شعر کوتاه چیست؟
سرودهای منسجم، در لحظه، نکته سنج و دارای فرمی فشرده است که در کمترین کمیت بیشترین معانی را دارد.
مهمترین شاخصه ی آن ایجاز
( اقتصاد واژه ها)
یا کمترین کلمات است.
مجموعه ای از کوتاه سرایها
سپیدکوتاه
شعرطرح،
شعرک،
ترانک،
هسا شعر.(هسا پست مدرن)
شعرپریسکه ،
شعرسپکو ،
شعرهاشور ،
شعرطرح
شعر حرکت
شعر پالت
موج نو
موج اول
موج سوم
موج ناب
شعر دیگر
شعر فرانو
شعرک ،
سرودک ،
دلنوشته ،
واژانه ،
چامک
چکه
فراسک.
هایکو
تانکو
تاناکا
کی گو
هایکو عت
هایکو ایرانی
لیکو
شعر ابوذبی
شعر دیجیتال
کانگریت(کایگرام.تجسمی ِشیمبا.دیداری.شنیداری.خواندیدنی)
حجم
فرا حجم
کاریکلاماتور
شعر ترجمه
شعر آزاد
مینیمال ادبی
شعر گفتار
کوتاه سرایی
کلاسیک
تکبیت
دوبیتی
رباعی
سه گانی کلاسیک
سه گانی نیمایی
سه گانی سپید
نوخسروانی
دلنوشته
متن کوتاه ادبی
نثر مرسل
(نثر مسجع کوتاه)
شعر موزون
در ادبیات نماینده شعر کوتاه بودهاند.
شعر کوتاه از دیرباز تا امروز، همواره، همراه شعر و ادبیات فارسی بوده که عواطف و احساسات، ایدئولوژیها، اندیشههای اجتماعی، سیاسی، فلسفی انسان معاصر را در خود منعکس میسازد.
من سعی کرده ام نماینده ای شایسته برای انتشار انواع سبکها؛ قالبها
جریانها و نحله ها
معرفی شاعران در تمامی ادوار و همچنین کوتاه سرا در این کانال داشته باشم.
کانالی با هزاران مطالب آموزشی
همراهمان باشید
@arayehha
#فراشعر
#فراداستان
⛱فرا شعر و فراداستان از ژانرهای معرفی شده توسط #استاد_آرش_آذرپیک در #مکتب_اصالت_کلمه میباشند.
⛱ فراشعر و فراداستان، در مکتب اصالت کلمه به عنوان مقام جامع تمام جریانهای شعرنگرانه وداستاننگرانه معرفی میشوند.
⛱فراشعر و فراداستان نخستین سیستم های شعری و داستانی هستند، که بر خلاف دیگر مکاتب از تمام سیستم های شعرمحورانه وداستانمحورانه آشنایی زدایی میکنند.
⛱ فراشعر و فراداستان، در آغاز با فراروی و آشنایی زدایی از سیستم های درون شعری و درون داستانی (مکاتب، سبکها و ژانرهای شعری و داستانی) اتفاق میافتند و در مرحله دوم از خود جنسیتهای شعر وداستان آشنایی زدایی و فراروی میکنند.
⛱هدف در فراشعر وفراداستان رهایی از متون شعرمحور و داستانمحور، برای تعالی و فراروی به سوی متون کلمه_محچرانه است.
⛱ الگو ومصداق متون کلمه محور، کتب مقدس در سنت های الهی بهویژه قرآن مبین میباشد که از دیدگاه ادبی نیز در مقام جامع هنری کلمه قرار دارد.
#آرش_آذرپیک
#مکتب_اصالت_کلمه
#مکتب_عریانیسم
@arayehha
مکتب اصالت کلمه (عریانیسم)
و شکل گیری آن
در پنجم مرداد ماه سال ۱۳۸۲ «مکتب اصالت کلمه» یا به عبارتی دیگر «فلسفه و ادبیات کلمه گرا» رسماً در شهر «کرمانشاه» موجودیت خود را اعلام کرد.
و در شهریور ماه سال ۱۳۸۴ با انتشار کتاب «بیانیه ی دیدگاه جهانشمول عریان در ادبیات» که نخستین بیانیه ی این مکتب بود؛
در عرصه ی ادبیات معرفی شد و در پی آن به تدریج و در طی چند سال بیانیه های متعدد و طویلی که هر یک بیانگر دیدگاه های فلسفی و جهانبینی این مکتب، که منشأ شیوه ی ادبی و نوع کنش سرایندگان این مکتب با زبان و ادبیات است؛ منتشر گردید.
اما حرکت های آغازین این مکتب از واپسین سال های دهه ی هفتاد نشأت گرفته است. «علیرضا (آرش) آذرپیک» که نظریه پرداز اصلی این جریان است به دنبال این اندیشه که: «آیا کلمه بدون ساختار دستور زبان میتواند مفهوم و ادبیت ارائه دهد؟
]در حالی که [تا آن زمان همه ی آثار ادبی در ساختار دستور زبان خلق می شدند و حتی شیوهی فورگراندینگ در دیدگاه فرمالیستها نیز با حفظ ساختار کلی دستور زبان آن را می شکست.
آقای «آذرپیک» شروع به نوشتن یک اثر به منظور آزمایش آفرینندگی کلمه فراتر از دستور زبان پرداخت و با خلق اثرِ:
-آفتاب/ باران/ برکه/ دو قو// آفتاب/ آفتاب/ برهوت/ دو فسیل.
…ژانر واژانه آفرینش یافت.»
(محمدی، ز. ۱۳۹۴، ۲۱ مرداد)
همچنین از نوآوری های او در دهه ی هفتاد این که «در آن زمان یک نوع تفکر مینی مالیستی یعنی ایجاز هم زیاد است.»
در ذهن و زبان…[ او[ بود که منجر به خلق ژانر غزل مینی مال در شعر کلاسیک و ژانر واژانه در ادبیات آزاد شد.»
او سرانجام در آغاز دهه ی هشتاد با طرحی جامع تر و کلی تر و با ارائه ی یک فرمول به ظاهر ساده طرح دیگری در انداخت و گفت: «متن عریان= حرکتی واژه گرا در یک ژانر نامتعارف»
و در توضیح آن افزود که «فرایند آفرینش این گونه متون، تنها در شکافتن هسته ی مرکزی واژگان است
برای آزاد ساختن تمام انرژی های ناگفته و نهفته ی درونی و بیرونی به منظور بی واسطه ترین ارتباط ممکن با آن ها که طی قرن های متوالی می باید منحصراً در دو شاخه ی جدا از هم یعنی شعریت و روایت تعریف می شدند.»
در اوایل سال ۱۳۸۰ «آذرپیک» شروع به تدوین مؤلفه های اولیه ی این مکتب کرد و در همان حال عده ای از جوانان بااستعداد را در کارگاه شعر «هلیا» گرد هم آورد
تا در جلسات شعر و بحث فلسفی و بررسی مبانی نظری این مکتب فعالیت داشته باشند
کارگاه شعر و حتی ادامه ی کارهای تئوریه پردازی به عهده ی «مهری مهدویان» قرار گرفت و آذرپیک هر از گاهی به جلسات سری می زد.
مهدویان توانست نخستین کارگاه ادبی کرمانشاه را به نام «نیلوفر» تأسیس کند و جلسات بحث و تبادل نظر مکتب اصالت کلمه را در آن کارگاه برگزار کرده، به تدوین مؤلفه های ثانویه ی این جریان بپردازد
در پاییز ۸۲ کارگاه دیگری به نام «نوآمدگان امید» تأسیس شد که محلی بود برای هنرجویانی که تازه به کارگاه «نیلوفر» پیوسته بودند و چون از مباحث نظری و فلسفی این کارگاه بسیار عقب مانده بودند؛ می خواستند مباحث اولیه را بیاموزند. (همان) و به این ترتیب مکتب اصالت کلمه به مرور بر هواداران خود افزود و با تشکیل جلسات و جشن ها و مناسبت ها و مصاحبه با نشریات مختلف توانست خود را به عنوان یک جریان کاملاً ایرانی که خاستگاه آن غرب کشور است معرفی کند.
و اما نگرش فلسفی این مکتب به گونه ای است که واژگان را مقدس می داند.
آذرپیک می گوید: «در وجود مقدس واژگان پتانسیل های نامرئی و گوناگونی وجود دارد که پافشاری های متعصبانه ی ادبیات بر داستان و شعر –به عنوان ژانرهای برتر و اوج عروج واژه ها و در کنار آن، بست نشستن کلیت ادبیات در برج عاج خویش که موجب عدم استفاده های ادراکی- دیالکتیکی از انواع نگرش ها و ساختارهای مختلف هنری، علمی، فلسـفی و دیگر رشته های دانش بشری گشته، هیچ حاصلی نداشته است به جز عقیم ماندن آن انرژی های پنهان و بالقوه.»
علوم و فنون ادبی
نورمحمدی
@arayehha
🔴🔴کاریکَلِماتور
📕(آمیختهٔ کاریکاتور و کلمات) نامی است که شاملو نخست بار بر نوشته های پرویز شاپور نهاد.
📕این واژه حاصل پیوند «کاریکاتور» و «کلمه» است.
📕کاریکلماتور نثر است.
📕بازیی زبانی دارد تا بتواند گفتنیها را دیدنی کند (تصویری)
📕طنز دارد.
📕کاریکلماتور از نظر معنایی، صراحت دارد.
📕کاریکلماتور از چند معنایی واژهها سود میبرد.
📕کاریکلماتور، معمولاً از بدیهیات و روزمرهها و دم دستی هاست.
📕سابقهای در ادبیات کهن به عنوان یک ژانر ندارد. اما میشود نمونههایی در نثر و نظم پیدا کرد.
📕ایجاز از ویژگیهای کاریکلماتور است.
📕در کاریکلماتور نوعی نازک اندیشی مانند سبک هندی دیده میشود.
📕غافلگیریی دارد که با غافلگیری شعری متفاوت است. -نوع لذت در کاریکلماتور با لذتی که در شعر به مخاطب دست می دهد متفاوت است.
🔴ویژگی های کاریکلماتور:
🔹تضاد
🔹ایهام
🔹تخیل
🔹ابتذال
🔹طنز
🔴نمونههایی از کاریکَلِماتورهای پرویز شاپور
📗وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند.
📗اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
📗به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
📗به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.
📗قلبم پرجمعیتترین شهر دنیاست.
📗به نگاهم خوش آمدی.
📗پایین آمدن درخت از گربه.
📗قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.
📗زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود.
📗جارو، شکم خالی سطل زباله را پر میکند.
📗فوّاره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمیشوند.
📗هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
📗باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.
📗فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر میکند.
📗فریاد زندگی در سکوت گورستان تهنشین میشود.
📗برای اینکه پشهها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشه بند بیرون میگذارم.
📗گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.
📗روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند!
📗غم، کلکسیون خندهام را به سرقت برد.
📗بلبل مرتاض، روی گل خاردار مینشیند!
🔴کاریکلماتوری از محسن ابراهیم
📗توفان، دامن طبیعت را بالا زد
🔴چند کاریکلماتور از رسول مرادی
📗با خوردن پیاز، سیر نشدم
📗در جگرکی، همهٔ سیخها تو دل برو هستند
📗برای جلوگیری از بی نمکی، شورش کردم
📗نقاش قمار باز، رنگ میبازد.
📗فقط زنها قادر به خودزنی هستند
📗آرایشگر از همه سرشناس تر است.
📗با (حال)تر از آنم که به گذشته بیاندیشم.
📗بیچاره جگرکی چه راحت به همه (دل) میدهد!
📗طول زندگی با (أرز)بیشتر میشود
🔴کاریکلماتورهای حسین ناژفر
📗خط فقر، الفبا ندارد.
📗«پری» روز، زیباترین روز بود.
📗باران، زبانِ ناودان را باز کرد.
📗فقیر با فروش کلیه، آبرو خرید.
📗عصر بیخبری، صبحی ندارد.
📗بزنم به تخته، میخ خوبی است.
📗تور ماهیگیر پر شد از ماهی آزاد.
📗عرق حلال میخورد پیراهن کارگر.
📗عامل بیکاری کلاه دوز، جلاد بود.
📗فقط دزدها از «آگاهی» میترسند.
📗سارای این زمانه عاشق دارا میشود.
📗جهان خوار اول تجزیه میکند بعد تحلیل.
📗دوزیستان هم از توبره میخورند و هم از آخور.
📗دستهٔ تبر، کوفیترین خویشاوند درخت است.
📗شادترین پلی که دیدم، پل سیدخندان بود.
📗بنزین هم «جایگاه» دارد، وای بر فقیر.
📗آدم خود جوش نیازی به دیگ ندارد.
📗سایه ات، نگاهم را آفتابی کرد.
📗رودخانه هم اهل طغیان است.
📗نام عرب فقیر، عبدالغنی بود.
📗چکیدن، تولدِ باران است.
📗فرش فقیر، خواب ندارد.
🔴نمونههایی از حسین مقدسی نیا
📗به نام پیوند دهنده قلبها و عروق!
📗هروقت آب از سرم میگذرد زیرآبی میروم!
📗برای آنکه خواب از سرم نپرد داخل قفس میخوابم!
📕علون وفنون
@arayehha
4_5879665582315406336.mp3
4.61M
#سیاوش_کسرایی
(۵ اسفند ۱۳۰۵ #اصفهان - ۱۷ بهمن ۱۳۷۴ اتریش)
شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، نقاش، فعال سیاسی و از اعضای کانون نویسندگان ایران.
او از بنیانگذاران انجمن ادبی شمع سوخته بود.
سیاوش کسرائی، سراینده منظومه #آرش_کمانگیر، نخستین منظومه حماسی نیمایی است.
وی یکی از شاگردان #نیما_یوشیج بود که به سبک شعر او وفادار ماند.
پن: دکتر #ایرج_افشار در کتاب #نادرهکاران تاریخ درگذشت ایشان را ۱۷ بهمن ۱۳۷۴ ذکر کرده است.
C᭄❁࿇༅══════┅─
┄┅✿░⃟
@arayehha
بن بستی برای مهندسان وجود ندارد
دانشمندان آنچه را که هست کشف میکنند
مهندسان آنچه را که نیست خلق می کنند
۵ اسفند روز بزرگداشت دانشمند
#خواجه نصیرالدین طوسی و روز مهندس گرامی باد
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
طبق منابع کهن زمان برگزاری جشن اسفندگان (سپندارمذگان) روز اسپند یعنی پنجمین روز ماه از ماه اسفند است. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است که ایرانیان باستان روز پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمین می دانستند اما برخی از زرتشتیان ایران، روز 29 بهمن را روز جشن سپندارمذگان می دانند و مراسم جشن اسفندگان (سپندارمذگان) در بعضی مناطق ایران مانند منطقه پشتکوه استان یزد هرساله پنج روز مانده به ماه اسفند، برگزار می شود.
دلیل اختلاف در زمان برگزاری جشن اسفندگان اختلاف گاهشمار خورشیدی و گاهشمار زرتشتی است . در زمان خیام ساختار تقویم ایرانی تغییر نمود و شش ماه نخست سال سی و یک روزه شدند، بنابراین این جشن نیز 6 روز به عقب آورده شد که این کار نادرست است زیرا همانطور که از نام این جشن پیداست روز برگزاری آن روز اسپند یعنی پنجمین روز ماه از ماه اسفند است.
📚🌺@arayehha
واژه اسفند و سپَندارمَذ
اسفند برگرفته شده از واژه اوستایی «سْپِنـْـتـَه آرَمَئیتی» نام چهارمین امشاسپند است که از دو بخش تشکیل شده است. «سپِنتَه» یا «سپند» به معنی پاک و مقدس و «آرَمَئیتی» به معنی فروتنی و بردباری است و و معنی این دو با هم فروتنی ِپاک و مقدس است. این واژه در پهلوی «سپندارمت» و در فارسی «سپندارمذ» و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده است.روز پنجم هرماه و ماه دوازدهم هر سال «اسفند» یا «سپَندارمَذ» نام دارد که با یکی شدن نام روز و ماه جشنی به نام اسفندگان در 5 اسفند برگزار می شود.
@arayehha
#امیرهوشنگ_ابتهاج
(۶ اسفند ۱۳۰۶ #رشت - ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ کلن آلمان)
متخلص به ه. ا. سایه
شاعر، پژوهشگر، مصحح ادبی و حافظشناس.
#حافظ_به_سعی_سایه، نخستین نغمهها، تصنیف سپیده (ایران ای سرای امید) از آثار اوست.
او همچنین سابقه کار در رادیو در برنامه گلها و پایهگذاری برنامه موسیقایی گلچین هفته را داشت.
پیکر وی پس از انتقال به ایران در باغ محتشم رشت به خاک سپرده شد.
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
آرایه های ادبی
#امیرهوشنگ_ابتهاج (۶ اسفند ۱۳۰۶ #رشت - ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ کلن آلمان) متخلص به ه. ا. سایه شاعر، پژوهشگر،
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۶ اسفند زادروز امیرهوشنگ ابتهاج
(زاده ۶ اسفند ۱۳۰۶ رشت -- درگذشته ۱۹ امرداد ۱۴۰۱ آلمان) متخلص به «ه.ا.سایه» شاعر و ترانهسرا
او در آغاز همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود، اما نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، بهویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساساً شاعری غزلسرا بود، همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود، دنبال کرد.
درسال ۱۳۲۵ مجموعه «نخستین نغمهها» را که شامل اشعاری بهشیوه کهن است، انتشار داد. آن زمان که هنوز با نیمایوشیج آشنا نشده بود، «سراب» نخستین مجموعهاش را که به اسلوب جدید بود، در قالب چهارپاره با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی بود، منتشر کرد. مجموعه «سیاه مشق» او نیز
شعرهای سال ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربر میگیرد. وی در این مجموعه، تعدادی از غزلهایش را بهچاپ رسانید و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که میتوان گفت تعدادی از غزلهای او، از بهترین غزلهای این دوران بهشمار میرود.
او در مجموعههای بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با کتاب شبگیر که حاصل سالهای پر تب و تاب پیش از سال ۱۳۳۲ است، به شعر اجتماعی روی آورد و مجموعه «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازهای در شعر معاصر را گشود.
وی در سال ۱۳۹۱ خاطراتش را در گفتگو با میلاد عظیمی در کتاب "پیر پرنیاناندیش" عنوان کرد و در این کتاب بهبیان عقاید و نظراتش درباره بسیاری از چهرههای بهنام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود پرداخت.
آرامگاه وی در باغ محتشم رشت است.
🆔 @arayehha
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#هوشنگ_ابتهاج
4_5954092460702434838.mp3
13.29M
ششم اسفند زادروز
باصدای شاعر
هوشنگ ابتهاج (سایه)
@arayehha
به بهانهی ۷ اسفند، سالگرد درگذشت علیاکبر دهخدا (۱۲۵۷-۱۳۳۴،تهران)، ادیب، لغتشناس، سیاستمدار، شاعر، مؤلف و بنیانگذار لغتنامه دهخدا.
▪️تصویری از لغتنگاری علامه علی اکبر دهخدا
@arayehha
واژهشناسی «زمستان»
«زمستان» از دو بخش تشکیل شدهاست:
زَم*: برف و سرما؛
ـستان: پسوندوارهٔ زمان.
در نتیجه، «زمستان» یعنی «زمان سرما».
★ «زمهریر» هم یعنی «سرمای سخت».
@arayehha
4_5970007668176196118.mp3
2.37M
مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
تن تن ت تن/تن تن ت تن/تن تن ت تن/ تن😍
❄️آرایه های ادبی❄️
@arayehha
4_5961027406956337051.opus
2.67M
نقد شعر بانو پروین اسحاقی
دکتر داودرضا کاظمی
گروه ادبیات دانشگاه چالوس
@arayehha
4_5961027406956337049.opus
1.87M
نقد شعر دکتر مریم حسینزاده
دکتر داودرضا کاظمی
گروه ادبیات دانشگاه چالوس
@arayehha
📚 #داستانک
چهارده ساله که بودم؛ عاشق پستچی محل شدم.
خیلی تصادفی رفتم در را باز کنم و نامه را بگیرم، او پشتش به من بود.
وقتی برگشت قلبم مثل یک بستنی، آب شد و زمین ریخت! انگار انسان نبود، فرشته بود ! قاصد و پیک الهی بود ، از بس زیبا و معصوم بود! شاید هجده نوزده سالش بود. نامه را داد. با دست لرزان امضا کردم و آنقدر حالم بد بود که به زور خودکارش را از دستم بیرون کشید و رفت. از آن روز، کارم، شد هر روز برای خودم نامه نوشتن و پست سفارشی! تمام خرجی هفتگی ام ، برای نامه های سفارشی می رفت. تمام روز گرسنگی می کشیدم، اما هر روز؛ یک نامه سفارشی برای خودم می فرستادم، که او بیاید و زنگ بزند، امضا بخواهد، خودکارش را بدهد و من یک لحظه نگاهش کنم و برود.
تابستان داغی بود. نزدیک یازده صبح که می شد، می دانستم الان زنگ میزند! پله ها را پرواز میکردم و برای اینکه مادرم شک نکند ، میگفتم برای یک مجله مینویسم و آنها هم پاسخم را میدهند. حس میکردم پسرک کم کم متوجه شده است. آنقدر خودکار در دستم می لرزید که خنده اش میگرفت. هیج وقت جز سلام و خداحافظ حرفی نمیزد. فقط یک بار گفت : چقدر نامه دارید ! خوش به حالتان !
و من تا صبح آن جمله را تکرار میکردم و لبخند میزدم و به نظرم عاشقانه ترین جمله ی دنیا بود. چقدر نامه دارید ! خوش به حالتان ! عاشقانه تر از این جمله هم بود؟ تا اینکه یکروز وقتی داشتم امضا میکردم، مرد همسایه فضول محل از آنجا رد شد. مارا که دید زیر لب گفت : دختره ی بی حیا. ببین با چه ریختی اومده دم در ! شلوارشو ! متوجه شدم که شلوارم کمی کوتاه است. جوراب نپوشیده بودم و قوزک پایم بیرون بود. آنقدر یک لحظه غرق شلوار کهنه ام شدم که نفهمیدم پیک آسمانی من ، طرف را روی زمین خوابانده و باهم گلاویز شده اند! مگر پیک آسمانی هم کتک میزند؟ مردم آنها را از هم جدا کردند. از لبش خون می آمد و می لرزید. موهای طلاییش هم کمی خونی بود. یادش رفت خودکار را پس بگیرد. نگاه زیرچشمی انداخت و رفت. کمی جلوتر موتور پلیس ایستاده بود. همسایه ی شاکی، گونه اش را گرفته بود و فریاد می زد. از ترس در را بستم. احساس یک خیانتکار ترسو را داشتم ! روز بعد پستچی پیری آمد، به او گفتم آن آقای قبلی چه شد؟
گفت: بیرونش کردند! بیچاره خرج مادر مریضش را میداد. به خاطر یک دعوا ! دیگر چیزی نشنیدم. اوبه خاطر من دعوا کرد! کاش عاشقش نشده بودم
از آن به بعد هر وقت صبح ها صدای زنگ در میشنوم ، به دخترم میگویم: من باز میکنم ! سالهاست که با آمدن اینترنت، پستچی ها گم شده اند.
دخترم یکروز گفت: یک جمله عاشقانه بگو لازم دارم
گفتم :چقدر نامه دارید. خوش به حالتان! دخترم فکر کرد دیوانه ام!💔
#چیستا_یثربی
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
✅ چطور از ابتدایی، معلم دبیرستان بشیم؟؟
🔺این سوال را چند نفر از دوستان عزیز پرسیدند لازم دونستم تا توضیحاتی در این مورد بدم.
🔺ابتدا باید بدونید که شما دانشجومعلم متعهد هستید. تعهدتون هم در رشته ابتدایی هست پس تا زمان پایان تعهدتون نمیتونید تبدیل وضعیت داشته باشید.
🔺مدت زمان تعهد نیز حداقل ۵ سال بعد از اتمام تحصیل هست.
🔺نکته ی دیگه ای باید ذکر کنم دانشجومعلمی که علوم تربیتی با گرایش آموزش ابتدایی رو تموم کرده دیگه نمیتونه دبیری زیست،ریاضی،فیزیک و ... باشه چون مدرک تخصصی اونا رو نداره.
🔺پس بایدمدرک کارشناسی ارشدتون رو تو یه زمینه ای بگیرید که تخصصی تر باشه تا شرط علمی تبدیل وضعیت رو داشته باشید.
🔺مثلا یه فارغ التحصیل علوم تربیتی میتونه ارشدش رو تو رشته ادبیات فارسی بگیره و بعدا به دبیری ادبیات تبدیل بشه. ولی مثلا بخواد معلم شیمی بشه یا باید از لیسانس شروع کنه بخونه یا با پاس کردن بعضی پیش نیاز ها تو یه مدت بعدش کارشناسی ارشد رو شروع کنه بخونه.
🔺باز هم یه نکته مهمی که هست باید بگم اینه که تبدیل وضعیت تو هر زمان دلخواه نیست. باید بخشنامه ی تبدیل وضعیت بیاد و فرم های مورد نیاز روپر کنید بدید و بعدش از میان افراد متقاضی افراد واجد شرایط رو به تعداد نیاز انتخاب میکنن.
🔺ممکنه دو نفر از لحاظ امتیاز ارزشیابی و مدرک علمی و ... باهم کاملا برابر باشند و از بینشون باید یه نفر برای تبدیل وضعیت انتخاب بشه. در این حالت ملاک های دیگری مثل میزان ساعات ضمن خدمت نیز در انتخاب فرد مورد نظر دخالت داده می شوند.
🔺افراد متقاضی انتقالی حق ارسال فرم های تبدیل وضعیت رو ندارند و باید درخواست انتقالشون رو لغو کنن. افرادی هم که تازه انتقالی گرفتن و از یه شهر دیگه اومدن تا ۳ سال حق تبدیل سِمَت و وضعیت ندارند.
❗️پس:
❌ابتدا باید صبر کنید تا تعهد خدمتتون تموم بشه.
❌به فکر کسب مدرک تخصصی اون رشتهای که میخواهید بهش تبدیل بشید باشید.
❌تا میتونید ساعات ضمن خدمت و مدرک تحصیلی خودتون رو ارتقا بدید.
❌منتظر اومدن بخشنامه های تبدیل وضعیت باشید.
❌افرادی که تازه انتقالی گرفتن تا ۳ سال حق تبدیل وضعیت ندارند.
8 اسفند زادروز #شیخ_بهایی
#بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی (زاده ۸ اسفند ۹۲۵ ـ درگذشته ۸ شهریور ۱۰۰۰) عارف، منجم، ریاضیدان، شاعر، مورخ و دانشمند ایرانی
📔«کشکول»
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حل مشکل آب زاینده رود ازشاهکارهای #شیخ بهایی
#فرزند_ایران
8اسفند زادروز شیخ بهائی
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
آرایه های ادبی
8 اسفند زادروز #شیخ_بهایی #بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی (زاده ۸ اسفند ۹۲۵ ـ درگذ
به مناسبت
هشتم اسفند زاد روز شیخ بهایی
بی وفا نگارمن ،می کند به کارمن
خنده های زیر لب ،عشوه های پنهانی
دین ودل به یک دیدن باختیم وخرسندیم
درقمار عشق ای دل کی بود پشیمانی؟
شیخ بهایی
اشعار عاشقانه وعارفانه ی مولوی طراوت ومفهوم خاص خود را دارد.
شیخ بهایی همچون مولوی درمخمسی این اندیشه را مطرح می کند خداوند
درهمه جا حاضر وناظراست
"مقصودمن از کعبه وبتخانه تویی تو
یعنی همه دلها راهی به حق دارد.
تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شوداز هرمژه چون سیل روانه
گه معتکف دیرم وگه ساکن مسجد
یعنی که تورا می طلبم خانه به خانه
شیخ بهایی درزمان شاه عباس اول زندگی می کرد
هم معمار بود هم ریاضیدان هم تمایلی به عرفان داشت.
طرح ریزی کاریز نجف آباد،مهندسی تقسیم آب زاینده رود، حمام شیخ بهایی،
معماری حرم امام رضا،چینی خانه ی بقعه ی شیخ صفی واز او به یادگار مانده است.
درشاعری هم دست داشت
ولی بجز مخمسی که براساس غزلی از خیالی بخارایی سروده است وچندغزل معروف ،شعرهای اودرخورتوجه نیستند.
ولی اهمیت اشعاراو دراین است که
درعهد صفوی
سخنانی با چاشنی تند عرفانی سروده است
وبر ریا و تزویر تاخته است وجنبه هنری وعرفانی مذهب را مطرح کرده است.
یکی از کتابهای شیخ بهایی کشکول شیخ بهایی است
شیخ بهایی دراین کتاب از همه چیز سخن گفته است
.از تاریخ .عرفان .ادب
تعیین حجم و وزن اجسام .از شیمی و خواص فلزات.کشکول از نکته های ظریف اجتماعی بهره ها دارد
وشناختی از جوامع وفرهنگ ان روزگاربه دست می دهد.
درکشکول چند رباعی از ابوسعید ابوالخیر امده است .یکی ازآنها این است
ما،با می ومستی ،سرتقوا داریم
دنیا طلبیم ومیل عقبی داریم
کی دنیی ودین ،هردوبه هم جمع شوند
،این است که ما نه دین، نه تقوا داریم
@arayehha
لهراسپ بهرامیان
سمیرم
برگرفته از کانال گردش قلم
دربارۀ «بیتفاوت»
در کتاب غلط ننویسیم (در مدخل «بیتفاوت»، ص ۸۵) آمدهاست:
«بیتفاوت [...] که براثر گرتهبرداری [...] در نیم قرن اخیر در رسانهها و نوشتهها کموبیش متداول شده، غلط است و بهجای آن باید گفت بیاعتنا، بیعلاقه، بیتوجه، لاقید، و نظایر اینها.»
این سخن یکی از دهها تجویز نادرست و غیرعلمی این کتاب است که پس از سی سال همچنان در کتابها و کارگاههای ویرایش تکرار و از آن تقلید میشود. در ادامه، دلیل نادرستی این سخن و درستی «بیتفاوت» را میآموزیم.
۱) ساختِ صفتِ «بیتفاوت» «بی-» + اسم است. این صفتها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد.
دستۀ اول:
صفتهایی که موصوف آنها فاقد چیزیاند: «بیادب» (آنکه ادب ندارد)؛ «بیخاصیت» (آنچه خاصیت ندارد).
دستۀ دوم:
صفتهایی که ویژگی کسی یا چیزی را بیان میکنند: «بیناموس» (ویژگی آنکه از لاابالیگری یا کارهای نامشروع پرهیز نمیکند، نه آنکه ناموس ندارد). همچنین: «بیامان»، «بیامانت»، «بیجا»، «بیفکر»، «بیکله»، «بینماز»، و ... . «بیتفاوت» نیز از همین دسته است.
۲) «بیتفاوت» معمولاً در سه معنای کمابیش مترادف بهکار میرود که از آنها معنای اول و دوم رایجتر است:
- صفتِ کسی است که در برابر هیچکس یا هیچ چیزی احساس مسئولیت نمیکند و واکنشی نشان نمیدهد.
- صفتِ کسی است که تحت تأثیر عوامل یا شرایطی همهچیز برایش یکسان است.
- صفتِ کسی است که نه اهل جانبداری است و نه مخالفت؛ خنثاست.
۳) «بیتفاوت» را میتوان با «بیطرف» (impartial) مقایسه کرد، زیرا «بیطرف» نیز صفت کسی است که از دو یا چند طرفِ دعوا از هیچیک جانبداری نمیکند، نه اینکه فاقد «طرف» است. بنابراین اگر «بیتفاوت» غلط باشد، «بیطرف» و دهها واژۀ مشابه آن نیز غلطاند و اگر واژههای مشابه آن درست باشند، «بیتفاوت» نیز درست است. هردو را بسنجید با «بیانضباط» (indiscipliné)، «بیقیدوشرط» (inconditionné)، «بیتناسب» (disproportionné)، و مانند اینها که همگی گردهبرداری و درستاند.
۴) شواهد «بیتفاوت»
۴-۱) شواهد بینشان و پسندیده
- «دنيای هزار و يک شب، از همان آغازِ گيرودارِ مجادلاتِ معتزله، نسبتبه عشق [...] نمیتوانستهاست بیتفاوت مانده باشد.» (عبدالحسین زرینکوب، از کوچۀ رندان، ص ۱۷۷) (وی، در همین منبع، تعبیر «بیتفاوتی رندانه» را برای حافظ بهکار بردهاست.)
- «ميان كوچه زنی را میبيند كه مَشک به دوش گرفتهاست. علی عليهالسلام آدمی نيست كه بیتفاوت از كنار اين مناظر بگذرد.» (مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۲۳، ص ۱۴۳)
- «پدر [...] راضی و بیتفاوت است؛ هم برنده است هم بازنده؛ - حرف زدنِ نرگس آرام است و بیتفاوت؛ - بیتفاوت دَمِ بار ایستاده بود.» (از منابع گوناگون داستانی، از فرهنگ بزرگ سخن، ذیل سرواژۀ «بیتفاوت»)
۴-۲) شواهد نشاندار و ناپسند
- «فکر اینکه بعدها در حق کسی نیکوکاری بکنم یا [...] شیرۀ جانشان را بمکم، در آن دقیقه، بیشک برایم بیتفاوت بود.» (فئودور داستایِفسکی، جنایت و مکافات، ترجمۀ مهری آهی، ص ۶۱۱)
ترجمۀ پسندیده و طبیعی: ... برایم یکسان بود؛ برایم فرقی نداشت.
- «اگر من مهرههای چوبی [شطرنج] را با مهرههای عاج عوض کنم، این تغییر در نظام بازی بیتفاوت است.» (هرمز میلانیان، آزادی و بند در زبان و مقالات دیگر (گردآوردۀ احمد خندان)، ص ۴۱)
تعبیر پسندیده و طبیعی: ... در نظام بازی تأثیری ندارد؛ ... در نظام بازی تفاوتی ندارد.
یادآوری:
فرهنگستان، در حوزۀ روانشناسی و علوم سلامت، واژۀ «بیاحساسی» را برای apathy تصویب کرده، اما برای erotic apathy تعبیر «بیتفاوتی شهوانی» را تصویب کردهاست. این نشان میدهد که «بیتفاوت» نیز بهطور کلی در زبان پذیرفته و متداول شدهاست و کاربرد آن اشکالی ندارد. بر پایۀ جستوجوی گوگل نیز بسامد «بیتفاوت»، تا چهار برابر، بیشتر از سایر واژههای مترادف آن است.
۵) اهل زبان هر واژهای را برای برآوردن نیازی یا بیان مقصودی بهکار میبرند و معمولاً دو واژهٔ عیناً مترادف در زبان وجود ندارد. برای مثال، واژههایی که در ادامه آمدهاند کمابیش متردافاند، ولی نمیتوان همیشه و همهجا از آنها بهجای هم استفاده کرد: بیاعتنا، بیتوجه، بیتفاوت، بیمسئولیت، بیرگ، بیعار، بیخیال، بیفکر، بیاحساس، بیانگیزه، بیقید. این واژهها، افزون بر تفاوت معنایی، ممکن است تفاوت کاربردی و سبکی نیز داشته باشند.
۶) در نتیجه، از آنجا که «بیتفاوت» مانند صدها واژۀ گردهبرداریشدۀ دیگر در گفتار و نوشتارِ امروز کاملاً رایج شدهاست، پذیرفتنی و درست است و کاربرد بجای آن اشکالی ندارد.
@arayehha