eitaa logo
هیات مجازی انصار الحجه ارواحنا فداه ✅
1.1هزار دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
27.7هزار ویدیو
637 فایل
『°•بِسمِ‌رَّبِ‌ الحجه. اینجا مهدیه مجازی دوستان و خادمین امام الحجه علیه السلام است. ألَـلّـھم‌ْ؏َـجِـٰل‌ّلِوَلِیٰــــك‌ألٰـفَـٖࢪجّ🌱. برای ارتباط با ما :👇👇👇👇👇 @Ahmadqasemi34
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 تفضل عظمای الهي بر معصومین علیهم صلوات الله و سلامه و برکاته 💐 🌹 جابر بن عبد الله انصاری رحمه الله روایت کرده _ وارد کوفه شدم، مولی امیر المومنین علیه السلام را دیدم که با انگشت مبارکش می نویسد و تبسم میکند 😊 عرضه داشتم: ای امیر المؤمنین، چه چیز سبب شما شده است ⁉️ فرمودند : میکنم از کسی که این آیه را میخواند ولی اصلی را ندارد ( از حق معرفت و این آیه غافل است ) عرض کردم : چه آیه ای منظورتون هست یا امیر المؤمنین ⁉ حضرت فرمودند : « فرمایش خداوند متعال در سوره نور - آیه ۳۵ ؛ 🔸️ اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ ۖ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ ۚ... 🔸️ بعد فرمودند : ﴿مشکات﴾ در این آیه، حضرت صلی الله علیه و آله هست، ⚘ ﴿مصباح﴾ من (امیر المؤمنین) هستم، ⚘ ﴿زجاجه﴾ حسنین علیهما السلام هستند، ⚘ ﴿کوکب درّی﴾ امام زین العابدین سجاد علیه السلام، ⚘ ﴿شجره_مبارکه﴾ امام محمد باقر علیه السلام، ⚘ ﴿زیتونه﴾ امام جعفر صادق علیه السلام هست، ⚘ ﴿لا شرقیَّه﴾ امام موسی کاظم علیه السلام، ⚘ ﴿لا غَربیّه﴾ امام رضا علیه السلام هست، ⚘ ﴿یکاد زیتها یضیئ﴾ امام جواد علیه السلام، ⚘ ﴿و لو لم تمسسه نار﴾ امام هادی علیه السلام هست، ⚘ ﴿نور علی نور﴾ امام حسن عسکری علیه السلام، ⚘ ﴿یهدی اللّه لنوره من یشاء﴾ امام زمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه هست... » ⚘ 📚 تفسیر البرهان، جلد ۴ _ غاية المرام، جلد ۳
🔴 مثل معتادها نباشید! 🔰اینطور نیست که فقط هروئینی ها معتاد باشند. ماها هم ممکنه معتاد باشیم. ♻️یکی معتاد به قدرت است، یکی معتاد به اسم است، یکی معتاد به شهرت است. انسان وقتی معتاد اسم و شهرت شد، وقتی از او تعریف می کنی، کِیف می کند! می شود! مثل اینکه مواد به او رسیده است... وقتی هم که از او تعریف نمی کنی، مثل این است که مواد به او نرسیده و است. اینها همه اش اعتیاد است. 🌺انبیاء مثل کسانی هستند که می خواهند انسان را ببرند بیمارستان و او را مداوا کنند تا اعتیادش را ترک کند. 🌿 یک دوره ای باید بگذرد تا مواد از بدن او خارج شود. معتاد را وقتی می برند برای مداوا، هفتۀ اول، ده روز اول، خمار است؛ گیج است. تمام این دست و پا و بدنش درد می کند؛ چون عادت کرده به مواد. نمی تواند بنشیند. نمی تواند راه برود و حوصلۀ هیچ چیز را ندارد. ⚡️به ما گفته اند وقتی می روید ،حرف دنیا نزنید! اما انسان مثل خمارها دلش می خواهد آنجا هم یک کسی را پیدا بکند و حرف دنیا با او بزند! یعنی مثل اینکه می خواهد مواد بکشد! 🔅 به آدم می گویند وقت نماز خواندن، بازی نکن و حواست به نماز باشد سخته اما این دوای تو است. روزی پنج مرتبه این را بخور. این نماز، مثل همان قرص و دوایی است که خدا داده برای این که ما اعتیادمان را ترک بکنیم... 📘از بیانات آیت الله حائری شیرازی
﷽؛ ⭐️ شکایت در روز قیامت ⭐️ 🕯 الإمام الصادق عليه السلام: ثَلاثَةٌ يَشكونَ إلَى اللّهِ عَزَّ و جَلَّ: 1⃣ مَسجِدٌ خَرابٌ لا يُصَلّي فيهِ أهلُهُ، 2⃣ و عالِمٌ بَينَ جُهّالٍ، 3⃣ و مُصحَفٌ مُعَلَّقٌ قَد وَقَعَ عَلَيهِ الغُبارُ لا يُقرَأُ فيهِ. 🕯 امام صادق عليه السلام: سه چيزند كه به خداوند عز و جل شكايت مى برند: 🍇 مسجد خراب شده اى كه مردمش در آن نماز نمى گزارند، 🍇 و فرد دانا در ميان نادانان، 🍇 و قرآنى كه رها شده و غبار گرفته و تلاوت نمى شود. 📚 بحار الأنوار: ج 2 ص 41
🔴 مثل معتادها نباشید! 🔰اینطور نیست که فقط هروئینی ها معتاد باشند. ماها هم ممکنه معتاد باشیم. ♻️یکی معتاد به قدرت است، یکی معتاد به اسم است، یکی معتاد به شهرت است. انسان وقتی معتاد اسم و شهرت شد، وقتی از او تعریف می کنی، کِیف می کند! می شود! مثل اینکه مواد به او رسیده است... وقتی هم که از او تعریف نمی کنی، مثل این است که مواد به او نرسیده و است. اینها همه اش اعتیاد است. 🌺انبیاء مثل کسانی هستند که می خواهند انسان را ببرند بیمارستان و او را مداوا کنند تا اعتیادش را ترک کند. 🌿 یک دوره ای باید بگذرد تا مواد از بدن او خارج شود. معتاد را وقتی می برند برای مداوا، هفتۀ اول، ده روز اول، خمار است؛ گیج است. تمام این دست و پا و بدنش درد می کند؛ چون عادت کرده به مواد. نمی تواند بنشیند. نمی تواند راه برود و حوصلۀ هیچ چیز را ندارد. ⚡️به ما گفته اند وقتی می روید ،حرف دنیا نزنید! اما انسان مثل خمارها دلش می خواهد آنجا هم یک کسی را پیدا بکند و حرف دنیا با او بزند! یعنی مثل اینکه می خواهد مواد بکشد! 🔅 به آدم می گویند وقت نماز خواندن، بازی نکن و حواست به نماز باشد سخته اما این دوای تو است. روزی پنج مرتبه این را بخور. این نماز، مثل همان قرص و دوایی است که خدا داده برای این که ما اعتیادمان را ترک بکنیم... 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 📘از بیانات آیت الله حائری شیرازی
💠 دکتر شیبانی ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ بخش دوم 🔹(ادامه)؛ پس این سرزمین، همان سرزمین معروف (مکه) نیست چون این سرزمین، صحرایی است. خب؛ میفرماید {رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ .. [و نیز] به سفرهای [تجارتی] زمستانی و تابستانی} (قریش/۲)؛ این سفر بین شام و عراق است نه بین شام و حجاز. چرا؟ چون حجاز چیزی ندارد که دیگران بیایند و از مردم حجاز [به قصد تجارت] ببرند. چیزی ندارند که از آنها بخرند و برگردند. اما عراق خرما و میوه و صیفی‌جات و ترشیجات و سپر و آهن و نیزار دارد. چونکه قدمت تمدن عراق بیشتر است. اکنون تمثال‌های شیرها در الناصریه اشاره به چه چیزی هستند؟ به نجران سعودی یا نجران عراق و الحله و بابل؟! تمثالها در بابل نشانه‌ی قوت و نیرومندی هستند. سرجون، موسی ع است و حمورابی، ابراهیم خلیل ع است. بروید تحقیق کنید و آنرا استخراج کنید. خب پس چطور اینها در آنجا (عربستان) نیستند بلکه در بابل هستند؟! پس چطور موسی ع هم در بابل است؟! موضوع چیست؟ پس دنیا غلط و برعکس است!! پس مورد نظر کجاست؟ همین است. چرا علی بن‌ابیطالب ع در آن نماز خواند؟ اکنون اگر سوی کعبه‌ی مکعب که نزد آنهاست بروی، می‌بینی که جهت یکی از درب‌ها به سوی مصر است! دربی به سوی عراق نیست! و دربی که سوی یمن است، در واقع به سوی حبشه و اتیوپی اشاره می‌کند! و یک درب دیگر که نمی‌دانم به کدام‌سو است! اما وقتی به عراق و امام علی ع بیایی، می‌بینی که دربی به سوی شرق است و دربی به سوی عرب، الجزیره است و باب الطوسی به سوی یمن است و دربی به سوی شمال است. این قضیه نیاز به دورنگری دارد و نیاز داریم بدانیم مریم ع خواهر چه کسیست؟! {ای خواهر هارون}؛ هارون کیست؟! آیا همان هارون برادر موسی ع است؟ خب می‌توانست بفرماید "ای خواهر موسی"! پس هارون کیست؟! پیامبر ص فرمود "منزلت او (علی ع) نسبت به من، همچون منزلت هارون برای موسی است (توجه: این کلام یک جفر است!). یعنی علی ع پیامبر است! لیکن پیامبر نبود (معرفی نشد) چون امت ظرفیت اینرا نداشتند. اگر ظرفیت داشتند، به آنها می‌فرمود که علی ع پیامبر است و من و او در هیچ چیز فرقی نداریم و هردو پیامبر هستیم. عرب‌ها گفتند سن و سال علی ع کم است و به ولایتش هم راضی نشدند. آنها به پیامبری محمد ص هم راضی نبودند چه برسد به اینکه بخواهد بگوید علی ع هم پیامبر است! چرا راضی نمی‌شوند؟ چونکه عرب‌ها نسبت به ابوطالب ع کینه داشتند. ابوطالب ع فرد عظیمیست. ابوطالب ع کجا بود و او چه کسی بود؟ عمران که در الحله مدفون است کیست؟ و کلمه‌ی عمران به چه معناست؟ بنابراین بسیاری از امور هستند که باید بفهمید اینها غلط هستند و همچون وارد کردن سم در عسل، وارد ما کردند! مورخان مدرک دکتری می‌گیرند اما نمی‌دانند برای چه مدرک گرفته‌اند! برادران؛ باید بدانیم اگر همانطور که مردم می‌گویند سرزمین بابل سرزمینی لعنت شده است، پس چرا عمران در آنجا مدفون است؟ و عمران کیست؟ و هارون کیست؟ این بحث از شما نیاز دارد که تحقیق کنید. من طبعا می‌دانم و می‌دانم کعبه [حقیقی] کجاست اما اگر بگویم، هیاهویی به پا می‌کند! چرا سید القزوینی به الناصریه رفت و در مقام ابراهیم ع نماز گزارد؟! علیرغم اینکه ایشان علم بالایی دارد اما ای کاش با او می‌نشستم و دو جمله به او می‌گفتم! یقینا تمام علمش را رها می‌کرد!! چرا پاپ [به عراق] آمد؟ ما فقط برای رسیدن او جشن گرفتیم! آیا پاپ می‌فهمد یا خیر؟! آیا تاریخ‌نگاری دارد یا خیر؟ آیا بر حسب هوای خود آمد؟ چرا در این زمان آمد؟! {ساعت و موعد مقرر نزدیک شده و ماه شکافته شد}. پس پاپ می‌فهمد و شخص معمولی نیست که آمد! او از مدرسه‌ی عظیم ماسونی فارغ‌ التحصیل شده که اکنون تمام دنیا را اداره می‌کند! واتیکان کوچک است اما تمام جهان را اداره می‌کند! پس به فرودگاه نهایی آمده! به عربستان یا ایران نرفت! بلکه به مقام ابراهیم ع آمد! پس چطور مقام ابراهیم ع در عربستان است و ابراهیم ع آنجا اصنام و بت‌ها را متلاشی کرده؟!! برادران؛ تمام ماجرا در عراق است! امام حسین ع فرمود {كأني بأوصالي تتقطعها عسلان الفلوات بين النواويس و كربلاء .. گويا من می‌بينم كه بند بند مرا گرگان بيابان بين نواويس (روستایی مخروبه و مسیحی نشین در نزدیکی کربلا) و كربلا از هم جدا میسازند}. پس در کربلا نبود!! ای مورخان؛ مگر امام حسین ع مثل خداوند صادق نیست؟ خب نواویس چه اندازه با کربلا فاصله دارد؟! کربلا چقدر بزرگ است؟! نواویس چه؟! من نیاز دارم یک دانشمند و عالم با من حرف بزند. ما باید بفهمیم چرا همه‌ی پیامبران به وادی السلام آمدند؟ و وادی السلام چیست؟ آیا آنها نزدیک هستند که وقتی زمان ظهور برسد و امام حجت ع بیاید و ندا دهد "انی انا الله"، آنها آنجا باشند؟! ای مردم؛ من دروغ نمی‌گویم بلکه از روی بینه و برهان حرف می‌زنم.
🔴 داستان عبرت آموز در مورد فواید ! ✅آیت الله فهرى نقل مى کنند که جناب رجبعلی خیّاط به ایشان فرمودند : روزى براى انجام کارى روانه بازار شدم اندیشه مکروهى در مغزم گذشت ، ولى بلافاصله استغفار کردم. ✅در ادامه راه شترهایى که از بیرون هیزم مى آوردند ، قطار وار از کنارم گذشتند ، ناگاه یکى از شترها سنگى به سوى من انداخت که اگر خود را کنار نکشیده بودم آسیب مى دیدم. 🌑به رفتم و این پرسش در ذهن من بود که این رویداد از چه امرى سرچشمه مى گیرد و با اضطراب عرض کردم خدایا این چه بود ؟ 🔹در عالم معنا به من گفتند : این نتیجه ی آن فکرت بود که کردى. گفتم : گناهى که انجام ندادم! گفتند که : آن سنگ هم که به تو نخورد ..!
🔴شوخی طبعی تا کجا! ✳️روزی مخرمه بن نوفل که از بزرگان انصار بود و صد و پانزده سال از خدا عمر گرفته بود، در احتیاج به قضای حاجت پیدا کرد. 💠 اما چون شده بود، از اطرافیان خواست تا او را به محلی امن هدایت کنند، تا او رفع حاجت کند. 💥نعمان بن عمرو انصاری که خود یکی از صحابه پیامبر و مردی بسیار شوخ طبع بود، دست او را گرفت و اندکی گردانید و در نهایت او را به مکانی نزدیک صحن مسجد در میان مردم برد و گفت: همین جا بنشین. ✨و بعد خودش گریخت! 💠مخرمه تا خواست مشغول بشود، مردم از هر طرف فریاد برآوردند، او شرمسار شد و گفت: چه کسی مرا فریفت؟ گفتند: این کار نعمان بود. گفت: واللّه اگر دستم به او برسد، با این عصا چنان به سرش می زنم که تاکنون چنین ضربتی نخورده باشد! 🌾چند روز بعد مخرمه و نعمان هر دو در مسجد بودند که عثمان بن عفّان وارد مسجد شد و در محراب نماز ایستاد. ⚡️ نعمان برخاست و در گوش مخرمه گفت: ای پدر، نعمان اینک در محراب ایستاده و نماز می خواند. مخرمه گفت: ای فرزند مرا به او برسان که از او دلی پر خون دارم. ✅نعمان دست او را گرفت، نزدیک محراب آورد و خود فرار کرد. مخرمه با قدرت تمام، عصای خود را بر فرق عثمان زد، چنان که سر او شکست! ❗️ اطرافیان پیش آمدند و گفتند که ای مخرمه چه کار کردی؟ ولی افسوس که کار از کار گذشته بود و سر شکسته! 🔰بعد هم بستگان مخرمه از عثمان عذرخواهی کردند... 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 📕کتاب خزائن، اثر مرحوم ملا احمد نراقی، ۳۹۷٫ (با اندکی تصرف)
🛑توجه خاص آقا عج به مادرشان نرجس خاتون.... ☀️حضرت روحی له الفداء عنایتی خاص به مادرشان دارند. 🌸مثلاً یک ختم برای حضرت نرجس خاتون بخوان. به وارد می شوی، دو رکعت نماز مستحبی بخوان و ثوابش را هدیه کن برای نرجس خاتون.. ✅حاج محمد که از صلحا بود می گفت: مکه رفتم و اعمال حج که تمام شد، یک روز گفتم یک عمره مفرده برای مادر امام زمان انجام بدهم و از بی بی درخواست کنم که از فرزندشان بخواهد که من، چهره ایشان را زیارت کنم. 🔰طواف و نماز و سَعی بین صفا و مروه را انجام دادم. سَعی بین صفا و مروه که تمام شد، طواف نساء و نمازش را خواندم و دیگر بی حال شدم. 💠 حدود یک ساعت و نیم به اذان صبح بود. دیدم پنج شش نفر پشت مقام ابراهیم نشسته و یک ظرف خرما جلویشان گذاشته اند و آقایی هم آن بالا نشسته است که نمی شود چشم از او برداشت. 🌸خیلی فوق العاده است و برای بقیه صحبت می کند. وقتی این آقا را دیدم، زانوهایم شروع کرد به لرزیدن. خرماها بیشتر جلب توجه کرد؛ چون خیلی بی حال و خسته شده بودم. نشستم و تکیه دادم.. 🌺آقا فرمود: «این حاج محمد برای مادر من یک عمره انجام داده است و خسته شده است. چند تا از این خرماها را به او بدهید» ✳️یک نفر فوراً بلند شد و بـشقاب خرما را مقابل من آورد. من هم پنج شش تا برداشتم؛شروع کردم خوردن. دیدم دارند نگاه می کنند و تبسم می کنند. 🌼بعد دو مرتبـه فرمود: «بـله؛ ایشان برای مادر من یک عمره ای انجام داد و به زحمت هم افتاد. خـدا قبـول می کند؛ ان شـاء الله». ♻️یک دفعه نگاه کردم، دیدم هیچ کس نیست. فوراً به خود آمدم. گفتم: «اصلاً آرزویم همین بود که حضرت را ببینم و چقدر زود مستجاب شد...» 🌷🌷🌷🌷 📒منابع کمال الدین، ج 2، ص 670. بحارالأنوار، ج 68، ص 96.
🟣 عالم ربانی آیت الله حق شناس رحمه الله: جوانهاى عزيز، خوب گوش بدهيد! در ابتداى جوانىِ‌ من، كسى نبود كه اين را براى من بخواند؛ ولى من به شما تذكر مى‌دهم و يادآورى مى‌كنم. راه وسوسه را بر مى‌بندد اين هم يك مشوق براى شما تا بدانيد كه با خون و رگ و پى شما مى‌آميزد. درباره‌ى شيطان گفته شده است كه «ان الشيطان ليجرى من ابن آدم مجرىالدم».1 يعنى شيطان از راه دوران دم وارد خون مى‌شود و را وسوسه مى‌كند. اما اين جوانى كه قرائت قرآن كرده است وكتاب بارى تعالى با خونش ممزوج شده است، شيطان چگونه مى‌تواند او را وسوسه كند؟! باز بخوان و بالا برو! «يعطى الامان بيمينه». به او گفته مى‌شود: تو در امانى. هيچ غصه نخور. آتش حتى به ذهنت هم خطور نكند. «و الخلد والجنان بيساره». بهشت در سمت چپ توست، باباجان! «و يُكسى حُلَّتين». دو حله و لباس بهشتى به او مى‌پوشانند. «ثم يقال اقرأ وارقه». به اوگفته مى‌شود: همان قرآن‌هايى كه مى‌خواندى، باز بخوان و بالا برو! پروردگار خودش لايتناهى است. جوايزش هم لايتناهى است. پاداش والدين قارى قرآن در باز كج سليقگى كن و بگو: بچه‌ام اگر به برود؛ درسش مى‌ماند! اى بيچاره! وقتى اين قسمت از روايت را گوش دادى، آن‌وقت مى‌زنى توى سرت!«و يكسى ابواه حُلتين» دو تا حُله و لباس بهشتى هم به پدر و مادر قارى قرآن مى‌پوشانند. باز نگذار پسرت بيايد مسجد! به پدر و مادر اين قارى قرآن مى‌گويند: اين جزاى آن قرآن‌هايى است كه فرزند شما خوانده است. 1_ 📖مستدرک الوسائل ج16ص220از کتاب عوالی اللئالی 📚ز ملک تا ملکوت - 1، صفحه 204 آیت الله ‌‌‌‌🎋🎋🦋🎋🎋🎋
🔴راهنمایی آقا امام زمان(عج)برای توسل به حضرت اباالفضل علیه السلام... ✳️به نقل از آیت الله العظمی مرعش نجفی (ره) نقل شده است که فرموده اند: یکی از علمای نجف اشرف که مدتی به قم آمده بود، برای من چنین نقل کرد که: 💠من مشکلی داشتم به مسجد رفتم و درد دل خود را به محضر حضرت بقیة الله حجّة ابن الحسن العسکری امام زمان (عج) عرضه داشتم و از وی خواستم که نزد خدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود. 🔆برای این منظور، مکرر به جمکران رفتم ولی نتیجه ای ندیدم . ☘روزی هنگام دلم شکست و عرض کردم: مولا جان! آیا جایز است که در محضر شما و منزل شما باشم و به دیگری متوسّل شوم؟ 🌺شما زمان من می باشید، آیا زشت نیست با وجود شما حتّی به علمدار کربلا قمر بنی هاشم (علیه السلام) متوسّل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم؟! 💥از شدت تأثّر بین خواب و بیداری قرار گرفته بودم. ناگهان با چهره ی نورانی قطب عالم امکان حضرت حجة ابن الحسن العسکری (عج) مواجه شدم. بدون تأمل به حضرتش سلام عرض کردم، 🌼حضرت با محبّت و بزرگواری جوابم را دادند و فرمودند: 🌹نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمی شوم که به علمدار کربلا متوسّل شوی، بلکه شما را راهنمایی هم می کنم که به حضرتش چه بگویی. 💐چون خواستی از حضرت ابوالفضل (علیه السلام) حاجت بخواهی، این چنین بگو: یا "ابالغوث ادرکنی" (ای آقا پناهم بده)... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 📗کتاب«مسجد جمکران میعادگاه دیدار»
﷽؛ ⭐️ شکایت در روز قیامت ⭐️ 🕯 الإمام الصادق عليه السلام: ثَلاثَةٌ يَشكونَ إلَى اللّهِ عَزَّ و جَلَّ: 1⃣ مَسجِدٌ خَرابٌ لا يُصَلّي فيهِ أهلُهُ، 2⃣ و عالِمٌ بَينَ جُهّالٍ، 3⃣ و مُصحَفٌ مُعَلَّقٌ قَد وَقَعَ عَلَيهِ الغُبارُ لا يُقرَأُ فيهِ. 🕯 امام صادق عليه السلام: سه چيزند كه به خداوند عز و جل شكايت مى برند: 🍇 مسجد خراب شده اى كه مردمش در آن نماز نمى گزارند، 🍇 و فرد دانا در ميان نادانان، 🍇 و قرآنى كه رها شده و غبار گرفته و تلاوت نمى شود. 📚 بحار الأنوار: ج 2 ص 41
🟣علامه مجلسی (رحمت الله علیه) مینویسند : فلما شاع خبر وفاة الامام موسى بن جعفر في المدينة اجتمع أهلها على باب ام أحمد ، وسار أحمد معهم إلى المسجد ولما كان عليه من الجلالة ، ووفور العبادة ونشر الشرايع ، وظهور الكرامات ظنوا به أنه الخليفة والامام بعد أبيه فبايعوه بالامامة ، فأخذ منهم البيعة ثم صعد المنبر وأنشأ خطبة في نهاية البلاغة ، و كمال الفصاحة ، ثم قال : أيها الناس كما أنكم جميعا في بيعتي فاني في بيعة أخي علي بن موسى الرضا واعلموا أنه الامام والخليفة من بعد أبي ، وهو ولي الله و الفرض علي وعليكم من الله ورسوله طاعته ، بكل مايأمرنا . فكل من كان حاضرا خضع لكلامه ، وخرجوا من المسجد ، يقدمهم أحمد ابن موسى وحضروا باب دار الرضا فجددوا معه البيعة ، فدعا له الرضا وكان في خدمة أخيه مدة من الزمان إلى أن أرسل المأمون إلى الرضا وأشخصه إلى خراسان وعقد له خلافة العهد . ترجمه : هنگامیکه خبر در پیچید ؛ مردم به در آمدند و را با خود به بردند . زیرا میکردند که پس از ، و بعد ، فرزند امام کاظم جناب است ! به همین جهت در امر با او کردند ! حضرت شاهچراغ نیز از مردم مدینه بیعت گرفتند و سپس بر بالا رفتند و ای را قرائت فرمودند . آنگاه تمامی حاضرین را مخاطب ساخته و خواست که غائبین را نیز آگاه سازند و فرمودند : اکنون که تمامی شما در بیعت من هستید ، من خود در برادرم میباشم . بدانید بعد از پدرم ، برادرم ، و ی به حق و است و از جانب خدا و رسول بر من و شما است که امر آن بزرگوار را کنیم و به هر چه امر فرماید گردن نهیم . تا آنجا که همه حاضران گفته های آن بزرگوار را اطاعت کردند و به همراه به خانه امام رضا آمده و همگی با امام رضا بیعت نمودند و امام رضا درباره برادرشان احمد کردند و فرمودند : همچنان که را پنهان و ضایع نگذاشتی ، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد . مصدر : بحارالأنوار ، جلد 48 ، صفحه 308 🟣شیخ عباس قمی (رحمت الله علیه) مینویسند : وفي كتاب شد الازار في حط الاوزار عن زوار المزار في مزارات شيراز وشرح حال جمع كثير منهم تأليف معين الدين ابى القاسم جنيد بن محمود الشيرازي ألفه في حدود سنة 791 قال السيد الامير احمد بن موسى بن جعفر ابن محمد بن علي بن الحسين بن علي المرتضى (عليهم السلام) قدم شيراز فتوفى بها في ايام المأمون بعد وفاة اخيه علي الرضا بطوس وكان اجودهم جودا وأرأفهم نفسا قد اعتق ألف رقبة من العبيد والاماء في سبيل الله تعالى وقيل استشهد ولم يوقف على قبره حتى ظهر في عهد الامير مقرب الدين مسعود بن بدر فبنى عليه بناء وقيل وجد في قبره كما هو صحيحا طرى اللون لم يتغير وعليه لامة سابغة وفي يده خاتم نقش عليه (العزة لله احمد بن موسى) فعرفوه به ثم بني عليه الاتابك ابوبكر بناء ارفع منه ثم ان الخاتون تاش وكانت خيرة ذات تسبيح وصلاة بنت عليه قبة رفيعة وبنت بجنبها مدرسة عالية وجعلت مرقدها بجواره . ترجمه : در ایام ، به   کردند و بعد از ، در شیراز یافتند و برخی نیز گفته‌اند که به رسیدند . شریفشان مدتی مخفی بود ! تا اینکه در زمان کشف شد و ای برای آن بنا نمود . گویند که شریفشان در قبر ، تر و تازه مانده بود و از آن‌ جایی که در دست انگشتری داشته که نقش نگینش " العزّة لله احمد بن موسی " بوده است ، او را شناختند . بعد از آن ، بنایی بلندتر از اولی تأسیس کرد . سپس  که زنی و  بوده در سال ۷۵۰ هـجری قمری قبّه‌ ای بس عالی درست کرد و در جَنب آن مدرسه‌ ای عالی بنا نهاد و در جوار آن مرقدی هم برای خودش معین نمود . مصدر : الكنى والألقاب ، جلد 2 ، صفحه 351
✅ حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: الجلسه فی الجامع خیرلی من الجلسه فی الجنه؛ لان الجنه فیها رضی نفسی، و الجامع فیه رضی ربی؛ نشستن در برای من بهتر از نشستن در بهشت است؛ زیرا نشستن در بهشت سبب رضایت نفسم می باشد و اما نشستن در سبب رضایت پروردگارم می باشد.
روزی مردی وارد شد . مسلمانان به او گفتند : تو مسیحی هستی ، از مسجد خارج شو . مرد مسیحی گفت : شب گذشته در ، رسول خدا و را دیدم . حضرت عیسی به من فرمود : به دستان مبارک ، بیاور و من به دست او اسلام آوردم و اکنون آمده‌ ام تا اسلام خود را با مردی از باشد ، تجدید کنم . مسلمانان او را به محضر امام حسین آوردند . همین که به محضر حضرت رسید ، خود را بر پای امام انداخت و شروع به بوسیدن پاهای آن حضرت کرد . بعد خوابی را که شب گذشته دیده بود ، برای آن حضرت تعریف کرد . در آن هنگام حضرت فرمودند : آیا دوست داری تا کسی که به رسول‌ خدا است را نزد تو بیاورم ؟ گفت : بله . پس امام حسین فرزندشان حضرت علی اکبر را ندا دادند ؛ در آن زمان او کودکی بودند و در حالی که بر صورتشان انداخته بودند . او را نزد امام آوردند . هنگامی که امام حسین نقاب را از روی صورت حضرت علی اکبر برداشتند ؛ آن مرد از هوش رفت ! حضرت فرمودند : به صورت او بپاشید . زمانی که به هوش آمد ، امام به آن مرد فرمودند : آیا این پسر من ، شبیه رسول خدا است ؟ مرد گفت : بخدا قسم آری . امام حسین به او فرمودند : اگر تو چنین فرزندی داشتی و خاری به پای او میرفت ، چه می‌کردی ؟ مرد جواب داد : میمُردم ! در اینجا بود که حضرت به او فرمودند : اکنون به تو این خبر را میدهم که روزی این پسر را با چشمان خودم میبینم در حالی که با بدنش را قطعه قطعه کرده‌ اند .💔 مصادر : ثمرة الاعواد ، جلد ۱ ، صفحه ۲۳۰ _ مفتاح الجنة ، صفحه ۱۷۵ با اندکی تفاوت
﷽؛ ⭐️ شکایت در روز قیامت ⭐️ 🕯 الإمام الصادق عليه السلام: ثَلاثَةٌ يَشكونَ إلَى اللّهِ عَزَّ و جَلَّ: 1⃣ مَسجِدٌ خَرابٌ لا يُصَلّي فيهِ أهلُهُ، 2⃣ و عالِمٌ بَينَ جُهّالٍ، 3⃣ و مُصحَفٌ مُعَلَّقٌ قَد وَقَعَ عَلَيهِ الغُبارُ لا يُقرَأُ فيهِ. 🕯 امام صادق عليه السلام: سه چيزند كه به خداوند عز و جل شكايت مى برند: 🍇 مسجد خراب شده اى كه مردمش در آن نماز نمى گزارند، 🍇 و فرد دانا در ميان نادانان، 🍇 و قرآنى كه رها شده و غبار گرفته و تلاوت نمى شود. 📚 بحار الأنوار: ج 2 ص 41