــــان: شنبه ۱۶ اردیبهشت ماه از ساعت ۱۸ الی ۲۱:۳۰ 📌مکـــــان: میــــــدان قـــــزویـــــن خــــیابان قـــــــزوین نـــــرسیده به قلعه مــرغـی آســــــــتان مقـــــــــدس امامزاده معصوم(ع) ضمنا : هرهفته جلسه در همین ساعت و همین مکان برگزار میگردد ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ 🆔 @amuzeshmaddahi ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
زمینه گودال شیشه ی عطره بی سرم دورت بگردم پسرم پهلوم اجازه نمیده بغل بگیرمت کبوتره زخمی من اینجوری دست و پا نزن شکسته بازوم‌نمیشه بغل بگیرمت آروم آروم جون میدی زیره دست و پا محکم از پشت میبره سر میشه جدا صل الله و علی ذبیح ب القفا داغ توئه قاتلم ، ای همه حاصلم پاتو رو زمین نکش، آه میکشم از دلم ای تشنه لب کرببلا حسین 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 پیکره غرق نورش و سره توی تنورش و واسه کدوم‌ مصیبتش روضه بخونم؟ نه که فقط ندادن آب زینبشم دادن عذاب میخوام که از اسارتش روضه بخونم شمر و خولی همسفر خواهرشن نامحرم ها دور و بر دخترشن غارت کردن گوشواره بردن و خوشن داغ توئه قاتلم...
مگه میشه سر به تن نباشه پیکر باشه و کفن نباشه اصلا میشه مگه یه جایی مادر باشه و حسن نباشه حسنم گودالو دید بدن پامالو دید سر کهنه پیراهن اون همه جنجالو دید حسن عبدالله و دید سوز اشک و آه و دید پیکر صدپاره ی ابی عبدالله و دید لا یوم کیومک اباعبدالله... زینب جان بود و نور عینش عبدالله بود و شور و شینش انگار مجتبی رو توو گودال دوختن به سینه ی حسینش اونا که تو مدینه داشتن از حیدر کینه اومدن تو قتلگاه پا گذاشتن رو سینه غصه روی دل ها موند دیگه زینب تنها موند پیش چشمای زهرا نیزه تو پهلو جا موند لا یوم کیومک اباعبدالله... غوغا غوغا غوغا شد ای وای توی مقتل بلوا شد ای وای سرِ آبروی دوعالم از پیکرش جدا شد ای وای همه صحرا خونی شد گریه ها پنهونی شد چشای زینب توی قتلگاه بارونی شد خیمه ها رو سوزوندن بچه ها رو ترسوندن دخترای ارباب از قافله جا می موندن
زمینه شام شهادت سوخت، همه ي حرم سوخت تو آتيش خيمه، نديدي پرم سوخت سوخت، دل مادرم سوخت شبيه دل تو، چادرِ سرم سوخت توی شلوغیا، بی تو دلم گرفت هجوم نیزه ها، تورو ازم گرفت مي بيني كه دستام بستس از نيزه داره توي چشمات بارون مي باره مي دوني كه زينب بعد از تو ديگه آماده ي داغِ كوچه و بازاره حسين داداش _______ رفت، سایه سرم رفت با لبای تشنه امید حرم رفت رفت، برادر من رفت الهی بمیرم، با یه پیرُهن رفت وسط هلهله بین حرومیا صداشو میشنوم داره میگه بیا میشینم و واسش اشکام میریزه گله دارم از این پای لرزونم برای کسی که رفت و من موندم رو ناقه ی عریان روضه می خونم
مقتل سیدالشهداء ________ ساربانا مزنید این همه آواز رحیل قافله سالار زینبه اسیر اغیار زینبه نمونده هیچ مردی براش دیگه علمدار زینبه این قامت خمیده ، این محنت کشیده غارت اعضای تن سالارش رو دیده بوسه زده زینب از رگهای بریده این بانوی نیزه چشماش سوی نیزه گم کرده حسین و تو های و هوی نیزه خیره شده به قاری قرآن روی نیزه حسین آرام جانم _____________ مبریدم و در این دشت مرا کاری هست داره دلم شور میزنه صدای طبل دشمنه به زیر تیر و نیزه ها تموم هستی منه زخماش بیشماره جسمش نیزه زاره قاتل روی سینه آقام پا میزاره این کشته که روی خاکه مادر نداره از غصه دلم ریخت هی غم روی غم ریخت بارون غصه از چشای اهل حرم ریخت سر توخورجین که گذاشت دنیامو به هم ریخت حسین آرام جانم ____________
زمینه گودال شیشه ی عطره بی سرم دورت بگردم پسرم پهلوم اجازه نمیده بغل بگیرمت کبوتره زخمی من اینجوری دست و پا نزن شکسته بازوم‌نمیشه بغل بگیرمت آروم آروم جون میدی زیره دست و پا محکم از پشت میبره سر میشه جدا صل الله و علی ذبیح ب القفا داغ توئه قاتلم ، ای همه حاصلم پاتو رو زمین نکش، آه میکشم از دلم ای تشنه لب کرببلا حسین 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 پیکره غرق نورش و سره توی تنورش و واسه کدوم‌ مصیبتش روضه بخونم؟ نه که فقط ندادن آب زینبشم دادن عذاب میخوام که از اسارتش روضه بخونم شمر و خولی همسفر خواهرشن نامحرم ها دور و بر دخترشن غارت کردن گوشواره بردن و خوشن داغ توئه قاتلم...
مگه میشه سر به تن نباشه پیکر باشه و کفن نباشه اصلا میشه مگه یه جایی مادر باشه و حسن نباشه حسنم گودالو دید بدن پامالو دید سر کهنه پیراهن اون همه جنجالو دید حسن عبدالله و دید سوز اشک و آه و دید پیکر صدپاره ی ابی عبدالله و دید لا یوم کیومک اباعبدالله... زینب جان بود و نور عینش عبدالله بود و شور و شینش انگار مجتبی رو توو گودال دوختن به سینه ی حسینش اونا که تو مدینه داشتن از حیدر کینه اومدن تو قتلگاه پا گذاشتن رو سینه غصه روی دل ها موند دیگه زینب تنها موند پیش چشمای زهرا نیزه تو پهلو جا موند لا یوم کیومک اباعبدالله... غوغا غوغا غوغا شد ای وای توی مقتل بلوا شد ای وای سرِ آبروی دوعالم از پیکرش جدا شد ای وای همه صحرا خونی شد گریه ها پنهونی شد چشای زینب توی قتلگاه بارونی شد خیمه ها رو سوزوندن بچه ها رو ترسوندن دخترای ارباب از قافله جا می موندن
بسم الله الرحمن الرحیم مجمع بیت الاحزان ۱۴۰۲/۲/۱۶ 👇👇