eitaa logo
📚 فصیح‌ یار
1.1هزار دنبال‌کننده
141 عکس
147 ویدیو
3 فایل
با ما تا فتح قله‌ی زبان عربی، همراه باشید ارتباط با ما: @FatemeMohebbi
مشاهده در ایتا
دانلود
📽️ قسمت ۲ سيد داو! آقای داو! هَلْ أَنْتَ بِخَيْرٍ؟ آیا حال شما خوب است؟ أَنا بِخَيْرٍ من خوبم، يا سَيِّدَ داو! آقای داو! أَنْتَ مُدْهِشٌ! شما شگفت‌انگیز هستید! أَمْسَكْتَ الوَحْشَ في وَقْتٍ قَصيرٍ در زمان کوتاهی هیولا را گرفتی بِالطَّبْعِ! البته! ماذَا؟ چه چیزی؟ وَحْشٌ؟ هیولا؟ إِنَّهُ لَيْسَ وَحْشاً إِنَّهُ حُوتٌ صَغيرٌ این هیولا نیست، این یک نهنگ کوچک است. حُوتٌ صَغيرٌ؟ نهنگ کوچک؟ إِنَّهُ لا يَبْدو بِحالَةٍ جَيِّدَةٍ او حالش خوب به نظر نمی‌رسد الحُوتُ الصَّغيرُ عالِقٌ نهنگ کوچک گیر کرده است. رُبَّما يَموتُ إِذا لَمْ يَسْتَطِعِ العَوْدَةَ إِلى الماءِ شاید بمیرد اگر نتواند به آب برگردد. يا لَهُ مِنْ حُوتٍ صَغيرٍ مِسْكينٍ! چه نهنگ کوچک بیچاره‌ای! هَيّا نُساعِدْهُ عَلى العَوْدَةِ إِلى الماءِ! بیایید به او کمک کنیم برای بازگشت به آب! حَسَناً! خوب! دَعْني أَفْعَلْ ذلِكَ أَنا الأَقْوى بگذار من انجامش دهم، من قوی‌ترم. لا! نه! هَذا لَنْ يُنْجِحَ این موفق نخواهد شد الحُوتُ الصَّغيرُ كَبيرٌ جِدّاً. أجل! نهنگ کوچک خیلی بزرگ است. بله! يُمْكِنُنا المُساعَدَةُ بِاسْتِخْدامِ الغَوّاصَةِ می‌توانیم با استفاده از زیردریایی کمک کنیم لَقَدْ تَسْتَيْقِظُ بَعْدَ سَيِّد داو! بعد آقای داو بیدار می‌شود إِذَنْ سَأُحاوِلُ بِنَفْسي پس خودم تلاش میکنم. التَّشْغيلَ، أَيْنَ الزِّرُّ؟ روشن کردن، دکمه کجاست؟ هُنا؟ اینجا؟ هَلْ هُوَ هُنا؟ آیا اینجاست؟ ⛔️فوروارد بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 وَغُرْفَةٌ واحِدَةٌ لَنا جَميعاً: ٤ إِخْوانٍ وَ ٤ أَخَواتٍ وَالوالِدَةُ وَإِذا صَدَفَ أَن كانَ لِلوالِدَةِ ضُيوفٌ أَوْ مَجْلِسُ ذِكْرٍ، كُنّا نُضْطَرُّ إِلى البَقاءِ خارِجَ البَيْتِ. و یک اتاق برای همه ما: ٤ برادر و ٤ خواهر و مادر و اگر اتفاق می‌افتاد که مادر میهمان یا مجلس ذکری داشت، مجبور بودیم خارج از خانه بمانیم. كانَ في غُرْفَةِ الوالِدِ الخَاصَّةِ مَنْضَدَةٌ يَبْلُغُ طُولُها ٨٠ سَنْتيمِتْراً وَعَرْضُها ٤٠ (وَهي تَسْتَعْمِلُ لِلتَّدْفِئَةِ أَيضاً في الشِّتاءِ بِوَضْعِ مَجْمَرٍ تَحْتَها، وَتُسَمّى: «الكُرْسي»). در اتاق اختصاصی پدر میز کوچکی بود که طول آن ٨٠ سانتی‌متر و عرض آن ٤٠ سانتی‌متر بود (و در زمستان برای گرمایش نیز با قرار دادن آتش‌دان زیر آن استفاده می‌شد و به آن «کرسی» می‌گفتند). كانَ الوالِدُ يَتَرَبَّعُ عِنْدَ عَرْضِ المَنْضَدَةِ وَنَحْنُ نَجْلِسُ في جانِبِ الطُّولِ على جِهَةٍ واحِدَةٍ، وَكُنّا أَنا وَأَخِي نَتَنافَسُ على المَكانِ البَعيدِ عَنِ الوالِدِ لِهَيْبَتِهِ وَجِدِّهِ أَثْناءَ مُذاكَرَتِهِ لَنا. پدر در عرض میز می‌نشست و ما در طول میز در یک طرف می‌نشستیم و من و برادرم برای مکان دورتر از پدر به دلیل هیبت و جدیت او در هنگام درس دادن به ما رقابت می‌کردیم. لا شَكَّ في أَنَّ لِحِدَّةِ الوالِدِ وَشِدَّتِهِ سَلْبِيّاتٍ، لَكِنّي لا أُنْكِرُ إِيجابِيّاتِها فَهذِهِ الشِّدَّةُ جَعَلَتْنا مُنْضَبِطينَ، وَأَبْعَدَتْنا عَمّا وَقَعَ فيهِ بَعْضُ أَبْناءِ العُلَماءِ مِنْ اِنْحِرافاتٍ بِسَبَبِ تَسَيُّبِهِمْ. شکی نیست که تندی و سخت‌گیری پدر جنبه‌های منفی داشت، اما من از مزایای آن نیز چشم‌پوشی نمی‌کنم. این سخت‌گیری ما را منضبط کرد و از انحرافاتی که برخی از فرزندان علما به دلیل سستی دچار شدند، دور نگه داشت. وَكانَ مِنْ آثارِ ذلِكَ أَيضاً أَنّي أَنْهَيْتُ عُلومَ اللُّغَةِ العَرَبِيَّةِ وَسُطوحَ الفِقْهِ وَأُصولِهِ خِلالَ خَمْسِ سَنَواتٍ وَنِصْفِ السَّنَةِ. یکی از نتایج آن این بود که من علوم زبان عربی و سطوح فقه و اصول آن را در مدت پنج سال و نیم به پایان رساندم. هِواياتي علایقم خِلالَ الأَعْوامِ السِّتَّةِ مِنْ دِراسَتي في حَوْزَةِ مَشْهَدٍ، كانَتْ لي ذِكْرَياتٌ كَثِيرَةٌ، أَذْكُرُ واحِدَةً مِنْها وَهي وَلَعي بِمُطالَعَةِ القِصَصِ وَالرِّواياتِ المَشْهُورَةِ العالَمِيَّةِ وَالإِيرانيَّةِ. در طول شش سال تحصیلم در حوزه مشهد، خاطرات زیادی دارم، یکی از آنها علاقه‌ام به خواندن داستان‌ها و رمان‌های معروف جهانی و ایرانی بود. وَلَعَلّي قَرَأْتُ كُلَّ رِواياتِ ميشيل زيفاكو وَتَبْلُغُ عَشْراً، وَقَرَأْتُ رِواياتِ أَلْكْسانْدَرْ دوما الأَبْ وَالابْنِ، كَما طالَعْتُ جَميعَ الرِّواياتِ الإِيرانيَّةِ أَوْ أَكْثَرَها. شاید تمام رمان‌های میشل زیواک که به تعداد ١٠ عدد است، و رمان‌های الکساندر دوما پدر و پسر را خواندم، همچنین بیشتر رمان‌های ایرانی یا همه آنها را مطالعه کردم. وَلِقِراءَةِ هذِهِ الرِّواياتِ أَثَرٌ مَحْسُوسٌ على الذِّهْنِ وَأُسْلُوبِ الكِتابَةِ. خواندن این رمان‌ها تأثیر محسوسی بر ذهن و سبک نوشتاری دارد. زُرْتُ العِراقَ لِأَشْهُرٍ سَنَةَ ١٣٧٧هـ. ق / ١٩٥٧م، فَاصْطَحَبْتُ بَعْضَ الكُتُبِ مَعي لِاعْتِزازي الشَّدِيدِ بِها. در سال ١٣٧٧ هجری قمری / ١٩٥٧ میلادی به مدت چند ماه به عراق رفتم و به دلیل علاقه شدیدم به برخی کتاب‌ها، آنها را با خود بردم. صفحة ۴۷ من کتاب «إن مع الصبر نصرا» ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
storageemulatedموزیک3.mp3
3.01M
🎧 ۹ قرائت صفحه ۴۷ از کتاب «إن مع الصبر نصرا» ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 🔻کلمات مهم متن ۱. إِخْوانٍ: برادران 👬 ۲. أَخَواتٍ: خواهران 👭 ۳. ضُيوفٌ: میهمانان 🎉 ۴. صَدَفَ: اتفاق افتاد 🌟 ۵. مَنْضَدَةٌ: میز 📏 ۶. يَبْلُغُ: می‌رسد 📏 ۷. تَسْتَعْمِلُ: استفاده می‌شود ⚙️ ۸. تَدْفِئَةِ: گرمایش 🔥 ۹. مَجْمَرٍ: آتشدان 🔥 ۱۰. الكُرْسي: کرسی 🔥🪑 ۱۱. يَتَرَبَّعُ: چهارزانو می‌نشست 🧘‍♂️ ۱۲. مُذاكَرَتِهِ: درس دادن 📚 ۱۳. نَتَنافَس: رقابت می‌کردیم 🏆 ۱۴. لِهَيْبَتِهِ: برای هیبتش 💼 ۱۵. وَجِدِّهِ: و جدیتش 💪 ۱۶. سَلْبِيّاتٍ: جنبه‌های منفی 🚫 ۱۷. أُنْكِرُ: انکار می‌کنم ❌ ۱۸. إِيجابِيّاتِها: مزایای آن 🌟 ۱۹. مُنْضَبِطينَ: منضبط 🚦 ۲۰. تَسَيُّبِهِمْ: سستی آن‌ها 💤 ۲۱. خِلالَ: طی 📅 ۲۲. دِراسَتي: تحصیلم 📖 ۲۳. ذِكْرَياتٌ: خاطرات 💭 ۲۴. وَلَعي: علاقه‌ام ❤️ ۲۵. لَعَلّي: شاید من 🔍 ۲۶. قَرَأْتُ: خواندم 📖 ۲۷. طالَعْتُ: مطالعه کردم 📚 ۲۸. العالَمِيَّةِ: جهانی 🌍 ۲۹. أَثَرٌ: تأثیر 🖋️ ۳۰. ذهَبْتُ: رفتم 🛫 ۳۱. اصْطَحَبْتُ: همراه بردم 🧳 ۳۲. اعْتِزازي: افتخارم 🌟 ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e،،،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توصیه رهبر انقلاب به ملت ایران؛ ⚠️مردم برای حضور در انتخابات نکنند و دست کم نگیرند 📢 این فیلم را حداقل برای نفر از آشنایان، دوستان و یا نزدیکان خود که دلش برای انقلاب می‌تپد اما هنوز برای حضور در انتخابات تصمیم نگرفته است، ارسال کنید. 🕰 تنبلی شما به ضرر ملت ایران و جمهوری اسلامی است! 💻 Farsi.khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هعی روزگار
استرس داریم
دست و دلمون به درس نمیره 😕
ولی اگر شما بگید پست بذارم، میذارم موافقا عدد ۷۷ رو بفرستن 😃 @fatememohebbi
خدایا نتیجه این انتخابات را سربلندی جمهوری اسلامی و سعادت مردم ایران عزیز قرار بده🤲 به حق صلوات بر محمد و آل محمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستان برای شروع پر قوت درس آماده اید؟😊
بریم که از سر بگیریم شور و نشاط یادگیری رو‌👨‍🎓
📖 ثمَّ ذهبتُ إلى المكتبةِ الشوشتريةِ في النجفِ الأشرفِ وفيها بالمناسبةِ عددٌ كبيرٌ من كتبِ عمي السيدِ محمدٍ، موقوفةٌ عليها. سپس به کتابخانه شوشتری در نجف اشرف رفتم و در آنجا ضمنا تعداد زیادی از کتاب‌های عمویم سید محمد وقف شده بود. وهناكَ استنسختُ بعضَ الكتبِ. و در آنجا برخی از کتاب‌ها را نسخه برداری کردم. ثمَّ عدنا مع الأهلِ إلى إيرانَ عن طريقِ البصرةِ، ومنها إلى خرمشهر، وركبنا القطارَ من خرمشهر إلى طهرانَ. سپس با خانواده از طریق بصره به ایران بازگشتیم، و از آنجا به خرمشهر و از خرمشهر با قطار به تهران رفتیم. وفي طهرانَ فقدتُ هذه الكتبَ مع عددٍ من الجنسياتِ أقمتُ الدنيا وأقعدتُها، وبحثتُ في كلِّ مكانٍ و ذهبتُ إلى مستودعاتِ سككِ الحديدِ، وفتشتُ عنها طويلاً، ولكنْ دونَ جدوى. در تهران این کتاب‌ها را همراه با تعدادی از شناسنامه‌ها گم کردم، همه جا را زیر و رو کردم و به انبارهای راه‌آهن رفتم و به‌طور مفصل جستجو کردم، اما بی‌فایده بود. عدتُ إلى مشهدَ مهموماً حزيناً أسفاً. با دلی اندوهگین، غمگین و افسرده به مشهد بازگشتم. بعدَ سنتين تقريباً وصلتْ رسالةٌ من صاحبِ سيارةِ أجرةٍ (تكسي) يقول: لقد وجدتُ صرَّةً متروكةً في سيارتي، ففتحتُها لأتعرَّفَ على علامةٍ لصاحبها، فلم أجدْ سوى كتبٍ وجنسياتٍ. تقریباً پس از دو سال نامه‌ای از یک راننده تاکسی دریافت کردم که می‌گفت: یک بسته در ماشینم پیدا کردم، آن را باز کردم تا نشانه‌ای از صاحبش پیدا کنم، ولی چیزی جز کتاب‌ها و شناسنامه‌ها نیافتم. ثمَّ رأيتُ صاحبَ الجنسيةِ معمَّماً، فسألتُ بعضَ المعمَّمين في طهرانَ، فدلَّني أحدُهم على عنوان «المسجد» في مشهدَ. وهكذا عادتِ الكتبُ. سپس صاحب شناسنامه را که روحانی بود دیدم، از برخی روحانیون در تهران پرسیدم، یکی از آنها نشانی «مسجد» در مشهد را به من داد. و به این ترتیب کتاب‌ها بازگشتند. صفحة ۴۸ من کتاب «إن مع الصبر نصرا» ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
storageemulatedموزیک4.mp3
1.63M
🎧 ۱۰ قرائت صفحه ۴۸ از کتاب «إن مع الصبر نصرا» ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
🔻 کلمات مهم متن ۱. ذَهَبْتُ: رفتم 🛫 ۲. المَكْتَبَةِ: کتابخانه 📚 ۳. الشُوشْتَرِيَّةِ: شوشتری ۴. بِالمُنَاسَبَةِ: ضمناً 🌟 ۵. مَوْقُوفَةٌ: وقف شده 🏛️ ۶. اسْتَنْسَخْتُ: نسخه برداری کردم 📄 ۷. الأَهْلِ: خانواده 👨‍👩‍👧‍👦 ۸. رَكِبْنَا: سوار شدیم 🚂 ۹. فَقَدْتُ: گم کردم 🔍 ۱۰. الجِنْسِيَّاتِ: شناسنامه‌ها 🆔 ۱۱. أَقَمْتُ الدُّنْيَا وَأَقْعَدْتُهَا: همه جا را زیر و رو کردم 🌪️ ۱۲. بَحَثْتُ: جستجو کردم 🔎 ۱۳. فَتَّشْتُ: گشتم 🔍 ۱۴. دُونَ جَدْوَى: بی‌فایده 🚫 ۱۵. مَسْتَوْدَعَاتِ سِكَّكِ الحَدِيدِ: انبارهای راه‌آهن 🚉 16. طَوِيلاً: طولانی 📏 ۱۷. مَشْهَدَ: مشهد 🕌 ۱۸. مهمُوماً: اندوهگین 😔 ۱۹. حَزِيناً: غمگین 😢 ۲۰. أَسِفاً: افسرده 😞 ۲۱. رِسَالَةٌ: نامه ✉️ ۲۲. سَيَّارَةِ أُجْرَةٍ (تَكْسِي): تاکسی 🚕 ۲۳. وَجَدْتُ: پیدا کردم 🔍 ۲۴. صُرَّةً: بسته 📦 ۲۵. مُتْرُوكَةً: رها شده 🏷️ ۲۶. لِأَتَعَرَّفَ: تا شناسایی کنم 🕵️‍♂️ ۲۷. لَمْ أَجِدْ: نیافتم 🚫 ۲۸. سِوَى: جز ✋ ۲۹. مُعَمَّماً: روحانی 🕋 ۳۰. عَادَتْ: بازگشت 🔙 ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کونوا هادئین...🍃 همراه با اختصاصی 🎬📝 با ما برای داشتن فرصتهای یادگیری بیشتر همراه باشید 📚 ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا