eitaa logo
ظهور نزدیک است✨
118 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
23 فایل
🌷﷽🌷 🍃🌺امــام جعفر صادق(علیه السلام)↓ { اگر مهدے را درڪ میڪردم تمام عمر به او خدمت میڪـردم.} ─┅═ೋ❅🌺❅ೋ═
مشاهده در ایتا
دانلود
12.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ رمز مقاومت در لحظات پایانی دوران غیبت! ( فتنه‌های سنگینی در پیش داریم! ) | 🌹
/ قسمت سوم ⭕️ دشمنان ولایت؛ از زنازادگی قاتلان امام حسین (ع) تا آمار بین‌المللی کشورها در جهان امروز!! 👤 عبیدالله بن زیاد کیست؟ 👤 عبیدالله در زمان حادثه عاشورا فرمانده‌ی کوفه بود که شهادت امام حسین -علیه‌السلام- و یاران او به دستور وی انجام گرفت. 🔻 ابن زیاد را «ابن مرجانه» هم می‌گویند! زیرا نام مادر او کنیزی زناکار به نام «مرجانه» بود. پس از عاشورا که اسرای اهل بیت -علیهم‌السلام- را در کوفه وارد دارالاماره کردند، حضرت زینب -علیهاالسلام- خطاب به ابن زیاد، او را «ابن مرجانه» خواند که این، اشاره به نسب ناپاک و زنازادگی او بود و رسواگر حاکم مغرور کوفه. 📍عبیدالله از سرداران مشهور اموی بود که در سال ۵۴ هجری از طرف معاویه به حکومت خراسان گمارده شد و در سال ۵۶ از آن‌جا عزل و به حکمرانی بصره منصوب شد. پس از مرگ معاویه و روی کار آمدن یزید و با حرکت مسلم بن عقیل به سمت کوفه، با حفظ سمت، والی کوفه نیز شد و اوضاع را تحت کنترل درآورد و مسلم بن عقیل را به شهادت رساند و پس از آن، فرمان قتل سید الشهدا -علیه‌السلام- و یاران او و اسارت اهل‌بیت -علیهم‌السلام- را به عمر بن سعد ـ که فرمانده سپاه کوفه در کربلا بود ـ داد. 🔻 عبیدالله، فرزند زیاد بن ابیه است؛ زیاد کسی بود که به خاطر ارتباط فراوان (گناه زنای) مردان با مادرش، کسی نتوانست نسب او را مشخص کند و نام پدر وی را ذکر کند! 📍از این رو، او را زیاد، پسر پدرش (زیاد بن ابیه) می‌نامیدند. معاویه می‌کوشید این حلقه مفقوده را مشخص کند و زیاد را از این ننگ دور سازد. بدین خاطر، او را زیاد بن ابی‌سفیان خطاب کرد. اما اقبال و استقبال از سوی عموم آشنایان با تاریخ خانوادگی زیاد، صورت نگرفت و باز هم او را زیاد بن ابیه می‌نامیدند. 📜 منابع: 🔹سفینة البحار، ج۱، ص۵۸۰ 🔸معارف و معاریف، ج۴، ص۱۵۳۰ 🔹دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۳، ص۶۴۰ 🔸فرهنگ عاشورا، ص۳۰۵
🔹امام مهدى(علیه‏ السلام) در زیارت ناحیه مقدّسه خطاب به (علیه السلام) می فرمایند: لأَندُبَنَّکَ صَباحا و مَساءً و لأَبکِیَنَّ عَلَیکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ؛ هر صبح و شام بر تو گریه و شیون میکنم و در مصیبت تو به جاى اشک، خون میگریم . 📙بحار الأنوار ، ج ۱۰۱ ، ص ۲۳۸ 🌹
⁉️اوّل کسی‌ که از مسلمانان در عقیده مهدویت تشکیک کرد! ✅در تاریخ آمده است که معاویه به جماعتی از بنی‌هاشم خطاب کرده و گفت: «اینکه شما گمان می‌کنید پادشاهی هاشمی و مهدی قائم از آن شما است عقیده‌‌ای باطل است، بلکه مهدی همان عیسی‌بن‌مریم است. امر خلافت به‌ دست ما است تا آن‌ را به او تسلیم کنیم».[1] 📝ابن‌عباس ازجمله کسانی بود که در آن جلسه حضور داشت، او درمقابل این تحریف تاریخی و بازی‌کردن با عقیده اسلامی سخت ایستاده، به معاویه گفت: «امّا اینکه گفتی ما گمان داریم که برای ما حکومتی است که مهدی حاکم آن است، جواب آن این است که گمان، شرک است . 🌀همان‌گونه که خداوند متعال می‌فرماید: «زَعَمَ الَّذِینَ كَفَرُ‌وا أَن لَّن یُبْعَثُوا»، درحالی‌که همه شهادت می‌دهند که برای ما ملک و حکومتی است. اگر از عمر دنیا یک روز باقی باشد، خداوند متعال کسی را از ما می‌فرستد تا زمین را پُر از عدل و داد کند، همان‌گونه که پُر از ظلم و جور شده باشد. و اما اینکه می‌گویی: مهدی همان عیسی‌بن‌مریم است، عیسی کسی است که برای مقابله با دجال فرستاده می‌شود، و هرگاه دجال او را ببیند نابود می‌شود، ولی امام از ما کسی است که عیسی‌بن‌مریم به او اقتدا کرده و نماز می‌خواند».[3] 📚پی‌نوشت‌ها ۱. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۳، ص۲۵۶. ۲. تغابن، ۷، «کافران پنداشته‌اند که هرگز برانگیخته نمی‌شوند». ۳. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۳، ص۲۵۷.
‌ 🔴 راه های پاک شدن مؤمنان از گناه یونس ابن یعقوب از امام صادق علیه السلام نقل کرده است: درخصوص مومنان، هر بدنی که چهل روز آسیبی به آن وارد نشود، ملعون است و دور از رحمت خداوند. گفتم: واقعا ملعون است؟ فرمودند: بله. گفتم: واقعا؟ باز فرمودند: بله. پس چون امام علیه السلام سنگینی مطلب برای من را مشاهده کردند، فرمودند: ای یونس! از جمله ی بلا و آسیب به بدن همین خراش پوست و ضربه خوردن و لغزیدن و یک سختی و خطا کردن و پاره شدن بند کفش و چشم درد و مانند اینها است، نه لزوما مصیبتهای بزرگ. مومن نزد خداوند بافضیلت تر و گرامی تر از آن است که بگذارد چهل روز بر او بگذرد و گناهان او را پاک ننماید؛ ولو به یک غم پنهان در دلی ، که او نفهمد این غم از کجا حاصل شده است. به خدا قسم، وقتی یکی از شما سکه های درهم را در کف دست وزن میکند و متوجه نقصان آن شده و غصه دار میشود، سپس دوباره وزن میکند و متوجه میشود که وزنش درست بوده، همین غصه کوتاه و گذرا موجب آمرزش برخی از گناهان اوست... 📚 الوسائل: 11 / 518 ج 21 البحار: 76 / 354 ج عن کنز الکراجکی: ص 63 بإسناده عن یونس بن یعقوب
🔹 علیه السلام: 🏴حنّکوا اولادکم بتربة الحسین علیه السلام فانها امان... کام فرزندان خود را با تربت امام حسین علیه السلام بردارید که (برای هرگونه آفت) امان ومصونیت خواهد بود... 📚 وسائل الشیعه، ج۱۰ ، ص۴۱۰ ✅ امان و مصونیت، گاهی امان و مصونیت فکری و اعتقادی‌ست. یعنی کسی که از ابتدا وجودش با حضرت سیدالشهداء علیه السلام گره بخورد، در آینده اگر خودش هم تلاش کند، راحت‌تر در راه حق استوار خواهد ماند. 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️امام خمینی (ره): پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامه ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌎زندگی تفسیر سه کلمه است: خندیدن،بخشیدن ، فراموش کردن پس تا میتوانی بخند، ببخش ، فراموش کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️✍ چیزهایی که برای خدا مهم هستند 🔹خداوند نمی‌پرسد: چه ماشینی سوار می‌شدید؟ 🔸بلکه می‌پرسد: چند پیاده را سوار کردید؟ 🔹خداوند نمی‌پرسد: مساحت منزلتان چقدر بوده؟ 🔸بلکه می‌پرسد: در آن خانه به چند نفر خوش‌آمد گفتید؟ 🔹خداوند نمی‌پرسد: در کمد خود چه لباس‌هایی داشتید؟ 🔸بلکه می‌پرسد: به چند نفر لباس پوشاندید؟ 🔹خداوند نمی‌پرسد: بیشترین حقوق دریافتی شما چقدر بوده است؟ 🔸بلکه می‌پرسد: با آن پول چقدر به دیگران کمک کردید؟ 🔹خداوند نمی‌پرسد: عنوان شغلی شما چه بود؟ 🔸بلکه می‌پرسد: چقدر سعی کردید با بیشترین توانتان بهترین کار را انجام دهید؟ 🔹خداوند نمی‌پرسد: در همسایگی چه کسی زندگی می‌کردید؟ 🔸بلکه می‌پرسد: چه رفتاری با همسایگانتان داشتید؟ 🔹خداوند نمی‌پرسد: چند دوست داشتید؟ 🔸بلکه می‌پرسد: با دوستانتان چگونه رفتار کردید؟ 🔺خداوند درمورد رنگ پوستتان نمی‌پرسد، بلکه از شخصیت شما سوال می کند. الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢آرامش بعد از سجده دوم نماز☝️🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بـرایِ خوشاینـدِ هیچکس جهنّــم نرویــد! -شهید احمـد کاظــمی- 🌷
♦️چرا از مجلس غیبت بیرون نرفتی؟ آیت الله حق شناس می فرمود: رفقای عزیز ! شما را به خدا مواظب زبان و گوشتان باشید. هر حرفی نزنید، به هر حرفی گوش ندهید.خدا شاهد است گاهی اوقات به خاطر یک غیبت فقط یک غیبت حاجت شما را نمیدهند.در قیامت از اعمال خوب شما بر میدارند و روی اعمال خوب غیبت شونده میگذارند. حال هِی برو غیبت کن ببیبن کجا رو میگیری؟ من در یک جلسه ای بودم که پشت سر شخصی غایب حرف های ناروایی زده شد. با اینکه بنده حرف های آنها را رد کردم و از آن شخص دفاع کردم.امّا شب در عالم رویا به بنده گفتند: چرا از آن مجلس برنخواستی؟ گفتم: من هر آنچه که آنها گفتند رد کردم و از شخص غایب دفاع کردم. گفتند: آیا حرف های شما را قبول کردند؟ گفتم خیر! گفتند: پس چرا از آن مجلس بیرون نرفتی؟ همان رفتن تو جواب قاطعی برای آنها بود.آره داداش جون! مسئله، بسیار مهم و ظریف است همیشه این حدیث را به یاد داشته باشید که: " سامع الغیبة احد المغتابین " یعنی گوش کننده به غیبت در حکم غیبت کننده است. 💚
🌸🍃🌹🌹🍃🌸 فرمانده‌ے حماسه ساز هـُویزه 🌷شهید حسین علم الهدی تاریخ تولد: ۱۳۳۷ تاریخ شهادت: ۱۶ / ۱۰ / ۱۳۵۹ محل تولد:اهواز محل شهادت:هویزه 🌷زمان شاه انداختنش توی بند نوجوانان بزهکار،خیلی اذیت بود اما صبوری به خرج داد.🥀چند روز بعد صدای نماز جماعت و قرآن از بند بلند شد،حسین چند تا از نوجوانای بزهکار رو نماز خون کرده بود.🌙ماموران حسین را گرفتند زیر مشت و لگد،از آن به بعد شکنجه حسین کار هر روز ماموران شده بود،🥀یکبار هم نشد که اطلاعات را لو بدهد.او را به درختی در حیاط زندان در هوای سرد بستند و رها کردند❄️به طوری که از هوش رفت.🥀نوجوان ۱۶ ساله را مینشاندند روی صندلی الکتریکی و یا این که از سقف آویزانش میکردند.⚡️پس از مدتی دوستان موفق به دیدنش میشوند،وی در پاسخ به این‌ که چه چیزی لازم داری که برایت بیاوریم،گفت:«فقط یک جلد قرآن برایم بیاورید.»🌙همرزم←حسین شب قبل از شهادتش میخواست بره حمام گفتیم تو این سرما فردا عملیات هست خاکی میشی!❗️زد زیر خنده و بعد آروم گفت فردا جای مهمتری میخوام برم.گفتیم کجا؟ گفت ملاقات خدا.🕊️فردای آن روز ۱۶ دی ماه بود عملیات نصر،عملیات سختی بود🥀مرا به تانکی بستند که از روی پیکر مبارک حسین گذشت در صورتی که او هنوز جان داشت🥀صدای خرد شدن استخوان های حسین را شنیدم.🥀پیکر او در سال1361 از روی قرآن و آرپیجی که در آخرین لحظات در کنارش بود شناسایی شد و به وطن بازگشت.🕊شهدای هویزه عجیب به شهدای کربلا شبیه‌ اند فرمانده‌شان شهید حسین علم الهدی بود،🌙در میدان نبرد تنها ماندند،پیکرشان در زیر تانک ها و محل شهادتشان حرم‌شان شد🕊️🕋 🌸🍃🌹🌹🍃🌸
﷽؛ يكشنبه ۱٦ دی ۱۴۰۳ 🏷 آن زمان را به یاد آر! 🔅 : ✓ «به ياد آور زمانى را كه در جمع خانواده خود به حال مرگ افتاده‌اى و نه طبيبى مى‌تواند مانع رفتن تو شود و نه دوستى مى‌تواند كارى برايت بكند». ⁙ «اُذكُرْ مَصرَعَكَ بَينَ يدَيْ أهلِكَ، و لا طَبيبَ يَمنَعُكَ، و لا حَبيبَ يَنفَعُكَ». 📚 أعلام الدين: ص٣١١
13.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨🚨 رزمایش پیامبر اعظم ۱۹ منطقه عمومی کرمانشاه، نیروی زمینی سپاه -------------------------------------- 🚨🚨🚨 | رسانه های عبری با انتشار این تصویر گفتند : ترس بزرگی در میان مقامات امنیتی_سیاسی اسرائیل رخ داده است ممکن است تهران اقدامات افراطی انجام دهد و آمادگی نظامی کامل در اسرائیل حکم فرما شده است ⛔️ دستگاه های اطلاعاتی این رژیم هشدار می‌دهند ممکن است رزمایش نظامی ایران منجر به حمله موشکی به اسرائیل شود زیرا تهران خود را در معرض تهدید میبیند 🪧 ☆ــــــــــــــــــــ زلزلـه کانال تحلیل سیاسی و نظامی ـــــــــــــــــــــ
💠 خاطرات کوتاه از شهیدحسین علم الهدی 🔸 سیرک مصری در دوران پهلوی، یک سیرک مصری به اهواز آمده بود و در جهت فساد اخلاقی جامعه گام برمی داشت. حسین که در آن زمان ۱۴ سال بیشتر نداشت، با آگاهی از این قضیه، به همراه چند تن از دوستانش تصمیم گرفتند که بساط این سیرک فاسد را از آنجا برچینند. آنها در زمانی که کسی داخل سیرک نبود، با بمب بنزینی آنجا را به آتش کشیده و نامه ای به این مضمون به مسئول سیرک نوشتند: «در شرایطی که اسرائیل مردم مظلوم فلسطین را آواره کرده است، ما مسلمانان باید جهان را پیدا کنیم. جای تعجب است که در این شرایط، شما برای به فساد کشاندن جوانان کشور ما به ایران آمده اید...» 🔸 خودسازی به همراه حسین به کوه های اطراف مشهد رفته بودیم. بعد از طرفیه، به چشمه ای رسیدیم که آب صاف و خنکی داشت و از ارتفاع چند متری، آب به صورت آبشار به پایین می ریخت. ما دیدیم که حسین دارد لباسش را در می آورد. اول فکر کردیم می خواهد تنی به آب بزند، اما بعد در کمال تعجب دیدیم که او کمرش را زیر آبشار گرفته و سعی می کند، فشار آب و سردی آن را تحمل کند. از او پرسیدیم که: «چرا این کار را انجام می دهی؟» گفت: «ما باید خودمان را بسازیم تا بتوانیم در مقابل شکنجه های ساواک مقاومت کنیم.» 🔸 حکم اعدام در ایام حکومت نظامی سال ۱۳۵۷، شهید علم الهدی در پادگان اهواز زندانی بود. من از پشت میله های زندان او را دیدم، به من گفت: «سلام مرا به مادرم برسان و بگو حالم خوب است. چیزی هم به شما می گویم، اما به مادرم نگو. حکم اعدام من صادر شده و قرار است که ۴ روز دیگر من را اعدام کنند.» البته بعد از فرار شاه و پیروزی تدریجی انقلابیون، زندانیان سیاسی، از جمله حسین آزاد شدند. مادر حسین، زینب گونه برای اعلام تنفر خود از رژیم شاه و به نشانه مقاومت و پایداری، هیچ گاه برای ملاقات فرزندش به زندان ساواک نرفت. او حتی نامه ای به شاه نوشت و در آن نامه عنوان کرد: «تو (شاه) لیاقت زمامداری مملکت شیعه را نداری.» بانو علم الهدی در سال ۱۳۶۷، دارفانی را وداع گفت و طبق وصیتش، او را کنار مزار فرزندش حسین، در بارگاه شهدای هویزه به خاک سپردند. 🔸 علاقه به شعر حسین علاقه زیادی به اشعار حافظ و مولوی داشت و شاگردان و دوستانش را نیز به استفاده از این اشعار تشویق می کرد. از جمله اشعار بسیار مورد علاقه او از حافظ، که آن را در یادداشت هایش نیز می نوشت، این دو بیت بود: کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را پنهان نگشته ای که شوم طالب حضور غایب نگشته ای که هویدا کنم تو را او مثنوی مولانا را نیز حفظ کرده بود و در هر فرصتی برای دوستان خود، اشعاری را از مولوی می خواند. وقتی خبر شهادت «منصور معمارزاده» به او رسید، این اشعار را خواند: خون شهیدان را از آب اولی تر است این خطا از صد ثواب اولی تر است در درون کعبه رسم قبله نیست چه غم از غواص را پاچیله نیست 🔸 ادای تکلیف در ابتدای جنگ، به همراه [شهید] غیور اصلی و علم الهدی و جمعی دیگر، شبیخون های زیادی به عراق می زدیم و پیش می آمد که بدون نتیجه و پس از چند ساعت درگیری به پایگاه برمی گشتیم. راه را گم می کردیم، به موانع بر می خوردیم، بچه ها خسته و ناراحت می شدند، خلاصه ناراحتی هایی از این قبیل وجود داشت. در این مواقع، علم الهدی برای ما از جنگ های صدر اسلام می گفت و با این سخنان به بچه ها روحیه می داد. او می گفت: «ما باید تکلیف خودمان را انجام دهیم، خواه به نتیجه برسد، خواه نرسد. 🔸 اَینَ عمار همراه حسین در اتاق کوچکی در اهواز بودیم. هر دو مطالعه می کردیم. حسین مشغول خواندن نهج البلاغه بود که متوجه شدم چهره اش منقلب شد و اشک می ریزد. به صفحه نهج البلاغه نگاه کردم و شماره صفحه را به خاطر سپردم، تا بعد از بیرون رفتن حسین به آن مراجعه کنم و علت گریه اش را بفهمم. بعد از ان که حسین از اتاق بیرون رفت، سراغ نهج البلاغه رفتم و صفحه مربوطه را باز کردم. خطبه امیرالمومنین (ع)در فراق یاران با وفایی بود که حضرت ناله می کند و می فرماید: «این عمار؟ این ذوالشهادتین؟ کجاست عمار؟....» صادق آهنگران 🔸 بیان علی گونه همراه علم‌الهدی از پایگاه سپاه بیرون رفتیم. در بین راه به قبرستانی رسیدیم. حسین گفت: «آرام راه بروید.» سپس عباراتی عربی از نهج البلاغه خواند و بعد، آن را ترجمه و تفسیر کرد. آن خطبه این بود: حضرت علی (ع) به یارانش که از کنار قبرستانی عبور می کردند، فرمود: «آیا می دانید که مرده ها با شما صحبت می کنند؟» یاران گفتند: «نه!» امام فرمود: «آنها دارند به شما می گویند که ما فرصت را از دست دادیم، ولی شما فرصت دارید. فاصله ما با شما یک متر بیشتر نیست، اما ما فرصت را از دست داده ایم. اکنون نه راه بازگشت داریم و نه راهی برای انجام عمل خیر. پس قدر این فرصت را بدانید و آن را غنیمت شمرده و از آن استفاده کنید ...» و چنان این سخنان را بیان می کرد که گویی از طرف امیرالمومنین (ع) مامور به بیان این مطالب است. 🔸 ملاقات خدا شب عملیات هویزه بود، بچه ها شور و حال عجیبی داشتند. یکی وصیت نامه می نوشت، یکی نماز می خواند، بعضی قرآن می خواندند و بعضی با یکدیگر شوخی می کردند. در جاهایی صحنه هایی هم چون شب عاشورا دیده می شد. حسین دستور داد همه موجودی انبار، یعنی دو گونی لباس نو را بین بچه ها تقسیم کنند. سپس درخواست آب کرد تا غسل شهادت کند، اما آب به اندازه کافی نداشتیم. گفت: «به اندازه شستن سرم باشد، کافی ست.» به او گفتم: «فردا عملیات است و در گرد و غبار، دوباره سرت کثیف می شود.» گفت: «به هر حال می خواهم سرم را بشویم.» گفتم: «مگر می خواهی به تهران بروی؟» گفت: «نه، فردا می خواهم به ملاقات خدا بروم.» بالاخره یکی از بچه ها یک کتری آب نیم گرم تهیه کرد و طشتی گذاشتیم و حسین سرش را شست. یونس شریفی 🔸 نابغه مسلمان برادر عزیز ما، حسین علم الهدی در جلسات و کلاس های ما در مشهد حضور فعال داشت، اما من در آن زمان ایشان را به خوبی نمی شناختم و نمی دانستم که یکی از مسلمانان نابغه است، تا این که به اهواز رفتم و از نزدیک با او آشنا شدم و چندین خاطره با ایشان دارم. از جمله آخرین روز پیش از شهادت حسین، یعنی روز ۲۸ صفر. من کنار کرخه کور ایستاده بودم که نماز بخوانم، دیدم حسین علم الهدی و عده دیگری از برادران به سوی من می آیند. خیلی گرم و صمیمی با من برخورد کردند و من هم از دیدارشان بسیار خوشحال شدم. بعد از این که قدری با هم صحبت کردیم، به آنها گفتم: «خب، نیروهای ارتش به این جا رسیده اند، شما دیگر می توانید به عقب برگردید.» اما حسین گفت: «نه آقای خامنه ای، ما می خواهیم به پیش برویم.» البته حقیقتا هم آنها به پیش رفتند و به لقاءالله پیوستند. رهبر انقلاب ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🔴دانشجویان ایرانی که زیر تانک له شدند❗️ 🔻در دانشگاه که بود اساتید مارکسیست به‌خاطر تسلط علمی «او» بر اندیشه اسلامی، جرات نمی کردند در کلاس‌هایی که او شرکت می کرد حرف‌های انحرافی بزنند و یا اصلا به آن کلاس نمی‌رفتند!! 🔻وقتی که پیش نویس قانون اساسی در حال بررسی در مجلس خبرگان قانون اساسی بود، «او» پیگیر گنجانیدن «ولایت فقیه» بود و طرحی را برای آن به مجلس ارسال کرد. 🔻«او» از دانشجویان مرتبط به آیت الله خامنه‌ای در مشهد پیش از انقلاب و فعال عرصه سیاسی قبل و بعد از انقلاب و موضوع تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بود. 🔻وقتی به اهواز رفت در اتاق محقرش بسیاری شب‌ها را تا صبح تحقیق و مطالعه می کرد و سخنرانی های پرشور او در رادیو اهواز شنوندگان زیادی داشت. 🔻در دورانی که فرمانده سپاه اهواز بود و به‌ خاطر خیانت بنی صدر آذوقه و سلاح به نیروهای مدافع مردمی نمی‌رسید؛ او با همراهی جمعی از دانشجویان و دانش آموزان و مردم به جنگ دشمن می رفت. در هویزه در یک روز توانست با همراهی یارانش هشتصد نفر بعثی را با دست خالی اسیر کند. 🔻اما حسین و حدود ۶۰ نفر از دانشجویان انقلابی و مردم در محاصره لشکرهای مجهز عراقی افتادند و در ۱۶ دی ۱۳۵۹ و در روز اربعین حسینی، پس از مقاومتی جانانه و تا آخرین نفس با گلوله مستقیم دشمن، همگی به شهادت رسیدند و‌ شنی های تانک های عراقی پیکرهای آنها را چنان زیر خود خُرد کردند که اثر قابل شناسایی از آنها نماند. 🔻پس از این واقعه، هویزه سقوط کرد و هجده ماه بعد که آزاد شد پیکر شهید حسین علم الهدی از قرآنی که با امضای امام خمینی و آیت الله خامنه‌ای به همراه داشت شناسایی شد. 🔻ایستادگی او‌ و یارانش امید زیادی در جبهه خودی ایجاد کرد که زمینه عملیات های بعدی از جمله فتح خرمشهر شد. 🔻همچنین مقاومت شهید علم الهدی و یاران مظلومش ترس زیادی در نیروهای بعثی ایجاد کرد، چون صدام فهمیده بود که در فرمول‌هایش با جریان جدیدی مواجه شده است و باوجود آن‌که می‌توانست سوسنگرد را هم بگیرد، جرأت نکرد جلو بیاید. 🔻روز ۱۶ دی در تقویم به عنوان نامگذاری شده است ولی متاسفانه دستگاه‌های فرهنگی و رسانه‌ای، دانشگاه ها و تشکل های دانشجویی توجه زیادی به این حادثه مهم و الگوی بزرگ جریان دانشجویی ندارند. ✍حمیدرضا ابراهیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹در حدیث قدسی آمده است که خدواند فرمود: ای بندگانم! شش چیز از شما و در برابر آن شش چیز از من می باشد؛ اگر به وظایف خود عمل کردید، خیر دنیا و آخرت نصیب شما خواهد شد: 1⃣ آمرزش و عفو از من و توبه از شما؛ 2⃣بهشت برین از من و طاعت و عبادت از شما؛ 3⃣ روزی زیاد از من و شکر و سپاس از شما؛ 4⃣ قضا از من و رضا از شما؛ 5⃣ بلا از من و صبر از شما؛ 6⃣ اجابت از من و دعا از شما 📚مواعظ العددیّه،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗💗💗 اصلِ خوبی مهربونیه... سخنان استاد الهی قمشه‌ای در سالروز تولد ۸۵ سالگی‌شون عمرشون دراز باد 🤲