دوستان گرامي، متنهاي ارسالي بعد از ساعت شش در مسابقه شركت داده نميشوند.
لهجەعراقى كوثرموسوى
برندگان مسابقه، از امروز تا سه ماه آينده در كانال صوتيات عضو هستيد. ميتوانيد مطالب را ذخيره كنيد.
@godhelpyou
@Yasssssss
@labkhandhahaha
انتخاب بر اساس قرعه كشى بود.
ممنونم از همه كه وقت گذاشتيد و ترجمه كرديد.
هيام وهشام
القسم 19
قسمت 19
هشام: هلا وميه هلا تفضلو زارته البركه ، يوم هاي هيام وامهه اجونه
هشام: خیلی خوش اومدین بفرمایید برکت آوردین ,مامان هیام و مادرش اومدن
هيام : السلام عليكم
هیام: سلام علیکم
ام هشام : اهلا وسهلا شرفتونه هلا خيه هلا بيكم تفضلو استريحوا
ام هشام: خوش اومدین مشرف فرمودین , بفرما خواهر خوش اومدین بفرمایید بشینید
هشام : عبالك اليوم گلبي يعلم راح تجون يمنه
هشام : انگار به دلم افتاده بود امروز میاید پیشمون
هيام: الله يسلم گلبك ، بصراحه هم اشتاقيتلك وهم ردنه نرتب امور الحفلة مال النسوان ويه عمتي
هيام : خدا قلبتو سالم نگه داره، راستش هم دلتنگت شدم و هم خواستیم کارهای مربوط به جشن خانوما رو با عمم مرتب کنیم
ام هشام : يا عيني هو اني شأعرف ، انتو قرروا واني موافقه
ام هشام : عزیزم من چه میدونم , شما تصمیم بگیرید منم موافقم
هشام : اي حياتي امي ما تعرف بهاي السوالف , شوفي شنو المطلوب واني وياچ وعمتي نرتب الأمور ،ماشي ؟
هشام : اره زندگیم مامانم این چیزارو نمیدونه ببین چی لازمه منو تو و عمه ام ترتیب کارا رو میدیم، باشه؟
هيام : أشكرك على التلفون حبيبي كلش حلو وراقي
هيام : عشقم تشکر بابت موبایل خیلی قشنگ و باکلاسه
هشام : أحممم، مو گلنه ما نحچي بالموضوع يم الحجيه؟
هشام : امممم،، مگه نگفتیم جلو حاج خانوم راجع به موضوع حرف نزنیم؟
هيام : يا ، والله نسيت
هیام: وای بخدا یادم رفت
ام هشام : شبيكم تبسبسون بيناتكم؟
ام هشام: چتونه پچ پچ میکنید باهم؟
هشام : ماكو شي حجيه على الحفله دا نحچي
هشام : حاج خانوم چیزی نیست در باره جشن داریم صحبت میکنیم
ام هشام : ليش ما تسووهه هيه حنه وهيه عرس ؟ عليش هاي المصاريف الما الهه داعي ؟
ام هشام : چرا حنا بندون و عروسی یجا نمیگیرید؟ این هزینه های بیخودی که دلیلیم ندارن برایِ چیه؟
هيام : لا عمه صديقاتي هواي ويحبن يشاركن ويجن بالحنه ، بعدين هاي صارت مثل تقليد رسمي مو مثل زمانكم عمه
هيام : نه عمه دوستام زیادن و دوست دارن شرکت کنن و برای حنا بندون بیان ,
بعدم این دیگه رسم شده مثل زمان شما نیست عمه
هشام : عمه شلونچ ؟اشو ساكته؟
هشام : عمه چطوری ؟ چیه ساکتی؟
عمه هشام : والله يا عمه اني هم مثل امك ما الي بهاي السوالف واريد الموضوع يتم بسهوله وسرعه
عمه ى هشام( مادر زن هشام ) : والله عمه منم مث مادرت کاری به این کارا ندارم و میخوام قضیه به راحتی و زودی (به سرعت)انجام شه
هشام : ان شاء الله يتم ، اشربو الشربت مالكم ، اشربي هيومه
ان شاءالله تموم میشه , شربتتونو بخورید , بخور هیام
ترجمه: ام سلمی
برداشت از كانال تلگرام با آدرس زير
https://t.me/+T2kCUDw8Hvs5OWIy
#كوثرموسوى #لهجه_عراقى
#اللهجه_العراقية
#قصهعراقیه
من كتابة#كوثرموسوى
🇮🇶مشكلة هشام
🇮🇷مشكل هشام
🇮🇶ما اعتقد احد خدم ابوك
🇮🇷فكر نكنم كسي به پدرت خدمت كرد
🇮🇶 ابگد ما انت خدمت
🇮🇷به اندازه اي كه تو كردي
🇮🇶ليش هسه من عندك مشكلة
🇮🇷چرا الان كه مشكل دارى
🇮🇶و واگع ابهيچ موقف
🇮🇷و در چنين موقعيتي گير افتادي
🇮🇶ما عندك وجي تروح يم ابوك و اتحاچي
🇮🇷رو نداري بري پيش پدرت و باهاش صحبت كني
🇮🇶اكو مرات واحد
🇮🇷يه وقتايي آدم
🇮🇶يخاف يسوون على منيه
🇮🇷 ميترسه سرش منت بذارن
🇮🇶بس انت الحمدلله دائما واگف
🇮🇷اما تو خداروشكر هميشه براشون وايسادى
🇮🇶لاهلك و امساعدهم
🇮🇷براي خانواده ت و كمكشون كردي
🇮🇶و مرايد و مطالب شي منهم لحد الان
🇮🇷چيزي ازشون نخواستي
🇮🇶هسه صار هذه الموقف وياك
🇮🇷حالا تو اين شرايطي
🇮🇶يعني طبيعي تروح يمهم
🇮🇷طبيعيه بري پيششون
🇮🇶اني متأكد اذا تروح
🇮🇷و من مطمئنم اگر بري
🇮🇶تگعد ويه ابوك و تشرحله
🇮🇷پيش بابات بشينى و براش توضيح بدي
🇮🇶الموضوع راح يقتنع
🇮🇷موضوع را، قانع ميشه
🇮🇶انت سويت كلشي چان يجي
🇮🇷تو هر كاري برميامد انجام دادي
🇮🇶من ايدك
🇮🇷از دستت
🇮🇶بعد ماكو غير حل يا اخي انت..
🇮🇷ديگه راهي نيست برادر من
لهجەعراقى كوثرموسوى
#كوثرموسوى #لهجه_عراقى #اللهجه_العراقية #قصهعراقیه من كتابة#كوثرموسوى 🇮🇶مشكلة هشام 🇮🇷مشكل هشام
سلام خدمت علاقه مندان به لهجه عراقي، اين داستانك را ترجمه كنيد و براي من ارسال كنيد.
تخفيف ويژه آموزش لهجه عراقي شامل حال شركت كنندگان تيز و فعال خواهد شد، بشتابيد. @cocomosawi