#شعر
رباید دلبر از تو دل ولی آهسته آهسته
مراد تو شود حاصل ولی آهسته آهسته
سخن دارم ز استادم نخواهد رفت از یادم
که گفتا حل شود مشکل ولی آهسته آهسته
مزن از ناامیدی دم که آن طفل دبستانی
شود دانشور کامل ولی آهسته آهسته
به نور دانش و تقوا، شود گمگشتگانی را
به حق آوردن از باطل ولی آهسته آهسته.
🔰 کانال اندیشگان
@andishgan
#حکایت #قصه
روزی از بهلول پرسیدند : راز طول عمر در چیست ؟
گفت : در زبان آدمی .
گفتند؛ چگونه است آن راز؟
گفت؛ آناست که هر اندازه زبان آدمی کوتاه باشد، عمرش دراز میشود و هر چه زبان دراز شود، از طول عمر آدمی کاسته می شود ...؟
⬅️ کانال اندیشگان
@andishgan
#قصه
زندگی = کلم
شخصی برای اولین بار یک کلم دید.
اولین برگش را کند،
زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و ...
با خودش گفت:
حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادوپیچش کردن ...!
اما وقتی به تهش رسید وبرگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده،
بلکه کلم مجموعهای از این برگهاست ...
حکایت زندگی هم این چنین است
ما روزهای زندگی رو تند تند ورق
می زنیم و فکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده،
درحالیکه همین روزها آن چیزی ست که باید دریابیم و درکش کنیم...
✨زندگی، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش هستیم✨
#تأمل
#اندیشگان
@andishgan
30.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادی از #مشهد_قدیم
صحن مطهر حرم امام رضا (ع)، در زير آن برف شديد، مملو از ميهمان بود و باز هم دسته دسته ميهمانهاي ديگر، زن و مرد و پير و جوان، با علمهايي سياه و سبز و قرمز به آنها ميپيوستند.
يك گردان از بسيجيها با لباس استتار و سرنيزههاي آخته، عمليات آموزشي رزم انفرادي را به نمايش گذاشته بودند. حركات آنان كه با صداي سوت فرمانده نظم گرفته بود، پاكوبيدنهايشان، و نام مبارك «الله» كه با فريادهاي رشادتآميز آنها در صحن مطهر حرم ميپيچيد و صداي بلندگوها را تحت الشعاع ميگرفت، حكايتگر عزمي استوار بود نشأتگرفته از نفخات قدسي روح الهي امت و ارادهاي كه در بطن خويش تحولات تاريخي عظيمي را نهفته داشت.
#سرمایه_های_بزرگ
#شهید_آوینی
🔰 کانال اندیشگان
@andishgan
#یادداشت
✍️#فیلم_علف_زار را دیدم.
موضوعش هتک حرمت و تجاوز به عنفه.
خیلی فیلم مخربیست متاسفانه.
در مورد اینکه اصلا پرداختن به این مسائل (تجاوز و مسائل ...) درسته یا نه اختلاف هست و عده ای می گویند پرداختن به این مسائل و حتی استفاده زیاد از کلماتی مثل (انحراف جنسی و ...) در جامعه باعث قبح شکنی این مسائل می شود و البته این نگاه خیلی بنظرم قوت دارد. هر مساله ای چنین است. هر چیز بدی اگر بیشتر اتفاق افتد بیشتر عادی می شود و بعض احادیث را شاید بتوان به این زمینه حمل کرد که مراقب محیطتان باشید.
گذشته از این نکته قهرمان فیلم فردیست که می خواهد اعاده حق کند و...
در مقابلش افرادی قرار دارند که بسیار نمادهای مذهبی را دارند. بعد نگاه کردن فیلم خیال می کنید مسئولین ایران چقدر منحرف اند و جاه طلب.
حسی به شما دست می دهد که گویا مسئول خوبی در ایران نداریم (البته این نگاه با تکرار شدن چنین فیلم هایی و بد نشان دادن مسئولین به کرات در فیلم ها ایجاد می شود ظاهرا).
جالب است در فیلم دو پرونده درباره رابطه نامشروع دنبال می شود که پرونده فرعی در فیلم طوری به تصویر کشیده شده که شما دلتان برای گناهکاران می سوزد (به این معنا می سوزد که گویا حقی دارند چنین کاری کنند) و وقتی نیاز به دادن اجازه برای بچه نامشروعشان به میان می آید شما یک لحظه به خودتان می آیید و می بینید بجای آن قاضی دارید در دلتان می گویید خوب بخاطر این بچه قانون کشور را نادیده بگیر و...
نمی دانم این برداشت خودم بود و در کل فیلم بدیست. از اول که وارد فیلم می شوید احساس کردم ایران چقدر جای فلاکت باریست .
کلیپی از کیارستمی مانده که در آن می گوید:
آدم چه راحت به بی آبرویی عادت می کند.
جمله خیلی تاثیر گذاری بود واقعا چه راحت در زندگی به بی آبرویی عادت می کنیم.
#فیلم
#نقد_فیلم
⏳اندیشگان
@andishgan
✍️حجت الاسلام #مسعود_دیانی، دین پژوه و مجری برنامه سوره شبکه چهار دارفانی را وداع گفت. همیشه فقدان انسان های فرهیخته، دردناک و جبران ناپذیر است. او تلاش زیادی برای شکل گیری گفت و گوی تخصصی در حوزه تاریخ انجام داد. درگذشت او را تسلیت میگوییم. رحمت و غفران الهی بر او باد.
وی در طی یک سالی که به بیماری سرطان مبتلا بود، مجموعه ای از یادداشت ها را منتشر میکرد که شاید بتوان آنها را ذیل عنوان #مرگ_آگاهی جمع نمود. داستان عجیب و دردآور درمان بیماری سرطان، و اینکه چطور زندگی انسان سریع عوض میشود و همه چیز ناگهان رنگ و بو می بازد.
آخرین یادداشت او از این قرار است:
اندیشگان
✍️حجت الاسلام #مسعود_دیانی، دین پژوه و مجری برنامه سوره شبکه چهار دارفانی را وداع گفت. همیشه فقدان ا
🔴 روایت مرحوم مسعود دیانی از «تجارت درمان سرطان»
عمل جراحی سخت و سنگین بود. نزدیک به ده ساعت وقت برده بود. حدس نمیزدیم از عمل اول سختتر باشد. که بود. در جراحی اول معده و طحال و نیمی از کبد و پارهای ازمری و غدد فوق کلیوی را برداشته بودند. در جراحی دوم دیافراگم و روده و بخش دیگری از مری را. این بار مجبور شده بودند تیغها راتا پشت قلب ببرند. و این یعنی احتمال مرگ مضاعف. میانهی جراحی باز از فاطمه رضایت گرفته بودند که خطر مرگ را با تصمیم جدید بپذیرد. امضا کرده بود و میشد حدس زد مادرم، برادرم، فاطمه و دوستانم چه رنج و زجر وحشتناکی از سر گذرانده بودند. تا من نیمهشب از اتاق عمل بیرون بیایم. با لولهای در روده که قرار بود از یکی دو هفتهی بعد دهان جدیدم شود. برای خوردن غذاها و داروهایی که فقط میتوانستند مایع باشند. و با سرنگ به روده تزریق شوند. مابقی درد وحشتناک بود، اضمحلال تن بود. و سکوت.
حالا دیگر کسی حرفی برای گفتن نداشت. این آخرین عمل جراحی ممکن روی بدن یک انسان بود. و ما به نقطهی صفر که نه، به ماقبل صفر برگشته بودیم. هنوز لکههایی از تودههای سرطانی در کبد مشاهده میشدند و باید میسوختند. احتمالا آن هم بیحاصل. حالا اما میتوانستیم پرسشی که چند ماه پیش اجازه نیافت با آرامش و به دور از هیجان جواب بگیرد را دوباره مطرح کنیم. هرچند پاسخ این بارمان مشخص بود. دیگر نه تن به عمل میدادیم، نه با شیمیدرمانی به تماشای خاکستری خود مینشستیم. اما هشت ماه پیش چه؟
هنوز هم حق جانب پزشک اول نبود که سایهی سنگین مرگ را در این بیماری میدید و ما را به انتخاب روش تسکینی به جای روش تهاجمی دعوت میکرد؟ حالا بعد از تحمل انبوه درد و زخم و ویرانی عمل و شیمیدرمانی، بعد از صرف چندصد میلیون تومان هزینه، بعد از زمینگیر شدن و خانهنشین شدن و فلج شدن در امور روزمره، بعد از اینکه آیه و ارغوان ماهها پدرشان را جز افتادهای بیجان و ملول بر تخت ندیدند باید به افتخار امید و مقاومت و توکل کف میزدیم؟
وقتی پژوهشهای علمی نشان میدادند که عمل جراحی در سرطان پیشرفته و متاستاز داده بیفایده است، از در بیرونش کنی از پنجره برمیگردد. عدد بقا زیر یکسال است، آنهم به عذاب. اجازه نداشتیم جور دیگری تصمیم بگیریم که متهم به ترس از شیمیدرمانی و زهرناکیاش نشویم؟ انگ بیمسئولیتی نخوریم؟ ضد علم و خرافاتی به حساب نیاییم؟ و داغ ننگ بیایمانی روی پیشانیمان ننشیند؟
بهگمانم تجارت درمان سرطان در روزگار ما خوب خودش را به مفاهیم دینی و روانشناسی و ارزشهای اخلاقی چسبانده بود. میمکید. و قهرمان میساخت؛ ساکت و ویران و مظلوم. همین.
📚اندیشگان
@andishgan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹رهبر سیاه پوستان آمریکا:
90 میلیون ایرانی اعتقاد دارند مهدی می آید و حاضرند برایش جان دهند.
پ.ن: به نظرتون واقعا تو ایران ۹۰ میلیون معتقد به امام زمان داریم؟
قطعا نه.
ولی به برکت نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، این نگاه در دنیا نسبت به کشور ما وجود داره و مایه ی امید مومنین و ترس دشمنان شده.
خیلی کوته بینی هست اگر بخاطر یه سری مشکلات اقتصادی ، این تاثیر عظیم رو فراموش کنیم و فکر کنیم انقلاب موفق نبوده.
البته قطعا منکر ضرورت حل مشکلات اقتصادی نیستیم ولی آدم باید به صورت مجموعی به این مقوله نگاه کنه، اون وقته که موفقیت نظام اسلامی رو درک میکنه.
📚اندیشگان
@andishgan
10.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وسعت روحی تا چه حد؟!!!
معرفت تا چه حد؟!!!
صدق در ایمان تا چه حد؟!!!
و فاصله ما با آنها تا چه حد؟!!!😔
📚اندیشگان
@andishgan
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻این خانم ادعا دارد ۹۹ درصد زنان مسلمان نمیدونن چرا باید موهاشون رو بپوشونن! 🧐
🔻به نظر شما #فلسفه_حجاب چیست؟ 🤔
✅کانال اندیشگان
لینک عضویت👈
🌐 https://eitaa.com/joinchat/3893887279C7b5cd95191