🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#آرامش_یک_امدادگر
#شهید_حمیدرضا_دادو
عملیات عاشورای 3
✍️✍️ راوی #علی_اصغر_کوثری
#شب_عملیات عاشورای3 بود
#گردان_علی_اضغر_علیه_السلام با دشمن درگیر شد
همان دقایق اول عملیات #برادر_عمو_غفارجانشین گردان علی اصغر علیه السلام با آتش دشمن مجروح شد
همه ی کادر گردان وحشت زده دنبال امدادگر میگشتند که یک نوجوون لاغر اندام و نحیف خودش رو رسوند و با دقت و آرامش مشغول بستن زخم های عمو غفار خصوصا شکمش شد که خیلی آسیب دیده بود. اونقدر با حوصله و آرامش کار میکرد که انگار نه انگار که از زمین وزمان آتیش میریزه .
همه حیران آرامش این امدادگر به ظاهر کوچولو بودن. #شهید_عباس_احمدی از این همه دلاوری حیرت کرده بود که چطوری این رزمنده بدون توجه به این هیاهو داره کارش رو میکنه.
این امدادگرهمون رزمنده نحیف و لاغری بود که #شهید_آجرلو فرمانده گردان قصد داشت در خط پدافندی فکه اون رو نگهداره و جلو نیاد .
کی باور میکرد این نوجوون امدادگر موقع عملیات یک شیرمرده.
این امدادگر شجاع ودلیر کسی نبود غیر از #شهید_حمید_رضا_دادو که بعدها به #گردان_تخریب_لشگر_10_سیدالشهداء_علیه_السلام رفت ودر تیرماه 66 در عملیات نصر4 به شهادت رسید
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🔴 روایت یک شهید از #شب_عملیات
🌷 #شهید_مهدی_ضیائی
#شب_عملیات_بیت_المقدس_2
🌷🌷ساعت 15/10 شب است و لحظات حساس و پرشوری را پشت سر میگذارم ، صدای خواندن دعای کمیل از رادیو به گوش میرسد.آخر امشب شب جمعه است . چند دقیقه پیش که بیرون سنگر بودم هوا بهتر از شبهای دیگربود. هوا ابری بود اما باران و برف نمی آمد و بسیار تاریک،صدای خمپاره ها هراز چندگاهی سکوت را برهم میزد و نورانفجارات که درفاصله نه چندان دور منفجرمیشد چندلحظه ای کوتاه فضا را روشن میکرد. هنوز آتش زیاد نشده و تبادل آتش سبک است.
امشب برایم شب بزرگی است، گویی گیج شده ام گاهی قرآن میخوانم،گاهی بچه ها را دعا میکنم. گاهی صلوات میفرستم و گاهی هم دعا میخوانم. آخرامشب شب عملیات است. و بچه ها همه برای عملیات سرازیر شده اند ومن هم با چند نفر از بچه ها بنا به مصلحتی که حاج آقا روح افزا تشخیص دادند جلو نرفتیم. آری امشب برایم شب بزرگی است.و بسیار بسیار پرارزش،شب عملیات برای من شب وصل است شب دیدار است.شب لقاء عاشق خسته دل با معشوق مشتاق است. شب عملیات برای من شب رها شدن ازتمام رنجها و وابستگی هااست.شب پرواز از عالم خاکی به سوی ملکوت،شب رستگارشدن است.شب دیداراست،آری دیدار!! چه اسم زیبایی،دیدار با آنکه دوستش دارم و بزرگش میشمارم. دیدار با آنکه به خاطر او هرکار توانستم کردم و میکنم.شب عملیات شب نتیجه گرفتن است.شب برات گرفتن است.شبی است که دیگرخیلی ها راحت میشوند. خیلی ها میروند پیش آنها که زودتر پرکشیدند و ما را تنهای تنها درغم خود گذاشتند. هنوز چند صباحی از پرواز ملکوتی حاج قاسم وحاج رسول نمیگذرد و هنوز داغ آنها دل و روح ما را از اشتغال به خود وانگذاشته که باید در فراق چندتن دیگر باز هم بسوزیم. هنوز سوز دوری از شهید صادقیان و شهید دادو و آقا سید محمد از دلمان برطرف نشده که سوز دیگری برآن وارد می آید. راستی خدا!!!! امشب که شب عشقبازی است امشب که شب دیدار است. چه کسانی را به حضور می پذیری.؟ کدامیک از دوستانم را میخواهی از بینمان ببری؟ ای کاش دل بی طاقتم صبر میکرد و این سوال را نمی کرد. اما ای خدا.. آیا من را هم میبری؟؟؟ آیا بعد از چند سال آشنایی با تو دوری از تو ، بعد ازچندسال گدایی کردن و سعی کردن ، امشب شب دیدار ما هم میرسد یا نه؟ آیا امشب من را هم می بری یا نه؟؟ به خدا ای خدا.. به خودت قسم ،که خسته دلم ،سوخته دلم، دیگربرایم سخت شده است ،هرروز درآتش فراق یک یک یاران سوختن سخت است.
بی سروجان به سر شود بی تو به سر نمیشود
ای خدا چه بگویم با تو و از این حرفها کدام را بر زبان بیاورم که هرچه بگویم هم تو میدانی و هم من.. منتهی هرچند وقت یک بار که دلم خیلی میگیرد مجبور میشوم درد دلم را در روی کاغذ با تو در میان بگذارم زیرا کسی ندارم که با او این سخنان را بگویم.
محمد مهدی ضیایی
ماووت 24/10/66
ساعت 11 شب جمعه
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
#عملیات_بیت_المقدس_4
محدوده عملیات لشگر10
✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 راوی: #جعفر_طهماسبی
1️⃣ روزهای اول ماه شعبان بود و ماه توی آسمون نبود.
دو یا سه شب از #ولادت_امام_حسین علیه السلام میگذشت...
شب چهارشنبه قبلش #ولادت_قمر_بنی_هاشم (ع) بود و ما توی مقرمون در شهر بیاره عراق دعای توسل بر گزار کردیم و از بچه ها خیلی گریه گرفتم ..
گفتم چند شب دیگه عملیاته.
معلوم نیست کدوم یکی از ماها زنده باشیم.
خوشبحال اونهایی که آماده شدند برای لقاء خدا.
و بعد با گریه گفتم ..بچه ها هر کدوم شهید شدید ما رو هم از یاد نبرید.
#شب_عملیات با این فضای معنوی پشت سر و مناسبت ولادت امام زمان (ع) که در پیش بود دل به خدا دادیم و سوار قایق ها شدیم...موتور قایق ها که روشن شد یک نگرانی به نگرانی ها اضافه شد و آنهم صدای موتور قایق ها بود که در سکوت شب و در کوهستان موجب هوشیاری دشمن میشد.
برای حل این مشکل پتو دور موتورها کشیدند و صدا به اندازه زیادی کم شد. قایق ها حرکت کردند. ما با #بچه های_اطلاعات_عملیات قایق اول بودیم و از #اسکله جدا شدیم و داخل یکی از شیارها به سمت دریاچه دربندی خان حرکت کردیم..ابتدای مسیر پیچ و خم داشت و یکمقدار که گذشتیم مسیر باز تر شد و قایق ها زیر #ارتفاع_شاخ_سورمر که مشرف به دریاچه بود رسیدند که قایق ما به علت اینکه پتوی روی موتور خیس و سنگین شده بود و راه خروج دود از اگزوز رو گرفته بود خاموش شد.
و بقیه قایق ها هم ایستادند...سکاندار قایق تسمه هندل قایق رو کشید تا قایق روشن بشه ....اما قایق خفه کرده بود و هرباری که سکاندار تسمه رو رها میکرد در آن سکوت صدای "تقش" نگران کننده بود.
در همین حین بود که سه چهارتا منور توی آسمون روشن شد و صدای رگبار دوشکا که تیر رسام داخل آب میزد آرامش ما رو به هم ریخت..دو کیلومتر با نقطه شروع درگیری فاصله داشتیم.
🍃🌹
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#شب_عملیات
#عملیات_کربلای_یک
9 تیرماه 1365
✅ دوشنبه 9/4/65 ساعت 22.30 پس از اعلام رمز يا ابوالفضل العباس (ع) رزمندگان لشكر 10 سيدالشهداء (ع) ، گردانهاي المهدي(ع) به فرماندهي سردار شهيد مسعود(صمد) يكتا در سمت راست جاده آسفالتي مهران به دهلران و گردان حضرت علي اصغر(ع) در سمت چپ جاده آسفالتي به عنوان خط شکن عملیات خود را آغاز کردند و گردانهای حضرت علي اكبر (ع) ، حضرت حمزه سيد الشهداء (ع) و گردان زرهي که به عنوان نیروی احتیاط در خط حضور داشتند در ساعت 5 صبح 10 تیرماه وارد عملیات شده و با هماهنگي ساير گردانها با عبور از رودخانه گاوي و موانع و استحكامات دشمن،منطقه وسيعي رااز دست دشمن آزاد نمودند و تا نزدیکی روستای امام زاده سيد حسن پيشروي کردند
@alvaresinchannel