eitaa logo
آموزش عروض و قافیه و...
1.2هزار دنبال‌کننده
13 عکس
3 ویدیو
0 فایل
آموزش مبانی ادبیات و شعر فارسی سید محمدرضا شمس (ساقی) کانال اشعار : 🆔 @shamssaghi
مشاهده در ایتا
دانلود
ارکان لازم برای ساختن یک تشبیه مناسب رکن اول و دوم است. رکن سوم و چهارم می‌تواند به‌طور غیر‌مستقیم حضور پیدا کند یا اصلاً حاضر نشود. برخی از نویسندگان و شاعران معتقدند که اگر ادات و وجه شبه در تشبیه را حذف کنیم، ارزش تشبیه افزون می‌‌شود. یعنی تشبیه‌هایی که رکن سوم یا وجه شبه در آنها حاضر نشده باشند، بسیار گیراتر و رساتر خواهند بود. بنابراین تشبیه‌ها بر اساس اجزای حاضر خود می‌توانند اقسامی داشته باشند که در این مقاله ما پرکاربردترین تشبیه‌ها را به شما معرفی می‌کنیم: ۱- تشبیه مرسل تشبیهی است که در آن ادات تشبیه وجود دارد. روی چون ماهش در تاریکی می‌درخشید. در مثال بالا، کلمه چون، ادات تشبیه است و روی به ماه تشبیه شده است که می‌درخشد. ۲- اگر ادات تشبیه از جمله حذف شود به آن تشبیه مؤکد گفته می‌شود. برای آنکه تشبیه مؤکد را بهتر درک کنید،‌ شعر زیر را بخوانید: دلی به ظلمت شب دارم غمی، به وسعت ویرانی مشبه مصرع اول کلمه دل، مشبه به آن، کلمه شب و وجه شبه آن، ظلمت است و هیچ ادات تشبیهی را نمی‌توانیم بیابیم. به یاد داشته باشید که ارزش ادبی تشبیه مؤکد از تشبیه مرسل بیشتر است؛ زیرا حذف ادات تشبیه باعث می‌شود کلام طبیعی‌تر به نظر برسد و از طرفی ذهن مخاطب با معنا بیشتر درگیر می‌شود. 3- در تشبیه بلیغ، وجه شبه و ادات تشبیه ذکر نمی‌شود. پس این تشبیه تنها از مشبه و مشبه به ساخته می‌شود. تشبیه بلیغ در فن بیان، یکی از زیباترین انواع تشبیه است. درخت دوستی، پنجه تقدیر، دست روزگار باید بدانید که در کتاب‌ها، نام دیگر تشبیه بلیغ با عنوان اضافه‌ی تشبیهی نیز به کار برده شده است. زیرا این ترکیب از نظر دستوری از مضاف و مضاف‌الیه تشکیل شده است که بر پایه‌ی تشبیه شدن به یکدیگر در کنار هم قرار گرفته‌اند. دریای محبت، خورشید صلح، ابر مهربانی و ... : نباید اضافه‌ی استعاری را با اضافه‌ی تشبیهی یکسان دانست. روش تشخیص آن ساده است؛ می‌توانیم در ابتدا جای کلمات را با هم عوض کنیم و سپس مابین دو کلمه، لغت مانند را اضافه کنیم و در انتها، فعل است را قرار بدهیم. بدین‌صورت اگر جمله معنی داشت، ترکیب اضافه‌ی تشبیهی است. مهد زمین؛ یعنی زمین مانند مهد است. که این جمله معنا دارد پس اضافه تشبیهی است. اما اگر جمله معنایی نداشت،‌ اضافه‌ی استعاری است. دست سرنوشت؛ یعنی سرنوشت مانند دست است. 4- نوعی از تشبیه بلیغ وجود دارد که به آن تشبیه بلیغ اسنادی گفته می‌شود. یعنی در آن مشبه به به مشبه اسناد داده می‌شود. علم نور است. صورتش ماه بود. 5- هرگاه طرفین اول و دوم تشبیه از یک چیز تشکیل شده باشند و کلمات یا صفاتی، وجه شبه آن باشد، تشبیه مفرد است. برق چشمانش همچون ستاره درخشان و روشن بود. در این جمله، مشبه ‌ترکیب برق چشمانش و مشبه به کلمه ستاره است. همچون، ادات تشبیه و درخشان و روشن وجه شبه است. دقت کنید این جمله دو وجه شبه دارد. 6- در تشبیه مرکب، هیأتی به هیأت دیگر تشبیه شده است. در اشعار می‌توانید مشاهده کنید که مصرع اول در بیت، به‌کلی مشبه قرار گرفته و مصرع دوم مشبه به است. ديده‌ی اهل طمع به نعمت دنیا پُر نشود همچنان که چاه به شبنم   کانال آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
مرتبط با موارد فوق همچنان دارد که تدریجاً بارگذاری خواهد شد. موفق باشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
"در رثا و عِلل شهادت سیّد محرومان" (دکتر سیّد ابراهیم رئیسی) بارِ دیگر دستِ ظلم از آستین آمد برون کرد سرو ِ سرفراز باغ میهن را نگون اژدهایی هفت‌سر که میخورَد پیوسته خون ای دریغ از غفلت اهل وطن، مانده: مَصون آنکه پنهان کرده خود را سال‌ها زیر نقاب تا ببلعد کلّ ایران را به نام انقلاب چشم خود را باز کن ای هموطن بیدار باش نیّت دشمن بخوان و بعد ازین هشیار باش آگهْ از اندیشه‌ های شوم استعمار باش کُن کلاهِ خویش را قاضی و در پندار باش تا بدانی که چرا کشتند "ابراهیم" را ؟ بی‌گمان باید شناسی توده‌ی بدخیم را آن گروهی که ندارد جز چپاول را به یاد توده‌ی بدخیم باشد که از آن خیزد فساد اختلاس و رانتخواری می‌دهد کشور به باد می‌شود بیمار چون از رانتخواری، اقتصاد دشمنان کشورند و دم ز ایران می‌زنند چون قدم از ابلهی در راه شیطان می‌زنند این قماش حیله‌گر که راهِ کج پیموده‌اند از توَرّم، دم به دم بر مال خود افزوده‌اند گویی از اوّل همه فکر چپاول بوده‌اند کز دنائت در خیال خویشتن، آسوده‌اند دم زنند از انقلاب و در مصاف رهبرند آتش‌‌افروزند و جمله تنبل و تن‌‌پرورند بیم‌شان بود از مَرام سیّد عالی‌مقام که علیه مفسدان مُلک ، دارد اهتمام نیست فرقی نزد او ظلم و فساد خاص و عام هرکه شد جرمش مسجّل می‌کِشد او را به‌دام فرقه‌ای که بود در امر ترور ها مُستعِد ریخت طرح حذف این مَرد عدالت را به جِد اهل ایران‌اند و دل بر غرب شیطان بسته‌اند از حقارت با شیاطین، عهد و پیمان بسته‌اند عهد و پیمان‌ها به نابودی ایران بسته‌اند هم کمر، بر کشتن خلق مسلمان بسته‌اند تسلیت گویند؛ اما قهقهه سر می‌دهند با رذالت بر تنور ظلم و عِصیان می‌دمند سود این قوم خطاکار است در خواری خلق چاره ساز کار ایشان است ناچاری خلق چون طبیبی که بَرَد بهره ز بیماری خلق چشم می‌دوزند بر رنج و گرفتاری خلق مثل زالو این جماعت خون انسان میخورند گرچه می‌خوانند خود را خائنان ، اندیشمند هم‌سخن! تصویر کن با شعر ، راه و چاه را نقش کن در شعر خود این فرقه‌ی گمراه را این چپاول‌پیشگان و تشنگان جاه را کن عیان بر مَردمت این آبِ زیرِ کاه را تا توانستند بر طبل تباهی کوفتند تا که کم‌کم زیر این مَردِ خدا را روفتند تسلیت گویم کنون بر رهبر و خلق غیور در رثای سیّد مظلوم ، آن مَرد صبور همچنین آن همرهانِ مَست، از جام حضور که ز تاریکی گذر کردند تا معراج نور نام‌شان جاوید و روح پاک آنان شاد باد (ساقی) کوثر ، شفیع جمله در میعاد باد. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1403/02/31 https://eitaa.com/shamssaghi
"وَ تعزّ مَن تشاء وَ تذلّ مَن تشاء" کــار اگر شـد فقـط بــرای خــــدا چــه نیــازی بـوَد بـه روی و ریـــا نکنــد فهـــم هر کس ایـن عنــوان عــزت و ذلـت است دست خــــدا سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چیست؟ نوعی قالب ابداعی‌است که نخستین‌بار، شاعر معاصر شادروان «سید علیرضا شمس قمی» با عنوان مستزادبند در سال 1382 خورشیدی بنیان گذاردند. ، شعری است که مانند مستزاد در آخر هر مصراع، مصراعی موزون اضافه می‌شود؛ که کوتاه‌تر از طول مصراع آن شعر است و وزن آن نیز با مصراع اول یکی نیست؛ اما کامل کننده‌‌ی معنی مصراع است. این قالب شعر، حرکتی بین شعر کلاسیک و نیمایی می‌باشد و به شاعر اجازه می‌دهد که اندیشه‌ی خود را به راحتی بیان کند. نکته‌ی دیگر این‌که در این قالب، پیوند عمودی و روایی شعر باید حفظ شود و شاعر از مضمون اصلی دور نشود و هر بند در ادامه و تکمیل کننده‌ی اندیشه‌ی شاعر است؛ اما به جهت تنوع می‌توان در هر بند مستقل عمل کرد منتها بندهای دیگر به نوعی مؤید و مرتبط با بند اول نیز باشد. در مجموع قالب مستزادبند به دلیل پتانسیلی که در این قالب ابداعی وجود دارد؛ این اجازه را به شاعر می‌دهد که در بعضی از اوزان دیگر نیز بتواند به گونه‌های نوین هنرآفرینی کند. هر بند در این مستزادبند از سه مصراع تشکیل شده است که مصراع های بلند در هر بند هم‌قافیه است و مصراع های کوتاه مستزاد نیز در هر بند هم‌قافیه‌‌اند و بیتی که «بند» این قالب است ، جداگانه با قافیه‌ای مجزا و وزنی کوتاه سروده می‌شود که می‌توان گفت: (مستزادبند مثلث‌‌) است. بنابراین در هر بند «مستزادبند مثلث‌» سه نوع قافیه‌ وجود دارد.‌ ‌ ✍شاهد مثال : دردا که روزگارِ تبهکارِ کج مدار کجرو چو کژدم است بیگاه و گاه می‌کُشد از نیش زهربار چون خصم مَردم است خوش خال و خط چو مار و فسونگر چو زلف یار در آستین، گم است زاهدنمای پیر روباه شیرگیر مفعول فاعلات مفاعیل و فاعلن مفعول و فاعلن مفعول فاعلات مفاعیل و فاعلن مفعول و فاعلن مفعول فاعلات مفاعیل و فاعلن مفعول و فاعلن مفعول فاعلن مفعول فاعلن‌‌ : ا---------------------------------× ا----------* ا---------------------------------× ا----------* ا---------------------------------× ا----------* ا----------+ ا----------+ ا---------------------------------☆ ا----------• ا---------------------------------☆ ا----------• ا---------------------------------☆ ا----------• ا----------❃ ا----------❃ کامل اثر فوق را اینجا بخوانید. شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا واژه‌ی درست است یا ؟ برخی معتقدند این دو کلمه را نباید به‌جای هم به‌کار برد. واژه‌ای فرانسوی (candide) به‌معنای «ساده‌دل» و «معصوم» است. نیز واژه‌ای فرانسوی (candidat)، اما به‌معنای یا برای اجرای کاری یا احراز مقامی است. بنابراین به‌جای «آقای فلان کاندید نمایندگی است» باید گفت: «آقای فلان کاندیدای نمایندگی است» و اساساً به‌جای آن بهتر است که واژه‌ی فارسی یا را به‌کار ببریم. : ١. کاندید در فارسی فقط یک معنی دارد و آن هم است: "رأی من این است از برای انتخاب اندرین دوره مناسب‌تر کس از شداد نیست" (کلیات عشقی، ص ٣٤٢) "خیانتی که در این دوره به‌دست وکلای دروغی یا وکلای سفارت انگلیس یا اشراف … به این مملکت شده … در هیچ دوره‌ای نشده‌ است." (دیوان عارف قزوینی، ص ٦٥). "به‌نام هرکس که از طرف دولت شده بود، آرا در صندوق انتخابات می‌ریختند." (بزرگ علوی، گیله‌مرد، ص ١٨١) "اگه از این چاله دراومدم، می‌تونم نمایندگی کنگره بشم." (نجف دریابندری، بیلی‌باتگیت، ص ١٧٧). "یکدسته که کاندید جدیدند همه سال و مه و هفته ها دویدند همه اکنون که ز رأی خوانده گردیده دو ثلث ناچار سه ربع ، نا امیدند همه" (دیوان فرخی یزدی)   ٢. گاه سخن‌گویان یک زبان برخی واژه‌های بسیطِ معمولاً قرضی را متشکل از یک ریشه و یک وندِ زبان بومی خود می‌پندارند و سپس آن به‌اصطلاح وند را از آغاز یا پایان واژه حذف می‌کنند. در زبان‌شناسی، به این قاعده «پس‌سازی»، «پسین‌سازی»، «اشتقاق معکوس» یا «اشتقاق پسین» (back formation) می‌گوییم. از روسی (مثال‌ها از: علی‌اشرف صادقی، «کلمات روسی در زبان فارسی و تاریخچهٔ ورود آن‌ها»، مجلهٔ زبان‌شناسی، شمارهٔ ۴۰، ۱۳۸۴)؛ از عربی؛ از  عربی. این فرایند در دیگر زبان‌ها نیز روی می‌دهد؛ چنان‌که در انگلیسی، واژه‌ی بسیطِ editor را به‌اشتباه مشتق از edit و پسوند or- انگاشته‌اند و از آن فعلِ edit را ساخته‌اند. ٣. در فرهنگ بزرگ سخن، نیز  را به واژه‌ی فارسی‌شده‌ی  ارجاع داده‌اند. : در فارسی، و گونه‌هایی از یک واژه‌اند و با یکدیگر مترادف‌اند. هر دو نیز درست هستند. کانال آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) @arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
شاعر انقلاب یا شاعر انقلابی؟ تفاوت‌های عمیقی بین این دو واژه است! به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود. : ۱. شاعر انقلاب در مدح و تأیید انقلاب به عنوان قدرتی که زیر پرچم آن زندگی می‌کند شعر می‌سراید، چون صرفه‌اش در این است، چه بسا اگر قدرت دیگری سر کار بود برای آن می‌سرود. اما شاعر انقلابی دل در گرو انقلاب دارد، دلسوز و همراه است، پیشرفت‌ها را می‌ستاید و کمبود‌ها را به نحو شایسته‌ای گوشزد می‌کند. ۲. شاعر انقلاب در پی چسباندن خود به افراد و مجموعه‌های منتسب به انقلاب است‌، برای به دست آوردن جایگاه و قدرت تلاش می‌کند، هدفش رسیدن به نام و نان است. اما شاعر انقلابی در پی انجام وظیفه‌اش در جبهه‌ی کنونی انقلاب است، برای خدمت به انقلاب و مردم تلاش می‌کند، هدفش رسیدن به رضای خدا و امام است. ۳. شاعر انقلاب از هر وسیله‌ای برای مطرح کردن خود استفاده می‌کند، چه بسا اگر به مسئولیتی رسید از آن برای ارضای خودخواهی‌هایش بهره‌ها می‌برد. اما شاعر انقلابی از هر موقعیتی برای تحقق آرمان‌های انقلاب استفاده می‌کند، با مسئولیت‌های اداری خیلی میانه‌ی خوبی ندارد ولی مسئولانه و متعهدانه برای انقلاب کار می‌کند. ۴. شاعر انقلاب در مدح انقلاب و منتسبانش محدود شده است، اما شاعر انقلابی افق‌های پیش روی انقلاب را می‌بیند و آن‌ها را برای مردم ترسیم می‌کند. ۵. شاعر انقلاب چون احتمالا سر سفره‌ی انقلاب جای خوبی نشسته است خیلی محتاط و محافظه‌کار‌ عمل می‌کند، مبادا جایگاهش به خطر بیفتد، از کنار تبعیض‌ها و ستم‌ها با تغافل عبور می‌کند. اما شاعر انقلابی در خط مقدم مبارزه است، از گلوله خوردن نمی‌ترسد، خودش و قلمش وقف انقلاب‌اند، از بیان تبعیض‌ها و ستم‌ها ابایی ندارد، چون آن را موجب تقویت انقلاب می‌داند حتی اگر تضعیف خودش را به همراه داشته باشد. ۶. شاعر انقلاب از وضع موجود راضی است، چون جایگاه دارد، رفاه دارد، به خیلی از اهدافش رسیده است‌ یا در شُرف رسیدن است، شاید اصلا آرمان‌های انقلاب برایش اهمیتی نداشته باشد. اما شاعر انقلابی تا رسیدن پرچم انقلاب به دست صاحب اصلی‌اش راضی نمی‌شود و برای بهبود شرایط همواره در تلاش و نبرد است. ۷. شاعر انقلاب ممکن است روزی ضدانقلاب شود، اما شاعر انقلابی ممکن است روزی شهید... http://eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
(وجدان) تخت خوابت گر مطلّا باشد و فرشش حریر بالش وجدان اگر راحت نباشد خواب نيست "بیدل دهلوی" http://eitaa.com/shamssaghi
••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• ✍ 📚 به معنی هست دو نوع استعداد داریم 🔸 ۱_ 🔸۲_ شاعری در اصل؛ یک قوه ذاتی یا هست 👌اکثر ما ذاتا شعر رو دوست داریم و حتی ذاتا دوست داریم شعر بگیم ✍ اما را ممکنه همه نداشته باشیم. حتما شما هم زیاد دیدید کسانی رو که شعر_دوست هستن ولی علاقه یا توان شاعرشدن رو ندارن 🌹 شاعر بودن؛ در اصل یک نعمت و استعداد ذاتی و خدادادی هست 📚 دو نوع استعداد ذاتی و اکتسابی هست. پس شاعرها هم دو گروهن که ویژگی های مهم شونم میگیم ✅ ۱_ ✅ ۲_ ✅ ۱_ 🖍 جوششی ها همون سرچشمه های کوه هستن. که باید به واسطه ؛ مسیر پیشروی شون رو باز کنند. جوششی ها حتما خودشونو محتاج آموزش بدونند وگرنه رشد نمیکنن 🖍 خدا به اینها ذاتاً قوه و توان شعر سرودن رو داده. یعنی قبل ازاینکه خیلی از اصول علمی شعر رو یاد بگیرند؛ جوشش های شاعرانه ای رو داشتن. مثلا بالای ۵۰درصد هوش موسیقیایی سالم شعری و فن‌بیان قوی داشتن 🖍 دارن 🖍صدای خوبی دارن و به خوانندگی علاقه دارن 🖍 شون سریع تر و راحت تره 🖍 شاعرجوششی چون عشق درونی بالایی به شعر داره؛ با نقدهای سخت دیگران؛ زود دلزده نمیشه و اگر دلزده بشه بعد از یک دوره توقف شعری؛ مجدد با انگیره خیلی بیشتری به شاعری برمیگرده 🖍 شاعرجوششی؛ خلاقیت رو ترجیح میده و علاقه کمتری به تقلید داره ولی ممکنه درحد تفنّن و نه عادت؛ گاهی تقلید، استقبال و تضمین خلاقانه ای هم بکنه 🖍هم‌دردی بالایی دارن و از دل شعر میگن 🖍 پس عموما هستن 🖍 تا با یک موضوع؛ و همدردی و میل پیدا نکنن، نمیتونند درموردش شعر بگن.براهمین گاهی شعر سفارشی نمی پذیرن 🖍 از متنفرن و اگه ازشون سرقت ادبی بشه؛ خیلی ناراحت میشن.چون با تمام احساس خالصانه شون و بداهه شعرمیگن و براهمین هم خیلی قوی و غیرت روی شعر خودشون دارن ✅ ۲_ : کوششی ها هم میتونن شاعر و حتی شاعرهای خوبی هم بشن. ولی👇 📍یادگیری شون سخت تره و کوشش خیلی ازشون زمان میگیره. و باید در آموزش و تمرین، خیلی بیشتر تلاش کنن 📍تنها چیزی که میتونه اونا رو جلو ببره و از تلاش خسته شون نکنه‌، علاقه و انگیزه شون و تشویق دیگرانه و متاسفانه گاها خیلی هستن 📍عموما خوش آواز نیستن 📍 دارن و بیشتر محتاج آموزش وزن اند 📍شاعرکوششی بودن؛ یه چیزی توی حکم توی بیابون هست.یعنی انقدر بیل و کلنگ زحمت بزنی تا بالاخره یک جایی، یک جوششی رخ بده و به یک استعداد غیرذاتی و ثانویه و پنهان و دیریاب برسه. ولی شدت و قدرت این جوشش بستگی به میزان تلاش خودش داره.گاهی پرجریان و گاهی کم جریان هست 📍ممکنه شاعرش خیلی جاها دچار تقلیدهای محض بشه. حتی ممکنه با تقلیدهای حرفه ای شعرهای خیلی خوبی هم بگه. که اشکال نداره و هنر خوبی هست.البته باید مراقب باشن سارق ادبی نشن. 📍 اینه که چون زیاد شعر میخونن و از هر شعری وامی میگیرند و بداهه‌سرا نیستن؛ میتونند اکثر جاها شاعرهای سفارشی باشن 📍 که شاعرای کوششی خیلی در معرضشن ♨️ ۱_ یکیش اینه که بدون تشویق و با نقدهای اساتید؛ عموما خیلی زود و طولانی مدت از شاعر شدن، پشیمون و نا_امید و دلزده میشن و انگیزه‌شونو زود از دست میدن و این رو شکست بزرگی میدونن. پس باید قبل از اینکه شاعر شدن رو انتخاب کنند؛ برن کاملا واقع بینانه حسابی سنگاشونو با خودشون وا بکنن و قبول کنن که از نقد ولو تند و تیز؛ بهره ببرند و خسته نشن ♨️ ۲_ دومین آسیب اینه که در طی تمرین و دلزدگی ها؛ برای تسکین دردشون ممکنه به عمل ناشایست رو بیارن 📒 با یه مثال ساده فرق بین جوشش و کوشش رو بگم 🎯 دو تا شاگرد نمره بیست کلاس 🖌 یکی شون هوش خیلی قوی داره و درس رو شاید فقط یک تا نهایت دو بار در حد صامت‌خوانی خونده و با خلاقیت راحت درس رو فهمیده و حتی سال ها اون درس توی ذهنش بمونه 🖌 یکی دیگه شاید بالای ۱۰بار با نکته برداری بخونه و کتاب و دفتر رو خط خطی کنه تا بالاخره درس رو بفهمه و نمره ۲۰ رو بگیره ❇️ اما هر دو گروه؛ نباید از و و زیر غافل بشن🔰 ❌ گاهی ممکنه کسی؛ شاعر جوششی باشه؛ ولی متاسفانه به همون حد جوشش بسنده کنه و مغروربشه و کوششی برای آموزش و تمرین و پرورش جوشش خودش نکنه؛ برای همین خیلی پیشرفت نکنه ✅ و از طرفی یک شاعر کوششی به خاطر کوشش زیادش بتونه نسبت به یک شاعرجوششی که بی تلاش یا کم تلاشه؛ شعرهای خیلی بهتری بگه و جلوتر بیفته. 💐 یادمون باشه مهمتر از شاعر بودن؛اخلاق‌مدار بودن‌مون در میدان شاعری هست. ✍
هدایت شده از شمس (ساقی)
«شعرگفتن قریحه می‌خواهد» (رسم شاعری) ای دریغــا کـه عــده‌ای به خطــا خـویش را اهــل شعـــر پنـدارند گــرچـه دارنــد مختصــر طبعـی بــذر اشعــار سـسـت ، می‌کـارند در مَحــافــل به دور شـاعـــرهــا بــا سمــاجت همیشه درگیـــرنـد چون گـــدایــان کوچـه و بـــازار مصـرعی را بــه وام می‌گیـــرنـد هسـت شخصی بــدون استـعداد کــه بــه کـــرّات ، دیـــده‌ام او را در مَحــافــل بـــرای یک مصــرع نــزد اهــل سخــن بــوَد کــوشــا مصـرعی گفتــه و ز هــر شـاعــر مصـــرع دیگـــری، بگیـــــرد وام تــا سرانجــام ، یک غــزل گــردد زیـر شعر از خودش گــذارد نــام خواند شعری شبی به یک محفل که دو مصراعِ شعــر ، از من بود یک دو مصراع دیگــر از آن شعر از رفیـــق شفیــق آن تـــن بـــود شـاعــری گفـت : بیـت پنجــم را مـن ســرودم بـــرای ایـــن آقــــا ششمین بیت را که او می‌خواند شـاعـــرش بود ، از قضــا آنجـــا بیـت آخــر که یک تخلص داشت نیـم از او بــود و نیـم ، از دگـری بـود بـــازار مشــترک ، آن شعـــر کـه در آن بـــود ، از همــه اثـــری الغرض رسـم شاعـری این نیست شـاعــران خبــرگــان این کــارنـد گـر شود رسـم ، اهل فـن گـوینـد: شـاعـــران هـــم کــلاهبـــردارنـد کـاش قـدری به‌جــای این رفتــار بــود اهـــل تـــلاش و پــویــایـی تا پس از کسب نکتـه‌های ظریف بسُــرایــد غــــزل ، بــه تنهـــایـی گر که ضعـفی بـوَد در اشعــارش بشـود نقـــد، نـــزد اهــل سخــن نقـــد رنـــدانــه هسـت سـازنــده بــا عبـــارات محکــم و مـتـقـــن نـاقـــدان سخــن ، بــه اســـتادی چونکه در عـِـلم شعــر، ممتــازند به مَحـک نیز مثـــل صَــیرفیــان سَــره از نــاسَــره ، جــدا سازنـد ورنـه اینگــونه افتخــاری نیست شعـــرگــویی بــه همـت دگـــران شعــرگفتـن قـریحــه می‌خـواهد ضمـن آگــاهـی از اصــولِ بیـــان (ساقیا) بگــذر از قمـــاش دغــل کـه ره راسـت را ، نپـیـمــــودنــد گرچه در عین جهــل و بی‌خـردی نــام اســتاد بر خـود افـــزودنــد گـرچـه پُر طمــطراق در همـه جا چــون سرابنــد نقشـی از بــودن طبــل‌هـای حبــابی‌اند این قــوم مَملــو از پــوچـی و تهــی بــودن سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فراق اربعین.شاعر و ذاکر و آهنگساز.علیرضاصباحی .mp3
6.05M
«فراق کربلا» شاعر و ذاکر و آهنگساز جناب علیرضا صباحی از اعضای کانال آموزش @arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از پایگاه خبری مفدا قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی آیینی دکتر حسین محمدی مبارز در عصر شعر عاشورایی «شکوهِ مرثیه» 📍دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی قم 📱 🆔 @qommefdaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
«اطلُبوا العِلمَ مِنَ المَهدِ إلَى اللَّحْدِ» بشنو به‌گوش جان ز رسول این حدیثِ نص تا که عبث، حرام نگردد تو را نفَس : کن کسب عِلم و معرفت از مَهد تا لحَد روشن شود برای تو تا این حدیثٍ نص دست از طلب مدار که دنیای بی هدف چیزی شبیهِ مُردنِ هر روزه است و بس دنیا بدون درک مفاهیم بیشتر ـ بر آنکه اهل عِلم بوَد می‌شود قفس خواهی اگر که پَر بکشی سوی آسمان مثل عقاب باش به طینت؛ نه چون مگس آبی که راکد است، چو مرداب می‌شود آبی که جاری است شود رود، چون اَرَس قاطر ز تنبلی بکشد کوه را به دوش اما به زیر پایْ نهد کوه را ، فَرَس آن شاخه‌ای که بار ندارد به روزگار با دستِ باغبان جهان می‌شود هَرَس تنها نه که بُریده شود از تنِ درخت گردد زغال، شاخه‌ی بی بار و بَر سپس با همّت و تلاش به رفعت توان رسید فرصت شمار و قدر بدان مانده‌ی نفَس کم کم نوای «ارجعی» از دور می‌رسد ای کاروان! به‌جان بشِنو بانگِ این جرس (ساقی)! ز گل، گلاب ِ معطّر توان گرفت کاین رتبه را نداده خدایت به خار و خس سید محمدرضا شمس (ساقی) 1392 @shamssaghi