eitaa logo
آرایه های ادبی
1.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
223 ویدیو
115 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ پسوندها با پیوستنِ به کلمه‌ها واژه‌‌هایی جدید می‌آفرینند. کافی است به کارکردِ گوناگونِ پسوندهایی هم‌چون «ک» و «ی» دقت کنیم. در یکی از یادداشت‌های پیشین به این نکته در پسوندِ «گری» پرداختیم. ❇️ خلاقیت‌های مولانا در تاریخِ شعرِ فارسی زبانزد است. این ویژگی که از جَوَلانِ اندیشه و فَوَرانِ عواطفِ او مایه‌می‌گیرد، در تمامیِ اجزاء و عناصرِ شعرِ او حضوردارد: از تصاویری اعجاب‌انگیز که برخی پژوهشگران آن را سوررئالیستی خوانده‌اند و به‌کارگیریِ اوزانِ متنوّع و کم‌کاربرد و گاه حتی قطعاتی در دو بحرِ عروضی گرفته تا قافیه‌پردازی‌های غریب. هم‌چنین است گریز از هنجارهای رایج در قافیه‌پردازی و نیز واژه‌سازی‌های فراوان و تصرّف در معیارهای صرف و نحوِ زبان. بی‌توجهی به این مؤلّفه‌ها، گاه شارحانِ شعرِ او را دچارِ لغزش‌هایی کرده‌است*. نمونه‌‌را در بیتِ زیر «نَسّابه» را «نسب‌شناس، کسی‌که نسبِ طوایف و قبائل را بداند» معنی کرده‌اند؛ حال‌آ‌ن‌که مولانا آن را در معنیِ «بااصل‌و‌نسب» به‌کاربرده: ای در هَوَس‌ات غرقه، هم صوفی و هم خرقه هم بندهٔ بیچاره، هم خواجهٔ نسّابه و این معنی از تقابلِ میانِ «بندهٔ بیچاره» و «خواجهٔ نسّابه» روشن می‌شود. او خود جایی دیگر چنین سروده: «که هر که نسبتِ تو یافت گشت نسّابه». ◀️ تصرّف و ابداعاتِ مولانا در کاربردهای متعارفِ وندهای زبانِ فارسی نیز قابلِ‌ملاحظه است. گاه بی‌‌توجهی به این نکته نیز فهمِ ابیاتِ او را دشوار‌ساخته‌است. و باز نمونه‌را ذیلِ بیتِ زیر، در معنیِ «کَسَک» آورده‌اند: «مصغّرِ کس، آدمِ بی‌مقدار»: هرکس کسکی دارد و هرکس یاری آن یارِ وفادار کجا شد باری؟ که به قرینهٔ «یاری» روشن است «کسک» نه به‌معنای «آدمِ بی‌مقدار» که در معنایی نزدیک‌به عزیز یا «یار» در همان مصراع آمده‌است. مولوی بارها "یارک" را با همین ساخت و به همین معنی در شعرش به‌کاربرده. و این لغزش ازآن‌جا روی‌داده که مولانا «کافِ تصغیرِ مفیدِ معنای تحقیر» را این‌جاها در معنای «تحبیب» به‌کاربرده‌است. ◀️ اینک نمونه‌هایی از چنین تصرفی را در یکی از پسوندها مرور خواهیم‌کرد. می‌دانیم که پسوندِ «باره» در زبانِ فارسی پس از واژه‌ها می‌آید و واژه‌هایی با بارِ معنای منفی می‌سازد. و نمونه‌ها فراوان است: شهوت‌باره، روسپی‌باره، شاعرباره، طلاق‌باره، زن‌باره، شراب‌باره و... اما مولوی گاه در کاربردی «غیرُ ما وُضِعَ»، از نظائرِ این واژه‌ها بهره‌می‌گیرد. و البته او گاه‌ واژه‌های موجودِ دارای چنین ساختاری را در معنایی تازه به‌کارمی‌بَرَد و گاه نیز واژه‌هایی تازه می‌سازد. و باز نمونه‌ها فراوان است: چون بجهی از غضبش، دامنِ حلمش بکشی آتشِ سوزنده تو را لطف و کرم‌باره شود ماییم قدیمِ عشق‌باره باقی دگران همه نظاره هم‌چو ذرّه مر مرا رقص‌باره کرده‌ای پای‌کوبان پای کوب، جان دهم ای جانِ جان باده ده آن یارِ قدح‌باره را یارِ تُرُش‌رویِ شکرپاره را ◀️ یادآور می‌شوم مولوی گاه چنین رفتاری با پسوندِ «باره» کرده و کاربردهای متعارفِ این پسوند در شعرِ او نیز نمونه‌ها دارد. از جمله این دو بیت: عُطاردوار دفترباره بودم فرادستِ دبیران می‌نشستم نیست شهرت‌طلب و خسروِ شاعرباره که‌ش به بیت و غزل و شعرِ روان بفریبم ◀️ نکتهٔ آخر آن‌که شاید شاعر یا شاعرانِ دیگری نیز پیش یا پس از مولوی با پسوندِ «باره» این‌گونه رفتارکرده‌اند اما بسامد این کاربرد از ویژگی‌های شخصیِ سبکِ شعرِ مولانا است. *برخی از این لغزش‌ها را نویسنده در مقاله‌ای نشان‌داده‌: نگاهی به «دیوانِ کبیر (کلیاتِ شمسِ تبریزی»، به‌کوششِ دکتر توفیق ه‍. سبحانی، انجمنِ آثار و مفاخرِ فرهنگی، ۲ ج، ۱۳۸۶)؛ چاپ‌شده در: فصلنامهٔ نقدِ کتابِ ادبیات، س اول، ش ۱، بهار ۱۳۹۴، صص۹۰_۷۱. @arayehha