درست تایپ کنیم
نقطۀ پایانِ جمله با ماقبلش بیفاصله و با مابعدش بافاصله تایپ میشود:
درست: دیر رسیدم. اتوبوس رفتهبود.
غلط: دیر رسیدم . اتوبوس رفتهبود.
غلط: دیر رسیدم.اتوبوس رفتهبود.
ویرگول با ماقبلش بیفاصله و با مابعدش بافاصله تایپ میشود:
درست: ویکتور هوگو، نویسندۀ مشهورِ فرانسوی، میگوید...
غلط: ویکتور هوگو ، نویسندۀ مشهورِ فرانسوی ، میگوید...
نقطهویرگول با ماقبلش بیفاصله و با مابعدش بافاصله تایپ میشود:
درست: صبحها زود بیدار میشوم؛ عادتِ همیشگیام بودهاست.
غلط: صبحها زود بیدار میشوم ؛ عادتِ همیشگیام بودهاست.
#فاصلهگذاری
#ویرگول
@arayehha
4_5940795241954021665.opus
1.96M
نقد شعر دکتر لیلا کردبچه
دکتر داودرضا کاظمی
@arayehha
4_5931674969095276048.mp3
12.05M
چرا ایرانیانِ دورانِ ما به غزلیات حافظ بیش از غزلهای سعدی اقبال میکنند؟
سخنران: دکتر #حسین_معصومی_همدانی؛
همایش حافظ و سعدی،
@arayehha
✍برای شاعری چه کنیم؟
۱.شعر صنعت است. دشوارترین صنعتها، پیچیدهترین صنعتها.
۲.کارآموزی در کار شعر آن نیست که یاد بگیریم چگونه نمونهی مشخص و محدودی از آثار شعری تدارک ببینیم بلکه مطالعه و بررسی وسایل همه جانبهی کار شاعری است، مطالعهی روشهای علمی این صنعت است، که ما را در آفریدن روشهای دیگر مدد میکند.
۳.نوآوری در موارد و مصالح کار، و نیز در اسلوبها و روشها، برای هر کار شاعرانهای الزامی است.
۴.کار شاعر باید هر صبح و شام باشد تا بتواند به کار خود تسلط یابد و خزانههای شاعری را انباشته کند.
۵.داشتن یک یادداشتنامه و دانستن راه استفاده از آن مهمتر است تا بیخطا اوزان و معیارهای کهنه را آزمودن.
۶.بیهوده است که کارخانهی بزرگ شعرسازی بنا کنیم که آجر شعر بیرون بدهد. باید به جلفیها و سبکسریهای غیرعاقلانهی شاعری پشت کنیم.
۷.شاعر باید در مرکز وقایع و رویدادها باشد. باید فرضیهی اقتصادی بداند، زندگی واقعی را بشناسد. در دید علمی تاریخ نفوذ کند. اینها برای شاعر در قسمت اساسی کارش مهمتر از کتابهای قرون وسطایی اساتید خیالپرست است که به افکار کهنه رنگ ابدیت میبخشند.
۸.باید افسانهی هنر بیاعتنا به سیاست را ریز ریز کرد.
۹.قضاوتهای مبنی بر اتفاق و تصادف، داوریهای انفرادی، ابراز سلیقههای بیاساس هنگامی به دور ریخته میشود که هنر را از دیدگاه صنعت ببینیم.
۱۰.آنطور که بعضی ادعا میکنند نمیتوان «حکاکی» و شیوهی پرداخت(تکنیک) شعری را به خودی خود دارای ارزش دانست. اما با این همه همین کار است که شعر را قابل استفاده میسازد. فقط با اختلاف در «وسایل» کار در قلمرو شعر است که تفاوت شاعران آشکار میشود. فقط با آگاهی و کوشش در راه بهتر شدن، گرد کردن مواد و تنوع شیوههای کار است که از مبتدی، هنرمندی حرفهای به وجود میآید.
۱۱.فضا و محیط شاعرانهی روزمره نیز، مانند عوامل دیگر، در آفرینش آثار اصیل هنری تأثیر میگذارد. باید که حتی لباسهای شاعر، و گفتگوهای خصوصی با همسرش نیز، بر اساس آفرینش شاعرانهی او، با سایر مردم تفاوت داشته باشد.
کوشش من کوشش فروتنانهای شخصی است. کار من این است که از کارهای نظری دوستان زبانشناس استفاده کنم. این زبانشناسان و لغتشناسان باید دربارهی مواد و مصالح دوران ما کار کنند. و مستقیماً به مدد کار شاعرانهای که در پیش است بشتابند.
@arayehha
✍کاش میشد که روزی،
دلم را
مثل بذری بکارم
که فردا
باروَر گردد و نسل عشّاق
از محیطِ زمین برنیفتد...
دکتر شفیعی کدکنی
@arayehha
✍آشنایی زدایی در شعر
📝فیروزه سودایی
🔴« زبان روان٬توصیف صادقانه ی دنیای عاطفی شاعر٬ تصویرهای بدیع و تازه٬ غافلگیری هایی شاعرانه (آشنایی زدایی )٬ُ ترکیب و موسیقی شعر و.... بر شکوه و تأثیر شعر صدای پای آب افزوده است »
آنچه خواندید در کتاب زبان و ادبیات فارسی عمومی سال چهارم در معرفی شعر سهراب آمده است . اما منظور از آشنایی زدایی چیست ؟
🔵اکثر کتاب های کمک آموزشی در این زمینه سخنی نگفته اند و به قول معروف در توضیح آشنایی زدایی زیر آبی رفته اند . یکی از کتاب ها ی کمک آموزشی معروف نیز نوشته است که آشنایی زدایی یعنی چیزی بگویی برخلاف حرف هایی که تا کنون زده شده است و به عنوان مثال به غزل "آفتاب وفا" ی خاقانی اشاره کرده است که می گوید:
باد صبا دروغ زن است و تو راستگوی آنجا به رغم باد صبا می فرستمت
که خاقانی در این شعر برخلاف سایر شعرا بادصبا را پیغامبر نمی داند.
🟠اما آیا مفهوم آشنایی زدایی که به گفته ای اولین بار در ایران دکتر شفیعی کدکنی مطرح کرده است ٬ به این محدود می شود؟ در این صورت بسیاری از تعبیرات سهراب در این مقوله نمی گنجد چون نگاهی متفاوت با دیگر شاعران ارائه نکرده است.
🟣در کتاب فرهنگ ادبیات فارسی نوشته محمد شریفی در توضیح این اصطلاح آمده است :
«آشنایی زدایی یا بیگانه سازی در ادبیات و هنر ٬به شگردی اطلاق می گردد که با استفاده از آن ٬ نویسنده یا هنرمند در اثر خود به گونه ای نامعمول به اشیاء و پدیده ها می نگرد و بدین ترتیب سعی بر آن دارد تا نگاهی نو به اطراف خود بیندازد ....این شگرد اقسام مختلف دارد و اگر چه در دوران معاصر نامی برای خود یافته ٬ از دیر باز مورد استفاده بوده است و در ادبیات فارسی بی سابقه نیست.
🟢در این میان سهراب سپهری فراوان از این شگرد استفاده کرده است و به عنوان مثال می توان به ترکیباتی مثل « هندسه ی دقیق اندوه » یا « سجود سبز محبت» یا این قطعه اشاره کرد:
خانه هاشان پر داوودی بود / چشممان را بستیم / دستشان را نرساندیم به سر شاخه ی هوش / جیبشان را پر عادت کردیم
🔶....این اصطلاح را نخستین بار " ویکتور شکلوفسکی " منتقد روس ( ۱۸۹۳ تا ۱۹۷۵ میلادی ) و نماینده ی نخستین گروه فرمالیست های روس به کار برد و اعتقاد داشت که اساساْ وظیفه ی هنر ٬ ناآشنا کردن چیزها یا به عبارت دیگر پیچیده کردن چیزها و دور ساختن آنها از حوزه ی عادت و روزمرگی است .»
@arayehha
txt2pdf_65646d53329e4.pdf
7.12M
#آرایه_ادبی
#جناس
کارگاه تخصصی جناس
#گروهدبیرانادبیاتفارسیکشوری
#تهیهوتنظیم:
#استادمحمودانصاری
🍁🍂
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
آرایه های ادبی نظام قدیم.pdf
1.57M
کتاب آرایههای ادبی نظام قدیم
کل قالبهای شعری و کل آرایههای ادبی با توضیح و مثال
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
✍ساختار اصلی ترانه
❄️استخوان بندی یک ترانه شامل چندین بخش میشود که این بخشها در جایی به هم وابستهاند یا اصولا مستقل از هم هستند:
۱: وزن مناسب
۲: طرح اصلی (موضوع ترانه): اصلیترین تقسیم بندی طرح اصلی عبارست از:
عشق،اجتماع، آمیزهای از هر دو
۳: شخص (طرز بیان): که منظور از آن طرز بیان موضوع ترانهاست و به دو شکل اول شخص و سوم شخص در ترانه جریان دارد و در مواردی تلفیقی از این دو
۴: زبان سرایش: که میتواند زبان گفتاری باشد یا زبان معیار نوشتاری
🌨 همچنین مهمترین ویژگی های یک ترانه ماندگار:
۱ – هم خوانی با صدای خواننده
۲ – سادگی و روانی در عین داشتن صور خیال
۳ – همخوانی با ملودی و سرعت آهنگ
۴ – تنوع و رنگ آمیزی در میزانها
۵ – عدم تکرار بیش از حد بندها
۶ – ارتباط قوی طولی
۷ – تازگی عبارات برجسته ی شعر ترانه
۸ – تنوع در وزن
@arayehha
✍افشین یداللهی درمصاحبه ای گفته است:
🪸چیزی که به آن ابتدا به ساکن ترانه نام میدهیم آن است که با شنیدن آن هر موزیسینی احساس کند که این نوع شعر ظرفیت پذیرش موسیقی را دارد.
🍁زبان شناسان هم معتقدند که شعر از بدوِ پیدایش، با خوانشِ آهنگین همراه و همخانه بوده و به مرور از نغمه جدا شده است. در ادب کلاسیکِ فارسی نیز شاهد این واقعه بوده ایم و شاعرانی مثل رودکی و امیر خسرو دهلوی، اشعار خود را با آواز و همراه با موسیقی می خوانده اند .
🍂ترانه به شعر و آهنگی که برای هم ساخته شده باشندخوانندهای شعر آن را تحت قواعد موسیقیایی اجرا کرده باشد گفته میشود
🪸به گفتهٔ دیگر هر شعری که قابلیت موسیقیایی داشته باشد را میتوان ترانه دانست
@arayehha