eitaa logo
انباز
273 دنبال‌کننده
402 عکس
79 ویدیو
25 فایل
انباز: شریک، دوست، مانند و همتا، محبوب و معشوق. جایی کوچک برای فعالیت دینی ایتا: https://eitaa.com/anbaz60 تلگرام: https://t.me/anbaz60 ادمین: @Sajjaddinparast60 پست اول کانال: https://eitaa.com/anbaz60/2 وبلاگ: http://sdinparasti60.parsiblog.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
🏳️ یا فاطمة اشفعي لي في الجنة 💐 دهۀ کرامت بر همگی پرخیروبرکت باد! https://eitaa.com/anbaz60/1207
آقای صادقی تهرانی درباره علامه طباطبایی.mp3
18.45M
🎙 گلچینی از خاطرات و سخنان مرحوم شیخ محمّد صادقی تهرانی دربارهٔ مرحوم علّامهٔ طباطبایی 📎 بخشی از رنج‌هایی که علامه تحمل کردند. https://eitaa.com/anbaz60/1209
🔰 عضویت رایگان کتابخانه های آستان قدس رضوی 🔸 به مناسبت دهه کرامت 📆 مهلت ثبت‌نام: تا پنج شنبه ۱۱ خرداد۱۴۰۲ https://register.library.razavi.ir/azarsa-astan-register/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انباز
امید و انتخاب ♾ از دنیا نترس از مرگ هم از حصاری بترس که دوستش نداری، اما خودت را بی‌آن نمی‌خواهی. از
دچار زمستان که جویای است، هم از خدا می‌خواهد زمستان را به سر آورد هم بهار را به خانه دلش دعوت می‌کند هم قلبش برای بهار می‌تپد هم به سوی بهار گام برمی‌دارد هم نگاهش را از بهار نمی‌گیرد هم گوشش بدهکار خبری از بهار است. روزهای بد فقط با شمردن تمام نمی‌شوند؛ ، یعنی روزهای . همه چیز، از شروع می‌شود. بهار، روز است. 🌺 https://eitaa.com/anbaz60/1212
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷امام‌رضا در زِندان (دوربین مخفی) 🔸 به زِندانی میگن: یک نفر ضامنت شده. 🔸 زندانی میگه: من کسی رو ندارم! https://eitaa.com/shamsaa/11630 ____ پ.ن: اگر آجربه‌آجر طلاهای حرم را برای رهایی چنین افرادی حتی از یک روز زندان هم خرج کنند، سرمایه‌گذاری حقیقی و روایی است. بلکه اگر از دارایی حرم‌ها برای حمایت پیشین از نیازمندان و کل جامعه هزینه شود تا کار برخی از افراد به اینجا نکشد؛ آن هم با حضور آشکار و مستمر و مؤثر و ماندگار. چرا دوربین‌مخفی؟! وسعت و زیبایی و استحکام حقیقی حرم‌ها به گسترش متراژ صحن‌وسراها و سنگ‌ها و جواهرات و نماهای گران‌قیمت و بتن و فولاد و آجرشان نیست، به گستردگی و ژرفای حضور صاحبان حرم در دل و جان و زیست‌جهانِ مردمان است. البته این غصه سر دراز دارد! فقط یک جمله: اگر ج.ا.ا هم حرم است، آیا متولیانش اعتدال میان هزینه و درآمد را رعایت می‌کنند؟ https://eitaa.com/anbaz60/1213
N01-hejab-va-efaf.mp3
36.95M
🎧 صوت نشست ♨️ بازخوانی رویدادها 〽️ بازخوانی رویدادهای دهه عفاف و حجاب 🗓 پاییز ۱۳۹۸ ✳️ نشست اول 🔆 مسئله چیست؟ حجاب یا عفاف؟ 👤 حجت الاسلام دکتر سالاری فر 👤 حجت الاسلام دکتر پسندیده 👤 دکتر کافی 🆔 @qomislamic
انباز
🎧 صوت نشست ♨️ بازخوانی رویدادها 〽️ بازخوانی رویدادهای دهه عفاف و حجاب 🗓 پاییز ۱۳۹۸ ✳️ نشست اول 🔆
گفتگوی اساتید محترم، آقایان سالاری‌فر، عباس پسندیده و مجید کافی درباره مسئله عفاف یا حجاب، یکی از بهترین گفتگوهای علمی است که تا کنون دیده‌ام.
کانال تلگرامی دکتر علی حائری، فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی: روی پشت بام یک سنگر با دو هم‌رزم دیگر، دراز افتاده بودیم درست روبروی دستشویی‌های صحرایی. این دستشویی‌ها بدلیل عمق کم چاه و عدم تراز بودن چاه نسبت به سطح، بعضا درست کار نمی‌کردند. یک دستشویی که در وسط قرار داشت وضعش آنقدر خراب بود که هرکس واردش می‌شد، به لحظه‌ای نمی‌رسید که سراسیمه خارج می‌شد. ما سه نفر کنجکاوانه عکس‌العمل کسانی را که از این دستشویی خارج می‌شدند، رصد می‌کردیم و تبسمی می‌زدیم. آقای حائری شیرازی آمد و یک‌راست رفت در همان دستشویی خراب. (آن روزها آقای حائری، بر خلاف سایر لشکرها، در لشکر فجر فارس محبوب نبود. برخی از رزمندگان فارسی او را نماد لابی‌گری در تهران، سوگلی مقامات ارشد نظام و غاصب جایگاهی مردمی همچون امامت جمعگی شیراز و جایگزین نامناسبی برای شهید محراب می‌دانستند.) توجه ما به عکس‌العمل او چند برابر شد و آماده بودیم تا او هم سراسیمه از دستشویی بیرون بپرد تا ما از خنده منفجر شویم. اما زمان توقف او طولانی شد؛ بیش از ربع ساعت. بعد، در باز شد. قبا را کامل در شلوار کرده بود، آستین‌ها را تا بالای آرنج بالا زده و دست‌ها را به احتیاط بالا گرفته بیرون آمد. دست‌ها را شست، وضو گرفت، قبا را بیرون کشید و آرام آرام به‌سمت نمازخانه رفت. رفتم به‌سمت دستشویی، پاکِ پاکیزه شده بود. با دست، راه چاه را باز کرده و دستشویی را سامان داده بود. چیزی درون من شکفت و جوانه زد: نه! این شخصيت، با آن چیزهایی که در موردش فکر می‌کردم متفاوت بود. او بعدها بيشترين آثار اخلاقی را روی من گذاشت، به‌طوری که اول صبح مثل کله‌پزها پیشش می‌رفتم و آخر شب مثل الواط‌ها به خانه برمی‌گشتم. از خاطرات شفاهی حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا رنجبر مرحوم پدر در نامه‌ای که اواخر عمر برای آقای رنجبر نوشت آورد: "برخی مطالب و تمثیلات من مانند دفینه‌ای بود که سال‌ها زیر خاک پنهان مانده بود و شما با به نثر درآوردن آنها در مجموعه تمثیلات پندها و مثلها آنها را از زیر خاک بیرون کشیده و به نمایش عموم درآوردید" https://t.me/dralihaeri/341
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پدربزرگم در حال نوشتن دعای وصیت‌نامه از مفاتیح الجنان حجت الاسلام شیخ محمدتقی صاحب‌الزمانی عافاه الله في الدارين ۱۹ تیر ۱۴۰۲ ارومیه
🔹 شک‌هایی که باید جدی بگیریم. ✅ دیشب یکی از دوستان قدیمی تماس گرفت و خواست چند دقیقه‌ای با هم صحبت کنیم. او را به منزل دعوت کردم. پس از چند دقیقه تشریف آوردند. بعد از احوال‌پرسی‌های معمول، شروع کرد به صحبت. تلاش می‌کرد که نگرانی‌اش را پنهان کند؛ ولی موفق نبود. کمی هم شرم داشت. بعد از چند بار باز و بسته کردن سالنامه‌اش، با این جمله شروع کرد: "بیش‌تر به خاطر وضعیّت روحی دخترم خدمت رسیدم. نوزده‌ساله است. تازه‌گی‌ها به همه چیز شک کرده است. به پر و پای من می‌پیچد که این لباس را برای چه تن‌ت می‌کنی. البته فعلا نمازش را می‌خواند؛ ولی با شک و تردید. تقریباً در باره‌ی همه‌ی اعتقادات شک کرده است. این حالت او را رنجور و گوشه‌گیر کرده است. روز به روز دارد از ما دورتر می‌شود." از او پرسیدم: " این حالت خودش را رنجور کرده است یا شما را؟" پاسخ داد "خودش را؛ البته ما را هم نگران کرده است؛ هر چه باشد ما خانواده‌ای روحانی هستیم." میهمان من، پدرش و تقریبا چند نسل پیش‌ترش همه روحانی هستند، و حالا از این که دخترش سنّتِ دین‌داری خانواده را به پرسش کشیده بود، دنبال چاره می‌گشت.‌ از او پرسیدم "شما که در دانشگاه تدریس و با دانشجویان سر و کار دارید، فکر می‌کنید چند درصد از جوان‌ها این‌گونه باشند؟" پاسخ داد "زیاد! خیلی‌ها این‌گونه هستتد. ولی خوب، من از دختر خودم انتظار ندارم." از من می‌خواست که چند کتاب و یا مقاله معرفی کنم تا دخترش را در غلبه‌ی بر شک‌های‌ش کمک کند. تأکید داشت که شک‌های دخترش ناموجّه هست و با خواندن کتاب‌های مفید برطرف می‌شود. نگرانی او در کنارِ ساده‌سازی مسئله برای‌ام عجیب بود. از او خواستم به شک‌های دخترش احترام بگذارد و بپذیرد که مشکل دخترش و بیشتر جوان‌هایی که در این موقعیّت مرزی قرار دارند (صرفاً) معرفت‌شناختی نیست. آن‌ها احتمالا به علت‌های دیگری در این حالت هستند. برای نمونه ممکن است فاصله‌ی میان تعالیم مذهبی و واقعیّت‌های زندگی و یا شکاف میان گفته و عمل معلمان دین، یا نابسامانی‌های اجتماعی آن‌ها را به این نتیجه رسانده باشد. از او خواستم بپذیرد که این بچه‌ها بیش‌تر دنبال سودمندی تعالیم مذهبی هستند تا درستی و انسجام منطقی آن‌ها. به همین دلیل مشکل آن‌ها با خواندن چند کتاب و مقاله حل نمی‌شود. لازم است شک آن‌ها را محترم شمرد و برای رها شدن‌شان از این موقعیّت مرزی، فاصله‌ی میان آرزوها و واقعیّت‌ها را کم و به جنبه‌های عینی و عملی تعالیم مذهبی توجه کرد.‌ تراکم فرهنگی این نسل، بیش از آن است که با چشم‌بندی بتوان آن‌ها را به سمتی کشاند که دل‌خواه پدر و مادرهاست. . مهراب صادق‌نیا ۱۴۰۲/۴/۲۱ @sadeghniamehrab https://t.me/sadeghniamehrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه‌جا گرفته نشانه‌ات شاعر: قاسم صرافان مداح: سید حجت بحرالعلوم طباطبایی https://eitaa.com/anbaz60/1223
انباز
همه‌جا گرفته نشانه‌ات شاعر: قاسم صرافان مداح: سید حجت بحرالعلوم طباطبایی https://eitaa.com/anbaz60/1
38.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی، چه حکایتی! تو و سر زدن به خیال ما، چه ترحمی، چه عنایتی! به نماز صبح و شبت سلام، و به نور در نَسَبت سلام و به خال کنج لبت سلام، که نشسته با چه ملاحتی به جمال، وارث کوثری، به خدا محمد دیگری به روایتی خود حیدری، چه شباهتی، چه اصالتی! بلغ‌العُلی به کمال تو، کشف‌الدُجی به جمال تو به تو و قشنگی خال تو، صلوات هر دم و ساعتی شده پر دو چشم تو در ازل، یکی از شراب و یکی عسل نظرت چه کرده در این غزل، که چنین گرفته حلاوتی تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی تو که با دل همه راحتی، تو قیام کن که قیامتی زد اگر کسی درِ خانه‌ات، دل ماست کرده بهانه‌ات همه جا گرفته نشانه‌ات، به چه حسرتی، به چه حالتی! نه مرا نبین، رصدم نکن، و نظر به خوب و بدم نکن ز درت بیا و ردم نکن، تو که آستان سخاوتی 🌺🌹 قاسم صرافان https://eitaa.com/anbaz60/1224
علیه‌السلام هستی ندیده است به خود ماتم این‌چنین کی سایه‌ای شد از سر عالم کم این‌چنین؟ ... انگشترت اگر شده انگشت بر دهان باور نداشت بذل کنی خاتم این‌چنین... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4113@ShereHeyat
۱۴۰۲۰۴۲۸ محرم، عقل.mp3
4.55M
بسم الله و بالله ان شاء الله در شبهای در شهر در مسجد امیرالمؤمنین (علیه السلام)، درباره و گفتگو می‌کنم. ۲۸ تیر ۱۴۰۲ جلسه 1️⃣
انباز
بسم الله و بالله ان شاء الله در شبهای #محرم در شهر #سیرجان در مسجد امیرالمؤمنین (علیه السلام)، دربار
همانطور که بعضی از سروران عزیزم فرمودند، متأسفانه کیفیت صدا خوب نیست. سعی می‌کنم شب‌های آتی، با کیفیت بهتری ضبط کنم.
محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین گریست ابر خزان هم به باغ و راغ حسین هزار و سیصد و اندى گذشت سال و هنوز چو لاله بر دل خونینِ شیعه، داغ حسین به هر چمن که بتازد سموم باد خزان زمانه یاد کند از خزان باغ حسین هنوز ساقى عطشان کربلا گویى کنار علقمه افتاده با ایاغ حسین اگر چراغ حُسینى به خیمه شد خاموش مُنوّر است مساجد به چلچراغ حسین خدا به نافه‌ی خلدش دماغ جان پر داشت که بوى خون نکند رخنه در دماغ حسین فراغ از دو جهان داشت با فروغ خُداى خُدای را چه فروغى است در فراغ حسین یزید کو که ببیند به ناله قافله‌ها گرفته از همه سوى جهان سُراغ حسین شهریار
چشم در چشم برادر، دست در دست پدر دختری معصوم می‌خندید، گفتم: یا حسین! 🥀