eitaa logo
آرایه های ادبی
1.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
249 ویدیو
124 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
نسبت نوازندگی با نویسندگی در موسیقی، مفهومی داریم به‌نامِ «موتیف». موتیف کوچک‌ترین واحدِ دارای مفهوم است. «تِم» نیز مفهومی موسیقایی است که از چند موتیف ساخته می‌شود و بخشی از جمله را تشکیل می‌دهد. چنان‌چه بخواهیم این سازه‌ها را با سازه‌های زبان تطبیق بدهیم، شاید غلط نباشد اگر موتیف را معادل «کلمه» و تِم را معادل «عبارت» بدانیم؛ هم‌چنان‌که در زبان هم از ترکیبِ کلمه‌ها عبارت‌ها و از ترکیبِ عبارت‌ها جمله‌ها ساخته می‌شوند. نوازندگان برای تمرینِ نواختن یا ساختنِ یک قطعه، سال‌ها روش‌مندانه و نظام‌‌مندانه، جمله‌های خاص و قطعه‌های پیشین را می‌شنوند و بارها موتیف‌ها و تِم‌های آن را تحلیل و تمرین می‌کنند. این کار آن‌قدر تکرار می‌شود که اصطلاحاً ملکهٔ ذهن نوازنده می‌گردد و او در بداهه‌نوازی‌ و آهنگ‌سازی‌، آن موتیف یا تم یا جمله یا آمیزه‌ای بدیع از همهٔ آن‌ها را ناخودآگاه به‌ کار می‌گیرد. اما حین بداهه‌نوازی، نوازنده دیگر چندان ذهنش را مشغول انتخاب موتیف‌ها و تم‌ها و جمله‌ها نمی‌کند، بلکه عناصری که سال‌ها شنیده و نواخته است، عیناً یا به‌طرزی نو، بر مغز و دست وی جاری می‌شوند. این پدیده موجب می‌شود بخش عمدهٔ فکر نوازنده به حفظ ضرب و ضرب‌آهنگ و انسجام ساختاری قطعه اختصاص یابد. چنین پدیده‌ای برای نویسندهٔ ورزیده نیز رخ می‌دهد. او سال‌ها آن‌قدر متن خوانده است و جملات و عبارات و کلماتش را تحلیل و تمرین کرده است که موقع نوشتن، انتخاب آن عناصر دیگر توان و زمان چندانی از او نمی‌گیرد و می‌تواند با فکری آزادتر به پرداختِ هرچه آموده‌تر و آزموده‌تر نوشته‌اش بپردازد. اما آن‌چه گفتم بِدان معنا نیست که نویسنده یا نوازندهٔ ورزیده در انتخاب واژه‌ها یا موتیف‌ها دقت نمی‌کند؛ بلکه بدین معناست که بر اثر تمرین بسیار، واژه‌آگاهی یا موتیف‌آگاهیِ وی به‌قدری رشد یافته است که پردازش زبانی یا موسیقایی برایش به‌نسبتِ تازه‌کاران بسیار سریع‌تر و آسان‌تر است. البته نمی‌توان ادعا کرد که آن‌چه کهنه‌کاران برمی‌گزینند لزوماً دقیق‌ترین گزینه است و نمونهٔ بهتری از آن نیست. در موسیقی، نوازنده و به‌خصوص آهنگ‌ساز، انواع سبک‌ها را بسیار گوش می‌دهد و مدت‌ها بر سبک یا نوازندهٔ خاصی تمرکز می‌کند تا بتواند خصوصیات آن سبک یا آن شخص را دریابد، و آن گاه که بر آن اِشراف می‌یابد، می‌تواند شبیه‌سازی یا تقلیدش کند. این‌گونه است که نوازنده آهنگی می‌سازد که رنگ‌وبوی آهنگ‌های موتسارت را می‌دهد، حال‌آن‌که موتسارت آن آهنگ را نساخته است. در نوشتن هم نویسنده با مطالعهٔ متمرکز و فشردهٔ آثار یک سبک یا یک شخص، قادر است بر ویژگی‌های بارزِ آن مسلط شود و متنی بنویسد که کاملاً شبیه نوشته‌ای معیّن است، اما آن نوشته از قلم نویسندگان آن سبک نتراویده است. این کار اگرچه ممکن است هیچ‌گاه به‌صورت مستقیم به‌ کار نویسنده نیاید، اما توان نویسنده را در انعطافِ نثری افزایش می‌دهد و او را در به‌کارگیری انواع سبک‌ها توانا می‌سازد. معین پایدار، ۰۴ خرداد ۱۴۰۳ @arayehha
4_5854788036520315634.mp3
5.66M
‍ . مفاعیلن مفاعیلن عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم: 👇👌 عجب صبری خدا دارد ! اگرمن جای او بودم؛همان یک لحظه ی اول که اول ظلم رامیدیدم از مخلوق بی وجدان ٬ جهانرا باهمه زیبایی و زشتی ؛بروی یکدگر ٬ویرانه میکردم عجب صبری خدادارد ! اگر من جای او بودم؛که در همسایه ی صدهاگرسنه چند بزمی گرم عیش و‌نوش میدیدم ؛نخستین نعره ی مستانه را خاموش اندم بر لب پیمانه میکردم عجب صبری خدا دارد! اگرمن جای اوبودم؛که میدیدم یکی عریان و لرزان دیگری پوشیده از صدجامه ی رنگین٬ زمین و آسمان را واژگون مستانه میکردم عجب صبری خدا دارد! اگرمن جای او بودم؛نه طاعت میپذیرفتم؛ نه گوش از بهر استغفاراین بیدادگرها تیز کرده٬پاره پاره در کف زاهد نمایان ٬ سبحهٔ ٬ صد دانه میکردم عجب صبری خدا دارد! اگرمن جای او بودم ؛ برای خاطر تنها یکی مجنون صحراگرد بی سامان هزاران لیلی نازآفرین را کوبه کو ٬ اواره و دیوانه میکردم عجب صبری خدادارد! اگرمن جای او بودم ؛بگرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان ٬ سراپای وجود بیوفا معشوق را ٬ پروانه میکردم عجب صبری خدا دارد! چرا من جای او باشم؟! همان بهتر که او خودجای خود بنشسته و تاب تماشای تمام زشتکاریهای این مخلوق را دارد وگرنه من به جای او چو بودم؛ یکنفس کی عادلانه سازشی باجاهل و فرزانه میکردم... عجب صبری خدادارد! عجب صبری خدادارد!! ✍ ترانه : .... 🕊🤍 @arayehha