eitaa logo
خاطره های أسدلاّه(علیرضا مطلّب)
394 دنبال‌کننده
175 عکس
43 ویدیو
1 فایل
خاطرات اسد الله علم براساس یادداشتهای چاپ شده به صورت عامیه و طنز اما وفادار به متن کتاب با درج ادرس دقیق خاطره ارتباط با ادمین : @Alirezamotalleb
مشاهده در ایتا
دانلود
9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی آقا از خاطرات اسدُلّاه ، سند رو می کنن 😎😎😎 عضویت در کانال" خاطره های اسدُلّاه " 🌹👇🌹👇🌹👇 https://eitaa.com/asadallhalam
خاطره دوازدهم یه خونه واسه این رضا دست و پا کنیم😜 از قرار معلوم ولی عهد ۱۴ ساله( همین ربع پهلوی در به در ) ، توی اون همه کاخ جور وا جور ، یه کاخ اختصاصی و به قول اسدُلّاه یه منزل واسه خودش نداشته .‌😳 قرار میشه توی نوشهر یه کاخ واسش بسازن که برآورد کرده بودن، ۱۳ ملیون هزینه ساختش بشه و ۱۳ ملیونم هزینه مبلمانش 😳. ولی هنوز هیچی نشده ۳۰ ملیون خرج کردن که اسدُلّاه میگه تا حدود ۳۰۰ ملیون خرج داره .‌🤨🤨 به شاه پیشنهاد میده که این کاخ نیمه کاره رو بندازیم 😜به دولت و پولش رو بگیرم .‌ بعدش توی سعدآباد یه کاخ واسه این گوگولی مگولی بسازیم . 💪 شاه میگه: اینجا که کاخ سفید هست ، پیش خودمون باشه دیگه . اسدُلّاه میگه : نه قربان . والاحضرت ولیعهد بی منزله !!! 😐😐😐 شاه میگه :خوب برین فرح آباد واسش یکی بسازین . اسدُلّاه میگه: نه! اونجا هم راهش سخته و هم جاش نامناسب و نا زیبا😏 پ ن : حقوق کارگر ماهر در سال ۵۴ در یک روز (۸ ساعت) حدود ۱۷ تومان بوده .(اطلاعات بیشتر) یادداشتهای علم. دفتر پنجم یکشنبه ۵۴/۳/۴ عضویت در کانال " خاطره های اسدُلّاه"👇🌹👇🌹👇 https://eitaa.com/asadallhalam
یادداشت سیزدهم شاید با رئیس جمهور آینده آمریکا خویش و قوم شدیم😳 یه روز سناتور کِنِدی با زنش از آمریکا میان ایران که یه بازدیدی از اینجا داشته باشن .😊 شاه به اسدُلّاه میگه: اول اونا رو ناهار ببره خونه خودش و یه کمی هم در مورد اوضاع ایران و خاور میانه باهاشون حرف بزنه .😏 اسدُلّاه با وقاحت تمام میگه: سر میز ناهار ، اصلا نشد که حرف سیاسی بزنیم ولی زن کِنِدی بغل من نسشته بود . من یه کم با اون، شوخی های کلامی جنسی کردم 🙊😞.‌ اونم بدش نیومد.‌ 😳 بعدش با بی شرمی تمام میگه : قرار شد دنبال شوهرش به آمریکا بر نگرده و اینجا بمونه . شاید با رئیس جمهور آینده آمریکا (یعنی همین کِنِدی) خویش و قوم شدیم !!🙊🙊🙊 بعدش میگه : تا اینا رفتن، منم یه کمی به کارام رسیدم و رفتم تیراندازی ولی چون خسته بودم و مشروب خورده بودم نتونستم درست به هدف بزنم.🤨😐 اسدُلّاه این حرفا رو روز بعد به شاه هم میزنه و میگه از کِنِدی که واسه ما آبی گرم نمیشه . مگه از زنش چیزی گیر ما بیاد و شاه هم حسابی میخنده😞😐 پ ن : ۱)ببینید چه کسانی و با چه اخلاقی ، تصمیم گیرهای مملکت ما بودن😔😔😔 ۲)این کِنِدی ، برادر جان اف کندی هست که رئیس جمهور امریکا بود و ترور شد. یادداشتهای علم .‌دفتر پنجم دوشنبه .‌ ۵۴/۳/۵ عضویت در کانال " خاطره های اسدُلّاه" 👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/asadallhalam
یادداشت چهاردهم عجیبه که شاه ما همیشه شاهه، ولی تحمّل میکنه😜😜 اسدُلّاه میگه: شب پنجشنبه به شاه گفتم که دو نفر از آقایان تقاضا دارن که توی لیست کاندیداهای حزبتون باشن .‌شاه قبول نکرد .😐 صبح که رفتم پیش شاه ، حس کردم انتظار داره که من از دیشب ناراحت باشم😞 .‌منم برعکسش شروع کردم به شوخی کردن و جوک و جَفنگ گفتن😉 . شاه هم کلی خندید و شاد شد .😜 بعدش یه سری مطالب رو گفتم . شاه امر کرد که یه پلاک" نشان تاج درجه یک " به دومادش اردشیر زاهدی که امریکاس بدم تا تشویق بشه .👍 (برای اطلاعات بیشتر در مورد نشان تاج اینجا را بخوانید) بعدش شاه گفت که بعد از ظهر بریم گردش .گفتم دیروز رفتین . امروز خسته میشین 🚶‍♂🚶‍♂. گفت میخام باهم حرف بزنیم .🧏‍♂ اسدُلّاه وقتی این چیزا رو میبینه ، می نویسه که با خودم گفتم : عجب شاهی ما داریم .😎 واقعا خسته هم میشه . چون ما پستهامون عوض میشه . ولی اون مجبوره همیشه شاه باشه و همیشه زیرِ فشارِ طاقتِ فرسای جانکاهِ شاهی باشه.🤦‍♂🤦‍♀ یادداشتهای علم . دفتر پنجم پنجشنبه . ۵۴/۳/۸ عضویت در کانال "خاطره های اسدُلّاه" 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/asadallhalam
تصویر نشان درجه ۱ تاج شاهی
تصویر اردشیر زاهدی ، داماد شاه به همراه نشان درجه ۱ تاج شاهی
یادداشت پانزدهم . اسدُلّاه و روحانیت❗️ یکی از خصلت های عَلَم ، روحیه ی ضد روحانیت اون بود.‌❌ در جای جای یادداشتهاش ، از توهین و بد گویی به قشر روحانی و آخوندها کوتاهی نکرده 🙊. یک نمونه از این یادداشتها مربوط به سفر شاه به مشهد در سال ۵۴ هست .‌قبلا گفتم(اینجا) که شاه هرسال یه سفر به مشهد داشته که در این سال نتونسته قبل از سفر به آمریکا انجامش بده و بلاخره در خردادماه این سفر انجام میشه . آیت الله میلانی ره ظاهرا در تمام سفرهای شاه به مشهد از همراهی اون در حرم خودداری میکردن😉 . این بار هم به بهانه ی کسالت، پسرشون رو به نیابت از خودشون میفرستن. اسدُلّاه از این قضیه خیلی ناراحت میشه.😡 اون با توهین به آیت الله میلانی میگه : این آیت الله فکر کرده دکّانش بسته میشه ، پسرش رو فرستاده تا پیش شاه حرفایی بزنه و بعد توی رادیو گفته بشه😋 .‌ من گفتم حرف بزنه ولی ایشون اهمیتی ندارن که حرفاش توی رادیو پخش بشه و‌ اینجوری توی دهنی بهش زدم .💪 پسر آیت الله در حرم از طرف همه شیعیان از شاه میخاد که نسبت به بازسازی قبور بقیع اقدام کنه . شاه یواشکی در گوش اسدُلّاه میگه: پادشاه سعودی و دولتش مایل به این کار هستن ولی آخوندای .... اونا نمیذارن. اسدُلّاه در ادامه نوشته: این حرف شاه اشاره به گذشته ی آخوندای ....‌ ما داره . با آخوند..... باید اینجوری عمل کرد تا وقتی که خیلی بدبخت شد یه نون بخور و نمیری بهش رسوند . پ ن : جاهای خالی کلمات زشت و رکیکی بوده که حتی در نسخه چاپی هم به همین صورت آمده. یادداشت های علم . دفتر پنجم شنبه 54/3/10 عضويت در کانال"اسدُلاه"👇👇 https://eitaa.com/asadallhalam