🏳️ یا فاطمة اشفعي لي في الجنة
💐 دهۀ کرامت بر همگی پرخیروبرکت باد!
https://eitaa.com/anbaz60/1207
آقای صادقی تهرانی درباره علامه طباطبایی.mp3
18.45M
🎙 گلچینی از خاطرات و سخنان مرحوم شیخ محمّد صادقی تهرانی دربارهٔ مرحوم علّامهٔ طباطبایی
📎 بخشی از رنجهایی که علامه تحمل کردند.
#علامه_طباطبایی
#صادقی_تهرانی
https://eitaa.com/anbaz60/1209
هدایت شده از کانال رسمی مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن
🔰 عضویت رایگان کتابخانه های آستان قدس رضوی
🔸 به مناسبت دهه کرامت
📆 مهلت ثبتنام: تا پنج شنبه ۱۱ خرداد۱۴۰۲
https://register.library.razavi.ir/azarsa-astan-register/
انباز
امید و انتخاب ♾ از دنیا نترس از مرگ هم از حصاری بترس که دوستش نداری، اما خودت را بیآن نمیخواهی. از
دچار زمستان که جویای #بهار است،
هم از خدا میخواهد زمستان را به سر آورد
هم بهار را به خانه دلش دعوت میکند
هم قلبش برای بهار میتپد
هم به سوی بهار گام برمیدارد
هم نگاهش را از بهار نمیگیرد
هم گوشش بدهکار خبری از بهار است.
روزهای بد فقط با شمردن تمام نمیشوند؛
#روزهای_بد، یعنی روزهای #تمامکردنی.
همه چیز، از #تصمیم شروع میشود.
بهار، روز #آزادی است.
🌺
https://eitaa.com/anbaz60/1212
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷امامرضا در زِندان (دوربین مخفی)
🔸 به زِندانی میگن: یک نفر ضامنت شده.
🔸 زندانی میگه: من کسی رو ندارم!
#امام_رضا
#امام_رئوف
https://eitaa.com/shamsaa/11630
____
پ.ن:
اگر آجربهآجر طلاهای حرم را
برای رهایی چنین افرادی
حتی از یک روز زندان هم خرج کنند،
سرمایهگذاری حقیقی و روایی است.
بلکه اگر از دارایی حرمها
برای حمایت پیشین از نیازمندان و کل جامعه هزینه شود
تا کار برخی از افراد به اینجا نکشد؛
آن هم با حضور آشکار و مستمر و مؤثر و ماندگار.
چرا دوربینمخفی؟!
وسعت و زیبایی و استحکام حقیقی حرمها
به گسترش متراژ صحنوسراها
و سنگها و جواهرات و نماهای گرانقیمت
و بتن و فولاد و آجرشان نیست،
به گستردگی و ژرفای حضور صاحبان حرم
در دل و جان و زیستجهانِ مردمان است.
البته این غصه سر دراز دارد!
فقط یک جمله: اگر ج.ا.ا هم حرم است،
آیا متولیانش اعتدال میان هزینه و درآمد را رعایت میکنند؟
#ضامن_آهو
#ضامن_آدم
https://eitaa.com/anbaz60/1213
هدایت شده از سازمان علمی فرهنگی آستان قدس رضوی-نمایندگی قم
N01-hejab-va-efaf.mp3
36.95M
🎧 صوت نشست
♨️ بازخوانی رویدادها
〽️ بازخوانی رویدادهای دهه عفاف و حجاب
🗓 پاییز ۱۳۹۸
✳️ نشست اول
🔆 مسئله چیست؟ حجاب یا عفاف؟
👤 حجت الاسلام دکتر سالاری فر
👤 حجت الاسلام دکتر پسندیده
👤 دکتر کافی
#حجاب #عفاف #مفهوم_جنسی
🆔 @qomislamic
انباز
🎧 صوت نشست ♨️ بازخوانی رویدادها 〽️ بازخوانی رویدادهای دهه عفاف و حجاب 🗓 پاییز ۱۳۹۸ ✳️ نشست اول 🔆
گفتگوی اساتید محترم، آقایان سالاریفر، عباس پسندیده و مجید کافی درباره مسئله عفاف یا حجاب، یکی از بهترین گفتگوهای علمی است که تا کنون دیدهام.
کانال تلگرامی دکتر علی حائری، فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی:
روی پشت بام یک سنگر با دو همرزم دیگر، دراز افتاده بودیم درست روبروی دستشوییهای صحرایی.
این دستشوییها بدلیل عمق کم چاه و عدم تراز بودن چاه نسبت به سطح، بعضا درست کار نمیکردند. یک دستشویی که در وسط قرار داشت وضعش آنقدر خراب بود که هرکس واردش میشد، به لحظهای نمیرسید که سراسیمه خارج میشد. ما سه نفر کنجکاوانه عکسالعمل کسانی را که از این دستشویی خارج میشدند، رصد میکردیم و
تبسمی میزدیم.
آقای حائری شیرازی آمد و یکراست رفت در همان دستشویی خراب.
(آن روزها آقای حائری، بر خلاف سایر لشکرها، در لشکر فجر فارس محبوب نبود. برخی از رزمندگان فارسی او را نماد لابیگری در تهران، سوگلی مقامات ارشد نظام و غاصب جایگاهی مردمی همچون امامت جمعگی شیراز و جایگزین نامناسبی برای شهید محراب میدانستند.)
توجه ما به عکسالعمل او چند برابر شد و آماده بودیم تا او هم سراسیمه از دستشویی بیرون بپرد تا ما از خنده منفجر شویم.
اما زمان توقف او طولانی شد؛ بیش از ربع ساعت. بعد، در باز شد. قبا را کامل در شلوار کرده بود، آستینها را تا بالای آرنج بالا زده و دستها را به احتیاط بالا گرفته بیرون آمد. دستها را شست، وضو گرفت، قبا را بیرون کشید و آرام آرام بهسمت نمازخانه رفت. رفتم بهسمت دستشویی، پاکِ پاکیزه شده بود. با دست، راه چاه را باز کرده و دستشویی را سامان داده بود.
چیزی درون من شکفت و جوانه زد:
نه! این شخصيت، با آن چیزهایی که در موردش فکر میکردم متفاوت بود.
او بعدها بيشترين آثار اخلاقی را روی من گذاشت، بهطوری که اول صبح مثل کلهپزها پیشش میرفتم و آخر شب مثل الواطها به خانه برمیگشتم.
از خاطرات شفاهی حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا رنجبر
مرحوم پدر در نامهای که اواخر عمر برای آقای رنجبر نوشت آورد:
"برخی مطالب و تمثیلات من مانند دفینهای بود که سالها زیر خاک پنهان مانده بود و شما با به نثر درآوردن آنها در مجموعه تمثیلات پندها و مثلها آنها را از زیر خاک بیرون کشیده و به نمایش عموم درآوردید"
https://t.me/dralihaeri/341
هدایت شده از اخلاق در حوزهی اجتماع
🔹 شکهایی که باید جدی بگیریم.
✅ دیشب یکی از دوستان قدیمی تماس گرفت و خواست چند دقیقهای با هم صحبت کنیم. او را به منزل دعوت کردم. پس از چند دقیقه تشریف آوردند. بعد از احوالپرسیهای معمول، شروع کرد به صحبت. تلاش میکرد که نگرانیاش را پنهان کند؛ ولی موفق نبود. کمی هم شرم داشت. بعد از چند بار باز و بسته کردن سالنامهاش، با این جمله شروع کرد: "بیشتر به خاطر وضعیّت روحی دخترم خدمت رسیدم. نوزدهساله است. تازهگیها به همه چیز شک کرده است. به پر و پای من میپیچد که این لباس را برای چه تنت میکنی. البته فعلا نمازش را میخواند؛ ولی با شک و تردید. تقریباً در بارهی همهی اعتقادات شک کرده است. این حالت او را رنجور و گوشهگیر کرده است. روز به روز دارد از ما دورتر میشود." از او پرسیدم: " این حالت خودش را رنجور کرده است یا شما را؟" پاسخ داد "خودش را؛ البته ما را هم نگران کرده است؛ هر چه باشد ما خانوادهای روحانی هستیم."
میهمان من، پدرش و تقریبا چند نسل پیشترش همه روحانی هستند، و حالا از این که دخترش سنّتِ دینداری خانواده را به پرسش کشیده بود، دنبال چاره میگشت. از او پرسیدم "شما که در دانشگاه تدریس و با دانشجویان سر و کار دارید، فکر میکنید چند درصد از جوانها اینگونه باشند؟" پاسخ داد "زیاد! خیلیها اینگونه هستتد. ولی خوب، من از دختر خودم انتظار ندارم." از من میخواست که چند کتاب و یا مقاله معرفی کنم تا دخترش را در غلبهی بر شکهایش کمک کند. تأکید داشت که شکهای دخترش ناموجّه هست و با خواندن کتابهای مفید برطرف میشود.
نگرانی او در کنارِ سادهسازی مسئله برایام عجیب بود. از او خواستم به شکهای دخترش احترام بگذارد و بپذیرد که مشکل دخترش و بیشتر جوانهایی که در این موقعیّت مرزی قرار دارند (صرفاً) معرفتشناختی نیست. آنها احتمالا به علتهای دیگری در این حالت هستند. برای نمونه ممکن است فاصلهی میان تعالیم مذهبی و واقعیّتهای زندگی و یا شکاف میان گفته و عمل معلمان دین، یا نابسامانیهای اجتماعی آنها را به این نتیجه رسانده باشد. از او خواستم بپذیرد که این بچهها بیشتر دنبال سودمندی تعالیم مذهبی هستند تا درستی و انسجام منطقی آنها. به همین دلیل مشکل آنها با خواندن چند کتاب و مقاله حل نمیشود. لازم است شک آنها را محترم شمرد و برای رها شدنشان از این موقعیّت مرزی، فاصلهی میان آرزوها و واقعیّتها را کم و به جنبههای عینی و عملی تعالیم مذهبی توجه کرد. تراکم فرهنگی این نسل، بیش از آن است که با چشمبندی بتوان آنها را به سمتی کشاند که دلخواه پدر و مادرهاست.
.
مهراب صادقنیا
۱۴۰۲/۴/۲۱
@sadeghniamehrab
https://t.me/sadeghniamehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همهجا گرفته نشانهات
شاعر: قاسم صرافان
مداح: سید حجت بحرالعلوم طباطبایی
https://eitaa.com/anbaz60/1223
انباز
همهجا گرفته نشانهات شاعر: قاسم صرافان مداح: سید حجت بحرالعلوم طباطبایی https://eitaa.com/anbaz60/1
38.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لب ما و قصه زلف تو،
چه توهمی، چه حکایتی!
تو و سر زدن به خیال ما،
چه ترحمی، چه عنایتی!
به نماز صبح و شبت سلام،
و به نور در نَسَبت سلام
و به خال کنج لبت سلام،
که نشسته با چه ملاحتی
به جمال، وارث کوثری،
به خدا محمد دیگری
به روایتی خود حیدری،
چه شباهتی، چه اصالتی!
بلغالعُلی به کمال تو،
کشفالدُجی به جمال تو
به تو و قشنگی خال تو،
صلوات هر دم و ساعتی
شده پر دو چشم تو در ازل،
یکی از شراب و یکی عسل
نظرت چه کرده در این غزل،
که چنین گرفته حلاوتی
تو که آینه تو که آیتی،
تو که آبروی عبادتی
تو که با دل همه راحتی،
تو قیام کن که قیامتی
زد اگر کسی درِ خانهات،
دل ماست کرده بهانهات
همه جا گرفته نشانهات،
به چه حسرتی، به چه حالتی!
نه مرا نبین، رصدم نکن،
و نظر به خوب و بدم نکن
ز درت بیا و ردم نکن،
تو که آستان سخاوتی
🌺🌹
قاسم صرافان
https://eitaa.com/anbaz60/1224
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
#امام_حسین علیهالسلام
#آغاز_محرم
هستی ندیده است به خود ماتم اینچنین
کی سایهای شد از سر عالم کم اینچنین؟
...
انگشترت اگر شده انگشت بر دهان
باور نداشت بذل کنی خاتم اینچنین...
📝 #صادق_میرزاییپور
🌐 shereheyat.ir/node/4113
✅ @ShereHeyat
۱۴۰۲۰۴۲۸ محرم، عقل.mp3
4.55M
بسم الله و بالله
ان شاء الله در شبهای #محرم در شهر #سیرجان در مسجد امیرالمؤمنین (علیه السلام)، درباره #عقل و #دین_عقلانی گفتگو میکنم.
#سخنرانی_فارسی
۲۸ تیر ۱۴۰۲
جلسه 1️⃣
#دین_پرست
انباز
بسم الله و بالله ان شاء الله در شبهای #محرم در شهر #سیرجان در مسجد امیرالمؤمنین (علیه السلام)، دربار
همانطور که بعضی از سروران عزیزم فرمودند،
متأسفانه کیفیت صدا خوب نیست.
سعی میکنم شبهای آتی، با کیفیت بهتری ضبط کنم.
محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین
گریست ابر خزان هم به باغ و راغ حسین
هزار و سیصد و اندى گذشت سال و هنوز
چو لاله بر دل خونینِ شیعه، داغ حسین
به هر چمن که بتازد سموم باد خزان
زمانه یاد کند از خزان باغ حسین
هنوز ساقى عطشان کربلا گویى
کنار علقمه افتاده با ایاغ حسین
اگر چراغ حُسینى به خیمه شد خاموش
مُنوّر است مساجد به چلچراغ حسین
خدا به نافهی خلدش دماغ جان پر داشت
که بوى خون نکند رخنه در دماغ حسین
فراغ از دو جهان داشت با فروغ خُداى
خُدای را چه فروغى است در فراغ حسین
یزید کو که ببیند به ناله قافلهها
گرفته از همه سوى جهان سُراغ حسین
شهریار