بیست و نهم تیرماه، سالگرد درگذشت جلالالدین همایی (۱۲۷۸-۱۳۵۹)
شاهنامۀ فردوسی از هر جهت حافظ و نگاهبان بنیان ملیت ایران است و اساس قومیت ایرانیان یعنی زبان فارسی و ادبیات و تاریخ ملی را فردوسی در نظم شاهنامه بر جایی استوار کرد که هنوز محکم و پابرجاست.
منبع: «نمیرم از این پس که من زندهام»، جلالالدین همایی، مجلۀ مهر، سال دوم، ۱۳۱۳، ص ۵۵۰
@arayehha
128.6K
#فنون3
#خوانش
🎙 #خوانش_سه_وزن
🔹مصرع «بر همه اهل جهان، سید وسرور علی است»
١_فاعلاتن فاعلن، فاعلاتن فاعلن
٢_مفتعلن فاعلن، مفتعلن فاعلن
٣_فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
خوانش :استاد عارفی
@arayehha
سی ام تیرماه
سالروز درگذشت «کاظم برگ نیسی» ادب پژوه، مصحح و محقق ادبیات فارسی و زبان شناس
روحش شاد و یادش گرامی
@arayehha
۳۰ تیر سالروز درگذشت کاظم برگنیسی
(زاده ۱۰ شهریور ۱۳۵۵ خرمشهر -- درگذشته ۳۰ تیر ۱۳۸۹ تهران) ادبپژوه، مصحح و محقق ادبیات فارسی و زبانشناس.
او باعلاقه به ادبیات عرب و ادبیات کهن فارسی، عمده مطالعات و تحقیقاتش را در این حوزه و موضوع متمرکز کرد. اگر چه دغدغههای فکری او در زمینه تاریخ فلسفه و کلام اسلامی و غربی او را بهسمت مطالعه در این حوزه هم کشاند که محصولش «واژهنامه فلسفی» باهمکاری صادق سجادی بود. وی در ترجمه هم چیرهدست بود، بهخصوص متون ادبی و شعر عربی که او از جمله متخصصان شاخص این حوزه به شمار میرفت. بهگفته موسی بیدج، محقق و مترجم شناخته شده ادبیات عرب، برگنیسی نه تنها مترجم اشعار که شارح شاخص اشعار شاعران عرب بود و مقدمه او برکتاب اشعار مهیار دمشقی "انتشارات کارنامه" نمونهای از درک و دریافت عمیق برگنیسی از شعر عرب است. پیشدرآمدی بر شعر معاصر عربی و البته نگارش دهها مقاله برای دائرهالمعارف بزرگ اسلامی از جمله خدمات فرهنگی دیگر او بود. وی در فهم متون عربی کهن هم خبره بود و متنهای پیچیده و فلسفی برخی از بزرگان چون ابنسینا و فارابی را بهخوبی درک و دریافت میکرد و شرح میداد. از سالهای پایانی دهه هفتاد، او بهشکل تماموقت درگیر مجموعه کتابخانه ادبیات فارسی شد. محمدعلی مقدمفر، همکار وی و ناشر این آثار "انتشارات فکر روز" خاطرات فراوانی از نگاه عمیق و جامع او بهمتون کهن ادبی دارد. حاصل این سالها همکاری کتابهای حافظ، سعدی، خیام، مثنوی مولوی و دیوان کبیرشمس، جلد نخست شاهنامه، لیلی و مجنون و تذکرهالاولیاء عطار بود که دو کتاب آخری را مقدمفر خود شرح داد و از شش کتاب نخست، کتابهای حافظ، سعدی، خیام و جلد اول شاهنامه بهصورت شرح عمده ابیات و دشواریهای لغات و عبارات بود و در دیوان شمس و مثنوی تنها برخی عبارات مغلق و آیات و روایات عربی برگردان فارسی شد. این مجموعه با اقبال مناسبی در میان علاقهمندان بهکتاب روبرو شد.
بهگفته محمد زهرایی، مدیر انتشارات کارنامه، برگنیسی در حال ترجمه قرآن و آثاری دیگر برایآن انتشاراتی بود و همزمان بهشرح جلدهای بعدی شاهنامه، برای انتشارات فکر روز میپرداخت. وی قرار بود فرهنگی عربی فارسی برای انتشارات فرهنگ معاصر تدوین کند که باوجود چندسال کار و برداشتن فیشهای فراوان، آن را نیمهکاره گذاشت.
@arayehha
۳۰ تیر سالروز درگذشت حسین صفاریدوست
(زاده سال ۱۳۲۸ قزوین -- درگذشته ۳۰ تیر ۱۳۹۹) شاعر
او نخستین مجموعه شعرش را با نام «فصلی از شکفتن» در سال ۱۳۵۴ منتشر کرد و حدود ۲۰ مجموعه شعر به چاپ رساند. «مهمانی سنگها»، «نهال»، «کوچههای بیعابر»، «اندیشههای زخمی»، «خورشید خمیده»، اثر دوجلدی «با نیما و دیگران»، «خاکستری هزار قناری»، «با تاکهای قرمز قزوین»، «چکاوک در حصار»، «اینجا ستارهها همه میسوزند»، «آتش خلوتنشین»، «آن وعدههای پرپر دیروز»، «حتما خیال آمدنی است» و «چندمین نفر روزگار؟!» از دیگر کتابهای اوست. آخرین مجموعه شعر منتشرشده از وی "چندمین نفر روزگار؟!" و "حتما خیال آمدنی است" است بود که در در دو سال اخیر منتشر شدهاند.
وی چند ماه پیش از این در گفتگو با هنرآنلاین گفته بود که کتاب "شکوههای باستانی" را در دست انتشار دارد. این کتاب شامل تکبیتیها است که قرار بود توسط انتشارات ارمغان نشر یابد.
او همچنین تصمیم داشت یک مجموعه شعر به سبک نیمایی و با موضوع اجتماعی چاپ کند و مشغول ویرایش دوباره آن اشعار بود.
@arayehha
۳۰تیرماه/۲۰ ژوئیه
زادروز «سامی یوسف» تهیه کننده، آهنگساز، ترانه سرا و خواننده ایرانی_بریتانیایی
وی فرزند "بابک رادمنش" آهنگساز و ترانه سرا است
@arayehha
۳۰ تیر زادروز سامی یوسف
(زاده ۳۰ تیر ۱۳۵۹ تهران) تهیهکننده، آهنگساز، ترانهسرا و خواننده ایرانی- بریتانیایی
او که فرزند بابک رادمنش است، در کودکی به همراه خانوادهاش به انگلستان مهاجرت کرد و در کودکی با سازهای پیانو، ویلون و سازهای ایرانی، تار و سنتور آشنا شد. وی در ۱۸ سالگی به فرهنگستان سلطنتی موسیقی لندن، از معتبرترین آکادمیهای جهان رفت تا موسیقی را به شیوه تخصصی بیاموزد. او هدفش را ایجاد تفاهم بین فرهنگها از طریق ترویج ارزشهای جهانی و تجلیل از روح انسانی میداند.
عدهای موفقیت وی را به علت چهره او یا کلیپهایی که از آهنگهایش ساخته میشود، میدانند، اما بیشک مضامین اجتماعی، آرمانگرایانه و اعتراضی ترانهها و آهنگهایش هم در این موفقیت، بهخصوص در موسیقی جهان اسلام، بیتأثیر نیست.
وی به زبانهای انگلیسی، ترکی آذربایجانی، ترکی استانبولی، کردی سورانی، فارسی، اردو، مالایی و عربی و هندی و فارسی ترانههایی خوانده است.
او در بیوگرافی وبگاه رسمیاش، خود را یک «مسلمان بریتانیایی» معرفی میکند که در بریتانیا بزرگ شده است. وی در کنفرانسی خبری در جمهوری آذربایجان گفت: «دو پدربزرگ من اهل باکو هستند. آنها به تبریز مهاجرت کردند و البته من در سال ۱۹۸۰ در تهران متولد شدم. بعداً ما به انگلستان مهاجرت کردیم و من آنجا بزرگ شدم.».
او در مصاحبههای متعدد خود را اینگونه معرفی کرده است: "ملیت من بریتانیایی است، از لحاظ فرهنگی ایرانی هستم، و از لحاظ قومیتی آذری هستم، شخصیت من مجموعهای از اینهاست."
ریشه نام وی:
به گفته او نام اصلیاش سیامک رادمنش است، اما به خاطر اینکه از سه سالگی در لندن بوده است و تلفظ این اسم برای آنها سخت بوده، نامش را به سام تغییر داد. سپس در اثر اینکه خیلیها او را سامی صدا میکردند، نام وی سامی شد و یوسف را نیز به آخر آن اضافه کرد.
آلبومهای موسیقی:
در سال ۲۰۰۳ اولین آلبومش را با عنوان «المعلم» عرضه کرد.
دومین آلبومش را در سال ۲۰۰۵ با نام «امت من» منتشر کرد. ترانه «صلوات» از همین آلبوم برای فیلم «بادبادک باز» به کارگردانی مارک فورستر انتخاب و قرار بر این شد که وی ترانه جدیدی را هم برای تیتراژ پایانی این فیلم آماده کند.
تکآهنگها
"A Thousand Times" در سال ۲۰۰۷
"Palestine Forever" در سال ۲۰۰۹
"Never Forget" در سال ۲۰۱۱
"Hope Survives" در سال ٢٠١٤
"Al Faqir" در سال ۲۰۱۸
ُ"Shine" در سال ٢٠١٨
"Oblivion"در سال ٢٠١٩
"Light upon light" در سال ٢٠١٩
"The 99 Names" در سال ٢٠٢٠
مدد (ورژن عربی) در سال ٢٠٢٠
"one" در سال ٢٠٢١
@arayehha
4_5823714755587609293.mp3
10.02M
ترانه : ز عشقت
آواز : سامی یوسف
شعر از : سیدحسین نصر
@arayehha
《تقابل ضمایر》
یکی از راههای رسیدن به زبان شعری مختص به خود، استفاده از تکنیکهایی است که میتوانیم در نحو و جملهبندیها بکار ببریم
برای مثال یکی از این تکنیکها که به زیبا کردن بیت به ویژه در شعرهای عاشقانه، به پر رنگ کردن بُعد احساس میانجامد؛ تقابل ضمایر است؛ به اینگونه که شاعر در یک مصرع برای خود توصیفاتی بیاورد و در مصرع بعدی توصیفاتی برای ضمیری دیگر ( تو یا او)، حال این 《او》یا 《تو》میتواند معشوق باشد یا هر چیز دیگری
برای مثال به این بیت مهدی شکری دقت کنید:
《من ژاکتی شکافته و مندرس ولی /پیراهنی بلند از ابریشم است او 》
شاعر با توصیفی از خود و بلافاصله توصیفی از معشوق تقابلی بین 《من》 و《او》ایجاد میکند که بر زیبایی و تاثیرگذاری کلام به ویژه توصیفهایش میافزاید؛ خاصه که در چند بیت پشت سر هم این اتفاق رخ دهد.
همانطور که اشاره شد این موضوع در عین زیبایی میتواند به یک ویژگی زبانی خاصِ یک شاعر بدل شود تا کلامش از سایرین متمایز گردد، البته در صورت درست و آگاهانه ادا شدن آن.
باید در نظر داشت که تنها استفاده از یک تکنیک نمیتواند به شاعری تشخص ببخشد کما اینکه این دست آویزها از بدو پیدایش شعر پارسی تا کنون بوده و به کار گرفته میشوند، بلکه مجموعهای از این تکنیک و فنونهای نحوی، شاعری را در اصطلاح صاحب امضا خواهد کرد.
به بیت مزبور دقت کنید
واژه 《ژاکت》که به بیانی یک واژه امروزی است، هنرمندانه و خلاقانه سر و شکل ادبی به خود گرفته و در کنار واژهی به اصطلاح کهنهی 《مندرس》 قرار میگیرد، به طوری که هر دو، اثر همپوشانی بر یکدیگر دارند و در اصطلاح عامیانه از بیت بیرون نمیزنند.
انتخاب درست یعنی شاعر نامستعملترین واژهها (چه کهنه و چه امروزی) را بستهبندی ادبی کند و در کنار یکدیگر بنشاند.
استفاده از این ویژگی هم میتواند به تشخص کلام بیفزاید.
تشخص در شاعری مبحثی ژرف و وسیعی است که در یکی دو مثال نمیگنجد و مجال دیگری را میطلبد تنها به این یکی دو مثال بسنده میکنیم.
در باب موضوع نخست که مطرح شد میتوان چند بیت دیگر را هم مثال زد
《پای مرا برای دویدن به سوی تو /پای تو را برای سفر آفریده است 》
غلامرضا طریقی
باز هم تقابل شاعر و معشوق را در ضمیرها میبینیم با این تفاوت که ضمیر معشوق در این بیت، دوم شخص است و در اینجا به جای صفت بخشی به ضمایر، برای آنها کنش ارائه میدهد؛ به عبارتی ضمایر مفعول میشوند.
گاهی هم ممکن است شاعر برای ایجاد تقابل این دو ضمیر، آنها را در موقعیت و شرایطی متفاوت از هم قرار دهد یعنی بر خلاف دو مثال قبل که اولی ارائه توصیف و دومی انجام کار بود، در اینجا شرایطی را در نظر بگیرد.
به عنوان مثال این بیت حسین منزوی:
《مقصد بعید و توشه کم، آه از رحیل من
کوتا و پر مخاطره، وای از مجال تو》
میبینیم برای خود و معشوق شرایط وضع شده.
در کجای بیت قرار گرفتنِ ضمایر نقش مهمی در برجسته کردن تقابل آنها دارد
مثلا اگر هر دو در ابتدا یا انتهای هر مصرع بیایند بیشتر جلو میکنند.
مثلا:
تویی که بر من بیچاره ات نباشد مهر
منم که بی تو ندارم به هیچ گونه قرار
جهان ملک خاتون
میبینیم که علاوه بر آمدنشان در ابتدای جمله ضمایر متصل هم به آنها کمک کرده، تاکید بیشتری بر آن دو میگذارد و نقششان را پر رنگتر میکند.
همانطور که در ابتدای مبحث بیان شد ضمیر 《او》میتواند غیر از معشوق باشد
مانند این بیت حضرت حافظ:
《من و باد صبا مسکین دو سرگردان بیحاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت》
اینبار هر دو ضمیر بر معشوق واقع شدهاند و هر دو در یک مصرع آمدهاند تا حضورشان بیشتر جلو کند.
یا بیتی دیگر از منزوی
《با آسمان مفاخره کردیم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم》
گاهی این تقابل با آرایهی عکس درآمیخته میشود و بر زیباییاش افزون
مثال دیگری از منزوی:
《فرق است میان من، وین زاهدک پر فن :
پیشانی او بر سنگ ،من سنگ به پیشانی》
یا این بیت نرگس کاظمزاده
《هر روز با یک زخم کاری تر هر روز با یک درد میآیی/ دق میکنی از غم اگر یک روز من جای تو، تو جای من باشی》
گاهی ممکن است تقابل در ضمیرهای متصل اتفاق بیفتد
همانند این بیت سمیرا قدیمی
《عبور کردی و رفتی ترانهخوان و غزلگو/
هبوط کردم و ماندم میان این شب بیسو》
رویارویی ضمایر در چهارپارهها از آنجایی که دو بیت در کنار هم قرار میگیرند میتواند همراه با توصیف و توضیح بیشتری باشد؛ یعنی به اصطلاح تقابلشان کش دارتر است هم توصیفی از ضمیر ارائه میدهد و هم آن را در موقعیتی قرار میدهد.
به این پاره از محمد پاکدل توجه کنید
《او ارتشی از دشمن فرضی
در یک نبرد تن به تن با من /
من یک حقیقت، تلخ و سرگردان
در خاک ریز دامن یک زن》
در هر صورت تقابل بین ضمیرها زیباست و میتواند به پویایی شعر کمک کند.
امیرحسن خاکشور
@arayehha