eitaa logo
آرایه های ادبی
1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
220 ویدیو
108 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
آرایه های ادبی
‍ ‍ ‍ ‍ ۱ آذر روز اصفهان روز اصفهان به پاسداشت و ارج نهادن به شهر تاریخی اصفهان و روز نکوداشت اصفهان است در بهمن‌ماه سال ۱۳۸۳ پس از پیشنهاد گزینش روز اصفهان از سوی دکتر شاهین سپنتا و استقبال برخی از سازمان‌های غیردولتی اصفهان از این پیشنهاد، تلاشی برای گزینش روز اصفهان آغاز شد. در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۴ پس از فراخوان هم‌اندیشی برای نام‌گذاری روز نکوداشت اصفهان روز یکم آذرماه هرسال از سوی بیش از ۳۰ نفر از اصفهان شناسان به‌عنوان روز نکوداشت اصفهان، گزینش و تصویب شد و بر اساس پیشنهاد دکتر لطف‌اله هنرفر نگاره تاریخی منقوش بر کاشی کاری‌های سردر قیصریه اصفهان را که با اقتباس از صورت فلکی برج قوس (آذر ماه) طراحی شده‌ است، به‌عنوان نماد اصفهان برگزیدند. دلیل انتخاب آن‌ها این بود که بر اساس مستندات تاریخی زایچه شهر اصفهان در ماه آذر (قوس) است. در متن بیان نامه مصوب اصفهان شناسان آمده‌است: «... از آنجا که احداث باروی حفاظتی یا حصار بزرگ اصفهان به منظور تضمین امنیت شهر تاریخی اصفهان در دوران دیلمیان و در زمان رکن‌الدوله دیلمی (۲۹۲–۳۶۶ هجری قمری) صورت گرفت و برپایی این باروی امنیتی به‌عنوان نقطه عطفی در تاریخ اصفهان شناخته می‌شود، یاد روز آن رویداد تاریخی از این روی شایسته‌تر از دیگر پیشنهادها است. همچنین چون در آن زمان برپایی باروی بزرگ اصفهان بر بنیان زایچه این شهر در آذر ماه (برج قوس) صورت گرفت، لذا روز یکم آذرماه هرسال (مطابق با ۲۲ نوامبر) به‌عنوان روز نکوداشت اصفهان برگزیده می‌شود. همچنین نگاره تاریخی منقوش بر کاشی‌کاری‌های سردر بازار قیصریه اصفهان که با اقتباس از صورت فلکی برج قوس (آذر ماه) و با محتوایی متعالی طراحی شده‌است، به عنوان نماد این روز گزیده شد.» از آن سال تاکنون، هرساله سازمان‌های مردم نهاد اصفهان و سازمان‌های دانشجویی دانشگاه‌های اصفهان یکم آذرماه را به‌عنوان روز اصفهان و هفته اصفهان را از یکم تا هفتم آذرماه گرامی می‌دارند. @arayehha
  یکم آذر ماه   زادروز «ایرج بسطامی» خواننده موسیقی   سنتی @arayehha
آرایه های ادبی
  یکم آذر ماه   زادروز «ایرج بسطامی» خواننده موسیقی   سنتی @arayehha
‍ ‍ ‍ ۱ آذر زادروز ایرج بسطامی (زاده ۱ آذر ۱۳۳۶ بم -- درگذشته ۵ دی ۱۳۸۲ بم) خواننده موسیقی سنتی او در خانواده‌ای هنرمند زاده شد و در بزرگسالی به دلیل علاقه به صدای ایرج "خواجه امیری" نام هنری ایرج را برای خود انتخاب کرد. از پنج سالگی به خواندن آواز علاقه نشان داد و نخستین معلم آواز او پدرش بود. وی در آن سال‌ها ردیف‌های آوازی در مکتب تهران، سبک عبداله دوامی را نزد عمویش یداله بسطامی فراگرفت و در ادامه و در ۲۲ سالگی به جرگه شاگردان شجریان پیوست. از آثار وی، بوی نوروز، حاصل همکاری او با گروه دستان و آهنگ‌سازی حمید متبسم، از کارهای به یادمادنی موسیقی ایران است. او با همکاری کیوان ساکت، آلبوم‌های فسانه و بی‌کاروان کولی و با کورش متین، سکوت و با حسین پرنیا آلبوم‌های صوتی خانه بوی گل گرفت، رقص آشفته و حال آشفته و آلبوم تصویری کنسرت بسطامی و گروه همایون (گل‌پونه‌ها ۱) را خلق کرد. تصنیف گل پونه‌ها که بسطامی آن را در آلبوم رقص آشفته منتشر کرد، پس از مرگش نسخه‌های دیگری از آن در آلبوم‌های حال آشفته و کنسرت بسطامی و گروه همایون (گل‌پونه‌ها ۱) منتشر شد. کنسرت گل‌پونه‌ها ۱ تنهاترین اثر تصویری انتشار یافته از اوست و مربوط به کنسرتش با گروه همایون در کرج "اجرا در زمستان ۱۳۷۸"  است. این کنسرت شامل دو بخش گل‌پونه‌ها ۱ "در دستگاه همایون" بخش اول آن است که از سوی انتشارات آواز بیستون تصحیح و به بازار آمده است. بخش دوم این کنسرت گل‌پونه‌ها ۲، در دستگاه شور، هنوز انتشار رسمی نیافته است. البته کنسرت گل‌پونه‌ها ۱ تنهاترین اثر تصویری او نیست. کنسرت بسطامی و گروه دستان نیز یک اثر تصویری دیگر از اوست. وی در ۴۰ سالگی به اوج فعالیت خود رسید و در طول ۱۴ سال فعالیت ۱۱ آلبوم موسیقی ماندگار، به یادگار گذاشت. از آثار او که پس از مرگش انتشار یافته‌اند، مربوط به اجراهای خصوصی و ضبط‌های خارج از استودیوی او هستند "مانند خزان و آرزو" و طبق آن چه روی جلد آلبوم خزان و آرزو نوشته شده است، نباید انتظار داشت که از کیفیت استاندارد برخوردار باشد. هرچند این آثار پیش از انتشار پالایش و تصحیح شده‌اند. زلزله بم در ۵ دی ماه ۱۳۸۲ حدود ۲۶ هزار کشته و ۳۰ هزار بی‌خانمان و صدهزار مجروح داشت. ایرج بسطامی هم در این زلزله کشته شد. ارگ بم بزرگترین سازه گلی جهان با حدود ۲۵۰۰ سال قدمت در اثر این زلزله به کلی ویران شد. پس از زمین لرزه بم، فاطمه بسطامی "خواهر ایرج" و محمدعلی بسطامی "برادر ایرج" بنیاد فرهنگی هنری ایرج بسطامی را تاسیس کردند و از فعالیت‌های این بنیاد می‌توان به برگزاری تلاش برای معرفی افراد به جامعه، برگزاری مراسم نکوداشت زنده یادان پرویز مشکاتیان و ایرج بسطامی اشاره کرد سخنان محمدرضا شجریان درباره‌ او: "بسطامی! خداوند گوهری به تو داده و من می‌خواهم این گوهر را شکل بدهم." "او ۶ سال شاگرد من بود. تا میانه دوره عالی هم با من کار کرد. آینده خوبی برایش پیش بینی می‌کردم. گلی بود که خیلی زود پرپر شد." @arayehha
4_427674121573239527.mp3
9.03M
نام ترانه: گلپونه ها خواننده:ایرج بسطامی ترانه سرا:هما میرافشار آهنگساز:حسین پیرنیا / @arayehha
آرایه های ادبی
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۱ آذر زادروز بیژن جلالی (زاده ۱ آذر ۱۳۰۶ تهران -- درگذشته ۲۴ دی ۱۳۷۸ تهران) شاعر او خانواده مادری‌‌‌اش از خاندان قدیمی هدایت بودند که سرسلسله این خاندان در دوره قاجار، رضاقلی‌خان هدایت بود. رگه فرهنگی خاندان هدایت، در یکی از پسران او یعنی نیرالملک تداوم یافت: اعتضادالملک، پدر عیسی، محمود و صادق هدایت، فرزند نیرالملک بود. اعتضادالملک، پدر بزرگ مادری جلالی است. بیژن همراه پدر، در مأموریت اداری‌اش، مدتی در شمشک و سه سال در تبریز زیست. در این شهر، در مدرسه‌های رشدیه و فردوسی درس خواند. اندکی بعد به تهران آمد. سال‌های دوم تا پنجم متوسطه را در رشته طبیعی، در دبیرستان فیروز بهرام گذراند. سال ششم را در دبیرستان البرز سپری کرد. شاگرد مهدی مجتهدی، یداله سحابی، رضا جودت، ذبیح‌اله صفا، محمود بهزاد، عبداله شیبانی و محمدحسین مشایخ فریدنی بود. او از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۱ چندماهی در رشته فیزیک دانشگاه تهران و چندسالی در رشته علوم طبیعی دانشگاه‌های تولوز و پاریس درس خواند اما همه آنها نیمه‌کاره ماند زیرا علاقه به شعر و ادب، مسائل فکری و ادبی و گشت‌وگذار آزاد در زمینه‌های فلسفه و هنر و ادبیات، او را از انضباط و نظم درس‌خواندن دور کرد. وی در بازگشت، در رشته زبان و ادبیات فرانسوی دانشگاه تهران تحصیل کرد و دوره لیسانس را به پایان برد. عیسی سپهبدی، موسی بروخیم، خانم شیبانی، خانم پاکروان و خانم اندریو استادان این رشته بودند. درس ادبیات فارسی آنها هم بر عهده پرویز خانلری بود. وی از سال ۱۳۲۵ تا مدتی به کارهای گونه‌گونی پرداخت. در دبیرستان‌ها انگلیسی درس داد. چندی هم مسئول آزمایشگاه دبیرستان ایرانشهر بود. زمانی هم در موزه مردم‌شناسی وزارت فرهنگ به کار پرداخت؛ چون دورهٔ مردم‌شناسی را، در موزه مردم‌شناسی پاریس گذرانده بود. سرانجام به کار در شرکت فرانسوی آنتروپوز مشغول شد. با استفاده از بورس این شرکت، یک دوره اقتصاد نفت را در پاریس به پایان برد. کار اداری رسمی را در شرکت نفت و شرکت پتروشیمی پی گرفت و سال ۱۳۵۹ بازنشسته شد. علاقه به شعر و ادب، فلسفه و عرفان، زندگی در محیط فرهنگی خاندان هدایت، گفتگو با دایی‌اش صادق هدایت و تأثیرپذیری از او و اقامت پنج‌ساله دوره جوانی در فرانسه، پیوندهایی میان جلالی و نوشتن به وجود آورد. او گاهی به فارسی و گاهی به فرانسوی می‌نوشت اما آنها را جدی نمی‌گرفت. اما پس از این‌که به ایران بازگشت و توانست با فراغ بیشتری بخواند و بیندیشد و بنویسد، تأمل‌های شاعرانه‌اش نظم گرفت. او از آغاز دهه ۴۰ این تأمل‌ها را به نشر سپرد. سروده‌هایش در مجموع با تلقی مثبت و گشاده‌ رویانه‌ای از اهل ادب معاصر روبه‌رو شد. هرچند شعرهایش همه سپید بود و به نسبت هم نسلانش تا حدی دیر به آنها پرداخت. «روزها»، «دل ما و جهان»، «رنگ آبها»، «آب و آفتاب»، «روزانه‌ها» و نیز دو گزینه اشعار: «بازی نور» و «درباره شعر» کتاب‌هایی هستند که در زمان حیاتش به چاپ رسید. جلالی ازدواج نکرد. زندگی‌اش در سکوت و با آرامش و تلألویی خاص ادامه داشت. پس از درگذشتش مجموعه بسیار زیادی از اشعار او که تا آن زمان چاپ نشده بود به همت برادرش مهرداد جلالی و انتشارات مروارید به چاپ رسید. آرامگاه وی در قطعه ۹ بهشت زهرا است. @arayehha
نمونه شعر بیژن جلالی 💠 ای مردم آنچه را که یادگار دریاست به دریا باز دهید و آنچه را که از آسمان در دل من مانده است به آسمان بازگردانید زمزمه جنگل و صدای آبشارها را به جنگل و آبشارها برگردانید و اگر ستاره‌ای در دست‌های من مانده است آن را به آسمان باز فرستید و آنگاه تن مرا به زمین باز دهید و قلب مرا به سکوت و تاریکی بسپارید و سپس به آهستگی از من دور شوید تا هرگز از آمد و رفت شما با خبر نباشم خورشید را نیز از جهان برگیرید تا ما را از دست‌های خود که از خزیدن در تاریکی خون آلود شده‌اند شرم نیاید و چهره‌های پریده رنگ و چشم‌های هراسانِ یکدیگر را نبینیم ♡♡ روز می‌گذرد و من می‌ترسم اگر هم نمی‌گذشت باز می‌ترسیدم ♡♡ زندگی کردن را به کس دیگری واگذار کرده‌ام آیا سایه‌ای است از خود من یا سایه بیگانه‌ای است که زندگی مرا می‌بلعد ♡♡ چیزی را می‌دانم که درختان هم می‌دانند و آسمان هم می‌داند و سنگ‌ها و کوه‌ها ولی هیچ یک یارای گفتنش را ندارند ♡♡ به خاطر تو به جهان خواهم نگریست با خاطر تو از درختان میوه خواهم چید به خاطر تو راه  خواهم  رفت به خاطر تو با مردمان سخن خواهم گفت به خاطر تو خودم را دوست خواهم داشت <<بیژن جلالی>> @arayehha
آرایه های ادبی
‍ ۱ آذر سالروز درگذشت مجتبی عبداله‌نژاد (زاده ۲۳ امرداد ۱۳۴۸ کاشمر -- درگذشته ۱ آذر ۱۳۹۶ تهران) نویسنده و مترجم او مترجم کتاب‌های انگلیسی به زبان فارسی بود و درضمن درباره ادبیات کلاسیک فارسی تحقیق می‌کرد. کتاب گفتگو با مسعود سعد سلمان، نوشته او، تلفیقی است از کار تخیلی با کار پژوهشی. وی در گفتگویی با روزنامه ایران گفت: «این ژانری است که خودم ابداع کردم». از وی مقالاتی در بعضی نشریات ادبی مانند کلک، کارنامه، سمرقند، بخارا، رودکی، نافه، شوکران و گوهران منتشر شده‌است. وی در دانشگاه فردوسی مشهد در رشته ریاضی تحصیل کرد، ولی به صورت نیمه‌کاره تحصیلاتش را رها کرد و در سال ۱۳۶۸ نخستین ترجمه‌اش را باعنوان «تاریخچه مختصر نقد ادبی» انتشار داد. شعر: آوازهای ماه و معادله‌های ریاضی: مجموعه شعر، تهران: انتشارات ترانه ۱۳۷۳. تألیف: گفتگو با مسعود سعد سلمان، نشر هرمس ۱۳۹۳ ترجمه: اسطوره‌های یونان، دونا روزنبرگ، مشهد، انتشارات ترانه ۱۳۷۴ اسطوره‌های خاور دور، دونا روزنبرگ، انتشارات ترانه ۱۳۷۵ اسطوره‌های خاورمیانه، پیر گریمال، انتشارات ترانه ۱۳۷۶ افسانه‌های سویس، فریتس مولر گوگنبول، تهران، انتشارات هرمس ۱۳۸۰ داستان‌ها و افسانه‌های مردم کانادا، الیزابت کلارک، تهران، انتشارات هرمس ۱۳۸۰ تاریخ کوتاه نقد ادبی، ورنون هال، انتشارات ترانه ۱۳۷۹ مفهوم رمانتیسم در تاریخ ادبی، مشهد، انتشارات محقق ۱۳۷۸ عرفان و فیزیک جدید، مایکل تالبوت، تهران، انتشارات هرمس ۱۳۹۰ مصیبت بی‌گناهی، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۸۷ شب بی‌پایان، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۸۳ معمای ساعت، رابرت آرتور، انتشارات هرمس ۱۳۸۴ معمای قلعه وحشت، رابرت آرتور، انتشارات هرمس ۱۳۸۴ قتل در خانه کشیش، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۸۸ قتل آسان است، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۸۸ مرگ خانم مگینتی، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۸۸ جیب پر از چاودار، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۸۸ راز قطار آبی، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۸۸ در هتل برترام، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۸۹ جسدی در کتابخانه، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۸۷ نوشابه با سیانور، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۸۸ راز سیتافورد، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۸۷ آیینه سرتاسر ترک برداشت، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۸۹ چرا از ایوانز نخواستند، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۸۹ شرارتی زیر آفتاب، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۸۷ چشم‌بندی، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۸۹ معمای کاراییب، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۹۰ دست پنهان، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۸۸ موج‌سواری، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۹۰ الهه انتقام، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۸۸ جشن هالووین، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۹۰ چهار غول بزرگ، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۹۰ ساعت‌ها، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۹۰ شاهد خاموش، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۹۰ قتل در تعطیلات، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۹۰ قتل در خوابگاه دانشجویی، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۹۰ گرگ در لباس میش، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۹۰ پرواز عقاب، جک هیگینز، انتشارات هرمس ۱۳۸۹ فرود عقاب، جک هیگینز، انتشارات هرمس ۱۳۸۹ مقصد نامعلوم، آگاتاکریستی، انتشارات هرمس ۱۳۹۲ مواجهه با مرگ، براین مگی، تهران، فرهنگ نشرنو ۱۳۹۷ @arayehha
‍ 👄اوصاف لب،دهان،دندان و لثه ی معشوق در شعر شاعران فارسی: 🦷قسمت یک: 👄دهان و لب های کوچک و باریک،در شعر شاعران پارسی،هماره معیار زیبایی به شمار می آمده و شاعران در بیان تَنگی و کوچکی آن اغراق زایدالوصفی می نموده اند،این به جای خویش!🤘🏻 اما عجالتا،در حسن تعلیلی زیبا،به بزرگی لب یار بپردازیم: "گفتند:بزرگ است لب او گفتم: یاقوت بزرگ قیمتی‌تر باشد!" (مناظرات انیس العشاق). 🦷👄لثه‌های گندم°گون چه طور؟:علمای علم زیبایی شناسی گفته اند که:لثه یا همان گوشتِ  بنِ دندان،بهتر است گندمگون باشد؛تا سپیدی دندان بهتر جلوه گری کند.به همین خاطر،زنان عرب جاهلی،لثه‌هایشان را خراش می‌دادند و بر آن سرمه می‌کشیدند تا گندمگون به‌نظر برسد. هندوان نیز دندان ها را سرخ می‌کردند تا پان،تال یا تَنبول،برگى باشد برابر کف دست و گاه بزرگ تر یا کوچک تر از کف دست شود(به نقل از فرهنگ جهانگیرى).ظاهراً سرخ کردن دهان و دندان ها با تمبول نوعی از زیبایی چهره محسوب می‌شده و بین ایرانیان نیز مرسوم بوده است.از این رسم در برخی از اشعار پارسی نیز آمده است؛به ویژه در دیوان شاعرانی که با شاعران بابری هند،نشست و برخاست و مراوداتی چند داشتند.مثلا نشیمن گاه مسعود سعد سلمان که لاهور هندوستان بوده است؛به همین مناسبت در دیوان وی می‌توان این وجه متمایز زیبایی را بازیافت.مسعود سعد در وصف"عقیقین ‌دندان" گوید:🦷 (زرد کردی رخم به انده و غم دُرّ دنــدانت تا عقیق شده ست)  یا: (لــــعل کردی دهــان تنبل تن لعل گشتــه است جزع دیده من) وی به تقلید از شعر سیم سپید رده رودکی نیز گوید:🦷 ("کرده به شانه دو تاه سیصد حلقه" و"تنبول کردن"،با هدف سرخ کردن دهان و دندان:"معادل شانه زدن"،نوعی آرایش و خویشتن آرایی محسوب می شده است؛این جا: 🎹 کرده به تنبول،لعل،سی و دو مرجان) یا: (تنبول کرده آن بت،تنبول کرده پیدا سی و دو نار دانه در ناردانش اندر) ➕👄این که:"عثمان مختاری،شاعر هم عصر مسعود سعد"،(ق:ششم)نیز لاله سرخگون را شبیهِ کسی  می‌داند که دندان را تنبول شش ماهه کرده باشد؛این جا:🦷 (رنگ چو خوردن گرفت لالة خودرنگ شش‌مهه تنبول‌کرده دارد دندان). 🗽همش کارِ:《محمد عزیززاده》 🕗۱۵_۳_۱۴۰۳ @arayehha 👇👇👇👇
‍ 👈اوصاف لب و دندان معشوق در شعر شاعران فارسی": 🦷قسمت:دوم 👄میم و دالِ لب و دهانِ محبوب(تشبیه بلیغ اضافی=فشرده+لفّ و نشر مرتّب): به"میم" اندرون بود سی نجم تابان به"دال"اندرون بود روشن هلالی (لامعی جرجانی) یا:میمِ دهان:کنایه از تنگی دهان محبوب: گر عبارت کند از میم دهانت آید ز چشمه میم آبِ حیاتت (جامی=احمدِ جامِ ژنده پیل) 👄یا: دهان تو میم است و بالا(قدوقامت)الف خدا آفرید آن دو از بهر ما (کمال خجدی) یا:میم را کرانه به سین خَستن، 🫦+لب را با دندان گزیدن: رگه لام را گُسست همی از بَرِ الف گه میم را بخست کرانه همی به سین (لامعی) 🖍👄میم کاتب:کنایه ازکور و نابینا: وز سر ناوک اجل صورت بخت خصم را دیده چو میم کاتبان کور شد از مکدّری (همان شاعر) 🫦میم دهان+نون ابرو=خمیدگی ابرو: دیده تا میم دهان و نون ابروی تو دید نقش آن بستم به دل چون بود هر دو نقش من (کمال خجندی) یا: همین که نقش دهانش چو میم بندد چشم خیال ابروی او پیش من چو نون آید (همان شاعر) 👩‍🦰یا: دهانش بابرو به نقش من است چو میمی که در پیش نون آمدست (همان) حافظ چه می گوید؟:در اندیشه شاعرانه خواجه شمس الدین محمد،دهان معشوق آن قدر کوچک است که حتی نمی توان آن را با غنچه مقایسه کرد:⚘ تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی ⚘در این باره آورده اند که شاعرِ عاشق پیشه،حافظ،که پیوند تنگانگی با طبیعت بهاری داشته،دوش خوابی می بیند که وقتی از بزمگاه چمن می گذشته در دلِ باغ،غنچه تنگ و زیبایی را می بیند،یاد دهان محبوب خود می افتد و با خود می اندیشد که این همان دهان اوست،آن گاه از زیبایی آن غنچه مست و مشعوف می شود. ⚘و: (از دهان توام غنچه در گمان انداخت... روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست در غنچه ای هنوز و صدت عندلیب هست) ای غنچه نوشکفته!(تشبیه مضمر) تو هنوز شکوفا نشده ای! مراقب باش! تو هزاران  رقیب(نگهبان)داری! 🕊عندلیبان فراوانی دلباخته تو شده اند و برایت آواز می خوانند. 💆‍♀معشوق مورد نظر نظامی«در پنج گنج» صورتش شبیهِ گل سرخ با ابروانی کشیده و دهانی تنگ است؛این گونه: (دهن تنگ و،سر،گِرد و ابرو فَراخ رخی چون گل سرخ بر سبز شاخ). 🧶🪡محمد عزیززاده @arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
《تفاوت اضافه تشبیهی و استعاری در یک نگاه》👀 C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
برشی از سخنان دکتر ژاله آموزگار، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در جمع استادان و دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد دوشنبه، هفتم آبان‌ماه ۱۴۰۳ فرهنگستان زبان و ادب فارسی (بخش نخست) @arayehha
افشین علا با «آنگاه» به شبکه دو می‌آید مجموعه برنامه «آنگاه» از پنجشنبه اول آذر به میزبانی «افشین علا» روانه آنتن شبکه دو سیما می‌شود. جوان آنلاین: این برنامه با گشت و گذاری در شعر پارسی، زمینه‌ها و موضوعات شعری را بررسی کرده و با خواندن اشعار بی بدیلی که در این حوزه توسط شاعران خبره این آب و خاک سروده شده تقدیم حضور بینندگان می‌شود. این برنامه که با اجرای «افشین علا» (شاعر و نویسنده) و به تهیه کنندگی سارا روستاپور در گروه اجتماعی اقتصادی شبکه دو تهیه و تولید شده است؛ از پنجشنبه اول آذر ماه، پجشنبه‌ها و جمعه‌ها حوالی ساعت ۱۹:۳۵ میزبان مخاطبان شبکه دو سیما است. @arayehha
نه تبسم، نه اشاره، نه سوالی هیچ‌چیز عاشقی چون من فقط او را تماشا می‌کند ۲۱ نوامبر روز جهانی تلویزیون @arayehha
هدایت شده از نبض قلم
ای ماه از خورشید سر باش گاهی برایم؛ خورشیدتر باش! @nabzeghalam
  دوم آذرماه   زادروز « علی شریعتی مزینانی » مشهور   به"دکتر علی شریعتی" نویسنده و جامعه   شناس @atayehha
‍ ۲ آذر زادروز علی شریعتی (زاده ۲ آذر ۱۳۱۲ سبزوار – درگذشته ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ انگلیس) نویسنده، جامعه‌شناس و پژوهشگر دینی   او فرزند محمدتقی‌ شریعتی‌ مزینانی استا‌د دانشگا‌ه‌ مشهد بود. در دانشسرای‌ مقدما‌تی‌ مشهد، علا‌وه‌ بر خواندن‌ دروس‌ دانشسرا از کلا‌سها‌ی‌ پدرش‌ نیز بهره می‌گرفت و پس از پا‌یا‌ن‌ تحصیلا‌ت‌ دانشسرا، به‌ آموزگا‌ری‌ پرداخت‌. در سا‌ل‌ ۱۳۳۴ در دانشکده‌ ادبیا‌ت‌ و علوم‌ انسا‌نی‌ دانشگا‌ه‌ مشهد وارد شد و رشته‌ ادبیا‌ت‌ فا‌رسی‌ را برگزید و در همین‌ سا‌ل‌ با‌ همکلا‌سی‌اش پوران‌ شریعت‌‌رضوی‌ ازدواج‌ کرد. در سا‌ل ۱۳۳۷ با دریا‌فت‌ لیسا‌نس‌ ادبیا‌ت‌ فا‌رسی‌ برای ادامه‌ تحصیل‌ به‌‌ فرانسه‌ فرستا‌ده‌ شد و در آنجا‌ به‌‌ تحصیل‌ علوم جا‌معه‌ شنا‌سی‌، مبا‌نی‌ علم‌ تا‌ریخ‌ و تا‌ریخ‌ و فرهنگ‌ اسلا‌می‌ پرداخت‌ و با‌ استادان بزرگی‌ چون‌ ما‌سینیون، گورویچ‌ و ‌سا‌رتر و... آشنا‌ شد و از آنا‌ن‌ بهره‌‌ها‌ی‌ بسیا‌ر برد. دوران‌ تحصیل‌ شریعتی‌ همزما‌ن‌ با‌ جریا‌ن‌ نهضت‌ ملی‌ ایران‌ به‌‌رهبری‌ مصدق‌ بود که‌ او نیز با‌ قلم‌ و بیا‌ن‌ خود و نوشته‌‌ها‌ی‌ محکم‌ و مستدل‌ از این‌ حرکت‌ دفا‌ع‌ می‌‌کرد. وی‌ پس‌ از سا‌لها‌ تحصیل‌ با‌ مدرک‌ دکترا در رشته‌‌ها‌ی‌ جا‌معه‌‌شنا‌سی‌ و تا‌ریخ‌ ادیا‌ن‌ به‌ ایران‌ با‌زگشت‌. در سا‌ل‌ ۱۳۴۴ اداره‌ فرهنگ‌ مشهد او را به‌عنوان‌ دبیر انشا‌ء استخدام‌ کرد و چندی بعد در دبیرستا‌ن‌ به‌تدریس‌ پرداخت و سپس به‌‌عنوان‌ استا‌دیا‌ر تا‌ریخ‌ وارد دانشگا‌ه‌ مشهد شد. وی در سا‌ل‌ ۱۳۴۸ به‌‌حسینیه‌ ارشا‌د دعوت‌ شد و مسئولیت‌ امور فرهنگی‌ حسینیه‌ را پذیرفت و به‌‌ تدریس‌ جا‌معه‌ شنا‌سی‌ مذهبی‌،‌ تا‌ریخ‌ شیعه‌ و معا‌رف‌ اسلا‌می‌ پرداخت. در سا‌ل‌۱۳۵۲ حسینیه‌ ارشا‌د تعطیل‌ و او روانه‌ زندان‌ شد. در آن زما‌ن‌ پدرش زیر فشا‌ر قرار گرفت تا‌ پسرش‌ را محکوم‌ کند، اما‌ او  سر با‌ز می‌زد و دکتر شریعتی‌ خود را در اختیا‌ر آنها‌ گذاشت  تا‌ پدرش را رها‌ کنند. در مهر ما‌ه‌ ۱۳۵۳ سا‌واک‌ می‌خواست او را وادار به‌‌ همکا‌ری‌ در نمایش تلویزیونی کنند اما موفق نشد. @arayehha
      چو کس با زبان دلم آشنا نیست       چه بهتر که از شکوه خاموش باشم       چو یاری مرا نیست همدرد ، بهتر       که از یاد یاران فراموش باشم       @arayehha
پول میدهندتا دیگران برایش خدا رابپرستند واو به بهشت برود! و ثواب نماز و روزه آنها را ببرد براستی که عجب حماقتی است جهل مذهبی! از دین ریا بی نیازم بنازم به کفری که ازمذهبم میتراود. / @arayehha
آرایه های ادبی
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۲ آذر سالروز درگذشت غلامحسین ساعدی (زاده ۲۴ دی ۱۳۱۴ تبریز -- درگذشته ۲ آذر ۱۳۶۴ فرانسه) نویسنده او نوشتن را ابتدا به صورت گزارش و تفسیر در هنگامه‌ نوجوانی آغاز و با نشریات فریاد، صعود و ... همکاری کرد و اولین بار در ارتباط با همین نوشته‌ها به زندان افتاد. نخستین آثارش را از ۱۳۳۴ در مجلات ادبی به‌چاپ رساند که در ابتدا به‌عنوان نمایشنامه‌ نویسی چیره دست "با نام مستعار گوهر مراد" شهرت یافته بود،‌ با نگارش داستان‌های زیبایی چون «گدا» «دو برادر» و «آرامش در حضور دیگران» جایگاه خود را به‌عنوان یکی از خلاق‌ترین داستان‌نویسان ایران نیز تثبیت کرد. آثار وی دستمایه‌ برخی از بهترین فیلم‌های بلند سینمای ایران قرار گرفته است که از جمله‌ آنها می‌توان فیلم‌های "گاو" "ساخته‌ داریوش مهرجویی ۱۳۴۸" آرامش در حضور دیگران "ساخته‌ ناصر تقوایی ۱۳۴۹" و دایره‌ مینا "ساخته‌ داریوش مهرجویی ۱۳۵۳" را نام برد. در امرداد ۱۳۳۲ وارد دانشکده‌ پزشکی تبریز شد و در اواخر سال‌های دانشکده، فعالیت هنری و ادبی را مجدانه پی‌گیری کرد. وی در دهه‌ چهل که دوره‌ای خاص در ادبیات ایران محسوب می‌شود، رشد کرد و به تحصیل خود در رشته روانپزشکی ادامه داد. عمده‌ فعالیت‌های قلمی ساعدی در حوزه نمایشنامه نویسی است و به همراه تنی چند همچون بیضایی، رادی و نصیریان، پیش زمینه‌ تئاتر را بنیان نهادند. بخش دیگر از نوآوری او در زمینه تئاتر، چاپ آثار پانتومیم باعنوان لال‌بازی‌هاست. ساعدی در اوایل دهه‌ پنجاه گاهنامه‌ الفبا را به همراه تنی چند منتشر کرد و در سال ۱۳۵۶ همزمان با احمد شاملو در چاپ مجله‌ ایرانشهر در خارج از کشور همکاری داشت. بعد از انقلاب نیز داستان‌های او هم چنان در کتاب جمعه، ویژه‌ هنر و ادبیات چاپ می‌شد. او در دهه‌ شصت از ایران به فرانسه رفت. آرامگاه وی در گورستان پرلاشز در کنار صادق هدایت است. @arayehha