eitaa logo
تربت پاک عارفان
2.2هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
427 ویدیو
10 فایل
♦️معرفی 🌟شرح احوال عارفان بزرگ با حضور در مزار آن ها با عنوان #تربت_پاک_عارفان 🌷ﺁﺩﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ و ﺑﺮﺍﯼ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ آموزش #تربت_پاک_عارفان برای همین مهم درکنار شماست 💠موسسه علمی تربیتی آوای توحید
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰سنایی با نام کامل "حکیم ابوالمجدود بن آدم سنایی" در قرن پنجم در شهر غزنین به دنیا آمد. 🌀سنایی پس از آن که با ادب و هنر پارسی آشنا شد و فنون سخن و شعر را آموخت مانند بسیاری از هم عصران خود به دربار غزنویان رفت. 🔹غزنویان با پاداش های زیادی که به اهل علم و ادب می دادند توانسته بودند تعداد زیادی از دانشمندان و شاعران و ... را در دربار خود به خدمت بگیرند. 🔮روزگار سنایی در دربار غزنویان به خوشگذرانی می گذشت ولی یک تحول روحی باعث شد تا مسیر زندگی سنایی تغییر کند. 🔆در مورد این انقلاب درونی در کتاب "نفحات الانس" جامی داستانی آمده است: 🔮سلطان محمود سبکتگین در فصل زمستان به عزیمت گرفتن بعضی از دیار کفار از غزنین بیرون آمده بود و سنایی در مدح وی قصیده ای گفته بود. می رفت تا به عرض رساند. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🌀به در گلخن رسید که یکی از مجذوبان که از حد تکلیف بیرون رفته و مشهور بود به «لای خوار»؛ زیرا که پیوسته لای شراب خوردی، در آن جا بود. 🔹آوازی شنید که با ساقی خود می گفت که: ➖پر کن قدحی به کوری محمود که سبکتگین تا بخورم! 🔹ساقی گفت: «محمود مردی غازی است و پادشاه اسلام!» 🌀گفت: بس مردکی ناخشنود است. آنچه در تحت حکم وی درآمده است در حیز ضبط، نه درآورده می رود تا مملکت دیگر بگیرد. 🌀یک قدح گرفت و بخورد. باز گفت: «پر کن قدحی دیگر به کوری سنائیک شاعر!» 🔆ساقی گفت: «سنایی مردی فاضل و لطیف طبع است.» 🌀گفت: «اگر وی لطیف طبع بودی به کاری مشغول بودی که وی را به کارآمدی. گزافی چند در کاغذی نوشته که به هیچ کار وی نمی آید و نمی داند که وی را برای چه کار آفریده اند.» 🔮سنایی چون آن بشنید، حال بر وی متغیر گشت و به تنبیه آن لای خوار از مستی غفلت هشیار شد و پای در راه نهاد و به سلوک مشغول شد.» @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔆پس از این واقعه سنایی به شهرهای هرات و نیشابور رفت و سپس راهی سفر حج شد. 🔹در همین سفر معنوی بود که بسیاری از شیفتگان حقیقت و عرفان را شناخت و مقدمات انقلاب درونی در وی پدید آمد. 🌀شاعر شوریده بقیه عمر را در کنج خلوت و انزوای صوفیانه گذراند و به تدوین و تنظیم اشعارش پرداخت. 🌀شعر سنایی، شعری توفنده و پرخاشگر است. مضامین اغلب قصاید او در نکوهش دنیا داری و دنیاداران است. او با زاهدان ریایی و حکام ستمگر که هر کدام توجیه گر کار دیگری هستند، بی پروا می ستیزد و از بیان حقیقت ترسی ندارد. 🔹سنایی با نقد اوضاع اجتماعی روزگارش، علاوه بر بیان دردها و معضلاتی که دامن گیر زمانه شده است، نشان می دهد که شاعری اهل درد و دین است. 🔆 سنایی بارها با تصویر زندگی زاهدانه پیامبر و معصومین و صحابه و تأکید بر آن در قصایدش، سعی دارد جامعه آرمانی خود- که عرصه ظهور در واقعیت پیدا کرده است- را نشان دهد. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🌀اندیشه زهد و عرفان نیز از مهمترین محورهای موضوعی در قصاید سنایی است. 🔆نکوهش دنیا، تفکر درباره مرگ، توصیه به گسستن از آرزوهای طولانی و بی حد و حصر، تذکر به خویشتن حقیقی آدمی، از مضامین رایج قصاید اوست: 🔆ای مسلمان خلایق حال دیگر کرده اند از سر بی حرمتی معروف، منکر کرده اند شرع را یکسو نهادستند اندر خیر وشر قول بطلمیوس و جالینوس باور کرده اند عالمان بی عمل از غایت حرص و امل خویشتن را سخره اصحاب لشکر کرده اند خون چشم بیوگان است آن که در وقت صبوح مهتران دولت اندر جام و ساغر کرده اند.... 🌀اگر فردوسی و ناصر خسرو را استثنا کنیم، سنایی از اولین شاعران تفکر مدار تاریخ شعر فارسی است که با تزریق اندیشه عرفانی به کالبد شعرش، زمینه تحولی وسیع را در نگرش و شیوه فکر شاعران پس از خود به وجود می آورد . @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀سنایی از اولین شاعرانی بود که طرح مسائل اجتماعی و عرفانی و زهد و حکمت معنوی را در قصیده رایج کرد به طوری که هنوز بسیاری از قصاید او نمونه برتر قصاید اجتماعی، عارفانه و زاهدانه اند. 🔆خاقانی برای اثبات ارج و عظمت شعرش، خود را با سنایی مقایسه می کند و مدعی است که جانشین شایسته سنایی است: 🔮چون زمان عهد سنایی در نوشت آسمان چون من سخن گسترد بزاد چون به غزنه ساحری شد زیر خاک خاک شروان ساحری نوتر بزاد 🔆نظامی نیز مخزن الاسرارش را با حدیقه الحقیقه سنایی مقایسه می کند: 🔮نامه دو آمد ز دو ناموسگاه هر دو مسجل به دو بهرام شاه آن زری از کان کهن ریخته وین دری از بحر نو انگیخته آن به در آورده ز غزنه علم وین زده بر سکه رومی رقم 🔆مولوی نیز درباره سنایی می گوید: 🔮عطار روح بود و سنایی دو چشم او ما از پی سنایی و عطار آمدیم زبان شعر سنایی در قصاید و مثنویهایش زبانی سنگین و سخت است. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀دیوان اشعار: از سنایی قصاید، غزلیات، قطعات و اشعار پراکنده ای به جای مانده است که در مجموعه ای به نام دیوان اشعار گرد آمده است. 🔆حدیقه الحقیقه: این مثنوی را الهی نامه نیز می نامند، دارای ده هزار بیت در ده باب است. ➖موضوعات این کتاب، علاوه بر ستایش خدا و رسول و آل و اصحاب او، درباره عقل و علم و حکمت و عشق است. 🌀حدیقه الحقیقه از منظومه هایی است که بر بسیاری از شاعران تأثیر گذارده است. سنایی با سرودن این منظومه، باب تازه ای را در سرایش منظومه های عرفانی در تاریخ ادب و عرفان گشود. 🔹شاعران بزرگی همچون خاقانی و نظامی به ترتیب تحفه العراقین و مخزن الاسرار را تحت تأثیر مستقیم این منظومه سرودند و سالها بعد، عطار و مولوی سرایش مثنویهای عرفانی را به اوج تکامل رساندند. 🔆سیرالعباد: این مثنوی بیش از هفتصد بیت است که شاعر در آن به شیوه تمثیلی از خلقت آدم و عقل و مسائل اخلاقی سخن می گوید. 🌀کارنامه بلخ: سنایی در هنگام توقف در شهر بلخ این مثنوی را سروده که حدود 500 بیت دارد و مبنای آن طنز و مزاح است و به همین جهت آن را "مطایبه نامه" هم گفته اند. 🔮عشق نامه: حدود 1000 بیت دارد و موضوع آن حقایق و معارف و حکمت است. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌀محمد بن حمزة بن محمد بن محمد رومی حنفی ملقب به شمس الدین و معروف به فناری از اکابر علمای عثمانی قرن نهم هجری است که در معانی و بیان و هیئت و قراءات و تمامی علوم متداوله، وحید عصر خود بود.   🌀محمدشاه که از هوش و ذکاوت فوق العاده‌ای برخوردار بوده تا آنجا که بعضی از جهت تیزهوشی و ذکاوت او را از پدرش برتر دانسته‌اند. او تالیفات متعددی داشته و جانشین پدرش در تدریس و پرورش شاگردان بوده است.  🌀مولی یوسف بالی که بعد از برادرش کرسی درس پدر به او واگذار شد. او فرزندی به نام حسن داشت که از مشاهیر علمای عثمانی بوده و در حساب و هیئت و تصوف و علوم شرعی و ادبی و ریاضی و غالب فنون متداول در عصر خویش تبحر داشته است.    🔆شمس الدین پس از کسب فیض از محضر عالمان مشهور وطنش به مصر مسافرت نمود و نزد علمای بزرگ مصر به تلمذ پرداخت، سپس به وطن بازگشت و نزد حاکم زمان خود «سلطان بایزخان ابن سلطان مراد غازی» ملقب به «یلدرم بایزید»، احترام و اعتبار زیادی یافت. 🔹 از این رومنصب قضا و کرسی تدریس در بروسا به او سپرده شد و در امور حکومتی با او مشورت می‌شد. 🔹 او علاوه بر اقتدار سیاسی، از ثروت فراوان برخوردار بود با این حال لباس‌های کم ارزش می‌پوشید و در زی مشایخ صوفیه می‌زیست 🔮و می‌گفت لباس و طعام من از کسب و کار شخصی من تحصیل می‌شود و درآمد من از کارم، آن قدر نیست که لباس فاخر بپوشم. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•
🔮گویند روزی شهادت سلطان بایزید را نپذیرفت و هنگامی که سلطان سبب را جویا شد، او در جواب گفت تو تارک نماز جماعتی. ➖پس سلطان جامعی بنا کرد و موضعی برای خود معین ساخت و از آن به بعد در آن جامع در نماز شرکت می‌کرد. 🔹پس از آن بین او و سلطان اختلافی پدید آمد و او همه مناصب خود را رها کرد و به قرامان رفت و حاکم قرامان برای او هر روز هزار درهم و برای شاگردانش پانصد درهم مقرر ساخت. 🌀در آنجا دو تن به نام‌های یعقوب اصفر و یعقوب اسود نزد فناری تلمذ می‌کردند و فناری به این امر افتخار می‌نمود و می‌گفت: «ان یعقوبین قرءا علی».  🔹بعدا سلطان بایزید از آنچه کرده بود پشیمان شد و کسی را به قرامان فرستاد و از حاکم آنجا استدعا نمود تا فناری را به وطن بازگرداند. 🌀 فناری نیز اجابت کرد و دوباره به وطن بازگشت و سلطان مناصب گذشته را به او بازگردانید. @arefan_313 •┈•✨✾✨•┈•