آرایه های ادبی
۲۱ شهریور زادروز افشین یداللهی
(زاده ۲۱ شهریور ۱۳۴۷ اصفهان — درگذشته ۲۵ اسفند ۱۳۹۵ تهران) پزشک، شاعر و ترانهسرا
او متخصص اعصاب و روان و از ترانهسرایان موفق بود که فعالیتهای حرفهای ترانهسرایی را در سال ۱۳۷۶ آغاز کرد. نخستین ترانههای وی با آهنگسازی فؤاد حجازی و شادمهر عقیلی بود که با خوانندگی خشایار اعتمادی اجرا شد.
وی برای تیتراژ بسیاری از سریالهای معروف تلویزیونی، ترانه گفت و بیشترین شهرتش در این زمینه برای سرودن ترانه شب آفتابی، سریال غریبانه، شب دهم، میوه ممنوعه و مدار صفر درجه بود.
وی چندین سال بود که اداره انجمنی به نام خانه ترانه را برعهده داشت که در سال ۱۳۸۰ با همکاری ترانهسرایان: عباس سجادی، سعید امیراصلانی، بابک صحرایی، یغما گلرویی، افشین سیاهپوش، نیلوفر لاریپور و محمدرضا حبیبی راهاندازی شد. این جلسات بهخواندن ترانه، نقد ترانه و جلسات کارگاهی اختصاص مییافت. جلسات خانه ترانه سپس به فرهنگسرای قانون و پس از آن به فرهنگسرای شفق انتقال یافت.
در سالهای گذشته بهتدریج ترانهسراهای مؤسس خانه ترانه به دلایل گوناگون از آن جدا شدند و او تنها فرد باقیمانده از هیئت مؤسس این انجمن بود که بعد از این اتفاق همچنان اداره خانه ترانه را برعهده داشت.
از ترانهسرایان قدیمی در خانه ترانه: نادر بختیاری، مونا برزویی، ساناز صفایی، علیرضا سلیمانی، روزبه بمانی، سیامک رجاور، فروه مخصوص، بامداد بامداد، کوروش سمیعی، سعید کریمی، صابر قدیمی، میثاق جوهری، وحید عربانی، مهسا سماواتی، المیرا آقازاده، نیما کوکلانی، میثم یوسفی و بسیاری دیگر از اعضای قدیمی انجمن بودند.
او در حادثه رانندگی درگذشت. آرامگاه وی در قطعه هنرمندان است.
@arayehha
۲۱ شهریور سالروز درگذشت جمشید طاهری
(زاده ۲۵ خرداد ۱۳۳۶ شهرضا -- درگذشته ۲۱ شهریور ۱۴۰۰ اصفهان) شاعر و نویسنده
او در دانشگاه در دو رشته برق و ادبیات تحصیل کرد. در دوره دبیرستان در انجمن شعر شهر که با حضور آشفته، نظام صنیعی، سلطانیان، پایندهمهر و آقالر برگزار میشد، شرکت میکرد. او در شعر کهن خود را شاگرد شادروان آشفته و در شعرنو خود را شاگرد پایندهمهر میدانست.
وی تا ۱۸ سالگی در شهرضا زندگی کرد و پس از آن به مدت ۳۰ سال به عنوان دبیر در آموزش و پروش خدمت کرد و در تمام این سالها، به فعالیت فرهنگی و ادبی مشغول بود.
مجموعه غزل چلهنشینان چله خانه دل، پسر آتش (داستان کودک) عالم دیگر از زبان مردگانی که زنده شدهاند (اثری تحقیقی در زمینه فراروانکاوی) حدیث عشق (رمان) طریق عشق (رمان) همراز عشق (رمان) یاس سپید عشق (رمان) درد محبت (رمان) غزل آریا (رمان) مهرگل (رمان) ساده اما... (کلامی چند) بابک (رمان) نوشین (رمان) آیدا (رمان) سیاوش (رمان) غزل (رمان) شبانههای پدرم (رمان) و داستان من (رمان) آثار ادبی منتشر شده از اوست.
«داستان من» آخرین رمان این نویسنده بود که در سال ۱۳۹۲ نامزد جایزه کتاب سال شد.
@arayehha
•[📚]• مقدمه: منظور از ریتم و آهنگِ نوشتهها چیست؟
📘|• صدا و آهنگی که نویسندگان با واژهها ایجاد میکنند، یکی از دلایل متمایز کردنشان از همدیگر است.
📗|• به عبارت دیگر، جمله بسیار فراتر از اطلاعاتی است که منتقل میکند.
💠|• جین کاکتئو این مفهوم را به گونه دیگری بیان کرده و گفته است قبل از آنکه حتی یک کلمه خواندن بلد باشد، فقط با گوش کردن به آهنگ نوشتههای شکسپیر، میتوانست بفهمد که او نویسنده بزرگی است.
📒|• صدایی که نویسنده روی کاغذ ایجاد میکند، نوعی موسیقی است.
📙|• میتوان گفت که نوشته، نوعی نت موسیقی است که همه میتوانند بخوانند.
📕|• در این نوع موسیقی به جای علایم معمول نتنویسی همچون باس، تنور، آکورد و غیره، از حروف و کلمات استفاده میشود.
📘|• روش های زیادی برای کنترل صدای کلمات وجود دارد.
📗|• بعضی از این روشها ظریف هستند و برای چیره شدن بر آنها تمرین زیادی لازم است. همانطور که برای تسلط به نواختن یک ساز به زمانی طولانی نیاز است.
📒|• نحوه چینش واژهها در جمله، میتواند صدا یا آهنگ خروجی آن را تعیین کند، اما خود آن جمله هم نمیتواند مستقل از متن باشد و در ارتباط با سایر جملههاست.
📙|• بنابراین موسیقی انفرادی آن مثل سازی در یک ارکستر بزرگ در نوای فراگیرتر یک پاراگراف ادغام می شود.
📕|• یکی از تعیینکنندههای موسیقی متن، نحوه نقطهگذاری جملهها است.
📓|• به طور مثال، من با استفاده از همین. نقطه. کوچک. میتوانم. شما. را. وادار کنم. این متن. را با سرعتی. که دوست دارم. بخوانید.
•[📚]• اصلاً چرا به موضوع موسیقی در نوشتن اهمیت میدهیم؟
🎶 چون موجوداتی موسیقیایی هستیم.
🎶 موسیقی در ذات ما انسانهاست.
🫀|• ما قلب داریم. درست از لحظه تولد- یا حتی قبل از آن صدای تپش یکنواخت و مدام قلبمان را در وجود خود حس میکنیم: تیپ-تاپ تیپ-تاپ.
🫀|• در اثر این تپش، فشار خون ما مانند جزر و مد دائم در افت و خیز است.
🫀|• به این ترتیب نوعی کوبش مؤکد و غیرمؤکد را درون خود تجربه میکنیم که همان نبض یا اساس موسیقی است.
🫀|• این امر، یکی از زمینههای گرایش ما به موسیقی و آفرینش آن است. موسیقی در جسم و جان ما ریشه دارد.
@arayehha
#نکتهویرایشی
گاهی تای گرد عربی در زبان فارسی به دو شکل (هم با «ت» و هم با «ه» ناملفوظ) به کار میرود و معمولاً با تفاوت معنا:
ارادة: ارادت، اراده
رسالة: رسالت، رساله
قوة: قوت، قوه
مراقبة: مراقبت، مراقبه
#علیرضا_حیدری
@arayehha
۲۱ شهریور زادروز روزنامه نگار و مستند ساز برجسته معاصر شهید #مرتضی_آوینی گرامی باد
@arayehha
🔹و در دانشگاه، شهریور ستمگرترین ماههاست!
دکتر سینا جهاندیده
آخرای شهریور که میشود، استادان دانشگاه هر روز، چه بهعنوانِ راهنما/ مشاور و چه بهعنوان داور، خسته و بیحوصله و درهم شکسته از این رساله به آن پایاننامه و از آن پایاننامه به این رساله میروند.. . ( و ما دوره میکنیم شب را روز را رسالهها را و هنوز را...) ظاهراً مدام گروه عوض میشود و معناها تغییر میکند، اما چیزی در این میان تکرار میشود که سایهی آیندهی کابوس علم در دانشگاههای ایران است. نمرات معمولاً تغییر محسوسی ندارد؛ کمتر کسی است که هفده بگیرد. نمرات از هجده تا بیست است؛ اصلا تفاوت یک دانشجویی اهل اندیشه که چندین مقاله چاپ کرده و رسالهی خوبی هم نوشته با یک دانشجوی کماستعداد فقط دو نمره است. چه فرق میکند دفاعی که حاصلش از پیش مشخص است؛ گیریم با اندکی تفاوت؟ اصلا چرا دفاع میشود: این همان اژدهای بوروکراسی است که دانشگاه را هم بلعیده است:
نشاندیمش
بدست ما و دست خویش لعنت کرد
چه خواندی، هان؟
مکید آب دهانش را و گفت آرام
نوشته بود
همان
کسی راز مرا داند
که از اینرو به آن رویم بگرداند
نشستیم
و به مهتاب و شب روشن نگه کردیم
و شب شط علیلی بود( اخوان ثالث)
امروز استادی به من گفت: «کابوس است شهریور، دریغ از یک جملهی دیگرگونه! همه گویی دارند از همدیگر تقلب میکنند. چه باید کرد؟ واقعا سرانجام دانشگاه در ایران چه میشود؟»
از سوی دیگر دانشجویان معترضاند که استاد راهنمای ما، چیزی را راهنمایی نکرده است، جز اینکه خود را شریک اندیشههایمان میداند. روز داوری ما که میرسد روز مهمی برای ماست و اما برای ما جز اضطراب حاصل دیگری ندارد. هر چه نوشتهایم حاصل یک ساختار است. داوران بسیاری هستند که نخوانده و حتی بدون اینکه تخصصش را داشته باشند داوری میکنند و چون حرفی برای گفتن ندارند دانشجو را با گوشزد کردن غلطهای نگارشی تحقیر میکنند.
تا کی این داستان ادامه خواهد داشت؟ و سرانجامِ دانشگاه در ایران چه میشود؟ به راستی در دانشگاه، شهریور ستمگرترین ماههاست...
@arayehha
بهمناسبت بیست و یکم شهریور، روز سینما، با چند واژۀ مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی آشنا شویم:
📽 آگهی تلویزیونی (teaser)
آگهی کوتاه تبلیغاتی که ویژگیهای جذاب کالا یا برنامهای را در تلویزیون به نمایش گذارد.
📽 اَبَرستاره (superstar)
ستارۀ بسیار محبوب عرصۀ سینما.
📽 تکهفیلم (clip, film clip)
قطعهای از فیلم یا برنامۀ ویدئویی که از آن در برنامۀ تلویزیونی یا فیلم استفاده میشود.
📽چندبخشی (episodic)
ویژگی اثر یا فیلم یا برنامهای تلوزیونی که از نمایشها یا قسمتهای کوتاه و مستقلی تشکیل شده است که معمولاً ارتباط معنایی و مضمونی با یکدیگر دارند.
📽 درونمایه (theme)
اندیشهای اصلی که نمایشنامه یا فیلمنامه و نمایش یا فیلم براساس آن بنا میشود.
📽 زیرنویس (subtitle)
نوشتهای که معمولاً در قسمت پایین تصویر ظاهر میشود و اغلب به گفتوگوهای فیلم اختصاص دارد.
📽 نماهنگ (music video)
تصویر و قطعهای موسیقیِ با یا بدون کلام که در هم تلفیق شده باشد.
اعضای کارگروه تخصصی سینما و تلویزیون گروه واژهگزینی:
دکتر محمد شهبا، دکتر محمدباقر قهرمانی، دکتر مهدی رحیمیان، دکتر مسعود اوحدی، حمید لاری.
@arayehha
۲۲ شهریور زادروز محمد ایوبی
(زاده ۲۲ شهریور ۱۳۲۱ اهواز – درگذشته ۱۹ دی ۱۳۸۸ تهران) داستاننویس
او از معدود نویسندگان دهه ۴۰ بود که پس از انقلاب هم در ایران ماند و از اعضای قدیمی کانون نویسندگان بود. رمانهای راه شیری، سفر تا سرطان مغول، سهگانه آواز طولانی جنوب و مجموعه داستان مراثی بی پایان از آثار اوست.
وی سردبیر مجله اینترنتی - ادبی خزه بود که گاه بهگاه بهروز میشود.
برخی از آثار او "گزیده اشعار نیمایوشیج" سهگانه رمان "آواز طولانی جنوب" ("غمزه مردگان" "سفر سقوط" و "زیتون تلخ، خرمای گس") داستان بلند "راه شیری" رمانهای "صورتکهای تسلیم" "زیر چتر شیطان" و "روز گراز" و مجموعه داستانهای "مراثی بی پایان" "پایی برای دویدن" و "شکفتن سنگ" هستند.
رمان "صورتکهای تسلیم" او از نامزدهای دریافت جایزه جلال آلاحمد شد.
وی در دهه هفتاد، مدتی مسئول صفحه ادبی روزنامه سلام بود که مجموعه مقالات او در آن روزنامه، بعدها در قالب کتاب "جان شکر" گردآوری و منتشر شد.
او مجموعه داستان "جنوب سوخته" و رمان "طیف باطل" را نیز پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران نوشته بود که بهگفته خودش "هر دو به دست ممیزان دوران به مقوا بدل گشتهاند".
رمان "با خلخالهای طلایم خاکم کنید" نیز در سالهای اخیر موفق به گرفتن مجوز از وزارت ارشاد نشد و نهایتاً در وبسایت رادیو زمانه منتشر شد.
رمان "مرد تشویش همیشه" در سال ۱۳۸۸ چاپ شد و رمان "آب بازی" هنوز چاپ نشده است.
آرامگاه وی در قطعه هنرمندان است.
@arayehha
نخستین داستان کوتاه افغانستان
یادداشتی از منوچهر فرادیس
نویسندۀ افغانستانی مقیم ایران
🔸پیش از نوشته شدن نخستین داستان کوتاه در افغانستان، راهی طی شده است. این راه بیشتر در نوشتن قطعههای ادبی طی شده است یا نوشتن سفرنامهها. در سال ۱۳۱۱ در اواخر حکومت محمد نادرشاه، در مجلۀ آیینۀ عرفان داستان کوتاهی نشر میشود به نام «پانزده سال قبل» از نویسندهای با نام مستعار مخلصزاده. مخلصزاده نام مستعار هاشم شایق افندی است که در سال ۱۲۶۶ متولد و در سال ۱۳۳۳ درمیگذرد. هاشم شایق بیشتر کار روزنامهنگارانه کرده است تا نوشتن برای ادبیات داستانی. او برای مجلۀ آیینۀ عرفان مقاله مینوشت و همچنان آثاری را برای این مجله ترجمه میکرد.
🔴 متن کامل یادداشت را در وبگاه فرهنگستان به نشانی زیر بخوانید:
🌐 https://apll.ir/?p=16863
#معنا_شناسی_وغژه
#دواگلی
✳️ از معادلهای خوشآهنگ و خلاقانهای که مردم خوشذوق کوچه و خیابان از نسلهای گذشته ساختهاند یکی هم واژهی «دواگلی» است. این واژه بهعنوان معادل «مرکورکرم» (Mercurochrome) ساخته شده که به ظن قوی از زبان فرانسه به زبان فارسی راه یافته بوده است. مادهای که به این نامها خوانده شده مادهای است دارای رنگی در طیف سرخ؛ وجه تسمیهی «دواگلی» هم همین است. از «دواگلی» برای ضدعفونی کردن زخمها بهره گرفته میشد و استفاده از آن در خانهها هم (چنان که همین امروز) باب بود.
عجیب این است که چنین واژهی پربسامدی در لغتنامهی دهخدا، فرهنگ فارسی معین، فرهنگ بزرگ سخن انوری و فرهنگ معاصر فارسی صدری افشار مضبوط نیست. با بررسی پیکرههای زبانی، مشاهده میشود که در دهههای گذشته هم «مرکورکرم» و هم «دواگلی» در نوشتهها به کار رفته است:
❇️ «خراشهای صورتش را دواگلی زدم.» (آدم زنده، احمد محمود)
❇️ «جناب رئیس با دیدن خنجر و وسایلی مثل چسب زخم و بستههای قرص و دواگلی یکه خورد.» (سالهای ابری، علیاشرف درویشیان)
❇️ «دواگلی تا روی ساق پا و از آنطرف تا نصف رانش را قرمز کرده بود.» (پر کاه، محمود گلابدرهای)
❇️ «کف اتاق دفتر از لکههای ثابت مرکورکرم گُلهبهگُله قرمز بود.» (مدیر مدرسه، جلال آلاحمد)
❇️ «زخم پیشانیاش را مرکورکرم زده است.» (داستان یک شهر، احمد محمود)
خاصیت گندزدایی مرکورکرم یا همان دواگلی در سال ۱۹۱۹ کشف شد و تا سال ۱۹۹۸ از این دارو استفاده میشد. از آن سال به بعد، محلولهای مشابه اما کمضررتر، با نام تجاری «بتادین» (حاوی پوویدون آیداین)، عمدتاً جای مرکورکرم را گرفتند. اینها بعضاً بلورهای سبز رنگینکمانی داشتند و دیگر فقط سرخرنگ نبودند.
هنوز هم در لایههای مختلف جامعه واژهی «دواگلی» برای اشاره به هر نوع محلول ضدعفونیکنندهی زخمهای کوچک به کار میرود، هرچند کمبسامدتر.
❇️ استادحسینجاوید
@arayehha