هو الطبیب
طب سنتی و جدید برپایه تبیینهای مختلف از بدن، بیماری و بهبودی، درمانهای گوناگونی بهدست میدهند. طب جدید بدن را بهمثابه حقیقت مستقل طبیعی، کانون توجه قرار داده و با بهرهگیری از برخی ترکیبات شیمیایی، میکوشد تا بهبودی و سلامتی را برای او به ارمغان آورد.
اما طب سنتی انسان را حقیقت واحدی مرکب از نفس و بدن میداند و تلاش میکند با نزدیک کردن مزاج به مرز تعادل، توانایی نفس را برای بهبودی و بازپروری بدن خویش، بدو باز گرداند.
این دو روش طبی، بهرغم تفاوتهایی که دارند، هردو در زمره علوم تجربی هستند که پیشفرضهایی فلسفی دارند. درستی آنها از یکسو درگرو مبانی متافیزیکیشان و از سوی دیگر درگرو مستندات تجربیای است، که برای مدعاهای خود بهدست میدهند.
هریک از این راهکارها فینفسه میتوانند درست یا نادرست باشند و صرف سنتی یا صنعتی بودن آنها گواه درستی یا نادرستیشان نیست.
درستی یا نادرستی آنها تنها با روشهای مورد اعتماد در علوم تجربی، یعنی استقرا، آزمون و خطا روشن خواهد شد. پیمایش دورههای آزمایشی برای داروهای جدید در طب صنعتی، خود گواه محکمی بر محوریت تجربه و آزمون در اینگونه علوم است.
رابطه طب سنتی و جدید را میتوان به هیئت قدیم (بطلیموسی) و جدید (کُپرنیکی) همانند کرد. هیئت قدیم با فرض مرکزیت زمین در کیهان پیش میرفت در حالیکه این فرض در هیئت جدید باطل تلقی میشود. اما نتیجه محاسبات نجومی در دو روش، یکسان است.
علامه حسنزاده آملی در برخی آثار خویش به یکسانی نتیجه در دو شیوه هَیَوی اشاره کرده و براین باور است که بطلیموس نیز «زمینمرکزی» را بهمثابه یک پیشفرض آموزشی (نه واقعی و خارجی) مطرح کرده است. بههر روی این دوگونه هیئت با دو تعریف متفاوت، به نتیجههایی یکسان میرسند.
طب سنتی و جدید، هردو در زمره علوم تجربی هستند که شیوه اثبات آنها آزمون و خطای تجربی (استقرا) است. تبیین حقیقت وجودی اشیای خارجی نه در توان علوم تجربی است و نه چنین توقعی از آنها میرود.
روش تجربی هیچگاه یقین ریاضی بهدست نمیدهد و همواره درصدی از خطا را محتمل میگذارد. بنابراین جزمگرایی و یقین منطقی تنها به علوم برهانی ویژه و با علوم تجربی بیگانه است.
براینپایه پزشکی جدید نمیتواند روش خود را حقیقت محض و شیوههای دیگر را بطلان محض پندارد. نفی طب سنتی و روشهای آن، ازسوی برخی پیروان پزشکی جدید، نتیجه سهلاندیشی و بیتوجهی به بنیانهای علوم تجربی است.
اگر طب سنتی با پیشنهاد یک شیوه درمانی ویژه، به درصد قابل قبولی از بهبودی دست یابد که برپایه روش تجربی قابل اعتماد باشد، آیا میتوان این تجربه موفق را نادیده گرفت؟
البته ما نیز موافقیم که طب سنتی باید به روش علمی خود بازگردد و از چنگال عطاریهای کاسبپیشه رها شود؛ چنانکه در آغاز نیز به روشی علمی ازسوی دانشمندانی چون بوعلیسینا متولد شد.
ازاینرو امیدواریم که برخی دولتمردان، روزی که از توسن غرور و بیگانهپرستی پیاده میشوند، رشته «طب سنتی» را با روشهای ویژه علمیاش در دانشگاهها توسعه داده و نتایج مفید آنرا به ملت ایران هدیه کنند.
اما امروز نیز برخی پژوهشگران این رشته هستند که ادعاهایی دارند. آیا بررسی و آزمون این مدعاها مانند دیگر روشهای پیشنهادی، ضروری نیست؟! اگر بنیان علوم تجربی و روش اثبات آن، آزمون تجربی است، آیا نباید مدعاهای طب سنتی را آزمود و آندسته که نتیجه بخش هستند را گسترش داد؟
نفی این حجم گسترده از آزمونهای تجربی که در کتب بوعلیسینا و دیگر متخصصان این رشته نهفته است، با چه منطق علمی صورت میپذیرد؟ اگر تجربه برخی دانشمندان طرد شد، چه منطقی برای پذیرش تجربه دانشمندان دیگر وجود خواهد داشت؟ آیا میتوان بر شاخه نشست و تنه را برید؟
مراد از این سخنان، نفی طب صنعتی نیست؛ زیرا پزشکی صنعتی نیز زحمات و دستاوردهایی داشته است. اما این دستاوردها نافی روشهای دیگر نیست. همه این شیوهها تاجاییکه برابر معیارهای علوم تجربی پیش میروند مورد اعتمادند و حتی تلفیق آنها میتواند به دستاوردهای جدیدی در دانش پزشکی بیانجاند.
۱۳۹۸.۱۲.۲۸
#یادداشت
#طب_سنتی_و_صنعتی
@aqlemonavar