eitaa logo
حوزه هنری استان کرمانشاه
430 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
518 ویدیو
47 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ شهادت هنر مردان خداست . سید شهید ، نظاره بر بلندای آسمان و پهنه سرسبز بهشت و درپس آن دیدار با یارانت ، برای ما زمینیان وصف ناشدنی است .... نگاه خیر و چشم محبتت را از مردمانت برندار ، می دانیم که خسته از نامرادیها و رنج سفرهای بسیار بودی ، حال در جوار " تطمئن القلوب " برایمان دعا کن .... 🙏❤️🙏 طیبه حبیبی از جامعه هنرمندان و نقاشان استان کرمانشاه 🌐 zil.ink/artkermanshah ⓐⓡⓣⓚⓔⓡⓜⓐⓝⓢⓗⓐⓗ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيْمِ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است‌ مشیت الهی بـر ایـن تعلق گرفـته کـه بهار فرحناک زندگی را خـزانـی ماتم زده بـه انتظار بنشیند... و این بارزترین تفسیر فلسفـه آفـرینش درفـراخـنای بـی کران هـستی و یـگانه راز جـاودانگی اوسـت ایران عزیز ما امروز با شنیدن خبر شهادت رییس جمهور متاثر و اندوهگین است. حقا که حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی عاشق خدمت به مردم ایران بود و این خادم الرضا و خادم مردم مزد خود را از امام مهربانی ها گرفت. خوشا به سعادت او. با نهایتِ تأثر و تأسف شهادتِ شهیدِ خدمت رییس محترم جمهور آیت الله ابراهیم رئیسی و هیئت همراه ایشان را به ساحت مقدس امام زمان(عج)، فرمانده معظم کل قوا(مدظله‌العالی) و عموم مردمِ شریفِ ایران تسلیت عرض می‌کنیم. مصیب ویسی از جامعه نقاشان استان کرمانشاه 🌐 zil.ink/artkermanshah ⓐⓡⓣⓚⓔⓡⓜⓐⓝⓢⓗⓐⓗ
برای خادم الرضا (ع)،یاور ضعفا،شهید خدمت آیت‌الله حاج ابراهیم رئیسی (رضوان‌الله علیه) سیّد تورا دست خدا با عشق بالا برد رفتی، اگرچه از غمت دل های ما افسرد آری تو ابراهیم بودی،بت شکن،گرچه از داغ تو آتش گلستان شد،سپس پژمرد لبخند بر لب،همچو سروی مهربان بودی با هرکسی که بیش و کم قلب تورا آزرد تو آن شَهی که خادم سلطان رضا بودی همواره نامت از دل مستضعفان غم برد ای سیّد مظلوم ها،ای مردِ آزاده پاییز شد فصل بهاری که غمت را خورد اسطوره‌ی خورشید وَش،ای ماهِ مردم‌دار ماناست یادت،نامِ تو هرگز نخواهد مُرد 🌐 zil.ink/artkermanshah ⓐⓡⓣⓚⓔⓡⓜⓐⓝⓢⓗⓐⓗ
خبر تلخ و غمی با ما نصیب است پناهش به خدایی که شکیب است برای خادم آقا رضا(ع) جان امیدم به امامی که غریب است _ برایم ساعت غم گشته تکرار زمین افتاده جسم سردش انگار ولیکن نام خادم بودن او دمی اصلا نخواهد گشت انکار _ برای ملت اش خدمتگزار است کسی که تا همیشه پای کار است ولی امشب که میلاد ، شما بود دلم یک طور دیگر داغدار است _ پر از بغضم برای خادم تو شهادت شد لوای خادم تو کمی ای کاش ساعت های اخر همه بودیم جای خادم تو _ همیشه بوده ای پشت نظامت سپردی دست خود را به امامت تو میز خدمتت در ورزقان بود ! به این خاطر شهادت شد مقامت _ شهید خدمت و جمهور گشتی عزیز ملتی پر شور گشتی پناهت گشته اقا در خراسان ازاین روزی خود مسرور گشتی 🌐 zil.ink/artkermanshah ⓐⓡⓣⓚⓔⓡⓜⓐⓝⓢⓗⓐⓗ
اصلا عادت به خواب نیمروزی ندارم ولی نیمساعتی خوابم برده بود با صدای مادرم از خواب پریدم گفت ببین تلویزیون داره خبری رو به صورت فوری زیرنویس کرده یاخدا.... شوکه شدم دیدم تیترزده بالگردرئیس جمهور وهیئت همراه دچارسانحه شده وومجبوربه فرود سخت شده فقط دعاکردم خبرتکذیب بشه حوالی ساعت ۴ونیم عصربود. شب میلاد آقا علی ابن الموسی الرضا علیه السلام بودوشب بادوستان قرارداشتیم بریم جشن میلاد در حرم احمدبن اسحاق ره آنقدر کلافه شده بودم مدام اخبار وچک میکردم هم تلویزیون وهم گوشیم وبایک دستم تسبیح رو باذکرصلوات برای سلامتی آقای رئیسی میچرخوندم ودر دلم آشوب بود وخداخدامیکردم. تو دلم گفتم ماه بعدامتحانات مدرسه ام تموم میشه میرم امام رضا نذرکردم یک من ۳کیلوگندم براکبوترای حرم ببرم به نیت اینکه خبرخوشی از آقای رئیسی وهیئت همراهش بشنوم با بیم وامید دعا وگاهی اشک درچشمانم خبرها رو چک میکردم نماز مغرب وعشاروخوندم وکلی دعاکردم وجستجو برای بالگرد ادامه داشت وشرایط جوی نامناسب بود ودعاودعاودعا زهی خیال باطل که سیدمون ساعتهاست جان به جهان آفرین تسلیم کرده وما درخوش خیالی وبیخبری هستیم.مدام درحال چک کردن گوشیم بودم حوالی ساعت ۳شب بود ودرخواست پهباد دید درشب رو از ترکیه کردند وجستجو ادامه داشت تا روشنایی صبح حدود ۶ونیم بود که به لاشه ی بالگرد رسیدند وافسوس وصدافسوس که تکه تکه شده بود ولی بازهم باخودم گفتم شاید قبل از اینکه منفجر بشه سرنشینان پریدن ولحظه به لحظه دلم آشوب میشد وفقط نمیخواستم قبول کنم که آقای رئیسی به شهادت رسیدن میدیدم ولی باورم نمیشد سیل اشک داغ وسوزان بود که میامدودادوفریاد میزدم مادرم از خواب بیدارشد ساعت ۷و۲۰دقیقه صبح بود گفت چی شد گفتم همشون شهید شدن مادرم هم شروع کرد به گریه وزاری .... داغ بسیارسنگینی هستش دقیق مثل زمانی که سردار سلیمانی رو از دست دادیم وشوکه بودیم وزمانیکه خبر مرگ پدرم رو از پشت تلفن بهم دادن شهرصحنه بودم ودر غربت هوارمیزنم وگریه وشیون میکردم. وچقدر سخت است بازهم یتیم شدم😭😭💔🖤 زهرا شبستر 🔘 🌐 zil.ink/artkermanshah ⓐⓡⓣⓚⓔⓡⓜⓐⓝⓢⓗⓐⓗ
🔘 ⬅️خوشنویسی: استاد مهدی سهرابی نصر 🌐 zil.ink/artkermanshah ⓐⓡⓣⓚⓔⓡⓜⓐⓝⓢⓗⓐⓗ
🔘 ⬅️رهبر معظم انقلاب: رئیسی عزیز خستگی نمی شناخت! 🌐 zil.ink/artkermanshah ⓐⓡⓣⓚⓔⓡⓜⓐⓝⓢⓗⓐⓗ
🔘 ⬅️رهبر معظم انقلاب: رئیسی عزیز خستگی نمی شناخت! 🌐 zil.ink/artkermanshah ⓐⓡⓣⓚⓔⓡⓜⓐⓝⓢⓗⓐⓗ
◼️حادثه جانسوز شهادت ریاست جمهور وهیات همراه بر ملت داغدار ایران اسلامی و همراهان حوزه هنری استان کرمانشاه تسلیت باد. هیئت مدیره نقاشان استان کرمانشاه 🌐 zil.ink/artkermanshah ⓐⓡⓣⓚⓔⓡⓜⓐⓝⓢⓗⓐⓗ
هرگاه هوایت به سرم می‌زد سراغ تلویزیون می‌رفتم. حتماً در یکی از شبکه‌ها پیدایت می‌کردم. هربار گوشه‌ای از این سرزمین آن هم بدنبال کاری... تلویزیون را روشن می‌کنم چشم‌هایم چند‌بار باز و بسته می‌شود. شبکه‌ها را بالا و پائین می‌کنم. این‌بار شبکه‌ها هم همه دنبال تو می‌گردند. کجائی پشت و پناهم؟ کجائی مهربانم؟ پدرجانم بیا و از خودت به ما خبری بده... بگو رسانه‌ها دروغ می‌گویند، تو گم نشده‌ای، همین جائی به دنبال باز کردن گره کار پیرمردی دیگر... من از دوری پدرم خاطرۀ خوش ندارم... همین که خبر را شنیدم یاد بابا قاسم افتادم... نه تو تنهایم نمی‌گذاری، ببین ذکر صلوات روی لب‌هایم گُل کرده. آوای زمینی یا وجیهاً عنداللّه تا آسمان کشیده شده. با توصیۀ امام رضا جانم به ابن شبیب دم می‌گیرم: ای اهل حرم میر و علمدار نیامد... با دیدن پنجره فولاد امید به پنجرۀ قلبم سرک می‌کشد و با خادمان امام رضا جان هم نوا می‌شوم: أَمن یُجیبُ المُضطر إِذا دَعاه... در دلم غوغا می‌شود. قدرت را ندانستم، تو فقط بیا قول می‌دهم به خاطر گرانی به جانت غر نزنم، بگذار دلار سر به فلک بکشد تو کنارم باشی کافی است چون می بینم برای رفع مشکلات این مردم شب و روز نداری. هوا لحظه به لحظه تاریک‌تر و سردتر می‌شود تو که به گرما و سرما عادت داری، این منم که سرما در وجودم رخنه می‌کند. من می‌ترسم کجائی یار محرومان؟ انگار خورشید پشت این شب قصد طلوع ندارد. حاضرم تمام هستی‌ام را بدهم از این بی‌خبری نجات پیدا کنم اما اگر پایان این شب زمان رفتن تو باشد، با تمام وجود می‌نالم مکن ای صبح طلوع... در تاکسی خبرها را دنبال می‌کنم تأیید شهادت، تکذیب، تأیید، تکذیب، تأیید تأیید تأیید... در سکوت بی‌خبری، خبری رسید با آمدن ناامیدی امیدم رنگ باخت. بی‌اختیار اشک‌هایم روانه می‌شود کاش مسافران و راننده درکم کنند... دوباره شهر طعم یتیمی را می‌چشد قلبم درون سینه جا نمی‌شود با سکوت من شهر در سکوت عجیبی فرو رفته. میان مردم شهر پیرمردها بیشتر به‌چشمم می‌آیند. در ذهنم از آنها یک سوال می‌پرسم دیگر چه کسی پای درد دلتان می‌نشیند و نگران‌تان می‌شود دیگر چه‌کسی دست بر سر این شهر یتیم می‌کشد؟... 🌐 zil.ink/artkermanshah ⓐⓡⓣⓚⓔⓡⓜⓐⓝⓢⓗⓐⓗ
◼️مراسم غبار روبی مضجع مطهر حضرت رضا توسط 🔘 🌐 zil.ink/artkermanshah ⓐⓡⓣⓚⓔⓡⓜⓐⓝⓢⓗⓐⓗ