eitaa logo
عقل منور
1هزار دنبال‌کننده
100 عکس
6 ویدیو
16 فایل
﷽ انتشار درس‌ها و نوشته‌های استاد روح‌الله سوری در زمینه فلسفه و عرفان اسلامی، از سوی شاگردان ایشان صفحه شخصی پایگاه اندیشوران: http://r-soori.andishvaran.ir پایگاه مگیران: magiran.com/author/profile/441684 پیشنهاد و تبادل: @Moharram61
مشاهده در ایتا
دانلود
هو الرحمن تجلی تسبیح ۱ آموزه «وحدت وجود» از پیچیده‌ترین و چالش‌انگیز‌ترین تعالیم عرفانی است که پی‌روان و مخالفان سرسختی دارد. این آموزه از نگاه عارفانْ توحید ناب و در ذهن مخالفان کفری آشکار خوانده می‌شود. البته تفسیر موشکافانه «وحدت وجود» کار دشواری است که به ورزیدگی عقلی و پاکی درونی نیاز دارد. عارفان نیز تقریرهای گوناگونی از آن به‌دست داده‌اند. نکته اشتراک همه این تفسیرهای گوناگون، ویژه‌بودن هستی به حق‌تعالی است؛ به‌گونه‌ای که آفریدگان تنها از تابش و درخشش هستی بهره‌مندند نه از خود آن. هستی مانند نوری است که چون می‌درخشد آفریدگان را نمایش می‌دهد. به‌باور برخی عارفان هستی‌ای که با سریان خویش، تعین‌های آفرینش را پدید آورده، همان ذات الهی است. بنا بر این دیدگاه، ذات حق، ساری در اشیاست و در هر جایگاهی به‌گونه ویژه‌ای نمایش یافته است. این خوانش از وحدت وجود با مخالفت شدید فقیهان و متکلمان روبرو شده و پندار حلول و اتحاد را دامن زده است. اما دسته دیگری از عارفان براین باورند که ذات غیبی حق از دسترس ادراک آدمی بیرون است. تنها چیزی که درباره او، آن‌هم از سر ناچاری، می‌توان گفت، خود هستیِ سِرِه و بی‌هیچ آمیختگی است. بنابراین ویژگی «سریان» و «پر کردن متن عالم» نیز حکم‌هایی هستند که نمی‌توان به ذات غیبی او نسبت داد. درنتیجه آن‌چه متن عالم را پر کرده، ظهور بی‌کران و فعل بی‌پایان الهی است. تجلی یگانه حق چنان بی‌کران است که با امتداد خویش، مراتب تعین‌های آفرینش را پدیدار می‌کند و ذات غیبی حق ورای اینگونه احکام است. دیدگاه دوم با تایید بیش‌تری ازسوی متن‌های دینی روبرو است؛ برای نمونه قرآن حکیم می‌فرماید: «أینما تولوا فثم وجه الله»، «إن رحمتی وسعت کل شی». در این‌گونه آیات خبری از ذات حق نیست، در عوض «وجه» و «رحمت» خدا را ساری در اشیا می‌داند. براین‌پایه مراد از روایاتی چون «داخل فی الاشیا لا بالممازجة و خارج عنها لا بالمزایله» همان چهره و نمود خداست، نه ذات او. ذات غیبی حق مصداق دسته دیگری از روایات است که می‌فرمایند: «إن الله خلو من خلقه و خلقه خلو منه». امام رضا (ع) در گفتگو با عمران صابی، رابطه حق و خلق را به شخص و تصویر آیینه همانند کرده‌اند. شخص هنگامی‌که در برابر آینه می‌ایستد ذات او به حضور در آینه متصف نمی‌شود. آن‌چه به حضور و سریان در صورت آیینه متصف می‌گردد تنها نمود و نمایشی است که ذات شخص در آینه افکنده است. ازاین‌رو بهتر است دیدگاه دوم «وحدت نمود» نامیده شود. حکیم مدرس زنوزی در یکی از اشعار خود این معنا را به‌زیبایی به نظم کشیده است. ایشان نمونه مشهور «دریا و امواج» را نه میان ذات و آفریدگان، بلکه میان فعل (ظهور) حق و آفریدگان برقرار کرده است. بر پایه «ما امرنا الا واحدة» خداوند یک أمر (کُن آفریننده) ممتدی دارد که فعل و ظهور ممتدی را سبب می‌شود. درنتیجه کثرت افعال و ظهورات، همگی در متن همین ظهور بی‌کران تحقق می‌یابند. ازاین‌رو فخرالدین عراقی می‌گوید: «همه عالم صدای نغمه اوست که شنید این چنین صدای دراز» و حکیم زنوزی می‌فرماید: «فعل حق دریا و عالم موج اوست خاک چون عنقا و آدم اوج اوست در حضیض موج او بس اوج‌هاست موج‌ها دریا و دریا موج‌هاست» زبان عالم غیب؛ حافظ شیرازی نیز چه زیبا سروده است: «حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد این همه نقش در آیینه اوهام افتاد این همه عکس می و نقش نگارین که نمود یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد». براین‌پایه می‌توان تبیین زیبایی از تسبیح آفرینش به‌دست داد... ۱ @aqlemonavar