eitaa logo
آرایه های ادبی
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
260 ویدیو
124 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 🏷 📗 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هر چیزی را زکاتی‌ست؛ زکات عقل، اندوهی‌ست طویل... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻 @arayehha ‌ما را به دوستانتان معرفی کنید 👈
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
خب سلیقه‌ها و علاقه‌ها هم متفاوته کتاب مسخ از فرانتس کافکا با ترجمهء صادق هدایت رو تا نصفه خوندم و هیچی نفهمیدم حتی یه خطش رو دیدم فایده نداره بی‌خیالش شدم چند وقت بعدش دوباره شروع کردم از اول کتاب رو با دقت تمام خوندم و فهمیدم و لذت بردم قلم هدایت رو دوست دارم ولی خب همچین درخشان و درجه یک هم نیست ولی بعضی آثار رو حیفه آدم تو عمرش نخونه از جمله بعضی از آثار کم‌نظیر مرحوم نادر ابراهیمی 😍👌
نوشدارو بعد از مرگ سهراب وقت هر کار نگه‌ دار که نافع نبود نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهی (شرف‌الدین شفروه) حسب حالم سخنی بس خوش و موجز یاد است عرضه دارم اگرم رخصت اطناب دهی: «وقت هر کار نگه دار که نافع نبود نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهی» (ابن یمین) مرحوم دهخدا بیت شفروه را با ردیف «دهند» بدون ذکر نام گوینده به نقل از تاج المآثر آورده است (امثال و حکم، ۴: ۱۸۹۲). اما در تاج المآثر (ص ۱۴۱) دقیقاً مطابق ضبط دیوان شرف‌الدین شفروه است (پایان‌نامۀ دکتر اسماعیلی، ۲۳۲) و این قدیمی‌ترین جایی است که بیت شفروه را ثبت کرده، البته در این کتاب هم نام گوینده ذکر نشده است. مرحوم دهخدا، باز در مدخل «نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهند» (همانجا، ۴: ۱۸۴۰) همان بیت را به نقل از تاج المآثر به همان ضبط «دهند» ثبت کرده، و تضمین مصراع مذکور را در دو بیت زیر نیز نشان داده است: نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهند عقل داند که بدان زنده نگردد سهراب .. بعد از این لطف تو با ما به چه مانَد دانی؟ نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهند (نوری) شاهد اول به احتمال زیاد مأخوذ از این قطعۀ شرف‌الدین فضل الله حسینی قزوینی است (المعجم فی آثار ملوک العجم، ۵۹): در شب طیش که عیشم ز جوانی خوش بود تا گهِ صبح به مستی گذرانیدم و خواب روز پیری که اسیری بِهْ از این آزادی است می‌خورَم اندُه بیهوده بر ایّام شباب نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهند عقل داند که بدان زنده نگردد سهراب اما شاهد دوم، بیتی است سرودۀ قاضی نوری اصفهانی (شاعر عهد صفوی) که صورت کامل آن چنین است (آتشکدۀ آذر، تصحیح سادات ناصری، ۳: ۱۰۳۷): آصفا! قاعدۀ‌ مردم شاعر این است که به آیین طرب زحمت احباب دهند وز بزرگان روش آن است که در هر وقتی به کم و بیش مراد دل اصحاب دهند روش این نیست که لب‌تشنۀ امسالی را بگذارند که سال دگرش آب دهند بعد از این لطف تو با ما به چه مانَد، دانی؟ نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهند! ادهم خلخالی بیتی شبیه بیت آخر قطعۀ مذکور آورده (کدو مطبخ قلندری، ۲۴): این سخن گفتنِ بی‌جا به چه مانَد، دانی؟ نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهند! به نظر من تغییر ردیف «دهی» به «دهند»، کار نجیب‌الدین جربادقانی، شاعر اوایل قرن هفتم هجری بوده است. نجیب، در بخشی از قطعه‌ای که در باب تأخیر صله تحت تأثیر شعر شرف‌الدین شفروه سروده، گفته است (دیوان، ۲۷۰): هیچ شک نیست در انعام تو، لیکن نکند تشنه را سیری از آن آب که در خواب دهند کِشتۀ عمر من آن گاه که پژمرده شود پس از آنش چه طراوت که بدو آب دهند؟ چون تبه گشت مرا حال بدین سان چه کند نوشدارو که پس از مرگ به سهراب دهند! ‏.. "چهار خطی" 🦋🦋 C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ @arayehha ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
آرایه های ادبی
خب سلیقه‌ها و علاقه‌ها هم متفاوته کتاب مسخ از فرانتس کافکا با ترجمهء صادق هدایت رو تا نصفه خوندم و ه
👌 هدایت در جایی میگه: یاد من باشد تنهاییم را برای خودم نگه دارم و بغض های شبانه ام را برای کسی بازگو نکنم تا ترحم دیگران را با اظهار علاقه اشتباه نگیرم، یاد من باشد که فقط برای سایه ام بنویسم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️ چرا در مهمانی های عمومی، خصوصی و جلسات و  گروه های مجازی «حرف مفت» زیاد می زنیم ؟ ◀️ نخست این که  در دوران مدرن سخن گفتن علامت برتری است . در تمدن مدرن سخن گفتن، علامت برتری است. یکی از ویژگی‌های ماهوی فرهنگی مدرنیته این است که برای سخن ارزش قائل است، نه برای سکوت. بنابراین مدرنیته بی‌معنایی (non sense) را رواج داده است، زیرا برای نفس سخن گفتن ارزش قائل است. در حالی سکوت یکی از ویژگی‌های فرزانگان در دوران گذشته بود. ◀️ دوم این که دموکراسی باعث رواج حرف مفت می شود. در دموکراسی از شهروندان خواسته می‌شود که در مسائل مختلف اظهارنظر کنند و این سبب رواج حرف مفت‌گویی می‌شود. البته دموکراسی به ضرورت عملی چاره‌ای جز رجوع به نظر همگان ندارد و به لحاظ حقوقی برای همه حق سخن قائل است، اما این بدان معنا نیست که افراد به لحاظ اخلاقی نیز می‌توانند راجع به هر چیز حرف بزنند. در حالی که باید میان حقوق و اخلاق تمایز گذاشت. ◀️ عامل سوم وجود نداشتن «حکمت به من چه» سومین عامل اجتماعی این است که در مدرنیته «حکمت به من چه» وجود ندارد. در مقام علم، جواب هر سوالی را دانستن به درد نمی‌خورد. «حکمت به من چه» فرزانگان باستان می‌گوید سوالاتی را باید پرسید که وضع انسان قبل از طرح آنها در ذهن با بعد از طرح آنها فرق کند. در مدرنیته به نام کنجکاوی علمی هر پرسیدنی مستحسن شمرده می‌شود. هایدگر در «هستی و زمان» در این زمینه بهترین نکته را خاطرنشان می‌شود و می‌گوید زمانی که کسی کنجکاوی بی‌ارزش داشته باشد، مخاطب یاوه‌گویی بی‌ارزش می‌کند و مخاطب و گوینده هر دو سرگشته می‌شوند. او می‌گفت باید اولین مرحله یعنی کنجکاوی بی‌جا را متوقف کرد وگرنه دو پدید بعدی یعنی یاوه گویی بی‌ارزش و سرگشتگی نیز رخ می‌دهد. هیچ تحلیلگری به خوبی هایدگر این پدیده را تحلیل نکرده است. ◀️ عامل چهارم سیطره کمیت بر کیفیت است . از عواملی که باعث رواج  پدیده اجتماعی یاوه‌گویی می‌شود، سیطره کمیت بر کیفیت در دوران ما است. در چنین روزگاری افراد به جای حرف درست (توجه به کیفیت)، زیاد حرف می‌زنند (توجه به کمیت) . قرآن می‌گوید: «لیبْلُوکُمْ أیُّکُمْ أحْسنُ عملًا» (سوره ملک، آیه ٢) یعنی خدا می‌آزماید که کدام کار بهتر می‌کنید، نه اینکه کدام یک کار بیشتری می‌کند یعنی نگفته است«ایکم اکثر عملا» یعنی قرآن برای کیفیت عمل ارزش قائل است نه کمیت آن. ‌◀️ پنجمین عامل اجتماعی رواج حرف مفت، تقدم اتیکت (آداب معاشرتی) بر اتیکس (ethics، اخلاق) است. میان آداب معاشرت و اخلاق تمایز هست و هر دو ضرورت دارد. اما هنگام تعارض این دو باید اخلاق را بر آداب معاشرت ترجیح داد. متاسفانه امروز آداب معاشرت بر اخلاق تقدم یافته و به همین خاطر افراد برای رعایت ادب و احترام، به حرف مفت گوش می‌کنند. ❇️ بر گرفته از : کتاب حرف مفت هری فرانکفورت @arayehha
✳️ تورک و کورد یا تُرک و کُرد؟ ❇️ در املای فارسی، «تُرک» و «تُرکی» و «کُرد» و «کُردی» را بدون «و» می‌نویسیم. نوشتنِ این واژه‌ها با «و» یا تجزیه‌طلبانه است یا از سرِ ندانستگی و تقلید از تجزیه‌طلبان. 🔺 تنها در خط تُرکی آذربایجانی و کُردیِ سورانی (و زبان‌ها و گویش‌های نزدیک)، یعنی کُردی و تُرکی‌ای که الفبای آن‌ها برگرفته از الفبای فارسی-عربی‌ست، به‌طور معمول، املای «تورک» و «تورکی» و «کورد» و «کوردی» رواج دارد. 🔺 بنابراین، در فارسی می‌نویسیم: من کردزبانم، ایرانی‌ام، و ایران را دوست دارم. من تُرکم، ایرانی‌ام، و به ایرانی بودنم افتخار می‌کنم. بعضی از کُردهای ایران تُرکی هم بلدند. من به کُردی سورانی صحبت می‌کنم و کمی هم با کُردی اورامی آشنا هستم. بعضی از کُردهای سورانی با الفبای کُردی کرمانجی آشنا هستند، اما بیشترشان نمی‌توانند به زبان کُردی کرمانجی صحبت کنند؛ چون این دو تفاوت‌های زیادی با هم دارند. تُرکی آذری دو الفبا دارد؛ مبنای یکی لاتین است و مبنای دیگری برگرفته از الفبای فارسی-عربی‌ست. توضیح: نام «بسّام کوردِ خارجی» یا «بَسّام کُردِ خارجی» را استثنائاً گاهی با «و» می‌نویسیم. این املا جنبۀ تاریخی دارد. ❇️ سید حمید حسنی @arayehha
عدد توک عدد توک (/tok/) شماره‌ای است که در متن درج می‌شود و خواننده را به پاورقی یا پی‌نوشت (که در پایان فصل یا کتاب می‌آید) ارجاع می‌دهد. چند نکته: ۱) عدد توک را برروی چیزی می‌گذاریم که می‌خواهیم در پاورقی یا پی‌نوشت به آن ارجاع یا توضیحش دهیم. مثال: - «جنبش سوررئالیسم»¹ - «جنبش سوررئالیسم²» ____ 1) surrealism movement 2) surrealism ۲) در واژه‌پرداز وُرد، کلیدِ میانبرِ درجِ عددِ توک Ctrl + Alt + F است. ۳) در پاورقی یا پی‌نوشت، بهتر است بعد از عدد توک پرانتزبسته بگذاریم، نه نقطه یا تیره. - ترجیح دارد: ۱) - مرسوم است: ۱. - پیشنهاد نمی‌شود: ۱- ۴) در ارجاعاتِ استنادی (منابع در پاورقی) فقط از عدد توک استفاده می‌شود، نه از ستاره. ولی اگر در متن به‌جای عدد توک ستاره درج شد، در پاورقی یا پی‌نوشت نیز ستاره می‌آید. یادآوری: «توک»، مانند «نوک» و «جوک»، با همین املا درست است، نه به‌صورت *تک. سید محمد بصام @arayehha
لب‌شکری ۱) واژۀ «شَِکَر» در فارسی به معنای «چاک و شکاف» بوده و منسوخ شده است. این واژه از ریشۀ -skar به معنای «شکافتن» است و ارتباطی با «شِکر»، مادّۀ خوراکیِ شیرین، ندارد. ۲) شکرِ خوراکی نیز واژه‌ای قدیمی و هندی‌الاصل است که ظاهراً از این زبان به برخی زبان‌ها ازجمله فارسی راه یافته است. ۳) بنابراین «لب‌شکری» یعنی «آن‌که لبش شکاف یا چاک داشته باشد». به لب‌شکری‌ها «لب‌خرگوشی» یا «خرگوش‌لب» هم می‌گویند، چون لبِ خرگوش نیز شکاف‌‌دار است. منبع: - محمد حسن‌دوست، فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی، مدخل «شکر». سید محمد بصام @arayehha
کدبانوی خانه در فرهنگ درست‌نویسی سخن می‌خوانیم:‌ «کد» به معنی «خانه، منزل» است و «کدبانو» به معنی «خانم خانه» است. بنابراین با ذکر «کدبانو» نیازی به آوردن «خانه» نیست. (مدخل «کدبانوی خانه») و در پاسخ می‌گوییم: ۱) واژۀ «کد» در «کدبانو» تیره است و در فارسیِ امروز به معنای «خانه» نیست. «کدبانو» نیز به‌تنهایی در معنای «بانوی خانه» به‌کار نمی‌رود. بنابراین طبیعی است که «خانه»، به‌منظور شفافیتِ معنا و تصریح به مقصود، در پی آن بیاید. ۲)‌ امروزه «کدبانو» معمولاً به بانویی گفته می‌شود که در خانه‌داری و ادارۀ خانه و اهلش، کاردان و باسلیقه باشد و به قول معروف، از هر انگشتش یک هنر بریزد. پس هر بانویی لزوماً کدبانو نیست. ۳) «کدبانوی خانه»، به معنای «بانوی خانه»، دست‌کم از قرن پنجم در فارسی شاهد دارد: - قرن ۵: کلیدش به کدبانوی خانه داد/ تنش را بدان خام بیگانه داد (فردوسی، تصحیح خالقی مطلق) - قرن ۶: «دیدنِ دیگدان به خواب بر دو وجه بُوَد: یکی کدخدای خانه و دوم کدبانوی. [...] اگر این خواب مَرد بیند، دلیل کند که کدبانوی خانه بمیرد.» (حُبَیش تفلیسی،‌ کامل‌التعبیر، ج ۱، ص ۴۸۲) - معاصر: «موش و نازخاتون شروع کردن به زندگی کردن و نازخاتون شد کدبانوی خانه.» (علی‌اشرف درویشیان، فرهنگ افسانه‌های مردم ایران، ج ۱۵، ص ۱۰۱) ۴) درنتیجه «کدبانوی خانه»، چنان‌که برخی پنداشته‌اند، نه حشو است و نه نادرست است و نه کاربردش اشکالی دارد. سید محمد بصام @arayehha
«جزء» یا «جزو»؟ «جزو» /jozv/ تغییریافتۀ واژۀ عربیِ «جزء» /'joz/ است. کاربرد و معنای این دو واژه همیشه یکسان نیست و بنابراین گاهی نمی‌توان این دو واژه را به‌جای هم به‌کار برد. تفاوتشان را می‌توان از مثال‌های زیر به‌خوبی دریافت: - ایران جزوِ کشورهای آسیایی است. (= "یکی از" کشورهای آسیایی است.) - سوسمار جزوِ خزندگان است. (= "از" خزندگان است.) - قلب جزءِ حیاتیِ بدن است. (= "بخشِ" حیاتیِ بدن است.) - جزءِ ناشناختۀ ویروسِ ایدز کشف شد. (= "بخشِ" ناشناختۀ ویروس ایدز کشف شد.) یادآوری: وقتی یک چیز یا یک شیء اجزای مختلفی داشته باشد، منطقاً جزءجزء است، مانند بدن که یک جزئش قلب است. اما مثلاً خزنده یک چیز یا یک شیء نیست، بلکه ویژگیِ هرگونه جانوری است که می‌خزد. سوسمار "یکی از" این جانوران است؛ یعنی جزوِ خزندگان است، نه جزءِ آن‌ها، چون خزندگانْ انواع و افراد دارند، نه اجزا. بنابراین اهل زبان در استعمالِ این دو فرق می‌گذارند، گیریم که ویراستاران را خوش نیاید! سید محمد بصام @arayehha
نکته‌هایی از فرهنگ املایی خط فارسی 🔺 فاصله‌گذاری در افعال پیشوندی @arayehha