"آنسویِ واقعیت 2"
اگر خواستی چیزی را قایم کنی لای یک کتاب بگذار،این ملت کتاب نمیخوانند..
#احمد_شاملو
"آنسویِ واقعیت 2"
لحظات گذرا هستند
و اگر به طورِ تمام و کمال دَرِش
وجود نداشته باشیم
هر لحظه حسرت دوباره تکرار شدنش درونمان رخنه میکند..
ای ستاره ها چه شد که در نگاهِ من
دیگر آن نشاط و نغمه و ترانه مرد؟
ای ستاره ها چه شد که بر لبانِ او
آخر آن نوای عاشقانه مرد؟
#فروغ_فرخزاد
تا شقايق هست، زندگي بايد كرد.
در دل من چيزي است، مثل يك بيشه نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بيتابم، كه دلم ميخواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر كوه.
دورها آوايي است، كه مرا ميخواند....
#سهرابِ_سپهری
آغوش تو بهار است
سبز می کند طبیعت تنم را
گل می دهد گونه ام وقتی
می پیچد پیچک دست هایت دور تنم.🤌🏻🍀
در برف، سپیدی پیداست.
آیا تن به آن می دهی ؟
بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند.
مگر میشود در این سرما و غم باران لحظه ای یادت در ذهنم نقش نبندد؟
آخر! مگر داریم؟شیرین تراز لبخندت!
آن هفتههای آخر، اواخر تابستان و اوایل پاییز دیگر خیلی محو در خاطرم ماندهاند، شاید به این دلیل که فهم متقابل ما به آن عمق دلپذیر رسیده بود، آنجا که واسطۀ ارتباط میان دو نفر بیشتر سکوت است تا کلمه، وقتی سکوتی محبتآمیز جانشین درگیریها، گفتوگوها و رفتوآمدهای پرتنشی میشود که لحظات پُرنمودتر و به ظاهر پُرشورتر دوستی را میسازند.
#بخشی_ازکتاب_معروف
«صبحانه در تیفانی»