✅ در اوج عزت...
همسر شهید مجید شهریاری (دانشمند هسته ای) :
يك سوئيت كوچك متأهلي داشتيم. آقاي دكتر صالحي استاد ما بودند. ایشان با خانمشان، آقاي دكتر غفراني هم با خانمشان، مهمان ما بودند. يك سفره كوچولو انداختيم. دو تا پتو و دو تا پشتي داشتيم. با افتخار از اين دو استاد بزرگوار در همان خانه كوچك خوابگاهي پذيرايي كرديم.
اوایل زندگی، مخارج ما از طریق پولی که از راه تدریس یا حق تألیف کتاب دکتر و نیز حقوق من که با مدرک لیسانس در دانشگاه امیرکبیر با ماهی ۱۳۵۰۰ تومان مشغول کار بودم، تأمین میشد. در تمام این سالها خودم را در اوج عزّت دیدم.
این قدر این مرد مرا در زندگی غنی کرده بود. عشقش، محبتش، یگانگیش، خلوصش، نمازهایش برای من ارزش بود. این چیزها برای من ارزش بود و ایشان این چیزها را تام و تمام داشت.
✨امام علی علیه السلام: هرکه دوست دارد بدون ثروت، غنی شود و با سلطه و قدرت، عزت پیدا کند و بدون وابسته و خویشاوند، فزونی یابد، باید از ذلت معصیت خدا به سوی عزت طاعت او برود. که اگر این طور شد، همه ی این ها را خواهد یافت.
📚 آثارالصادقین، ج ۱۳، ص ۲۵۱
#سبک_زندگی_اسلامی
#ساده_زیستی
🆔 @asanezdevag
۳۰ دی ۱۴۰۱
👼 #قند_عسل
🤱🏻 تربیت عاطفی: تنظیم رابطه فرزند بزرگتر با نوزاد
🍃 مادر باید با کودک خود صحبت کند و او را تشویق کند تا احساسات منفی خود را نسبت به نوزاد بیان کند؛ و اگر بی علاقگی خود را اظهار کرد، او را سرزنش نکند.
باید علت این بی علاقگی را برای او توضیح دهد و احساس منفی او را تعدیل کند تا به تدریج به دوستی تبدیل شود؛ برای این منظور فرصت کافی به او بدهد تا برای پذیرش نوزاد جدید آمادگی پیدا کند.
📚 آمادگی برای زایمان و مراقبت از نوزاد، ویلیام سیرز، ص ۱۱۴_۱۱۶
#تربیت_فرزند
🆔 @asanezdevag
۳۰ دی ۱۴۰۱
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 یک روایت از #اشتغال زنان؛ با خانم راحله امینیان
🆔 @asanezdevag
۳۰ دی ۱۴۰۱
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۸۹ 📌غفلت بزرگ بنده بر خلاف رسم و رسومات ۱۰ سال پیش، قبل از کنکور دخترمو عقد کردیم و ای
#تجربه_من ۳۹۰
من در شهر قم زندگی میکنم و توی یه دبیرستان واقعا خوب و نمونه از هر نظر درس میخوندم و همون ایام دبیرستان ازدواج کردم.
مدرسه ای که نه تنها ازدواج رو برای بچه ها مانع اهدافشون نمیدونه بلکه سعی میکنه زمینه سازی کنه از نظر اخلاقی بچه ها رو که بتونن ازدواج خوب و به موقعی داشته باشن، خیلی از بچه ها در حال تحصیل عقد میکردن و مدرسه شرط میکرد که بچه ها متوجه نشن و به تحصیلشون ادامه بدن.
واقعا از خبر ازدواج بچه ها خوشحال میشدن و آرزوی خوشبختی میکردن. فضای شاد و دوست داشتنی، پر از بچه های متدین و با نشاط که خیلی از کسانی که دنبال دختر خوب میگردن سراغ دانش آموزای این مدرسه میان.
اینوگفتم که بدونن ازین مدرسه ها هم هست و امیدوار باشین ان شاالله همه مدرسه ها اینطور بشن منم دعاگوشون هستم.
معاون مدرسمون رو برای عقد و عروسیم دعوت کردم و ایشون نتوستن بیان کادو فرستادن و خونه شون رو حدود دو سال با قیمت مناسب به ما اجاره دادن.
خدا خیر دنیا و آخرت بهشون بده.
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی_اسلامی
🆔 @asanezdevag
۳۰ دی ۱۴۰۱
۱ بهمن ۱۴۰۱
#آیت_الله_حائری_شیرازی
... این نکتۀ مهم را فراموش نکنید که گاهی «تغافل» لازم است، به این معنا که شما از عیوب فرزندانتان آگاه باشید، اما کودک شما اطلاع نداشته باشد که شما از عیوب او آگاه هستید.
آگاه بودن شما از عیوب فرزندانتان خوب است، اما آگاه بودن ایشان از این که شما عیوب وی را می دانید، خوب و به صلاح نیست.
#تربیت_فرزند
🆔 @asanezdevag
۱ بهمن ۱۴۰۱
۲ بهمن ۱۴۰۱
❤️ تا می توانیذ غافلگیرش کنید
درست در لحظه ای که فکرش را هم نمی کند؛
مثل باران وسطِ چله ی تابستان...
👇👇👇
🆔 @asanezdevag
۴ بهمن ۱۴۰۱
#آغوش_درمانی ۱۹
⚜ برای آنکه کودکان ، مفهوم آغوش گیری را با هم آغوشی (که تنها مربوط به همسران است)، اشتباه نگیرند و
از این نگرش مخدوش در امان باشند؛
آنان را مرتب به منظور ابراز عشق محبت و حمایت، در آغوش بگیرید و ببوسید.
🆔 @asanezdevag
۴ بهمن ۱۴۰۱
#ایده تزیین غذا
ماست عشقولی😍😜
🎉 ایده های همسرانه تون رو برای ما بفرستین🌹
🆔 @asanezdevag
۴ بهمن ۱۴۰۱
💖 این رو فهمیدم که مردهای هنرمند
نه ریش و سبیل متفاوتی دارن،
نه اخلاق عجیبی و نه سعی می کنن
حرف های گنده بزنن.
اتفاقا بیشترشون آدم های ساده ای هستن
و دست های زمختی هم دارن.
چیزی که یه مرد رو تبدیل به یک هنرمند می کنه
دوست داشتن واقعی یک زنه.
به نظر من عشق بزرگترین اثر هنری هست
که یه هنرمند می تونه خلق کنه! /روزبه معین
+واقعا مردان و زنانی که عاشقانه هم رو دوست دارند و سختیهای زندگی رو تحمل میکنند و نمیذارن که سختیها به محبتشون صدمه بزنه؛ هم هنرمند هم قهرمانند هم دوستداشتنی اند...
🆔 @asanezdevag
۴ بهمن ۱۴۰۱
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۹۰ من در شهر قم زندگی میکنم و توی یه دبیرستان واقعا خوب و نمونه از هر نظر درس میخوندم و
#تجربه_من ۳۹۱
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#تحصیل
#بارداری_بعداز_35_سالگی
سال ۶۸ بود که دوره راهنمایی رو تموم کردم و پدرم دیگه اجازه ندادند به دبیرستان برم چون دبیرستان محل زندگی ما چند تا معلم مرد داشت.
بلافاصله به جای دبیرستان رفتم آموزشگاه خیاطی و در طول یک سال خیاطی و گلدوزی رو یاد گرفتم. ۱۵ سالم که شد ازدواج کردم و از خونه پدری رفتم و توی یک اتاق خونه مادر شوهر زندگی رو شروع کردیم (منزل مادر شوهرم یه خونه بود با دوتا اتاق خواب که یه اتاق مال مادر شوهرم و برادر شوهر کوچیکم بود، یه اتاق هم مال ما)
همون سال غیر حضوری شروع کردم درسهای دبیرستان رو خوندن سال اول رو تو خرداد قبول شدم و سال دوم امتحانهای خرداد مصادف شد با ابتدای بارداریم خرداد و شهریور امتحانها رو دادم و زمستان اون سال خدا پسرم رو در آغوش من گذاشت.
از سال بعد قانون دبیرستان شد ترمی واحدی و من ۴ سال طول کشید تا دبیرستان رو تموم کنم البته این وسط یه پسر ناز دیگه خدا بهمون داد.
پسر دومم ۱ ساله بود که دیپلم رو گرفتم.
نکته مهمی که یادم رفت بگم بعد از تولد پسر اولم خدا کمک کرد با پس انداز هامون یه قطعه زمین خریدیم و با تولد پسر دومم خدا رو شکر خونه مون ساخته شد و یک ماهگی پسرم به منزل خودمون اسباب کشی کردیم.
بعد از اون به خاطر کار همسرم مجبور شدیم چند سالی دور از خانواده باشیم و من هر چند با شعار دوتا بچه کافیه موافق نبودم ولی به خاطر دوری از خانواده و زندگی تو غربت از این نعمت خودم رو محروم کردم و همچنان دوتا بچه داشتم (که اعتراف میکنم بسیار کار اشتباهی کردم)
وقتی پسر کوچکم کلاس اول رفت منم رفتم دانشگاه و لیسانس گرفتم. پسر بزرگم راهنمایی رو تموم کرد و پسر دومم ابتدایی رو و منم دانشگاه
و بالاخره بعد این مدت برگشتیم به شهر خودمون.
حالا که برگشته بودم پییش پدر و مادرم و اقوام دیگه سال ۸۷ بود و من برای فرزند سوم اقدام کردم بالاخره بعد از ۲ سال در حالیکه دو پسر ۱۷ و ۱۴ ساله داشتم در سن ۳۵ سالگی خدا پسر سوم رو به من هدیه کرد.
تصمیمم این بود که چون اون پسرها فاصله شون خوب بود، حالا هم با فاصله ۳ سال یک بچه دیگه بیارم به همین دلیل پسر سومم که دو و نیم سالش شد و از پوشک گرفتمش، اقدام به بارداری کردم، ولی متأسفانه تو ۸ هفته بودم که جنین به علت تشکیل نشدن قلب سقط شد.
از اونجایی که دیگه خیلی وقت نداشتم با چند تا پزشک زنان مشورت کردم و بعد آزمایشهای مختلف گفتند که من مشکلی ندارم و میتونم بعد از ۴ تا ۶ ماه دوباره اقدام به بارداری کنم. که منم اقدام کردم ولی متأسفانه اینبار هم جنین در هفته ۱۱ به همون دلیل قبلی سقط شد. بعد از اون از طرفی دلم بچه میخواست و میخواستم به ندای رهبرم لبیک بگم و از طرفی دیگه میترسیدم. از طرف دیگه هم پسرم با رفتن برادراش از خونه برا ادامه تحصیل خیلی تنها شده بود و کلی بچه م دعا کرد تا خدا لطف کرد و بالاخره در آستانه ۴۵ سالگی یه پسر کوچولوی دیگه به جمع خانواده ما اضافه شد.
خدا رو به خاطر همه نعمتهاش شاکرم و دعا میکنم خودش همه عزیزانی را که تو آرزوی بچه هستند حاجت روا کنه ان شاء الله.
من در بهترین سالهای باروری از بارداری خودداری کردم حالا یا به خاطر دوری از خانواده بود یا اون شعار کذایی فرقی نمیکنه... اینو گفتم که دیگران اشتباه منو تکرار نکنن ولی اگرم این اتفاق برا کسی افتاد از فضل خدا ناامید نشه و جبران کنه، میبینید که من در سن ۴۵ سالگی الحمدلله خدا یه بچه سالم و ان شاء الله صالح خدا بهم داده. خانمها تا زمانی که تخمک گذاری دارن، میتونن بچه دار بشن.
یه مطلب مهم دیگه به خواهرای گل خودم بگم که به خاطر درس و تحصیل ازدواجشون رو عقب نندازن من تا سوم راهنمایی بیشتر نرفتم مدرسه بعد از ازدواجم هم دیپلممو گرفتم، هم لیسانس دانشگاه دارم، هم لیسانس حوزه، ان شاء الله کوچولوم کمی بزرگتر بشه، برا ارشد اقدام میکنم.
با آرزوی سلامتی برای همه دوستان.
🆔 @asanezdevag
۴ بهمن ۱۴۰۱