eitaa logo
عارفدون
40 دنبال‌کننده
50 عکس
6 ویدیو
7 فایل
✍️عارفدون : سورئالیسم عرفانی 💡 ما سلوکی واقع گرایانه داریم 🇮🇷 با عارفدون همراه شو و از حکایت های عرفان ساختگی دور شو Arefdoon: Mystical Surrealism We have a realistic approach Follow Arefdoon and stay away from fake mysticism and its storie
مشاهده در ایتا
دانلود
🖼 دست خشک شده و نوری مستجاب الدعوة ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 🌀 👳🏼‍♂️📗 🖋 📸
📿عکس گراف ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 🌀 👳🏼‍♂️📗 🖋 📿
▫️معرفی ادمین‌ها و سبک‌های انتقادی عارفدون با کلیک بر روی هشتگ‌ها # می‌توانید به نقدهای هر نویسنده دسترسی پیدا کنید. 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 🌀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛬المسافر کالمجنون دیروز که توفیق دست داد و سری به باغ پرندگان شهر مدنظر😁 زدم، هر آیتی را نشانه ای یافتم برای سلوک الی الله و یاد جناب ابوالحسین نوری افتادم که داستان اینچنین است... شبلی گوید پیش نوری شدم او را دیدم به مراقبت نشسته که موئی بر تن او حرکت نمی کرد گفتم مراقبتی چنین نیکو از که آموختی گفت: از گربه که بر سوراخ موش بود و او از من بسیار ساکن‌تر بود. جناب نوری حیوون قحط بود از گربه مراقبت یاد بگیری؟ این پرنده رنگارنگ چه ایرادی داشت که همچو میت بر لب جوی اب نشسته است؟ آدم میخواد سوار سلوک الی الله بشه با پرنده هم‌‌مسافر بشه بهتره تا اینکه با گربه هم‌مسافر بشه چون این مزیت هم داشت که مقداری از زیبایی این پرنده الگو میگرفتی تا قیافه آن گربه گشنه. البته سبیل تو بی شباهت به آن گربه نیست! پ.ن: حرکات دست من بیشتر از حرکات این پرنده هست 😁 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 🌀 👳🏼‍♂️ 📗 🖋
🖼عکس نوشته ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 🌀 👳🏼‍♂️📗 🖋
🏷 شیر صوفی‌ زده! در قدیم الایّام به دلیل کمبود پارچه، وصله، پینه، زانفیکس و چسب، برخی دراویش ناچار بودن بخشی از لباس و یا تُمبان هم مسلکان خود را جر داده و به وسیله‌ی آن کشف عورت نمایند!. البته که نباید ظاهر هرچیز را دید و باطن آن چه بسا مؤثرتر از ظاهر آن است چون آنکه همین وصله پارچه، چه بسا سلطان جنگل را به خضوع و خشوع و حرمت‌ نگه‌داری وادارد، چون گاه شعور یک حیوان بیش از شعور نویسنده چنین داستان‌هایی است که او حرمت نگه می‌دارد و کشف عورت نکرده ولی نویسنده، خواننده را حماری بیش فرض نمی‌کند! نقل است كه درويشى در وادى می‌رفت. شيرى قصد او كرد. چون در درويش نگريست، بغرّيد و روى بر خاك نهاد و برفت. درويش در جامه خود نگاه كرد، پاره‏‌يى از جامه شيخ رقّى بردوخته بود. دانست كه شير حرمت آن داشت. متن روان برای تنبلان: درویشی در سرزمینی میرفت، با شیری مواجه شد، شیر غرّشی کرد و صورتش را بر زمین مالید و برفت، چون آن درویش لباس خود را دید، متوجّه شد تکّه‌ای از لباس ابراهیم رقّی بر لباسش دوخته شده بود. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 🌀 👳🏼‍♂️ 📗 🖋
🖼 شتر وایرلس! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 🌀 👳🏼‍♂️📗 📸
🏷حج بایزید نقل میکنند که مردی نزد بایزید آمد و پرسید قصد رفتن به کجا را داری؟ بایزید :گفت به حج میروم؛ مرد از او پرسید برای سفر خود چقدر پول بایدپرداخت کنی؟ بایزید :گفت دویست درهم؛ آن مرد به وی گفت بیا این پول را به من بده و هفت بار دور من بگرد که من واجب تر از حج رفتن تو هستم و اگر این پول را به من دهی ثواب حج رفتن را خواهی برد و بایزید اینچنین کرد و دیگر به حج نرفت سوال اینست که میشود به جای جوراب شلوار بپوشیم؟ یا مثلا میشود در رژیم غذایی ویتامین را به جای پروتئین گذاشت؟ اگه شیر بخوریم ویتامین پرتقال دارد؟ نمیشود به جای امتحان ریاضی امتحان فارسی بدیم؟ کاش لااقل بشه به جای خیار آناناس برداشت؟ اما همیشه یادت باشه توی این دنیا هیچ سیبی جای پرتقال نمیگیره پس چگونه به این راحتی برای احکام خداوندجایگزین انتخاب میکنیم؟ چه کسی به جز خداوند میتواند ارزشمندی اعمال را برای ما مشخص کند؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 🌀 👳🏼‍♂️ 📗 🖋
🏷کله زنی و پسران ابن عطا مست و لایعقل برای خودش تلوتلو میخورد و خودشو فحش میداد ک چرا ده تا نون خور اضافی بجای، گذاشته که یهو یک گردن کلفت سیبیل چخماقی جلوش سبز شد، یارو انگار هرکول خورده بود مستی از سرش دود شد معلوم بود به قصد خفت گیری اومده با خودش گفت: ای داد گاومون زایید. یارو گولاخه گفت: ۱۰ تا یارانه رو میخوری یک وقت ترش نکنی! اما هر چی قربون قد و قواره‌اش رفت فایده نداشت. یکی یکی ماترک‌شو مثل مرغ سرکند اینم انگاری نجسی مغزشو شسته بود قهقهه می‌زد. گولاخ عظیم تو مشنگی یارو موند و گفت: شده مرد بچه هات هستن پشمک حاج عبدالله که نیستن، همونطور که میخندید گفت خدا داده خودشم میگیره، به ما چه مربوط مشیت این است. گولاخ دیگه هیچوقت اون آدم سابق نشد و تنوره کشان به آسمان عروج کرد. درویش فقیریم و در این گوشه دنیا با نیک و بد خلق جهان کار نداریم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 🌀 👳🏼‍♂️ 📗 🖋
عارف‌نامه - ماه شعبان - شماره 001.pdf
3.18M
🧾عارف‌نامه 🌛شعبان #️⃣۰۰۱ 🔍در این شماره می‌خوانید: 🔹معرفی عارفدون 🔸حشمت فردوس ورشکست شد! 🔹فلجی که به اعدام محکوم شد! 🔸آموزش مهارت در‌آمدزایی 🔹ابراهیم پسرش را کشت 🔸کله‌زنی و پسران إبن‌عطا 🔹متوفّیات 👥همکاران روزبهان بغلی، نسار، آرتمیس خاتون، رستا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 🟥آکادمی تصوّف پژوهی
🏷 استدلال منطقی جناب عطار نیشابوری در تذکرة الأولیاء نقل می کند: یکی از سران تصوّف به نام سفیان ثوری در حال نان خوردن بود سگی در آن حوالی بود که برای او تکه نانی پرتاب می کرد. تا اینجای قضیه هیچ مشکلی احساس نمیشود و حتی توجه به مخلوقات خدا امری پسندیده است. اما مشکل اینجاست که فردی از سفیان می پرسد چرا با زن و فرزند نان نخوری که وی می گوید: اگر نان به سگ دهم تا روز، پاس من دارد تا من نماز کنم، و اگر به زن و فرزند دهم از طاعتم باز دارند. این شدت از عرفان در هیچ کتاب و نویسنده‌ی دیگری یافت نمی‌شود! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 👳🏼‍♂️ 📗 🖋
جواني را ديدم که در صومعه اي نشسته ، و يک پاي بيرون صومعه بريده ، و انداخته و کرمان مي خوردند . نزديک او رفتم و سلام کردم و از حال او پرسيدم. گفت :روزي در اين صومعه نشسته بودم . زني بدينجا بگذشت . دلم مايل شد بدو -تنم تقاضاي آن کرد - تا از پي او بروم . يک پاي از صومعه بيرون نهادم ، آوازي شنودم که: شرم نداري از پس سي سال که خداي را عبادت کرده باشي ، و طاعت داشته ، اکنون طاعت شيطان کني و قصد ، فاحشه اي کني ؟ اين پاي را که از صومعه بيرون نهاده بودم ؛ ببريدم و اينجا نشسته ام تا چه پديد آيد و با من چه خواهند کرد . تو بر اين گناه گاران به چه کار آمدي ؟ اگر مي خواهي مردي از مردان خداي را ببيني بر سر اين کوه شو . ذوالنون گفت :از بلندي که آن کوه بود بر آنجا نتوانستم رفت . پس خبر او پرسيدم . گفتند :ديرگاهست تا مردي در آن صومعه عبادت مي کند ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 📕تذکرة الاولیاء ، 1.108  ذکر ذوالنون مصری 👳🏼‍♂️ 📗
🏷دیپورت کبد از مثانه نقل است که خلیفه ای در جایگاهش نصب شد. جناب خلیفه از لحاظ فکر و اعتقاد مرید و دنباله رو سفیان ثوری ،بود مریدان هم که می‌دانید کاسه ای داغتر از آش؛ روزی به خلیفه خبر رسید که سفیان بیمار است. خلیفه باحالی شبیه به خوف و رجاء طبيب مخصوص خود را به بالین سفیان فرستاد. طبیب ترسا بود و بسیار استاد و کاردرست تشخیص هایش ردخور نداشت که فقط خلیفه ونزدیکانش را ویزیت میکرد. پرسید بیمار را چه شده؟ گفتند خون در ادرارش پیدا شده، نمونه هم گرفتیم تا به چشم مشاهده کنید. ظرف نمونه را گرفت و با دقت مشاهده کرد. سپس چشمانش را بست و اندیشید اما هرچه کرد نتوانست تشخیص دهد چه بیماری بر سفیان عارض شده، این حجم از مشکل را یک‌جا ندیده بود. جایگاه و اعتبار خود را در معرض خطر دید و تنها راه خلاصی از این مخمصه را در این دید که از الفاظ غیر علمی و منطق اما قشنگ و عارفانه استفاده کند. پس همه را گوش دراز پنداشت و خزعبل بافی کرد. گفت: این شخص از ترس خدا به این حال افتاده است به همین علت جگرش خون شده و در حال بیرون آمدن از مثانه است. این مرد خیلی مسلمان ،است اصلا هرچه ادرار خونی تر مسلمان،تر هیچ ارتباطی به عفونت نیز ندارد . بلکه نشانه خداترس بودن همین است. دینی که مردی در آن به چنین حالی میافتد باطل نیست آیین ما باطل است که تا به امروز کسی ازترس خدا به این حال خون آلود نیفتاده. عرفان ساختگی چنان دام گشادی دارد که حتی پزشکانشان بیسوادی و عدم مهارت و تشخیص را با الفاظ عرفانی پوشش میدهند ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 👳🏼‍♂️ 📗 🖋
🏷ادب عارفانه عرفا در سیر و سلوک خود گاهی اوقات عنان از کف بریده و هرگونه مسالمت با خلق را در طبق اخلاص حواله‌ی گستاخی می‌نمودند. قبل از بیان این نقل از عارف اصطلاحی جناب عطّار نیشابوری پیشنهاد می‌کنیم خرّیطان فن بازنگری مجدّدی به کتاب تذکرةالأولیآء داشته و این گونه موارد را از بیخ و بن حذف کنند تا زحمتی برای تأویل و توجیح این گونه سخنان نکشیده و عرفان اصطلاحی را تبلیغ کنند.. یک روز پسر را دید که می‌خرامید. وی را آواز داد و گفت: هیچ دانی که تو کیستی؟ مادرت را به دویست دینار خریده ام، و پدرت چنانست که در میان مسلمانان از او کمتر کس نیست. این خرامیدن تواز کجاست؟ البته می‌توان برداشت کرد ریاضات صوفیه دیگر توانای برای خرامیدن آنها باقی نگذاشته که ناچار به حسادت می‌شوند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 👳🏼‍♂️ 📗 🖋
🏷ابراهیم پسرش را کشت! عرفانی که عطّار به مخاطب القا می‌کند به درجه‌ای‌می‌رسد که اگر محبّت غیر خدا در دلت بود باید آرزوی مرگ آن غیر را کنی!... به این داستان توجّه کنید... ابراهیم با یاران در طواف بود. پسری صاحب جمال در پیش آمد. ابراهیم تیز بدو نگریست. یاران آن بدیدند. از او عجب داشتند. چون از طواف فارغ شدند، گفتند: رحمک الله! ما را فرمودی که به هیچ زن و کودک نگاه مکنید و تو خود به غلامی نیکوروی نگاه کردی. گفت: چون از بلخ بیامدم پسری شیرخواره رها کردم، چنین دانم که این غلام آن پسر است. روز دیگر پسر بر کرسی نشسته، و قرآن می‌خواند و می‌گریست. آن یار ابراهیم را خواست و گفت: تو از کجایی؟ گفت: من از بلخم. گفت: پسر کیستی؟ پسر دست بر روی نهاد، و گریه بر او فتاد و مصحف از دست بنهاد وگفت: من پدر را نادیده ام مگر دیروز. نمی‌دانم که او هست یا نه و می‌ترسم که اگر گویم. بگریزد که او از ما گریخته است. پدر من ابراهیم ادهم است، ملک بلخ. آن مرد او را برگرفت تا سوی ابراهیم آورد. مادرش با او به هم برخاست و آمد تا نزدیک ابراهیم، او از دور نگاه کرد، آن یار خود را دید، با آن کودک و مادرش. چون آن زن او را بدید، بخروشید و صبرش نماند. گفت: اینک پدرت رستخیزی پدید آمد که صفت نتوان کرد.. جمله خلق و یاران یکبار در گریه آمدند. پس ابراهیم خواست تا برود. پسر البته دست از او رها نمی‌کرد و مادرش فریاد دربسته بود. ابراهیم روی سوی آسمان کرد. گفت: الهی اغثنی. پس اندر کنار او جان بداد! یاران گفتند: یا ابراهیم چه افتاد؟ گفت: چون او را در کنار گرفتم، مهر او در دلم بجنبید. ندا آمد که ای ابراهیم! تدعی محبتنا و تحب معنا غیرنا. دعوی دوستی ما کنی، و با ما به هم دیگری دوست داری، و به دیگری مشغول شوی، و دوستی به انبازی کنی، و یاران را وصیت کنی که به هیچ زن بیگانه و کودک نگاه مکنید؟ و تو بدان زن و کودک دل آویزیدی؟ چون این ندا بشنیدم دعا کردم که یا رب العزة! مرا فریاد رس. اگر محبت او مرا از محبت تو مشغول خواهد کرد، یا جان او بردار یا جان من. دعا در حق او اجابت افتاد. خداوند متعال در قران میفرماید «ان الذین امنوا وعملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودّا..» خداوند بین اهل ایمان مودت و محبت قرار می‌دهد حال چطور خداوند برای محبت فرزند صالحی در دل پدرش که خودش انرا ایجاد کرده، انتقام میگیرد و آن جوان بیگناه فوت میکند ؟ بعلاوه چطور جناب ابراهیم سالیان دراز خانواده و رحم خود را ترک کرده وقطع رحم مینماید که گناه کبیره است و ادعای قرب پروردگار مینماید ؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 📕تذکرة الاولیاء ، 1.82  ذکر ابراهیم ادهم 👳🏼‍♂️ 📗 🖋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏷Savage عرفان! جوانان این مرز و بوم باید خداوند را شاکر باشند که با ازدواج برچسب مردانگی را برای خود برمیگزینند چون در قرن 8 مردانگی مشقّات بسیاری داشته که ترجیح بر آن بود همان جنسیّت حال حاضر خود را بپذیرد تا آنکه مردانگی جناب ابراهیم ادهم را در زندگی پیاده کند..! وی اعتقاد دارد باید: 1- زن خود را همچون بیوه‌گان کنی 2- فرزندان خود را همچون یتیمان کنی! 3- شب بر خاکدان سگان بخسبی! تا به تو بگویند مررررددد! تا عيال خود را چون بيوگان نكنى، و فرزندان خود را چون يتيمان نگردانى، و شب بر خاكدان سگان نخسبى، طمع مدار كه در صف مردانت راهى دهند ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📕تذکرة الاولیاء 1.92  ذکر ابراهیم ادهم 👳🏼‍♂️ 📗 🖋
عارف‌نامه_سنه_45_رمضان_شماره_002.pdf
5.27M
🧾عارف‌نامه 🌛رمضان تتبّع کردیم در میان اوراق و انساخ اهل عرفان و تصوّف و نظر کردیم به شهرالله و یافتیم که هیچ کلمه نخواهد توانست روزه و ریاضت را در لسان آن عارفان مصطلح، همچو خودشان به قلم تصنیف درآورد. پس از تفحّص و تعمّق با فحول و مستورگان ادب و عرفان و هنر و فن‌شناسی، اختیار کردیم آنچه را که باب میل شما مستمعین جویای عدل و قسط و عارفان واصل رئالیستیسم بود. زین سبب مطلب این ویژه‌نامه را روزه گذاشتیم تا با تورّق و تعمّق خود بیش از پیش خدای را شاکر باشید که عارفان حقیقی را به ما شناساند، باشد که اقرب القرب را با اینان بدست آورید. 🔍در این شماره می‌خوانید: 🔹حیونه حیوونکی! 🔸آموزش مهارت درآمدزایی ۲ 🔹مناجات صوفیانه 🔸افطار در میان بازار 🔹گیاه روزه‌دار 🔸اتاق بازپرس 🔹برشی از توییتر 👥همکاران روزبهان بغلی، نسار، آرتمیس خاتون، رستا 🔖 شماره قبلی: رمضان ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 🟥آکادمی تصوّف پژوهی
🏷Savage عرفان! جوانان این مرز و بوم باید خداوند را شاکر باشند که با ازدواج برچسب مردانگی را برای خود برمیگزینند چون در قرن 8 مردانگی مشقّات بسیاری داشته که ترجیح بر آن بود همان جنسیّت حال حاضر خود را بپذیرد تا آنکه مردانگی جناب ابراهیم ادهم را در زندگی پیاده کند..! وی اعتقاد دارد باید: 1- زن خود را همچون بیوه‌گان کنی 2- فرزندان خود را همچون یتیمان کنی! 3- شب بر خاکدان سگان بخسبی! تا به تو بگویند مررررددد! تا عيال خود را چون بيوگان نكنى، و فرزندان خود را چون يتيمان نگردانى، و شب بر خاكدان سگان نخسبى، طمع مدار كه در صف مردانت راهى دهند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 🌀 📕تذکرة الاولیاء 1.92 ذکر ابراهیم ادهم 👳🏼‍♂️ 📗 🖋