🔸ظرف نوشتن شما چقدر است؟
همیشه درمورد نوشتن اعتقادی داشتهام آن هم این بوده که تمام چیزهایی که منجر به نوشتن میشوند را در ظرفی میگنجانیم و هر نویسندهای بیشک ظرف مخصوص خودش را دارد. محتویات این ظرف میتواند واژگان شما؛ آموختههایی که دارید؛ استعارههایی که در ذهنتان نگه داشتهاید؛ ایدههایتان، کتابهایی که خواندهاید و حتی تمام مطالبی که برای بهتر نوشتن میخوانید، باشد. ظرف هر نویسنده با نویسندهی دیگر کاملا متفاوت است و قرار نیست شما با دوستِ نویسندهتان ظرفی هماندازه داشته باشید. ممکن است دایرهی واژگانی شما گستردهتر باشد و در عوض دوستتان مطالب بهتری را هرروز برای بهتر شدن قلمش بخواند. نکتهای که وجود دارد این است که خودتان را هرگز با نویسندگان دیگر -حتی اگر بسیار به شما نزدیک باشند مثل دوستانتان- مقایسه نکنید. اگر احساس کردید که ظرف نوشتن شما کوچک است پس باید تلاش و تمرکزتان روی این باشد که محتویات ظرف را افزایش دهید. مثلا بیشتر کتاب بخوانید تا ذهنتان را برای نوشتن آمادهتر کنید و دایرهی واژگانیتان گسترش یابد. البته فراموش نکنید که در مسیر بهتر شدن، باید آموخت. بهجای احساس مقایسه و رقابت، از نویسندگانی که فکر میکنید نسبت به شما عملکرد بهتری دارند بیاموزید و نوشتههایشان را بررسی کنید تا متوجه نقاط قوت کارشان شوید.
هیچکس رقیب شما نیست و قرار است باهم بیشتر بیاموزیم.
اکنون نوشتههای اخیرتان را بخوانید تا خودتان متوجه شوید که ظرف نویسندگیتان چقدر است و نبود چه چیزی بیشتر به چشم میخورد؟ بنابراین از امروز تلاش به بیشتر کردن اطلاعاتتان در آن زمینه کنید.
✍ غزاله غفارزاده
@arayehha
🎓 واج در زبانشناسی كوچكترين جزء مشخص كلام است كه جايگزينی آن با جزیی ديگر تفاوت معنايی ايجاد میكند. برای نمونه /پ/ و /ب/ در واژههایی مانند "پاک" و "باک" باعث دگرگونی معنایی میشوند. در اینجا /پ/ و /ب/ را واحدهای صوتی تمایزبخش یا به عبارتی واج میگویند.
واجها كوچكترين واحدهای آوايی مستقل هستند كه به كمك آنها تكواژها ساخته میشوند.
(يك يا چند تکواژ تشكيل يك واژه میدهد)
مثلا كلمه ما از دو واج م و ا تشكيل شده.
واجها صداهايی هستند كه معنا ندارند و در يك زبان مشاهده میشوند و به ساختار زبان حاكم به هر جامعهای بستگي دارد.
تلفظ واجها نزد همه گويشوران يك زبان لزوما يكسان نيست با اين حال اين تفاوتهای تلفظی به معنای وجود دو واج نيست.
از سه ماهگی بچهها واجها را درك میكنند. صداها را از تو حلق درآوردن و ورور میكنند. (با لب صدا درآوردن) كه اين علامت رسش مغز است.
اولين كلمه معنیدار در يك سالگی است مثل شير–بابا
واج با حرف متفاوت است حرف صورت مكتوب واج است و واج صورت ملفوظ حرف.
درزبان فارسی يك واج با صدای (ت) وجود دارد در حالی كه دو حرف (ت و ط) يكسان تلفظ میشود.
@arayehha
میانجی واج است یا تکواژ.pdf
495.5K
«میانجی» واج است یا تکواژ؟
یا هردو یا هیچ کدام؟
🇮🇷 @arayehha
رماننویسی زنان ایرانی بیشتر به خاطرهگویی شبیه است. یعنی آنان گویی راوی زندگی و خاطرات خود یا چیزی شبیه زندگی و خاطرات خودند و به همین سبب موفقیتشان یکبار برای همیشه است. آنها نمیتوانند این موفقیت را در رمانهای بعدیشان تکرار کنند یا بر آن چیزی بیفزایند. به عبارت دیگر نخستین رمان آنها به صورت بهترین اثر آنها درمیآید و در آثار بعدی خود دیگر موفقیتی تا به آن پایه به دست نمیآورند. این نکته در مورد اکثر قریب به اتفاق زنان رماننویس ما صادق است، از سیمین دانشور بگیرید که سووشون همچنان بهترین اثر اوست تا زویا پیرزاد با چراغها را من خاموش میکنم و در این اواخر روحانگیز شریفیان با چه کسی باور میکند رستم و پس از او بلقیس سلیمانی با رمان بازی آخر بانو.
در جملهٔ این موارد بهترین رمان همان اولین رمان نویسنده است، و اگرچه از آینده نمیتوان خبر داد، گمان میکنم جای تعجب خواهد بود اگر از این میان کسی بتواند از کار نخستین خود اندکی فراتر رود. سببش این است که زنان نویسندهٔ ما غالبا در دنیای محدود خود میزیند و هنوز فرصت یا جرأت آن را ندارند که روزنهای به دنیاهای دیگر بگشایند و زندگی را از زوایای گوناگون و نامکرر بنگرند. و تا چنین است نمیتوانیم شاهد تحول مهمی در رماننویسی زنان باشیم.
دکتر محمد دهقانی
@arayehha
جواب ✅
گزینه ۳
نکات
⬅️گزینه یک ...بلند بودن هجای پایانی مصراع ها....در اوزان دوری هر نیم مصراع حکم پایان مصراع را دارد....
پس کلمه تو.....دارای اختیار است
⬅️گزینه ۲...ابدال در رکن آخر
و بلند بودن هجای پایانی
⬅️گزینه ۴
ابدال در رکن سوم مصراع دوم
@arayehha
دو الگوی فاصلهگذاری
۱) صفت شمارشی (عدد) + واژه + «-ی» بیفاصله یا نیمفاصله نوشته میشود:
یکطرفی، یکلایی، یکوجبی، یکبُعدی، دوبرگی، دوبیتی، دوشخصیتی، دوفوریتی، دووَجهی، سهضلعی، سهلایی، سهراهی، چندهجایی، چندبُعدی، چندوجهی، چندآوایی، چندقطبی، … .
۲) صفت شمارشی (عدد) + واژه + «-ه» بیفاصله یا نیمفاصله نوشته میشود:
یکروزه، یکسویه، یکشبه، یکمَرده، دوپوسته، دودَهنه، دوزبانه، دوکاره، سهپایه، سهچرخه، سهتیغه، سهطلاقه، سهماهه، چندکاره، چندمنظوره، چندماهه، چندموتوره، چندشغله، چندنفره، … .
یادآوری:
هر عددی با معدودش (یعنی اسمی که بعد از آن میآید) بافاصله نوشته میشود، مگر درمجموع یک واحد واژگانی باشند. در این صورت، نیمفاصله یا بیفاصله نوشته میشوند. مثال:
دوازدهامام، هفتتپه، هفتخان/ هفتخوان، هفتخط، هفتتیر، هفتسنگ، هفتقلم، ششپهلو، ششدانگ، ششگوش، ششلو، پنجتن، چهارباغ، چهارپا، چهارتخم، چهارچوب، چهارراه، چهارزانو، چهارفصل، چهارقل، چهارمیخ، چهارنعل، سهبَر، سهپهلو، سهتار، سهراه، سهگام، سهگوش، سهنقطه، دوپا، دوپهلو، دودِل، دوزانو، دورو، دوضرب، دولا، دونقطه، یکخم، یکدل، یکرنگ، یکرو، یکصدا، یکضرب، یککلام، یکلا، یکهو، ... .
سید محمد بصام
@arayehha
زِلّ آفتاب
املای «زِل»، بهمعنای «نهایت تابش و سوزندگی آفتاب»، به همین صورت با «ز» درست است. مثال:
«توی زل آفتاب ... یکمرتبه از پشت بوتههای بادمجان پیداش میشد.» (جمال میرصادقی، چشمهای من، ص ۹)
یادآوری:
۱) سه واژۀ دیگر هم داریم:
- ذُل: خواری (همخانواده: «ذلت» و «ذلیل»)
- ضُل: خطا و اشتباه (همخانواده: «ضلالت»، «ضال» (گمراه)، «مُضِل» (گمراهکننده))
- ظِل: سایه («ظلالله» یعنی «سایۀ خدا» که لقب شاهان بود. تعبیرِ «در "ظلِ" عنایتِ ...» نیز با همین املاست.)
۲) «زُل» به معنای «خیره» و «زُل زدن» به معنای «خیره شدن» با «ز» است:
- «زل توی چشمهایم نگاه میکرد.»
- «همانطور بیحرکت نشسته بود و به ما زل زده بود.»
۳) «ذِلّه» و «ذِلّه شدن/ کردن» نیز با «ذ» نوشته میشود:
- «همۀ ما از دست حاجیهخانم ذلّه شده بودیم.»
سید محمد بصام
@arayehha
«الآن» یا «الان»؟
«الآن» از «ال» و واژۀ عربی «آن» (= «لحظه») تشکیل شدهاست. املای رسمی و معیار این واژه به همین صورت با «آ» درست است. در گفتارینویسی میتوان «الان» نوشت (بدون «~»).
یادآوری:
«الآن است که» (یعنی «چیزی نماندهاست که») و «الآن که الآن است» (یعنی «هنوز که هنوز است») و «الآنه» (با انتقال تکیه به هجای اول و به معنای «همین الآن و زود») به گونۀ گفتاری و غیررسمی تعلق دارند.
- الانه که بابام سر برسه.
- الان که الانه، وقتی یاد خاطرات گذشتهم میافتم بغضم میگیره.
- الانه برمیگردم. همینجا منتظرم بمون.
سید محمد بصام
@arayehha
مشغولُالذِّمّه
ذمّه یعنی عهد، پیمان، تعهد. تا وقتی به عهدوپیمانمان عمل نکنیم، بر عهده و گردنِ ماست که به آن عمل کنیم. پس اگر به تعهدِ خود عمل نکرده یا مثلاً دِینمان را نپرداخته باشیم، همچنان ذِمّهمان مشغول است. این است که میشویم «مشغولالذِمّه». اما وقتی به تعهدمان عمل کردیم، دیگر دِینی به گردنمان نیست و میشویم «بَریُالذِمّه»؛ یعنی دیگر مدیون نیستیم و به تعهدی که داده بودیم عمل کردهایم. وقتی هم کسی میگوید مشغولالذِمّۀ منی، یعنی مدیونِ منی.
«مشغولذِمّه» املای دیگرِ مشغولالذِمّه است. گاهی بهغلط مشمولالذمه* یا مشغولضمه* مینویسند که بیمعنی است.
@arayehha
🔍 عَیاق یا اَیاق؟
✍ واژهٔ ترکیِ جغتاییِ «ایاغ/ ایاق» در متونِ قدیم بهمعنای جامِ شراب و پیاله (ظرف) است (به ساقیِ سلطان و شرابدار «ایاغچی» میگفتهاند). اما امروز ایاق (بودن) بهمعنای همنشین و دوستِ صمیمی (بودن) بهکار میرود. گاهی این واژه را تحتِ تأثیرِ کلماتی مانند عیال و عیار اشتباهاً عیاق* مینویسند. عیاق املای نادرستِ ایاق است.
ـــ معصومه رمضانی (ویراستارِ «متنوک»)
@arayehha
🔍 غلیان یا قلیان؟
✍️ غلیان/ قليان برگرفته از واژۀ عربیِ «غَلْيون» به همین معنیِ رایج در فارسی است. واژۀ فارسیشدۀ غليان/ قليان، طبقِ قاعدۀ تصحیحِ افراطی (hypercorrection)، ازروی غَلیون ساخته شده است؛ مانند واژۀ عاميانۀ ماکارانی* که ازروی واژۀ «ماکارونی» و واژۀ عامیانۀ فُرغان* که ازروی واژۀ «فرغون» ساخته شده است.
◽️ املای «قلیان» پربسامدتر/ رایجتر از «غلیان» است و ضبطِ مختارِ فرهنگِ بزرگِ سخن و دستورِ خطِّ فارسیِ فرهنگستان نیز قلیان است.
ـــ فرهاد قربانزاده
@arayehha
ای حسنت از تکلف آرایه بینیاز
اغراق، صنعتی است که زیبندۀ تو نیست
#فاضل_نظری
📍مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
یا
📍مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل
@arayehha
شکستِ ظرفِ حباب از محیط خالی نیست
ز خود تهی شده از هر چه هست لبریز است
#بیدل
در کانال برکۀ کهن تفسیری از این بیت ارائه شده که به ایرادهای این تفسیر میپردازم و بعد دربارۀ معنای بیت سخن خواهم گفت.
کانال برکۀ کهن از کانالهای ارزشمند ادبی از آقای زارعی مرودشت است که بیشتر به سبک هندی و اشعار بیدل پرداخته.
https://t.me/berkeye_kohan
این بیت از بیدل را در دو معنا با دو شکل خواندن متفاوت بیان کرده است که در خواندن اوّل «محیطِ خالی» را یک ترکیب وصفی در نظر گرفتهاست و میگوید:
«اگر حباب میشکند، به خاطرِ خالی بودنِ محیطِ داخلیاش نیست، بلکه چون از خودش تهی شده است، از جهانی لبریز شده و تاب نیاورده، میشکند.
اگر به حباب دقت کنیم، چون از خودش خالی شده است همهچیز از خلالش پیداست و میتوان از داخلِ آن همهچیز را دید. پس هرچه پشتِ حباب باشد، انگار درونش هم هست.»
باید دقّت شود محیط، به فضای پیرامونی یا دورتادور هرچیز گفته میشود و چیزی به نام محیط درونی نداریم. در محاوره بهجای واژۀ «فضا» میگوییم «محیط» و این، نگارنده را به اشتباه انداخته است.
همینطور محیط را اگر فضای پیرامونی حباب در نظر بگیریم، این فضا را دریا احاطه کردهاست. پس نمیتواند خالی باشد.
با توجه به این موضوع ترکیب «محیطِ خالی» در بیت معناپذیر نیست.
شکستِ ظرفِ حباب از محیط، خالی نیست
ز خود تهی شده از هر چه هست لبریز است
در عرفان چند اصطلاح نیاز به توضیح دارد. واژههای «وصل» و «وجود» و «موجود»
موجود، تنها ذات الهی است و هرآنچه غیر او تهی است.
عارفی که هنوز تمامیّت خود را تهی نمیداند وجود ندارد.
عارف وقتی به وصل الهی برسد وجود پیدا میکند، یعنی وجود قائم به موجود است.
یکی از معناهای قدیمی محیط، دریا یا اقیانوس است:
اندر جزیرهای و محیط است گرد تو
زین سوت موج محنت وزآن سو شط بلا.
#خاقانی
پس؛ ظرف حباب (استعاره از انسان توخالی) با شکسته شدن و پیوستن به دریا وجود پیدا میکند. از خود تهی میگردد و از هرچه هست (موجود) لبریز میشود.
#امین_دانشی
@arayehha
۲۱ اسفند
روز بزرگداشت نظامی_گنجوی
(جمالالدین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤیَّد)
(۵۳۵ هـ. ق – ۶۰۷–۶۱۲ هـ. ق)
متخلص به نظامی و نامور حکیم_نظامی
شاعر و داستانسرای پارسیگوی در سده ششم هجری (دوازدهم میلادی)
وی به عنوان صاحب سبک و پیشوای داستانسرایی در ادبیات پارسی شناخته شدهاست.
آرامگاه نظامی گنجوی، در حاشیه غربی شهر گنجه قرار دارد.
نظامی در زمرهٔ گویندگان توانای شعر پارسی است، که نهتنها دارای روش و سبکی جداگانه است، بلکه تأثیر شیوهٔ او بر شعر پارسی نیز در شاعرانِ پس از او آشکارا پیداست. نظامی از دانشهای رایج روزگار خویش (علوم ادبی، نجوم، فلسفه، علوم اسلامی، فقه، کلام و زبان عرب) آگاهی گستردهای داشته و این ویژگی از شعر او به روشنی دانسته میشود.
@arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اتفاقی بی نظیر در تهران
#باغ_کتاب_ملک
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
سهشنبه ۲۲ اسفند، شب چهارشنبه سوری
چهارشنبهسوری که با نامهای جشن چهارشنبه پایان سال و شب چهارشنبه سرخ نیز شناخته شده، یکی از جشنهای ایرانی است که در شب واپسین چهارشنبه سال "از غروب سهشنبه" برگزار میشود و اولین جشن از مجموعه جشنها و مناسبتهای نوروزی است.
این جشن در نزد ایرانیان پیش از اسلام در روز خاصی انجام نمیگرفت و معمولاً در اواخر زمستان در حالی که زمین درحال گرم شدن بود انجام میشد، ولی پس از اسلام و حمله اعراب، این جشن به آخرین چهارشنبه سال موکول میشد. زیرا چهارشنبه در نزد اعراب روزی نحس و شوم بود.
واژه «چهارشنبهسوری» از دو واژه چهارشنبه — نام یکی از روزهای هفته — و سور به معنای جشن و شادی ساخته شده است. برابر آیین باستان، در این روز آتش بزرگی برافروخته میشود که تا صبح زود و برآمدن خورشید، روشن نگه داشته میشود. این آتش معمولاً در بعدازظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از روی آن میپرند، آغاز میشود و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاکسازی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد. چهارشنبهسوری جشنی نیست که وابسته بهدین یا قومیت افراد باشد و در میان بیشتر ایرانیان رواج دارد.
یکی از جشنهای آتش که در ایران باستان برای پیش درآمد یا پیشواز نوروز برگزار میشده و آمیزهای از چند آیین گوناگون است، جشن سوری بوده است. سوری به یک معنی سرخی است و اشاره به سرخی آتشی است که در این روز میافروختهاند. در تاریخ بخارا آمدهاست: «چون امیر سدید منصوربن نوح به ملک نشست، هنوز سال تمام نشده بود که در شب سوری چنانکه عادت قدیم است آتشی عظیم افروختند.» این آتش را در شب سوری که همزمان با روزهای «بهیژک» یا «پنچه دزدیده» بود برای گریزاندن سرما و فراخوانی گرما، آنهم بیشتر بر روی بامها میافروختند که هم شگون داشته و هم بهباور پیشینیان، تنوره آتش و دود بر بامها، فروهر درگذشتگان را به خانههای خود رهنمون میکرده است.
بهدیگر سخن این آتشافروزی بر بام خانهها، آخرین گام از آیینهای «گاهنبار پنجه» یا ده روز پایان سال است. این ده روز را ده روز فروردیان یا فروردیگان میگویند که دربرگیرنده پنجه کوچک "پنج روز نخست -اشتاد روز تا اناران- از ماه اسفند در گاهشماری زرتشتی، برابر با بیست و پنجم اسفند ماه بنا به گاهشمار رسمی کشور" و پنجه بزرگ "پنجه دزدیه، پنج روز پایان سال" است.
چند روز پیش از نوروز مردمانی بهنام آتشافروزان که پیامآور این جشن اهورایی بودند بهشهرها و روستاها میرفتند تا مردم را برای این آیین آماده کنند. آتشافروزان، زنان و مردانی هنرمند بودند که با برگزاری نمایشهای خیابانی، دست افشانیها، سرودها و آوازهای شورانگیز بهسرگرم کردن و خشنود ساختن مردمان میپرداختند؛ آنها از هفت روز پیش از نوروز تا دوهفته پس از نوروز با پدید آمدن تاریکی شامگاه، در تمامی جایهای شهر و ده آتش میافروختند و آن را تا برآمدن خورشید روشن نگاه میداشتند. این آتش، نماد و نشانه نیروی مهر و نور و دوستی بود. هدف آتشافروزان برگرداندن نیروی فزاینده و نیک به مردمان برای چیره شدن بر غم و افسردگی بود. همین هدف مهمترین دلیل برپایی جشن سده در میانه زمستان هم هست.
ه❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌ه
هممیهنان گرامی:
پاسداشت سنتهای خوب باستانی نیکوست، اما رفتار نابجا و زیادهرویها، نادرست و ناپسند است.
در بزرگداشت مراسم چهارشنبه سوری، چه نیکوست که همچنان کردار نیاکانمان را داشته باشیم و از سرگرمیهای خطرناک که سبب سوختن و آسیب به جانمان است خودداری کنیم.
با آرزوی پیروزی و شادمانی
🆔 @arayehha
#برگی_از_تقویم_تاریخ
#چهارشنبه_سوری
💡
به نظر میرسد گذاشتن ماهی قرمز بر سر سفرهی هفتسین حداقل ۱۴۰ سال قدمت داشته باشد ، سند این گفته هم ؛ خاطرات محمدحسن خان اعتمادالسلطنه است که او در شرحی وقایع ۲۹ اسفند ۱۲۶۴ خورشیدی اورده است : «حاجی میرزاحسین خان گرانمایه که شاهی گرفت، عقبعقب رفت، به بساط هفتسین خورد، ظرف ماهی را شکست. ماهیهای قرمز زنده که در میان آن ظرف بود به روی زمین افتاد...»
@arayehha
#یک_فنجان_تفکر ☕️
باهوش بودن مهمتر است یا متفکر بودن؟
برای اینکه بدانید باهوش بودن چقدر مهم است کافی است زندگی باهوش ترین انسانی که از او تست گرفته شد را ارزیابی کنیم :
در یکسالگی توانست بخواند ،در نه سالگی به هشت زبان زنده دنیا صحبت میکرد، در یازده سالگی وارد معتبرترین دانشگاه جهان یعنی هاروارد شد و به چهل زبان و لهجه متفاوت دنیا تسلط داشت و توانایی خارق العاده در یادگیری زبان های متفاوت و ریاضیات داشت برخی بهره هوشی او را دویست و پنجاه تا سیصد تخمین زده اند
در سن ۴۶ سالگی هم از دنیا رفت .یکی از کارهای مشهور او اختراع زبان"Vendergood" بود.
ولی آیا او را میشناسید !؟
برای اینکه اسم او را بدانید باید به اینترنت مراجعه کنید؟ویلیام جیمز سادیس بهره هوشی اش از انیشتن و ادیسون و داوینچی و هر انسان چند قرن اخیر بیشتر بوده است؛ پس چرا ما او را نمیشناسیم؟! چون ما در نهایت انسانهای متفکر برایمان تاثیرگذار خواهند بود نه صرفا انسانهای باهوش ...!
@arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕روزه، رمضان، حافظ
📗حشمت اله پاک طینت
📕کانال آموزش دیداری- شنیداری ادبیات
@arayehha
🔴🔶🔴برخی ضرب المثل های روزه و رمضان
🔴 آدم نباید روزه شک دار بگیرد؛
👈 هنگامی که در انجام دادن کاری احتمال زیان و خسران باشد این ضرب المثل به کار می رود.
🔴بر سر سفره حسرت خورد روزه دار
🔴جوانمرد که بخورد و بدهد، به از عابد که روزه دارد .
👈یعنی سخاوت و بخشندگی، اجرش از عبادت بیشتر است.
🔴چون گوش روزه دار بر الله اکبر است
👈 انتظاری درنهایت بی تابی و بی قراری
👈مصرع دوم بیتی از سعدی است : بازآ که در فراق تو چشم امیدوار
چون گوش روزه دار بر الله اکبر است
🔴(حالا) یک ماه رمضان داریم ( مانده ) تا فردا
🔴عروس بی جهاز، روزه بی نماز، دعای بی نیاز، قورمه بی پیاز
👈 این مثل کنایه به چیزی ناقص و کاری ناتمام است.
👈چه سودی دهد روزه بی نماز
چه مزه دهد قرمه بی پیاز
🔴 رفتیم روزه را از سر وا کنیم، نماز هم به گردنمان افتاد
🔴رمضان را مرضان خواند حکیمی دانا
🔴روزه بیمه یکساله خداست.
🔴 روزه خوردنش را دیده ایم، نماز خواندنش(کردنش) را ندیده ایم.
👈به شوخی به مناسبت تردید در عبادت کسی گویند.
👈 به مزاح بکسی که در انجام عبادتش کوتاهی می کند.
🔴 روزه دار و به دیگران بخوران
نه بخورروز و شب، شکم بدران (اوحدی)
🔴 روز کوتاه از برای روزه داران بهتر است.
👈 از جهان بی بهره را نبود شمار عمرخضر
روز کوتاه از برای روزه داران بهتر است (کلیم کاشانی)
🔴 روزه گنجشکی گرفتن
👈 تا نیمه روز گرفتن، مانند کودکان فقط تا موقع ناهار روزه بودند.
🔴روزه مریم گرفتن
👈در اصطلاح شعرای قدیم به معنی خاموشی گزیدن است.
👈اشاره به سوره مریم آیه ۲۷ : فقولی انی نذرت للرحمن صوما فکن اکلم الیوم انسیا – فلن الحکم الیوم
:چون روزی چند برآمد، جبرئیل مریم را گفت : این کودک را بر گیر و با اهل بیت خویش بر، اگر کسی بینی از مردمان گومن پیمان کرده ام خدای را روزه ی سخن.
🔴روزه نمازش را درست نمی کرده است .
👈 صلاح کلی از شخص دور شده است.
🔴روزه هستی یا کوزه .
👈 یعنی روزه داری یا نه ؟ در مورد تردید به روزه دار بودن کسی گویند.
🔴روزه هم دارم، خادم مسجد هم هستم
👈 وقتی از کسی تعریف کنند و او خود طوری بر آن بیفزاید که رسوا شود.
👈 گویند ساده دلی در مسجدی، با نهایت خضوع و خشوع نماز می خواند. چند نفر بر او گذشته یکی از آن ها برفیقش گفت: این مرد خدا را ببین، با چه توجه و تضرعی نماز می خواند. آن ساده دل این سخن را شنید. فوراً نماز خود را شکسته به آنها گفت: " روزه هم دارم، خادم مسجد هم هستم " این جمله در موقعی تمثیل گفته می شود که از شخص تعریفی کنند و آن خود نیز چیزی برآن اضافه کند، اما بطوری که خود را رسوا و مفتضح ساخته، تعریف دیگران را نیز لغو و باطل سازد.
🔴عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
صد حیف که این آمد و صد حیف که آن
👈اصل این بیت از قاآنی است و با بیت بالا تفاوت دارد:
👈عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
صد شکر که این آمد و صد شکر که آن رفت
مردم با توجه به اعتقادات خویش سرنوشت مصراع دوم را تغییر داده اند.
🔴 ماه رمضان بیایید، زولبیای سیری بخوریم
🔴 مسلم کسی را سزد( بود) روزه داشت
که درمانده ای را دهد نان و چاشت (بوستان سعدی)
🔴ملحد گرسنه و خانه ی خالی زطعام
عقل باور نکند کز رمضان اندیشد
👈این ییت با مطلع : تشنه سوخته، بر چشمه حیوان چو رسید
تو مپندار که از پیل دهان اندیشید.
از آن سعدی است
🔴نه نماز می خواند، نه روزه می گیرد و نه برای سیدا الشهدا گریه می کند.
🔴هست گربه روزه دار اندر صیام
خفته کرده خویش بهر صید خام
(مولانا)
🔴همیشه شعبان یک بار هم رمضان
👈به عنوان تعریض و کنایه به کسی گفته می شود که بار زحمت کار بر دوش رفیق خود می افکند و خویشتن زیر بار زحمت نمی رود.
👈وقتی کارهای دشوار همیشه به یک شخص رجوع شود گویند.
نظیرمثل: "همیشه ما می دیدیم یک بار هم تو ببین"
🔴همه سال را روزه ام ( روزه اند ) با ماه رمضان.
🔴سی روز بود روزه به هر سال
🔴در این سال، روز و شب ها جمله، چو روز رمضان است.
🔴همین دو سه روزه، تا عید ماه روزه
👈 به مناسبت وعده دور و دراز می گویند. مانند "وعده سر خرمن"
🔴یک روز روزی یک روز روزه یک روز روزی ، یک روز روزه
👈زندگی همیشه یکسان نیست، بعضی اوقات رزق و روزی بر سر انسان فرو می بارد. و بعضی اوقات تنگدستی و فلاکت باعث رنج و محنت انسان می شود.
🔴یک سال مردمی ( مرحمت ) کن و یک روز روزه بگیر.
🔴خوش آنکه نکرده در همه عمر
جز در رمضان شترسواری (سلیم)
👈 شتر سواری کنایه از روزه خوردن است.
📕تهیه و تنظیم:حشمت اله پاک طینت
@arayehha
🔷بشقاب . [ ب ُ ] (ترکی ، اِ) پشقاب . (از غیاث ) (آنندراج ). ظرف غذاخوری پهن و گرد و کم عمق مانند دوری و رکابی که سکر و سکرچه نیز گویند. (ناظم الاطباء). ظرف پخ که در آن چلو یا پنیر و سبزی و امثال آن گذارند. لب تخت .
فرهنگ و لغت دهخدا
🔶کاسه /kāse/
(اسم) [مٲخوذ از عربی: کٲسَة] ١. ظرف سفالی یا چینی توگود که در آن غذا میخورند.
٢. (زیستشناسی) حقۀ گل؛ کالیس.
⟨ کاسهٴ سر: (زیستشناسی) جمجمه؛ استخوان سر:
روزی که چرخ از گِل ما کوزهها کند / زنهار کاسهٴ سر ما پرشراب کن (حافظ: ۷۹۲).
⟨ کاسهٴ زانو: (زیستشناسی) استخوان روی مفصل زانو؛ آیینۀ زانو؛ سر زانو؛ کشکک.
⟨ کاسهٴ گُل: (زیستشناسی) مجموعۀ کاسبرگها؛ کالیس.
فرهنگ فارسی عمید
🔷قاشق. [ ش ُ ] (ترکی ، اِ) گمان میرود از لفظ قاشمق به معنی خاریدن ، خراشیدن و تراشیدن گرفته شده است. ظرف کوچک فلزی یا چوبی که دنباله دارد و در نقل مکان غذا و خوردن آن استعمال میشود. کفچه. (فرهنگ نظام ). چمچه. (فرهنگ نظام ) (آنندراج ). کمچه. ملعقه ٔ خرد که با آن آش و پلو و امثال آن خورند.
فرهنگ لغت دهخدا
🔶سماور. [ س َ وَ ] (روسی ، اِ) یک قسم ابزاری فلزی جهت جوش آوردن آب که آتش خانه را در میانش قرار داده اند.
(ناظم الاطباء). خودجوش . آلتی فلزی که در درون آن خانه ای تعبیه شده و برای جوش آوردن آن جهت چای و غیره بکار رود. در بالای آن قوری چای را جای دهند تا دم کشد.
فرهنگ لغت دهخدا
@arayehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴روزه در نگاه عارفان
🔴پاسبان حرم دلشدهام...
🔴حشمت اله پاک طینت
🔴سحر خیزان ۹۷
🔴 صدا و سیمای مرکز خوزستان
@arayehha
🔣نکات اختیارت🔣
👈اختیار وزنی
💠قلب💠
شروط داشتن این اختیار 👀
1️⃣جا به جا شدن هجای بلند و کوتاه با یکدیگر
به شکل زیر❗️
🔠➖👈➖🔠
2️⃣این اختیار در اوزانی اتفاق می افتد که دارای رکن مفتعلن یا مفاعلن باشد.
۹۹درصد مواقع فقط در این سه وزن می باشد👇
🟤مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن
⚪ مفتعلن مفتعلن فاعلن
🔵مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن
🟣نکات تستی🟣
1️⃣ابتدا وزن یابی و حذف گزینه هایی که دارای رکن مفتعلن یا مفاعلن نیستند.
2️⃣در این اختیار مفتعلن تبدیل به مفاعلن
و مفاعلن تبدیل به مفتعلن میشود.
3️⃣اختیار قلب و فاعلاتن به جای فعلاتن به هیچعنوان با یکدیگر نمی آیند.
یعنی وزن فعلاتن مفاعلن فعلن هیچ وقت اختیار قلب نمیگیرد.
کانال📢
➖➖➖➖➖
🥇 @arayehha
➖➖➖➖➖