#نکته
#نگارش
الان بهترین فرصت برای بیان این نکته نگارشی البته برای چندمین بار است.
عبارت ؛ تسلیت باد کاملا نادرست و غلط است.
باد فعل دعایی است و برای آن حتما صفت نیاز است تا جمله کامل و درست باشد مثل گرامی باد و مبارک باد.
تسلیت مصدر است و با فعل دعایی نمیآید همچنان که تبریکباد هم غلط است و کسی به کار نمیبرد.
زبان فارسی را دریابیم
#دکتر_عبدالرضا_مدرس_زاده
*🦅꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭꯭
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@arayehha🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿*🍃*🕊️
📚 پیشنهادهایی برای خرید از نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
✅ رضا بابایی، بهتر بنویسیم: درسنامهٔ درستنویسی، سادهنویسی و زیبانویسی، قم: ادیان.
✅ امید طبیبزاده، غلط ننویسیم (از چاپ اول تا ویراست دوم): بررسی نقدهای نگاشتهشده بر چاپ اول غلط ننویسیم و تأثیر آنها بر ویراست دوم کتاب، تهران: کتاب بهار.
✅ علی صلحجو و دیگران (زیر نظر شورای ویراستاران)، ویراستار: مقالات و گفتوگوهایی در عرصهٔ ویرایش، ج۱، تهران: کتاب بهار.
✅ علی صلحجو و دیگران (زیر نظر شورای ویراستاران)، ویراستار: مقالات و گفتوگوهایی در عرصهٔ ویرایش، ج۲، تهران: کتاب بهار.
✅ ابوالحسن نجفی، مبانی زبانشناسی و کاربرد آن در زبان فارسی، تهران: نیلوفر.
✅ سعید نفیسی، مقالات سعید نفیسی در زمینهٔ زبان و ادب فارسی، بهاهتمام محمدرسول دریاگشت، تهران: دکتر محمود افشار.
✅ لاریسا مک فارکر، هنر ویرایش: گفتوگو با رابرت گاتلیب، ترجمهٔ مژده دقیقی و احمد کساییپور، تهران: کارنامه.
#نمایشگاه_کتاب
#نگارش
#ویرایش
#درستنویسی
#زبان_فارسی
#زبانشناسی
@arayehha
نسبت نوازندگی با نویسندگی
در موسیقی، مفهومی داریم بهنامِ «موتیف». موتیف کوچکترین واحدِ دارای مفهوم است. «تِم» نیز مفهومی موسیقایی است که از چند موتیف ساخته میشود و بخشی از جمله را تشکیل میدهد.
چنانچه بخواهیم این سازهها را با سازههای زبان تطبیق بدهیم، شاید غلط نباشد اگر موتیف را معادل «کلمه» و تِم را معادل «عبارت» بدانیم؛ همچنانکه در زبان هم از ترکیبِ کلمهها عبارتها و از ترکیبِ عبارتها جملهها ساخته میشوند.
نوازندگان برای تمرینِ نواختن یا ساختنِ یک قطعه، سالها روشمندانه و نظاممندانه، جملههای خاص و قطعههای پیشین را میشنوند و بارها موتیفها و تِمهای آن را تحلیل و تمرین میکنند. این کار آنقدر تکرار میشود که اصطلاحاً ملکهٔ ذهن نوازنده میگردد و او در بداههنوازی و آهنگسازی، آن موتیف یا تم یا جمله یا آمیزهای بدیع از همهٔ آنها را ناخودآگاه به کار میگیرد.
اما حین بداههنوازی، نوازنده دیگر چندان ذهنش را مشغول انتخاب موتیفها و تمها و جملهها نمیکند، بلکه عناصری که سالها شنیده و نواخته است، عیناً یا بهطرزی نو، بر مغز و دست وی جاری میشوند. این پدیده موجب میشود بخش عمدهٔ فکر نوازنده به حفظ ضرب و ضربآهنگ و انسجام ساختاری قطعه اختصاص یابد.
چنین پدیدهای برای نویسندهٔ ورزیده نیز رخ میدهد. او سالها آنقدر متن خوانده است و جملات و عبارات و کلماتش را تحلیل و تمرین کرده است که موقع نوشتن، انتخاب آن عناصر دیگر توان و زمان چندانی از او نمیگیرد و میتواند با فکری آزادتر به پرداختِ هرچه آمودهتر و آزمودهتر نوشتهاش بپردازد.
اما آنچه گفتم بِدان معنا نیست که نویسنده یا نوازندهٔ ورزیده در انتخاب واژهها یا موتیفها دقت نمیکند؛ بلکه بدین معناست که بر اثر تمرین بسیار، واژهآگاهی یا موتیفآگاهیِ وی بهقدری رشد یافته است که پردازش زبانی یا موسیقایی برایش بهنسبتِ تازهکاران بسیار سریعتر و آسانتر است. البته نمیتوان ادعا کرد که آنچه کهنهکاران برمیگزینند لزوماً دقیقترین گزینه است و نمونهٔ بهتری از آن نیست.
در موسیقی، نوازنده و بهخصوص آهنگساز، انواع سبکها را بسیار گوش میدهد و مدتها بر سبک یا نوازندهٔ خاصی تمرکز میکند تا بتواند خصوصیات آن سبک یا آن شخص را دریابد، و آن گاه که بر آن اِشراف مییابد، میتواند شبیهسازی یا تقلیدش کند. اینگونه است که نوازنده آهنگی میسازد که رنگوبوی آهنگهای موتسارت را میدهد، حالآنکه موتسارت آن آهنگ را نساخته است.
در نوشتن هم نویسنده با مطالعهٔ متمرکز و فشردهٔ آثار یک سبک یا یک شخص، قادر است بر ویژگیهای بارزِ آن مسلط شود و متنی بنویسد که کاملاً شبیه نوشتهای معیّن است، اما آن نوشته از قلم نویسندگان آن سبک نتراویده است. این کار اگرچه ممکن است هیچگاه بهصورت مستقیم به کار نویسنده نیاید، اما توان نویسنده را در انعطافِ نثری افزایش میدهد و او را در بهکارگیری انواع سبکها توانا میسازد.
#زبان #موسیقی #نگارش
#نویسنده #نوازنده
معین پایدار، ۰۴ خرداد ۱۴۰۳
@arayehha
چرا یادگیری درستنوشتن برای همگان واجب است؟
اگر از شعارهای نخنما و تکراری بگذریم و قدری واقعبین و کاربردگرا شویم، میبینیم که برخلاف آنچه در نگاه اول به چشم میآید، دانش و هنر نوشتن و البته درست و زیبا و دقیق نوشتن، آنقدرها هم که گمان میکنیم کمکاربرد و دستِچندم نیست.
تقاضانامهای که خطاب به فلان اداره و بَهمان مدیر مینویسیم، قراردادنامهای که با کارفرما یا کارمندمان تنظیم میکنیم، پایاننامهای که در پایان تحصیلمان تألیف میکنیم، گزارشنامه و سفرنامهای که بهقصد ثبت وقایع و تجارب تحریر میکنیم، شکایتنامهای که برای دادگستری تنظیم میکنیم، یا اندکی خاصتر و هنریتر، داستان و نمایشنامه و فیلمنامهای که بهعنوان اثری هنری خلق میکنیم، هر یک نمونهای از انواع نوشتن است.
نوشتن و انواع آن باز هم بیشتر از اینها در زندگی روزمره نقش دارد. هنگام پرکردن فرمها و اظهارنامهها، موقع فرستادن پیامها و پیامکها، و حتی حین درج لیست خرید و ثبت دخلوخرج روزانه، دانش و هنر نوشتن کارساز و دستگیر خواهد بود؛ چراکه نوشتنْ بسیار فراتر از صرفاً چیدن حروف روی صفحات است.
نوشتن گونهای از اندیشیدن است، گونهای که بهنسبت گفتارْ دقیقتر و سنجیدهتر و مستندتر است و از همین بابت در بسیاری از بزنگاهها یار و کمککار میگردد. بگذریم از اینکه مهمترین دستآورد انسان، یعنی تمدن بشری، در بستر نوشتار شکل گرفته و بر مدار آن جریان یافته است.
باری، همانطور که برخورداری از این دانش و هنر میتواند کاروان زندگی را پیش براند و حتی شخص را از آن قافله پیش بیندازد، نابرخورداری از آن هم میتواند در مسیر زندگی آدم دستانداز بسازد و قطار پیشرفت را به ورطۀ سکون و رکود بیندازد.
پیامی بدخوان و چندمعنا که موجب رنجیدن یا گیجشدن مخاطب شده، رسالهای که چندین بار بیشتر از آنچه واقعاً نیاز بوده مکتوب و اصلاح گشته، قرارداد یا اظهاریهای که بهسبب مبهمبودن و دقیقنبودنْ خسارت و مرارت به بار آورده، نامهای که بهخاطر ایجاز مخل یا اطناب ممل یا اصلاً خوانده نشده یا در وصول و حصول منظور و مقصود نویسنده ناکام مانده، و هزاران نمونۀ ریز و درشت دیگری که رخ نمیداد اگر شخصْ مختصری از خموچم نوشتن آگاهتر و در هزارتوی آن واردتر میبود، نمودی است از آنچه گفته آمد.
#زبان #نگارش #ویرایش #
@arayehha
🍁 بنویسیم یا تایپ کنیم؛ کدامیک برای تفکر، خلاقیت و آموزش مفیدتر است؟
آخرین باری که با دست چیزی نوشتید کی بود؟ برای بسیاری از ما نوشتن به یک عمل نادر، اگر نه منسوخ، تبدیل شده است. تواناییِ یادداشتبرداری بر روی تلفن همراه و یا تایپکردن بهمراتب سریعتر و آسانتر است. اما آیا نوشتن ارزش خود را برای همیشه باخته است؟
برای برخی از نویسندگان حرفهای اینکه نوشتن با کاغذ و قلم به خلاقیت و تفکر کمک میکند خبر جدیدی نیست. بهرغم اقبال عمومی به استفاده از وسایل دیجیتال، برخی نویسندگان به نوشتن با دست بهعنوان راهی برای افزایش بهرهوری ادامه میدهند. دنیای علم بهتازگی به کشف مزایای این کار پرداخته است؛ با وجود این، نتایج به نظر قانعکننده میآیند.
امروزه با حرکت تدریجیِ جهان بهسوی گزینههای دیجیتال، بسیاری از مدرسهها هم بهجای تأکید بر نوشتن با دست، تمرکز خود را معطوف به استفاده از وسایل دیجیتال و محصولات فناوری کردهاند. در نتیجه، در برخی موارد، کودکان بیش از آنکه نوشتن با دست را بیاموزند در تایپکردن مهارت پیدا میکنند.
با این حال، بنابر تحقیقات انجامشده در مورد رشد کودکان پیشدبستانی، کسانی که الفبا را از طریق ترسیم با حرکت دست مانند نوشتن میآموزند نسبت به کسانی که این کار را با تایپکردن انجام میدهند از قدرت تشخیص و درک بهتر و پایدارتری برخوردارند. همچنین تصور میشود که عملِ نوشتن و حرکات مربوط به آن در بهخاطرسپردن کلمات بیشتر نیز ﻣﺆثر است.
عادت یادداشتبرداری با تلفن همراه و رایانه در بزرگسالان بهصورت فزایندهای رواج پیدا کرده است، اما بهنظر میرسد اثربخشی این کار کمتر از نوشتن با دست است. برای مثال، بنابر مطالعهای که در سال ۲۰۱۴ انجام شد، دانشجویانی که برای یادداشتبرداری در سمینارها متکی بر کامپیوتر بودند نسبت به کسانی که با دست یادداشتبرداری میکردند در پاسخ به ﺳﺆالات مفهومی از تواناییِ کمتری برخوردار بودند.
چرا نوشتن با دست بهتر است؟
بهنظر میرسد پاسخ این ﺳﺆال به پیچیدگیِ نسبیِ بیشترِ عمل نوشتن در مقایسه با تایپکردن بازمیگردد. نوشتن مستلزم حرکات، مهارت و هماهنگیِ بیشتر است. این کار همچنین به توجه بصریِ بیشتری نیاز دارد و بنابر این برای تبدیل اَشکال درون ذهن ما به چیزی قابلمشاهده قسمتهای مختلف مغز را بهکار میگیرد.
برای درک بهتر این موضوع تصور کنید که نوشتن با دست را برای کسی تشریح میکنید. از کجا شروع میکنید؟ چگونه میتوانید تمام اَعمال ظریفی که بهسادگی با دردستگرفتن یک خودکار و حرکت انگشتان برای ترسیم حروف مختلف را توصیف کنید؟ چه مقدار فشار بر خودکار و یا بر صفحه نیاز است و این فشار چگونه با حرکت خودکار تغییر میکند؟
تازه سیستم بیناییِ شما هم هست. چشمانتان باید اطلاعات شکلی که رسم میکنید را دریافت و به مغزتان منتقل کند. آنگاه مغز وظیفۀ بررسی و تطابق آن شکل با طرح ذهنیتان را برعهده دارد و در صورت هرگونه تناقض باید پیامهایی را برای اصلاح به دستتان مخابره کند. حتی فکرکردن به این موضوع بهنظر دشوار میآید، چه برسد به توصیف آن. اما با این حال، مغز ما هر بار که با دست روی کاغذ چیزی مینویسیم، این کارها را انجام میدهد.
یا میتوانید تایپ کنید
آنوقت هیچ نیازی به این پیچیدگیها وجود ندارد. میتوانید بهسادگی بهدنبال کلید مورد نظرتان بگردید، آن را رسم کنید و سپس ببینید که آیا حرف درستی بر روی نمایشگر شما نقش میبندد یا خیر.
با این حال، شواهد فزایندهای نشان میدهد که اتکای بیش از حد به تایپکردن، بهخصوص برای کودکان، در یادگیری تأثیر کمتری دارد. برای بزرگسالان نیز، اگرچه سرعت بالای تایپکردن ممکن است به ما اجازه دهد تا اطلاعات را کلمهبهکلمه بهیاد بسپاریم، اما این بدان معنا نیست که میتوانیم آنها را بهطور معناداری پردازش کنیم.
تمام اینها بهمعنای بیفایدهبودن تایپکردن نیست؛ ما همچنان میتوانیم ارتباط مشابهی بهوجود آوریم و اطلاعات را یکپارچه سازیم، اما باید این کار را آگاهانهتر انجام دهیم. و تنها به این دلیل که بهنظر میرسد نوشتن با دست برای بهخاطرسپردن و پردازش اطلاعات مفیدتر است، به این معنی نیست که باید ابزارهای دیجیتالمان را دور بریزیم. بنابر برخی تحقیقات استفاده از قلم نوری بر روی صفحهنمایش میتواند به همان اندازه مفید باشد، زیرا مهم حرکت قلم و ترسیم است.
©️از: یورونیوز (۱۴۰۳/۲/۲۵) | #نگارش
@arayehha
بدین وسیله
🔸کلمۀ «بدین وسیله» را در مکاتبات اداری بسیاری دیدهایم:
«بدین وسیله از شما دعوت میشود...»
«بدین وسیله به استحضار میرساند...»
«بدین وسیله گواهی میشود...»
«بدین وسیله گزارش میشود»
یکی از استادان بزرگ، که هم منصب اجرایی دارد و هم منصب علمی، با آمدن این کلمه در نامههای رسمی و اداری مخالف است. دلیل مخالفتش هم این است که «بدین وسیله» عبارت زاید و بیمعنایی است. مثلاً وقتی میخواهیم نامه بنویسیم طبیعتاً مشخص است که با کدام وسیله میخواهیم چیزی را بیان یا اعلام کنیم. پس آمدنش ضرورتی ندارد.
🔸درست است که این عبارت جزو کلیشههای نامههای اداری شده و بهتر است کمتر از آن استفاده کنیم، اما خوب است کمی هم به ضرورتش توجه کنیم. در نامههای اداری معمولاً شخص نویسنده میخواهد فاعلیت خودش را از نامه حذف کند تا لحن نامهاش مؤدبانهتر و محترمانهتر به نظر برسد، مثلاً بهجای «پیشنهاد میکنم» مینویسد «پیشنهاد میشود». همین حذف فاعل اقتضائات جدیدی در نحو کلام ایجاد میکند.
🔸فرض کنیم کارمندی میخواهد ساعات کاریاش را با نامه به مافوق اطلاع دهد. جملهاش را با چه چیزی شروع کند؟ با «اینجانب»؟ «اینجانب ساعات کاری را به استحضار/عرض میرساند». اگر بخواهد بهصورت مجهول بیان کند چه؟ «ساعات کاری به استحضار/عرض میرسد»؟ انگار یک چیزی در جمله کم است. این جای خالی با چه پر شود؟ «بدین وسیله» چهبسا میخواهد جای خالیِ آن فاعلِ محذوف را، از نظر معنایی، پر کند: «بدین وسیله ساعات کاری به استحضار میرسد». پس شاید حضورش در بعضی نامهها چندان هم بیمعنا و زاید نباشد، هرچند کسانی که خلاقانهتر مینویسند بالطبع از اینگونه تعابیر استفاده نمیکنند.
🔸دلیل دیگرِ استفاده از چنین تعبیراتی این است که نامههای اداری معمولاً حاوی پیامی یکجملهای هستند. اگر آن پیام در یک جمله بیان شود نامحترمانه و خلاف آداب اجتماعی است. پس باید با یکسری تعبیراتِ بهظاهر زاید و بیمصرف پر شود تا نامه پر و پیمانتر به نظر برسد. اگر به این نکته توجه داشته باشیم، احتمالاً با تسامح بیشتری به نامههای اداری ایراد وارد میکنیم.
#نگارش #نامههای_اداری #نحو #گفتمان
سجادسرگلی
@arayehha